1_14449111822.mp3
14.73M
✍️ یک پسر نوجوان سیزده ساله بود ، محصل کلاس ششم. یک نوجوان (اینهایی) مثل همه شما. مثل همه نوجوانان دیگر.فکر میکنید با من و شما فرق داشت ؟نه،باور کنید یکی بود مثل من، شما و همه ما. فقط احساس خاصی داشت. یک حس ناخوشایند. از طرف معلمشان به ما ارجاع داده شد.
🎵 شنوندهی خاطرات یک مشاور «احساس میکنم خیلی آدم بدجنسی هستم» نوشته : فاطمه راشدی بامیکان با صدای #رقیه_سادات_حسینی باشیم. این خاطره در شماره چهارم مجله اینها منتشر شده. ✨
💥 برای تهیه شماره چهارم مجله همین الان پیام بده
#شنیدنی
#خاطرات_یک_مشاور
_
@inhahome|مجله اینها
1_14599129564.mp3
9.7M
✍️ ناصر خسرو پانزده سال آخر عمر خود را در دره یمگان زندگی کرد و در سال 467 خورشیدی/۴۸۱ قمری همان جا از دنیا رفت. بیشتر کتاب ها و شعرهای خودش را در همین مدت نوشته است. او این توانایی را داشت که به زبان فارسی و عربی شعر بگوید. از شعر به عنوان ابزاری برای بیان عقاید خود، انتقاد از اوضاع نابسامان جامعه، پند و اندرز استفاده میکرد. احتمالا شعر معروف او را که با مصرع ( روزی زِ سر سنگ عقابی به هوا خاست ) شروع میشود در کتاب های درسی خودتان دیده باشید.
🎵 شنوندهی داستان یک بنا «داستان بارگاه ناصر خسرو در دره یُمگان» نوشته : شکریه ابراهیمی با صدای #رقیه_سادات_حسینی باشیم. این داستان در شماره چهارم مجله اینها منتشر شده. ✨
💥 برای تهیه شماره چهارم مجله همین الان پیام بده
#شنیدنی
#داستان_یک_بنا
_
@inhahome|مجله اینها
پیدا_کردن_دوست_زیر_عدسی_میکروسکوپ_mp3_پروانه_مرادی.mp3
16.89M
✍️ بدبخت شدم. چند لحظه قبل فکرش را هم نمی کردم که این طوری شود و به خاک سیاه بنشینم. حالا صدای مادرم مدام توی گوشم میپیچد که می گوید :« مگه کوری؟» یا «مگه چلاقی؟» یا «مگه دست هات از خودت نیست پسرم؟»
🎵 شنوندهی داستان «پیدا کردن دوست زیر عدسی میکروسکوپ» نوشته : محدثه مرادی با صدای #پروانه_مرادی باشیم. این داستان در شماره پنجم مجله اینها منتشر شده. ✨
💥 برای تهیه شماره پنجم مجله همین الان پیام بده
#شنیدنی
#داستان_اینهایی
_
@inhahome|مجله اینها
داستان باغ بابر_۲۰۲۴_۱۱_۲۱_۱۴_۲۲_۰۴_۸۴۴.mp3
7.56M
صبح در بازارچه طور دیگری شروع شده بود. جوریکه دکاندار ها هنوز کلید در قفل نینداخته بودند از بقیه میپرسیدند :« خبر تازه را شنیدید ؟»
همه کم و بیش شنیده بودند. خبر برگشتن جناره بابُرشاه از هند چیزی نبود که زود پخش نشود. آن هم بعد از چند سالی که از مرگش گذشته بود.
🎵 شنوندهی «داستان باغ بابر» نوشته : لیلاپارسافر با صدای #محدثه_محمدی باشیم. این داستان در شماره پنجم مجله اینها منتشر شده. ✨
💥 برای تهیه شماره پنجم مجله همین الان پیام بده
#شنیدنی
#داستان_یک_بنا
_
@inhahome|مجله اینها
رفیقِ تکشاخ_۲۰۲۴_۱۱_۲۱_۰۰_۵۰_۳۷_۰۹۸.mp3
14.34M
سه روز از ماجرای یواشکی پیتزا خوردن آنها در کوچه میگذشت و برای سعید اتفاقی نیفتاده بود، لطیف و سعید دیگر کمکم داشتند مطمئن میشدند که حرف های مادر سعید دروغ بوده تااینکه روز چهارم یک تکه دایره ای از وسط موهای سعید شروع به ریختن کرد.
🎵 شنوندهی داستان «رفیقِ تک شاخ» نوشته : سیده زهرا حسینی با صدای #علیرضا_محمدی باشیم. این داستان در شماره پنجم مجله اینها منتشر شده. ✨
💥 برای تهیه شماره پنجم مجله همین الان پیام بده
#شنیدنی
#طنز_اینهایی
_
@inhahome|مجله اینها
saeidi سفر به بامیان.mp3
8.93M
مینا، یک نوجوان «اینها»یی است که مثل خیلی از شماها در ایران متولد شده و همین جا رشد کرده است. قبلا حتی یک بارهم افغانستان را ندیده بود و فقط با دیدن و شنیدن فیلمها و اخبار و عکس های فضای مجازی میتوانست به آنجا سفرکند. اما مینا این بخت را پیدا میکند که بتواند سفری به افغانستان داشته باشد و خیلی از شهرها و روستاهای آن را ببیند. تابستان امسال، او برای اولین بار به همراه خانواده اش به بامیان رفت. جای ما خالی!
🎵 شنوندهی روایتِ سفر «روزی که اولین بار بامیان را دیدم» نوشته: مینا رفیعی با صدای #راحله_سعیدی باشیم. این داستان در شماره پنجم مجله اینها منتشر شده. ✨
📸 راستی عکسهایی که مینا گرفته را در این پست ببینید!
💥 برای تهیه شماره پنجم مجله همین الان پیام بده
#شنیدنی
#سفرهای_اینهایی
_
@inhahome|مجله اینها
17.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر از شما بپرسند «اینها» دنبال چیه، جوابتان چیه؟
@inhahome || مجله اینها
8.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی با خودت میگی: کاش اصلا نمیدیدمش!
✴️ تجربه هنگامه محقق، نوجوان اینهایی از دیدن یا خواندن نویسندهها یا کتابهایی که یک دفعه در فضای مجازی معروف میشوند!
@inhahome || مجله اینها
9.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رنگ لباسهای ایران با افغانستان چه تفاوتی داره؟🧐
🎥نظر آسیه را در اینباره بشنویم:
~
@inhahome || مجله اینها
افسانه سه دوست.mp3
21.5M
در روزگاران دور سه نفر دوست، هرسه جوان و کاکه، اما غریب و نادار، در یک آبادی زندگی می کردند و روزگارشان بسیار به سختی و مشکلات میگذشت : داراب و سهراب و لهراسب. یک روز داراب که پخته تر از دیگران بود و بیشتر از آنها عمر کرده بود ، گفت : درست است اینجا زادگاه و ملک پدری ماست اما به غریبی و ناداری نمی شود گذران کرد. اینجا برای ما هیچ کار و کسب نیست. اگر همینطور بگذرد و دست بالای دست بگذاریم یک روز از گرسنگی هلاک می شویم. بیایید به شهر برویم که « درخت ار متحرک شدی از جای به جای ، نه جور اره کشیدی نه جفای تبر.»
🎵 شنوندهی افسانه های سرزمین مادری : «افسانه سه دوست » به انتخاب و بازنگری : مرتضی شاهترابی با صدای #طاهره_صادقی باشیم. این داستان در شماره پنجم مجله اینها منتشر شده. ✨
💥 برای تهیه شماره پنجم مجله همین الان پیام بده
#شنیدنی
#افسانه_های_سرزمین_مادری
@inhahome|مجله اینها
توی این هوای سرد، آتیش 🔥 خیلی میچسبه! البته نه برای اینکه از رویش بپریم، برای اینکه دورش جمع بشیم 😊
این عکس را #نگین_خاوری گرفته و به #این_ها فرستاده. قبلا هم همچین کار خوبی کرده بود.
شما هم اگر عکس جالبی _که خودتان گرفته باشید- دارید؟ حیف نیست بقیه نبینند؟
به ادمین بفرستید خب: @inhamedia
@inhahome || مجله اینها