ایتا - مَغزهایِ‌پوسیده ؛

تا دفتر انجمن اونجوری بشه که می‌خوام ، مثل مامانی‌م که داره قد کشیدن دخترشو میبینه و ذوقی‌یه 🎀

19 مشاهده11:55

حالِ من بعد از تو مثلِ دانش‌آموزیست که ،
 خسته از تکلیفِ شب خوابیده روی دفترش‌ . . .

16 مشاهده17:09

- 🐋 -

17 مشاهده19:23

از حجم کاری که پنجشنبه جمعه رو سرم ریخته می‌هراسم.

11 مشاهده20:48

این چند روز اینقدر بدوبدو داشتم و از استرس معده‌م داشت خودکشی میکرد که ساعت ۱۲ ظهر سرمو به دیوار تکیه دادم خوابم برد ، همه اینجوری بودن که : 😶

16 مشاهده20:59

داره بارون می‌زنه ، بوی خاک نم خورده تو کل خیابون پیچیده 🛐🛐

23 مشاهده21:03

- حیدر پدرِ خاک و شما اُم‌ترابی 💙 -

16 مشاهده16:14

از آدمایی که شیشه عطرو رو خودشون خالی نمیکنن ممنونم 🙏

17 مشاهده11:18

خستگیم جچخمتیژثقاتهنپتابقفدکحلببتتن *

15 مشاهده13:41

‌طفلکی آدم ، واسه یکم زندگی چه چیزایی تجربه می‌کنه.

16 مشاهده19:02

امروز هیئت داریم ، تم هیئت آبی آسمونی ، خوشگل ، رزق‌ها آماده واهااای .😭💙

1 مشاهده02:13

رفتم رز آبی بخرم واسه مراسم ، میکه شاخه‌ای ۲۵۰ من : 🙏

1 مشاهده02:17

مطالب بعدی