رۅزے مــ‌ا دَسـ‌ت تـ‌ۅ مـیـ‌گَـ‌ن شَــفـ‌ا دَسـ‌ت تـ‌ۅ تُربَـتـہ یـا دَسـ‌تِ تـۅ #اَبـا_عَـبـدِالله🥺💔

حرم چجوری دلت میاد نرم؟💔

بعضی از روزهای جمعه تلفن همراهش خاموش بود. وقتی دلیلش رو میپرسیدم‌می‌گفت: ارتباطم را با دنیا کمتر میکنم تا کمی زمانم را برای #امام_زمانم اختصاص بدم... اینکه چطوری میتونم برای ایشان مفید باشم؟! 👤نقل‌از همسر شھید #شهید_محسن_حججی #شهیدانه

دلـ ندارمـ‌‌ که‌‌ به معشوقـ‌ زمینی بدهمـ ! دلـ من گوشهـ صحنت به خدا جاماندهـ ... 💔 #امام_حسین_جانم #کربلا

از کرببلا فقط دلتنگیش ماله منه🙂💔

زمین خورده ها یا علی میگویند وگرفتار ها نام عباس را . . . باب‌الحوائج پسوندِ نام خانوادگی این خانواده است:)) 💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

وقتی‌درونت‌پاک‌‌باشد خداچھره‌ات‌را‌گیرامۍکند این‌گیرایی‌‌اززیبایی‌وجوانی‌نیست.. این‌گیرایی‌‌ازنورایمانی‌‌است که‌درظاهرنمایان‌مۍشود.. شھیدمدافع‌حرم‌محمّدرضادهقان‌امیری

وقتےمیرم‌گلزار‌شُھدا اڪثرمزارهاخاڪین‌ومشخصِ خیلۍوقتِہ‌ڪسۍ‌بِھشون‌سرنزدھ امامزارچَندتا‌شھیدمَعروف‌تر تادِلت‌بخوـٰادپرازگل‌وشڪلات وخرمابراےِفاتحِہ‌اٮــت🖐🏻! -این‌رَسمش‌نیست‌، معرفت‌داشتِہ‌باشیم:)!

توی این همهمه و جمعیت «اربعین» صدا بزنند که امام زمانتون (عج) ظهور کرده ):☺️ با همون جمعیت بریم به استقبال آقامون +چقدر قشنگه؟نه؟✨

『 💕☕️』 جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت : بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟ همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت : آری من مسلمانم جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ، پیرمرد به دنبال جوان به راه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند جوان با اشاره به گله ی گوسفندان به پیرمرد گفت که می خواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد ! پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد... جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید : آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟ افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را به قتل رسانده ، نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند... پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت : چرا نگاه میکنید ؟ به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود...

مجنون تو ام ❤️‍🩹