کدام انتظار ؟
انتظاری که از آن سخن گفتهاند ، فقط نشستن و اشک ریختن نیست !
ما باید خود را برای سربازیِ امام زمان (عج) آماده کنیم .
- رهبر معظم انقلاب .
همراه
رفقا هستید یکم صحبت کنیم؟
بنظرتون داستان هابیل و قابیل،
پیامی برای ما نداره؟ یکم فکر کنید!
همراه
بنظرتون داستان هابیل و قابیل، پیامی برای ما نداره؟ یکم فکر کنید!
رفقا خیلی مستقیم بخوام حرفم رو بزنم
باید بگم که از اول خلقت این داستان بوده که به ما بگه تو اگه برای خدا کار کنی
چند نفر هستن که سنگ اندازی کنن!
تو اگه محبوب خدا بشی
قطعا یه عده از تو نفرت پیدا میکنن..
میخوای خدا دوستت داشته باشه،
بعد کسی بهت حسادت نکنه؟
یه همچین چیزی ممکنه؟
همراه
رفقا خیلی مستقیم بخوام حرفم رو بزنم باید بگم که از اول خلقت این داستان بوده که به ما بگه تو اگه برای
نگو چادر میپوشم مسخرم میکنن
کار جهادی میکنم سنگ اندازی میکنن
اگه همه تورو دوست داشته باشن
تو قطعا توی وجودت نفاق هست
چون محاله تو هم خالصانه برای خدا کاری کنی
هم هیچکس بهت حسادت نکنه
محاله تو محبوب خدا باشی
و کسی سنگ اندازه نکنه..
همراه
نگو چادر میپوشم مسخرم میکنن کار جهادی میکنم سنگ اندازی میکنن اگه همه تورو دوست داشته باشن تو قطعا تو
قابیل برادرش رو کشت
چرا؟ چون محبوب خدا بود
و تو باید یک بار برای همیشه
هابیلیان رو به قابیلیان ترجیح بدی
و توی این غربال آخرالزمانی حواست باشه
بخاطر چندتا تیکه و طعنه از کارِ
در راه خدا منصرف نشی!
همراه
قابیل برادرش رو کشت چرا؟ چون محبوب خدا بود و تو باید یک بار برای همیشه هابیلیان رو به قابیلیان ترجیح
و یادت باشه
روی سر پیامبر خدا آشغال میریختن
که دین خدارو تبلیغ میکرد
من و تو که از پیامبر بالا تر نیستیم..
پس بدون که ته این راه
عاقبت بخیریه
و کم کاری نکن 🌱
نقل شده مرداد ِسال ِنود و یك ؛
وقتیکه حرم ِحضرت ِزینب سلاماللهعلیها
توی دمشق به محاصرهی داعش در اومد
و کم کم زینبیه داشت سقوط میکرد،
بلافاصله به آیت الله سیستانی خبر دادن
که هیچ جوره نمیتونیم جلوی تکفیری ها
رو بگیریم، چکار کنیم ؟ آیت الله
سیستانی گفتن : دیگه کار از دست ما
خارجه ! از حضرت عباس علیهالسلام
کمک بگیرید . برید پرچم از گنبد حضرت
عباس بردارید و به حرم حضرت زینب
سلاماللهعلیها برسونید ..
شاید خیلی ها فکر کنند اینا خیالاته، اثری نداره ؛
اما پرچم که رسید به حرم ِخانوم عقیله
بنی هاشم، پشت بوم ِحرم، توی تیررس ِ
تکفیری ها بود . پنج نفر داوطلب شدن تا
پرچم ِحضرت ابوالفضل رو، روی گنبد ِ
خانوم جان نصب کنند . چهار نفر توی
این راه شهـید شدن . . نهایت رزمندهای
به نام ِابوتراب به همراه ِیك نفر ِدیگه،
موفق شدن پرچمو به بالای گنبد برسونن
و رجز خونی کنند . مدافع های حرم وقتی
میخوان از اون روز یاد کنن میگن : وقتی
پرچم بالا رفت، تیرهای ما دیگه خود به
خود هدایت میشد به سمت دشمن . .
تیری هدر نمیرفت انگار ! تند تند دشمن
عقب نشینی میکرد :))
یه آقایی با یه حالت ِپریشونی تعریف میکردن :
خواب دیدم زنگ ِخونه رو زدن ؛ رفتم جلوی
آیفون دیدم یه جوان ِزیبایی جلوی درن !
آیفون رو برداشتم ، گفتن :
شما فلانی هستید ؟ گفتم بله ..
گفتن من قائم آل محمد ، مهدیام.. ( صلوات بفرست )
در و برای ما باز میکنی ؟
گفتم بله بله فقط دو دقیقه صبر کنید..
سریع آیفون رو گذاشتم،
هرچی که داخل خونهم مهدی پسند نبود
جمع کردم توی دو دقیقه ریختم انباری ..
همینجوری که میرفتم سمت در چندتا استغفار هم گفتم..
رفتم دیدم حضرت دارن از کوچه میرن بیرون..
دویدم سمتشون دیدم یه اشکی گوشه چشماشونه ؛
پرسیدم : چی شد آقا ؟ چرا دارید میرید ؟
گفتن : زنگ تمام خونههای این کوچه رو زدم ، همشون گفتم آقا دو دقیقه صبر میکنی..؟ 💔 هیچکس در و به روی ما باز نکرد..
#منتظران_نور .