زودتر بیا
در هوای شهر من نفس بکش
یک قدم به چشمخانهام گذار
گر دلم نبود فرش راه
پای پس بکش
#طرح
#تمرین
#آزاد
https://eitaa.com/joinchat/379388233C168866995f
چندداستانک.pdf
552.2K
📙 مجموعه داستانک شماره ۱
🔰شامل ۱۸ داستانک
#داستانک
#فاطمهایمانی
.https://eitaa.com/joinchat/379388233C168866995f
مثل ...
مثل بچهی شادی
که تا ناف از شیشه بیرون زده
مثل معلق بودن
از سقف بالای تختخواب
مثل گمشدن نصف سرویس طلا
از توی گاوصندوق
مثل دست دست کردن
برای گرفتن چمدان سنگین کسی
مثل دویدن
قبل از سوختگی صد درصد
مثل لبخند
قبل از پیدا کردن جای گلوله در سینه
نه؛ چندشآور تر
مثل همین تکلیف سرگردان...
بلاتکلیف
مشکوک
آویزان
۱۴۰۱/۱۲/۱۹
#طرح
#تمرین
#شعر
https://eitaa.com/joinchat/379388233C168866995f
آزمودن
میخواستم ببینم خورشید
میشود که سر از مغرب برآورَد؟
میخواستم بدانم کبوتر
میتواند که راه خانه را گم کند؟
میخواستم بپرسم که بیهوا
میشود نفس کشید و ماند؟
میخواستم ببینم راهی هست
برای دوست نداشتنت؟
۲۹ اسفند
آخرین روز هزارو چهارصدو ۱
.https://eitaa.com/joinchat/379388233C168866995f
نیاسودگی
آسوده نگذار و
آسوده نگذر
از دست روزگار
که بنشاند بر دامن بلندت
پرهیبی از غبار
براین رویاییِ حریر
این باغ پر گل
باغ رویا ساز
رویا نواز
رویا پرداز
درپای این حریر طلاکوب
نشمردهای مگر؟
چند پروانه
چندین و چند
شاه پروانه
چندین و چند
رویاهاشان را
به گور بردهاند...
#آزاد
#تمرین
۲۷فروردین ۰۲
https://eitaa.com/joinchat/379388233C168866995f
قطرهباران
سرد و بیجان
سرخ و سوزان
اشک-باران بود این
یا تیر-باران ؟
#طرح
#تمرین
https://eitaa.com/joinchat/379388233C168866995f
کی هنرمندتر است ؟
زنی که روباندوزی بلد باشد؟
یا
آن زن که پولکدوختن
یا این که گلدوختن؟
یا من که لبدوختن؟
https://eitaa.com/joinchat/379388233C168866995f
@fateme_imani_62
اگر در رودخانه ای به دنیا می آمدم
با گرداب ها دوستی نمی کردم حتماً
با سنگ ها دوست می شدم
به خاطر سادگی و صراحتشان.
اگر در برکه ای به دنیا می آمدم
با قورباغه ها دوستی نمی کردم حتماً
با جلبک ها دوست می شدم
به خاطر نوازش بی هیاهویشان.
اگر در جنگلی به دنیا می آمدم
با روباه ها دوستی نمی کردم حتماً
با پلنگ ها دوست می شدم
به خاطر خیال پردازی های شاعرانه شان.
پنجاه و هشت سال پیش به دنیا آمده ام
نه در رودخانه، نه در برکه، نه در جنگل
در سرزمینی پر از گرداب های گیج کننده،
هیاهوی قورباغه ها، حیله ی روباه ها
برای همین است که
دوستان اندکم را
چنین دوست دارم.
« حافظ موسوی »
https://eitaa.com/joinchat/379388233C168866995f
@fateme_imani_62
هدایت شده از پاکنویس ( تمرین نویسندگی)
🦋 هیچکس شاعر نیست.
هیچکس نمیتواند مثل کودکی که میخندد یا درختی که غرق شکوفه است شعر بگوید.
🍀
🦋 شاعر وجود ندارد.
تنها شعر وجود دارد.
شعر هست؛ همانطور که دشتها هستند و برف هست و فصلها هستند.
🍀
🦋شعر زندگی زلال و بی پیرایه است؛
میآید و آرام، همچون بارش زمستانه، بر بام دل ما میبارد.
🍀
🦋 شعر از جنس دانستههای ما نیست؛
از جنس لبخند است.
شعر، سخن نیست؛
سکوت است.
©عشق/ کریستین بوبن
@paknewis
paknewis.ir
📌نوشتن با احساسات
«الیف شافاک» نویسندهی کتاب ملت عشق، در یک سخنرانی تد این سوال را مطرحکرد:
چرا از نویسنده میخواهیم فقط آنچه را که هست یا آنچه را زندگیکرده بنویسد؟
او معتقد بود این توقع، محدودکنندهی نویسنده و حتا به نوعی نابودکنندهی اوست.
وقتی سخن از آزادی عمل و حذف محدودیت به میان میآید ناخودآگاه همهی ما از آن جانبداری میکنیم اما سوال اینجاست که آیا نویسنده میتواند از چیزهایی بنویسد که با آنها پیوند احساسی عمیقی برقرار نکردهاست؟
به عبارت بهتر آیا آثاری که با تجربهی زیستهی نویسنده فاصلهی زیادی دارند، میتوانند ماندگاری و تاثیرگذاری لازم را بههمراه داشتهباشند؟
حقیقتی که میتوان گفت در همهی آثار ادبی بزرگ شاهدش هستیم ایناست که خلق شخصیتهای ماندگار، معمولاً رابطهی مستقیمی با تجربههای زیستهی نویسنده دارد.
داستان های چخوف پر است از شخصیتهایی که در اطرافش میزیستهاند و داستانهای مارکز از اعتقادات ماورائی او تاثیر پذیرفتهاند.
پس نوشتن از تجربهی زیسته، به معنای محدودیت و بستن دست نویسنده نیست، بلکه به معنای عمق بخشیدن به آثار اوست.
هرچند لازم نیست برای نوشتن، همهی رنجها و ناهنجاریهای اجتماعی را تجربه کردهباشیم اما برای دوری از سطحینگری و شعارزدگی بهتر است از احساساتی بنویسیم که خودمان آنها را لمسکرده یا لااقل از نزدیک دیدهایم.
این مساله نه تنها در داستان، که در همهی انواع نوشتار از جمله مقاله و جستار نیز مطرحاست.
اگر نویسنده در مقالهی شخصی خود از تجربهی زیستهاش مینویسد، در حقیقت به آن جنبهی عمومی تجربه که باعث تغییر یا تاثیری در او شده نظردارد و همین جنبهی ماجراست که میتواند برای مخاطب مفیدباشد و او را به خواندن و اندیشیدن ترغیبکند.
هنر نویسنده ایناست که با نوشتن از احساسات شخصی خود به احساسات خواننده پلمیزند و او را با خود همراه میکند و این همان معنای سخن یونگ است که میگوید: «شخصیترین چیزها عمومیترین چیزها هستند.»
پ.ن:
با الهام از کتاب رها و ناهشیار مینویسم/ نوشتهی ادر لارا
.
فاطمه ایمانی
۱۴۰۲/۳/۲۱
#یادداشت_روز