خیلی شلوغ میکرد رفت دکور.

اره حاجی...اصلا خودشه! هیئت ثارالله

دلم می‌خواد می‌تونستم همین الان بهش زنگ می‌زدم میگفتم «ببین! من نمیدونم دوستت دارم یا چی، اصلا نمیدونم این حسی که دارم بهت اسمش چیه، فقط همینو میدونم دلم می‌خواد بیشتر باشی؛ بیشتر از چیزی که الان هست.» بعد گوشیو قطع می‌کردم و می‌دویدم تا بلندترین جای شهر.... ♥️🙂🚶‍♀️ ولی خب...نمیشه زنگ زد(خودش گفت )🚶‍♀️💔

عزیز قلبم(:

و بازم عروسی تو کوچه؛

طرف نوشته : ولی من اشکامو خودم پاک میکنم ؛ خوشبحالش مال مارو شهرداری پاک میکنه🤌😐

_کیف بنیت بنفسک؟ +جرحا علی جرح:) _چگونه خودت را ساختی؟ +زخم به زخم:) پ.ن:دیگه چاره ای نداریم جز اینکه بلند شیم، داغدار، غمگین، فرسوده اما امیدوار امیدوار امیدوار...

امروز که من انقد فوش خوردم از مردم تو بیمارستان خدا میدونه😐

من به جای تو بودم میزدم میترکوندمش🤌 تو بودی که اروم بودی