موضوع جدید اندیشکده مطالعات روابط بین الملل
بررسی چین و سیاست خارجی و راهبردهای چین در دنیا می باشد
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
امروزه برخی چین را «ابرقدرت» «شرق» مینامند؛ کشوری که میرود نامش را در زمره یکی
از کشورهایی که قواعد بازی سیاست و اقتصاد را در قرن ۲۱ تعیین میکنند تثبیت کند. اگر شوروی در قرن ۲۰ عنوان ابر قدرت شرق را یدک میکشید اما نتیجه بی پروایی ها و بلند پروازی های این کشور در سال ۱۹۹۱ نمایان شد یعنی زمانی که ۱۵ کشور از دل ابر قدرت سابق زاده شدند. اما چین با احتیاط بیشتری به پیش میرود و رهبرانش از الگوی شوروی درس عبرت گرفته اند. چین حتا جامه ابرقدرتی شرق را بر قامت خود کوچک میبیند و درصدد است تا طرحی نو در اندازد و قرن ۲۱ را «قرن چین سازد. برخی معتقدند که سال ۲۰۴۰ سالی است که چین از آمریکا پیشی خواهد گرفت و جامه هژمون» بر تن خواهد کرد. آنها بر این باورند که اقتصاد چین با نرخ رشد بالایی در حال پیشرفت است اما آمریکا به دلیل جنگهای پرهزینه در عراق و افغانستان و کسری بودجه و درگیری در بسیاری از پروندههای جهانی عملا وارد دوره ای از فرسایش شده است. دقیقا بخاطر همین نگرانی بود که ترامپ ظهور کرد و سیاستهای تازه ای را در پیش گرفت
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
دربرتری اقتصاد چین اکنون هم بر جهانیان ثابت شده است. چین دارای دومین جهان و سومین کشور پهناور دنیا پس از روسیه و کاناداست که تقریبا با ۱۴ کشور دارای مرز مشترک زمینی و با ۶ کشور دارای مرز آبی مشترک است این کشور با مساحتی بیش از ۹ میلیون کیلومتر مربع دارای بیش از ۵ هزار جزیره پراکنده در قلمرو دریائی خود است که مساحت کل آنها ۸۰ هزار کیلومتر مربع و طول ساحلی آنها ۱۴ هزار کیلومتر است. اقتصاد ۱۴ تریلیون دلاری این کشور آینده ای را نوید میدهد که در آن چین میتواند به یکی از بازیگران و معماران اصلی اقتصاد و سیاست در جهان تبدیل شود. اگر چند دهه پیش ۵ کشور چین را به عنوان یک طرف تجاری به رسمیت میشناختند اکنون بیش از ۱۰۰ کشور چین را به عنوان یک شریک تجاری مهم مینگرند نفوذ این کشور در اقصا نقاط دنیا دیده میشود. چینی ها در راستای دور زدن کشورهای غربی مبادرت به تأسیس بانک توسعه زیرساختی آسیا کرده اند که نقش صندوق بین المللی پول را برای کشورهای آسیایی و غیر آسیایی ایفا می کند. اگر IMF در اعطای وامهای خود شرایط خاصی را لحاظ میکـ کند تا بازگشت پولش تضمین شود اما چین هیچ پیش شرطی را برای اعطای وام تعیین نمی کند
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
۱. تجلی روح کنفوسیوس در کالبد چین
قرن ۲۱ را «قرن چین خوانده اند؛ قرنی که در آن احتمالا اژدهای زرد از ایالات متحده پیشی خواهد گرفت. برخی ظهور چین را به منزله افول آمریکا میدانند و بر این باورند که اقتصاد چین با نرخ رشد بالایی در حال پیشرفت است اما آمریکا به دلیل جنگهای پرهزینه در عراق و افغانستان و کسری بودجه و درگیری در بسیاری از پروندههای جهانی عملا وارد دوره ای از فرسایش شده است برخی دیگر چنین استدلال میکنند که عبارت «ظهور چین» پس از «حملات ۱۱ سپتامبر»، «جنگ «عراق» و «انتخاب» باراک اوباما پرکلیک ترین خبر بوده است. در قاموس این گروه، ظهور چین به عنوان قدرتی جهانی «تنها اتفاقی است که سیاست بین الملل را در قرن ۲۱ از نو شکل خواهد داد برخی هم چین را به منزله قدرتی نوظهور یا در حال ظهور مورد شناسایی قرار داده اند تعدادی دیگر این کشور را تهدیدی بر نظم جهانی میپندارند و گروهی هم این کشور را رقیبی مهم در فضای اقتصادی تلقی کرده اند، تعدادی هم از «نواستعمارگری چین» سخن به میان آورده اند تعدادی از تحلیلگران هم از نظریه هایی مانند سازه انگاری برای توصیف ظهور چین بهره جسته اند
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
به هر روی، «ظهور چین در درون نظام بین الملل موجود بیانگر یکی از مهمترین تغییرات در روابط جهانی در آغاز سده جدید است بدین معنا که این کشور در حال حرکت از یک حالت انفعالی و انزواجویانه به یک قدرت منطقه ای و بین المللی توانا به اعمال نفوذ نه فقط در آسیای شرقی بلکه در نظام بین المللی است. این ظهور برای چین هم فرصت» است و هم «چالش». «فرصت برای عرض اندام و یافتن فضایی برای رشد و بالیدن و چالش از این جهت که ممکن است با واکنشهایی از سوی «هژمون» و سایر رقبا مواجه شود به همین جهت است که بزرگترین چالش و فرصت فراروی سیاست خارجی چین در سده ۲۱ تنظیم و مدیریت نحوه روابط با آمریکاست. همزمان شدن فروپاشی شوروی به عنوان تنها قدرت موازنه گر در برابر هژمون طلبی آمریکا با روند ظهور چین در نظام بین الملل باعث شد تا بسیاری از ناظران مسائل بین المللی روندهای روابط چین و آمریکا را تعیین کننده نهایی حکمرانی جهانی در سده جدید بدانند گروهی دیگر از صاحبنظران هم چین را قدرتی غیر لیبرال» نامیده اند که اگرچه از مولفه های قدرت برخوردار است اما در زمره قدرتهای غیر لیبرال قرار میگیرد. حقیقت چیست؟ آیا به راستی قرن ۲۱ قرن چین است؟ آیا قرن آمریکایی» به پایان خود نزدیک میشود؟
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
animation.gif
116.9K
نظام سیاسی چین را شاید بتوان یک نظام کمونیستی مختلط نامید که اندیشه های بر کنفوسیوس مارکس و مائو مبتنی است. این کشور در عین حال دست به یک تجدیدنظر طلبی در باورهای کمونیستی خود زده است مارکسیستها معتقدند کارگران در تمام کشورها نمی توانند بطور مسالمت آمیز به اهداف خود برسند. بنابراین تحول بنیادین فقط از طریق جنگ و تمرد و انقلاب میسر میشود در چین اینگونه نبود کارگران نه دست به انقلاب و جنگ زدند و نه تمرد پیشه ساختند بلکه تحول از بالا به پایین رخ داد چینیها با پی بردن به اینکه با کمونیسم نمیتوانند به مصاف سرمایه داری بروند به سوسیالیسم با مختصات چینی»گذار کردند تا ضمن تعامل با سرمایه داری و بهره بردن از مواهب ،آن یک نظام اندیشه و یک نظام سیاسی نوینی با مختصات چینی در اندازند تا هم آن را داشته باشند و هم این را هم از مواهب بازار آزاد بهره برند و هم از مواهب کمونیسم مانند ماندگاری در قدرت، نظارت شدید بر فضای رسانه ای مطبوعاتی و غیره برخی هم چین را یک دولت کمونیستی لیبرال» مینامند که ترکیبی است از کمونیسم توتالیتر و کمونیسم لیبرال یا به تعبیری انتقال از کمونیسم توتالیتر به سوسیالیسم با سیمایی انسانی به هر روی چینی ها اصلاح طلبی کنفوسیوسی را جایگزین انقلاب کردند به این ترتیب چینیها در نظام اندیشه خود به این باور رسیدند که تن به اصلاح در اندیشه های خود بدهند و به همزیستی مسالمت آمیز با غرب و نظام کاپیتالیستی روی آورند و از شدت تخاصم خود با قدرت های برتر نظام بین الملل بکاهند
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
🔺ویژگیهای عمومی و راهبردی جنگ آینده:
۱- در هم تنیدگی و تأثیرگذاری متقابل تهدیدهای نظامی با تهدیدهای امنیتی
۲- قدرت غافلگیری بالا (فریب، قدرت مخفیسازی، تهاجم دور از انتظار، استقرار دور)
۳- اشراف اطلاعاتی با توجه به امکانات گسترده در فضا، هوا، زمین و دریا
۴- عملیات پر شدت و متمرکز در زمان کوتاه (گریز از فرسایشی شدن #جنگ)
۵- گستردگی عملیات از نظر جغرافیا و بُعد مکان (سطح، زیرسطح، هوا و فضا)
۶- فناوری محور بودن
۷- تکیه بر عملیات مخصوص چند نیرویی
۸- گسترش و سیالی کردن میدان جنگ
۹- تلفیق توانمندیها (نرم، نیمهسخت و سخت)
۱۰- حمله به توانمندیهای راهبردی و مراکز ثقل دشمن
۱۱- بهرهگیری از عملیات گسترده روانی با استفاده از تکنیکها و تاکتیکهای رسانهای و فضای سایبر
۱۲- کاهش چرخه زمان اطلاعات و زمان اجرای اطلاعات
۱۳- افزایش دقت هدفگیری و هوشمند شدن سلاحها بهعنوان مثال افزایش دقت، سرعت و قدرت تخریب موشکها (کاهش هواپیماها و مهمات)
۱۴- نزدیکی سطوح راهبردی، عملیاتی و راه کنشی جنگ
۱۵- همزمانی عملیات در سطوح راهبردی، عملیاتی و راه کنشی
۱۶- عملیات نظامی تأثیرمحور با تمرکز بر نقاط ثقل و ستون فقرات کشور مقابل
۱۷- دور ایستایی #جنگ_آینده
۱۸- ارزش محوری و آرمانی بودن (ایدئولوژی و هدفهای بلندمدت)
۱۹- مردم پایه بودن
۲۰- دریا پایه و هوا پایه بودن (استفاده حداقل از نیروی زمینی)
۲۱- استفاده از گروههای تروریستی فراملی و فروملی در محیط قومی-مذهبی
۲۲- خصوصیسازی و استفاده از توان شرکتهای امنیتی در پوشش شرکتهای تجاری
۲۳- شناخت محور بودن (با استفاده از علوم شناسایی) – یکی از تأکیدات مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای حفظهالله دشمنشناسی است.
۲۴- همطراز نبودن
۲۵- نابرابر بودن
۲۶- قابلیت محور بودن
۲۷- بسیج توانمندی و مؤلفههای قدرت ملی
۲۸- متنوع شدن محیط تهدیدات و نوع عملیات
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
فرماندار تگزاس:
ما آماده جنگ داخلی با دولت بایدن هستیم.
به دستور بایدن گاز تگزاس قطع شده است.
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
پیشینه اصلاحات در چین
آغاز اصلاحات در چین به سال ۱۹۷۸ بازمی گردد، دو سال پس از مرگ مائو زدونگ. اگر چین گذشته خوار و خفیف شمرده میشد اما امروز دیگر چنین نیست تاریخ چین امروز داستان کشوری است که روزگاری در دوران استعمار حقیر شمرده میشد چین سرزمینی است که قطب نما، باروت، کاغذ و چاپ را اختراع کرد و ثروتهای شگفت آور به دست آورد در حالی که اروپا هنوز عقب مانده بود.
سپس قرن تحقیر» فرا رسید و بریتانیایی ها تریاک را به مردم چین تحمیل کردند، ژاپنی ها به جنایات وحشتناک روی آوردند و حقوق بشر هم ابزار فشار آمریکاییها شد. اما امروز چین به دنبال این است که سرنوشت خود را در دست بگیرد
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
آدام اسمیت میگوید چین در قرن ۱۸ یکی از ثروتمندترین کشورها بود. او در «ثروت ملل» مینویسد چین همچنین یکی از بارورترین و پرکشت شده ترین صنعتی ترین و مرفه ترین و شهری ترین کشورها در دنیا بود شاید در این سخن اغراق باشد
اما دوران افول چین از قرن ۱۶ شروع شد و در قرن ۲۰ به اوج خود رسید میتوان تاریخ قرن ۲۰ چین را به دو دوره پیش از مائو» و پس از مائو تقسیم کرد .
چین در دوران حیات مائو کشوری ،فقیر درگیر قحطی و رقابت با برادر بزرگتر (شوروی) بود نظام سیاسی این کشور نیز متکی بر کشاورزی بود. چین در دوران مائو کشوری ضعیف بود که در آن هنگ کنگ و ماکائو در اختیار بریتانیا و پرتغال بود و تایوان زیر یوغ آمریکا قرار داشت چرخ اقتصاد نمی چرخید در آن دوران که نظام دو قطبی همچنان حاکم بود.
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
چین در مسیر ادغام با جهان
جهان امروز جهان وابستگی متقابل است در این دهکده جهانی که همه به نوعی به هم وابسته اند نمی توان از دنیای خارج برید سر به لاک درون فرو برد و دم از توسعه زد. مبنای توسعه اساسا ارتباط با بیرون و بهره گیری از سرمایه و تکنولوژی دیگران است. چین این را به خوبی دریافت چشم بادامیها از ابتدا یک سیاست هوشمندانه انتخاب کردند آنها برای توسعه به نزاع با جهان پیرامون و فراپیرامون نپرداختند و همواره به دنبال اثبات این امر به دنیا بودند که «ظهور چین» تهدید نیست بلکه امری مسالمت آمیز خواهد بود. آنها در گام اول دست به «هراس زدایی» و «اعتمادسازی» با همسایگان زدند و به آنها اطمینان دادند که از سوی چین بلعیده نخواهند شد
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
از دهه ۸۰ سیاست خارجی چین با رهبری دنگ شیائوپینگ» به دو اصل متوسل شد
۱ - حفظ یکپارچگی، مالکیت و استقلال چین
۲- ایجاد یک محیط بین المللی مطلوب در راستای اصلاحات و سیاستهای درهای باز
چنین بود که چینیها از «امنیت» به «اقتصاد» گذار کردند و ضمن تنش زدایی با همسایگان به عقد توافق نامه های دوجانبه با همسایگان دور و نزدیک روی آوردند. چینیها با ترجیح دیپلماسی اقتصادی بر دیپلماسی سنتی مبتنی بر مولفه های امنیتی و سیاسی به دنبال اصلاح چهره خود در جهان برآمدند تا نگاه جهانی به این کشور را از یک عنصر سرکش و بر هم زننده به یک بازیگر معقول قابل پیش بینی و هماهنگ با نظام بین المللی تغییر دهند.
به این ترتیب کشوری که در دهه ۷۰ تجارتی کمتر از ۱۵۰ میلیارد دلار داشت در سال ۲۰۱۸ به تجارتی ۱۴ تریلیون دلاری دست یافت و به دومین قطب اقتصاد در دنیا تبدیل شد.
در این مسیر، چینی ها علاوه بر قدرت اقتصادی به مولفه قدرت نرم نیز اهتمامی ویژه نشان دادند تا نگاه به چین را بار دیگر تحت تأثیر قرار دهند
چینی ها در راستای قدرت نرم خود دست به این کارها زدند:
تأسیس ۵۰۰ موسسه کنفوسیوس شناسی در ۱۴۰ کشور و تدریس مکتب کنفوسیوس در هزار موسسه یا دانشگاه در دنیا؛
برگزار سال نوی چینی در ۲ هزار شهر در ۱۴۰ کشور؛
تأسیس خبرگزاری در ۱۶۲ شهر جهان؛
خرید ۳۲ رادیو در ۱۴ کشور.
چین حدود ۱۰ میلیارد دلار در سال برای چهره سازی خود در دنیا هزینه می کند
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
چینی ها علاوه بر قدرت اقتصادی به مولفه قدرت نرم نیز اهتمامی ویژه نشان دادند تا نگاه به چین را بار دیگر تحت تأثیر قرار دهند چینی ها در راستای قدرت نرم خود دست به این کارها زدند:
تأسیس ۵۰۰ موسسه کنفوسیوس شناسی در ۱۴۰ کشور و تدریس مکتب کنفوسیوس در هزار موسسه یا دانشگاه در دنیا؛
برگزار سال نوی چینی در ۲ هزار شهر در ۱۴۰ کشور؛
تأسیس خبرگزاری در ۱۶۲ شهر جهان؛
خرید ۳۲ رادیو در ۱۴ کشور.
چین حدود ۱۰ میلیارد دلار در سال برای چهره سازی خود در دنیا هزینه می کند.
چین قدرت سخت و نرم را هم راستا با هم به پیش میبرد
جوزف نای معتقد است چین سرمایه گذاری میلیاردی برای افزایش قدرت نرم خود انجام داده است. او معتقد است برخی بر این باورند که مفهوم فعلی قدرت نرم پس از پایان جنگ سرد تغییر کرده است این دیدگاه معتقد است که «نفوذ اقتدارگرایانه جدید» که در اقصا نقاط دنیا احساس میشود چیزی نیست جز قدرت سخت.
این استاد دانشگاه هاروارد معتقد است وقتی خبرگزاری شینهوا آزادانه در کشورهای دیگر شعبه دارد و فعالیت می کند تکنیکهای قدرت نرم را به خدمت میگیرد.
وقتی رادیو بین المللی چین آشکارا در ۱۴ کشور ۱۳۳ ایستگاه رادیویی دارد مرزهای قدرت سخت را در نوردیده است.
اکنون «هانبان Hanban دفتر بین المللی شورای زبان (چینی ۵۰۰ موسسه کنفوسیوسی و ۱۰۰۰ کلاس درس کنفوسیوسی را در مدارس و دانشگاههای جهان مدیریت میکند تا زبان و فرهنگ چینی را به جهان بشناساند و زبان چینی را به زبانی مرجع در مکاتبات و مراوادت جهانی تبدیل کرده و آن را به زبانی برای تغذیه فرهنگی جهان تبدیل سازد.
#چین
#https://eitaa.com/international20
جوزف نای در کتاب آیا قرن آمریکا به پایان رسیده است؟ مینویسد قدرت نرم اصولا به واسطه تعدد جامعه مدنی و بخش خصوصی حاصل میشود که چین فاقد آن است. با این حال، اگرچه چین فاقد جامعه مدنی است اما با استفاده از دیگر مولفه های قدرت کوشیده است تا خلاً نهادهای مدنی را پر کند چینیها دارای بخش خصوصی قدرتمند هستند و در پروپاگاندای رسانه ای مبادرت به تأسیس شبکه شینهوا کرده اند
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
گزارش اکونومیست میگوید:
دیاسپوراهای چینی به منزله امتداد دولت چین در کشور میزبان تلقی میشوند خرید سیاستمداران در استرالیا باعث سر و صدا در این کشور شد.
اگر قلدری را گونه ای از قدرت سخت بینگاریم در این صورت نمونه دیگری از قدرت سخت چینی ها در تنبیه اقتصادی نروژ نمود می یابد
آنگاه که این کشور به خاطر اعطای جایزه نوبل به یک فعال دموکراسی خواه چینی مورد خشم پکن قرار گرفت و تنبیه شد.
این قدرت سخت گاهی به شکل معکوس عمل کرده و چین را متاثر میسازد
اکونومیست در گزارش خود مینویسد از سال ۱۹۷۸ به بعد ۱۰ میلیون چینی به خارج از کشور رفته اند چینی ها نگرانند آنها عادات دموکراتیک را از غربیها به عاریت بگیرند و بر دیگر چینی ها تأثیر بگذارند. این نمونه ای از همان وابستگی متقابل در جهان است که گریزی از آن نیست.
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
چین در روابط خارجی خود هیچ محدودیتی قائل نیست.
چینی ها با برداشتن عینک ایدئولوژی از پتانسیل تمام کشورها برای توسعه استفاده کنند
از اسراییل گرفته تا کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز و از اروپا و آمریکا تا قلب آفریقا چینی ها نه تنها در منابع و زیرساختهای استراتژیک کشورهای ثروتمند که در زیرساختهای استراتژیک کشورهای فقیر یا در حال توسعه هم سرمایه گذاری میکنند.
چینیها با افزایش قدرت اقتصادی خود نه تنها اشتهای زیادی دارند تا قواعد غربی شکل گرفته و موجود در جهان را تغییر دهند بلکه به دنبال دسترسی به مواد اولیه ارزان و بازار مصرفی بکر بوده و میکوشند تا اقتصاد دیگر کشورها را به خود وابسته سازند.
چینیها علاقه وافری دارند تا به تکنولوژیهای حساس دست یابند چینیها از تکنولوژی اسراییل برای رشد اقتصادی خود استفاده میکنند. در سال ۲۰۱۶ سرمایه گذاری مستقیم چین در اسراییل تقریبا ۳ برابر شده و به ۱۶ میلیارد دلار رسید
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
از کوچکترین کشورها تا بزرگترین کشورها از دید تیزبین چینی ها در نمیرود. برخی کشورها هستند که ارتباط کلان سیاسی - اقتصادی با آنها ممکن است برای سیاست خارجی چین هزینه بر» باشد و ارتباط گسترده با آنها مطلوبیت استراتژیک برای چین نداشته باشد چرا که این کشورها عضو ناساز جامعه بین المللی هستند
روابط چین با این دسته از کشورها همچون جاده یک طرفه است.
اما ارتباط با اسراییل یا کشورهای عربی مانند امارات و عربستان در خاورمیانه که فاقد حساسیت سیاسی در رابطه با قدرتهای بزرگ هستند منافع فراوانی برای چین دارد.
تصمیم گیران چین همواره از فرصتهای استراتژیک برای بهبود رابطه با محیط پیرامون و همچنین نزدیک شدن به قدرتهای بزرگ با هدف ساختن جامعه ثروتمند در داخل استفاده بهینه کرده اند.
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
چین نه تنها به دنبال گره زدن اقتصاد خود به قدرتها و اقتصادهای برتر است بلکه میکوشد کشورهای در حال توسعه یا کمتر توسعه یافته و فقیر را به خود وابسته کرده و از منابع اولیه و خام آنها در راستای توسعه خویش بهره جسته و بازاری مصرفی برای خود دست و پا کند. سریلانکا برای توسعه ساحل جنوبی خود نیازمند سرمایه گذاری است این پروژه در یک روستادر یکی از نقاط دوردست سریلانکا بود
چینی ها سرمایه گذاری ۱/۵ میلیارد دلاری در ساخت این بندردر سال ۲۰۱۰ انجام دادند. این سرمایه گذاری دسترسی دیگری به مسیرهای کلیدی دریایی و کشتیرانی به چینی ها میدهد.نکته دیگر این است که حضور گسترده چین در حیات خلوت هند و حوزه نفوذ این کشورپکن را به سواحل دهلی نزدیکترمی سازد.
تصمیم سریلانکا برای اجاره ۹۹ ساله بندر Hambantota به یک شرکت چینی چند پیامددارد از یک سو میلیاردها دلار بدهی این کشور به چین تسویه شده و از سوی دیگر نگرانی ناظران را برانگیخته که چگونه دیگر کشورهای درحال توسعه در قالب یک کمربند،یک جاده» به تجارت با چین پرداخته و درزمره اقمار مالی چین به حساب میآیند جف اسمیت»،محقق مسائل آسيا. در بنیاد هریتیج در واشنگتن میگوید چین تنها طرفی است که از سرمایه کافی برای تأمین مالی این پروژه ها برخوردار است یک سوال برای همه این است: به چه قیمت؟».چین دهه هاست در سریلانکا سرمایه گذاری کرده است. در زمانی که این کشوربه دلیل سوء استفاده های حقوق بشری طی جنگ داخلی میان نیروهای دولتی و ببرهای تامیل» از سوی اتحادیه اروپا مورد تنبیه قرار گرفت چینیها نمایندگی این کشور در سازمان ملل را به عهده گرفتند.
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
نفوذدرقزاقستان هم از دیدچینی ها پنهان نمانده است
قزاقستان که بیابانی بی روح و هم مرز با چین است و نزدیک قطب مهم اوراسیا ایستاده است
در قزاقستان جرثقیلهای بزرگ چینی،به جای کشتیها، کانتینرها را به قطارها میاندازند چین و قزاقستان وارد مرز جدیدی در تجارت جهانی شده اند.
برنامه زیرساختی ۱ تریلیون دلاری که به یک کمربند یک جاده معروف است و هدفش احیای جاده کهن ابریشم و تجاری دیگری میان آسیاو اروپا برای پمپاژ کالاهای چینی به بازارهای خارجی است» قمار چینیها نه تنها نوعی تجدید سازمان در مسیرهای حل و نقل جهانی است بلکه سیاست داخلی قزاقستان و سیاست جهانی را هم تحت تأثیر قرار میدهد .
مرز قزاقستان با چین طی جنگ سرد منطقه نظامی بود.اما امروز نه تنها دیگر نشانی از شوروی نیست بلکه کشورهایی که روزگاری در بلوک ابرقدرت سابق شرق قرار داشتند امروز در زمره اقمار چشم بادامیها محسوب می شوند. قزاقستان که بزرگترین کشور در آسیای مرکزی است و روزگاری از مسکو اداره میشد، از سال ۱۹۹۱ به بعد ضمن حفظ روابط خوب با مسکو تلاش کرد تا از زیر یوغ مسکو خارج شده و روابط با چین را بهبودبخشد.تکمیل خط لوله نفت میان قزاقستان و چین درسال ۲۰۰۹ انحصارخط لوله روسی را شکست.
نظربایف رئیس جمهور قزاقستان بود که احیای مسیر تجاری جاده ابریشم را پیشنهاد داد. این رویکرد یک رویکرد چند بعدی است از یک سو، موجب آزادی قزاقستان و آزادی عمل این کشور در برابر روسیه میشود؛
از سوی دیگر،زمینه های پیوندو نزدیکی اقتصادی بیشتر را با چین فراهم میکند؛ در عین حال قزاقستان به نقطه ای محوری در استراتژی سیاست خارجی چین در آسیای مرکزی تبدیل میشود؛
نقش انگلیس در ماجرای دالان زنگزور آشکارتر شد!
سایت های ینی مساوات و گلوبال اینفو آذربایجان که از رسانه های کاملا حکومتی جمهوری آدربایجان هستند، نوشتند انگلیس باریکه زنگزور ( استان سیونیک ارمنستان) را جزء اراضی جمهوری آذربایجان می شناسد!!
در این مقاله به قلم ایل بیگ حسنلی، از تبیین گران سیاست های انگلیسی -صهیونیستی جاری در جمهوری آذربایجان، با اشاره به جنگ انگلیس و آمریکا با یمن در دریای سرخ و نگرانی لندن از بسته شدن دریای سرخ و کانال سوئز ، بطور غیر مستقیم تهدید شده است که در مقابل حرکت های یمن به عنوان متحد ایران در دریای سرخ، جمهوری آذربایجان نیز به عنوان متحد انگلیس ، به باریکه زنگزور یا سیونیک حمله کند!
در این مطلب برای توجیه به اصطلاح حقوقی تجاوز احتمالی به باریکه سیونیک افزوده شده است:" پس از فروپاشی امپراتوری روسیه تزاری، منطقه ای که ارمنی ها آن را سونیک و جمهوری آذربایجان آن را زنگزور می نامند، باعث اختلافات جدی بین اولین جمهوری های ارمنستان و آذربایجان در سال های 1918-1920 شد. مهمترین چیز این است که در ژانویه 1919 بریتانیا حاکمیت آذربایجان را بر منطقه زنگزور تأیید کرد. سپس بلشویک ها در هر دو جمهوری به قدرت رسیدند. متأسفانه دیپلماسی آذربایجان از واقعیت مهمی مانند تأیید حاکمیت جمهوری آذربایجان بر منطقه زنگزور توسط بریتانیا در ژانویه 1919 استفاده نکرد. با این حال، این یک موضوع بسیار مهم است. در آن زمان کدام کشور اروپایی دیگر صلاحیت آذربایجان بر زنگزور را تایید کرد؟ مورخان ما باید با مراجعه به منابع موثق به این گونه پرسش ها پاسخ روشن بدهند."
در این مقاله با اشاره به مستنداتی از سخنان رهبران پیشین ترکیه، به مطامع ترکیه نیز به عنوان متحد انگلیس در منطقه به منطقه راهبردی سیونیک اذعان و افزوده شده است: " بحث افتتاح کریدور زنگزور در گذشته نیز در دستور کار ترکیه و جمهوری آذربایجان بوده است. زیرا کریدور زنگزور بزرگترین گام در جهت ادغام جهان ترک و طرح توران بزرگ خواهد بود."
چین و قاره آفریقا
چنین به نظر میرسد که آفریقا به بکرترین منطقه برای نفوذ اقتصادی چین و عملیاتی کردن قدرت سخت و نرم این کشور تبدیل شده است برخی معتقدند چین در جامه یک قدرت امپریالیستی یا نواستعمارگر در حال بسط دایره نفوذ خود در آفریقاست. این نفوذ چند وجه دارد:
وجه اقتصادی
چینی ها سرمایه گذاری کلانی در کشورهای نامیبیا جیبوتی کنیا و غیره انجام داده اند. برای مثال این کشور یک صندوق ۶۰ میلیارد دلاری برای فاینانس پروژه های زیرساختی در آفریقا تأسیس کرده است. چین بزرگترین شریک تجاری آفریقا محسوب میشود و در این زمینه، یک دهه پیش آمریکا را پشت سر گذاشت تجارت چین با آفریقا در سال ۲۰۱۴ به ۲۲۰ میلیارد دلار رسید. یکی از دلایل علاقه چین به آفریقا این است که این قاره بزرگترین مواد خام را در اختیار چین می گذارد.
آفریقا همچنین در قالب بلوک سیاسی حامی چین در سازمان ملل عمل میکند. یکی از دلایل پیشی گرفتن چین از ایالات متحده در قاره سیاه این است که آمریکاییها به گفته «یان تیلور» از زاویه امنیت به آفریقا مینگرند در حالی که چین مبنا را بر اقتصاد قرار داده است. بطور مثال سرمایه گذاری مستقیم چین در آفریقا از این قرار است سرمایه گذاری ۵ میلیارد دلاری نامیبیا؛ الجزایر ۲/۵۳ میلیارد دلار؛ نیجریه ۲/۳۸ میلیارد دلار؛ غنا ۱/۲۷ میلیارد دلار؛ سودان ۱/۸۱ میلیارد دلار؛ جمهوری دموکراتیک کنگو ۳/۲۴ میلیارد دلار؛ آنگولا ۱/۲۷ میلیارد دلار؛ تانزانیا ۱/۱۴ میلیارد دلار؛ زامبیا ۲/۳۴ میلیارد دلار؛ آفریقای جنوبی ۴/۷۲ میلیارد دلار؛ زیمبابوه ۱/۸۰ میلیارد دلار.
چین و آفریقا خود را مدیون یکدیگر میدانند برخی آفریقاییها، چشم بادامیها را «دوستانی برای تمام فصول» میخوانند و اظهار میدارند که چین به جنبشهای رهایی بخش آفریقا برای رهایی از زیر یوغ استعمار غرب و دستیابی به استقلال کمک کرده است. بنابراین، آفریقا هم باید لطف چینیها را جبران کند برخی مقامهای حکومتی و فعالان مدنی در آفریقا معتقدند اگرچه چین الگو یا آلترناتیوی در برابر غرب تلقی میشود اما در ازای کمکهایی که به آفریقا می کند خواستار کنترل مطلق بر این منطقه یا بر کشور میزبان است. چینی ها چه در گذشته و چه در حال معتقد بودند که به آزادی اقتصادی قاره سیاه کمک کرده و میکنند اما در ازای این، آزادی کنترل بر منابع طبیعی این قاره را می طلبند اکنون این سوال در میان مردمان و مقامهای حکومتی آفریقا مطرح شده که آیا چین به راستی «ناجی» است یا یک قدرت جدید امپریالیستی؟ چینیها اکنون همه چیز را به آفریقا میفروشند در حقیقت بیشتر نیازهای آفریقاییان از سوی چینیها
تأمین می شود.
نفوذ فرهنگی
حضور در آفریقا یک مزیت دیگر هم دارد و آن نفوذ فرهنگی چشم بادامیها در قاره سیاه است. طی تقریبا یک دهه گذشته ۲ میلیون دلار بورسیه تحصیلی به دانشجویان آفریقایی برای تحصیل در چین اعطا شده است. برخی معتقدند این بورسیه نه به افراد نیازمند که به فرزندان نخبگان حکومتی داده شده است. به این ترتیب ارز اعطا شده به شکل دیگری به چین باز میگردد و نیروهای تحصیل کرده در نهایت به منزله نیروهای حامی چین به سرزمینهای خود میروند