حسرت،سنگین ترین باریه که انسان
دیر یا زود بدوش خودش خواهد کشید.
هرچقدر زمان میگذره به سنگینی
این بار اضافه میشه.
حسرت کارهای نکرده.
موقعیت های تباه شده.
اهداف محقق نشده.
عشق های به سرانجام نرسیده.
مسافرت های نرفته.
حرف های نزده و...
مراقب باشید گرفتار تحمل
این بار سنگین نشید..!
روزی،
زمانی و جایی؛
در شرایطی قرار میگیری
که نه حوصلهی کسی را داری
و نه دل و دماغ
راضی نگه داشتن آدمها را
و به جز کار
و دلمشغولیهای بسیارت،
همه چیز در نظرت نامفهوم
و بیمعناست
و آنموقع تازه میفهمی
که پیش از اینها
چقدر متوقع
و تکوجهی و خودخواه بودی
که از آدمها
-حتی نزدیکترینشان-
توقع وقت گذاشتن
و توجه داشتن مدام
و ادامه به هر قیمتی
و تحت هر شرایطی را داشتی...
May 11
تا حالا به نوشته های
روی سنگ مزار دقت کردین؟
یه قسمتش نوشته:
تاریخ تولد __ تاریخ وفات
ما به اندازه اون
خط فاصله بین دو تاریخ
فرصت داریم
که
خلق کنیم
بسازیم
دستی بگیریم
گرهای باز کنیم
و موثر باشیم!
هروقت میخوام یه چیز سنگین رو تکون بدم، ناخودآگاه میگم «یا علی»
خدایا برای گذر از سنگینی این شبها،
خیلی یا علی...
تنهایی اگر خبر بود:
[جسد فردی که ۷ماه پیش در منزلش جان باخته، شب گذشته در مشهد کشف شد. از او فقط استخوانهایی باقی مانده که لباس بر تن داشت! در این مدت هیچکس سراغ او را نگرفته.کشف جسدش، پس از اطلاع همسایگان به پلیس صورت گرفته، آنان گفته بودند که مدتهاست او را در محله ندیدهاند.]
مرگ،
عادلانهترین چیز تو این دنیاست.
هیچکی تا حالا نتونسته
از دستش فرار کنه.
زمین همه رو میگیره؛
مهربونها،
ظالمها و گناهکارا رو،
همه رو.
اما غیر از این
هیچ عدالتی رو زمین نیست.
دردها معلماند،
معلمانی سختگیر اما هدفمند!
هیچ دردی بدون رسالت نیست،
هیچ دردی بدون درس نیست،
هیچ دردی بدون تکلیف نیست.
آدمی از بدو تولد،
معلمان زیادی دارد،
اما دردها بیرحمترینشاناند.
در سختترین شرایط،
به جای رهایی،
زخمیترت میکنند
تا به شیوهی خودشان قد بکشی
و رشد کنی.
دردها صبر و طاقت تو را
اندازه میگیرند
و تا جایی که طاقتت هست،
تحت فشارت میگذارند
و تا درسَت را یاد نگرفتی
رهایت نمیکنند.
مکتب درد،
مکتبی واقعیتگراست
و بدون تمایز قائلشدن،
از شاگردانش آزمون میگیرد
و بدون ارفاق،
نمرات را روی رفتار
و گفتار آنها حک میکند.
درد،
آدمها را قدردان داشتههایشان میکند
و بیتفاوتتر به نداشتههایشان.
فارغالتحصیلان مکتب درد،
زندگی را جور دیگری میفهمند،
جور دیگری نفس میکشند
و جور دیگری احساس میکنند،
فارغالتحصیلان مکتب درد،
دو گونهاند؛
یا مهربانتر از قبل میشوند،
یا نامهربانتر،
خشمگینتر،
بیرحمتر...
متأسفانه یا خوشبختانه زمین گرده، هر
کاری با هر کَسی میکنید یه روزی یه جایی
میچرخه میچرخه میادو دستتونو میگیره.
شایدم مچتونو. شایدم خِرخِره تونو.
کنکوریهای عزیز،
میلیونها آدم تا الان جای شما بودن، گذروندن این مرحله رو، الان احتمالا سر یه کاری مشغولن، عاشق شدن، ازدواج کردن، و هرکدوم به نحوی دارن زندگی میکنن.
هیچکدومشون بعد از کنکور بیچاره نشده، هیچکدومشون بخاطر کنکور نمرده.
شما اولین نفر نیستید، آخریشم نیستید.
خیلی از آدمای دنیا توی رشتهای که تحصیل کردن کار نمیکنن، خیلیاشون از دانشگاههای خوب انصراف میدن، خیلیاشون دانشگاه نمیرن و آدمای موفقی هستن.
پس کنکور هیچی نیست.
موفقیت خودِ شمایید، آرامشتون، اعتماد به نفستون، و تموم برنامههایی که فارغ از کنکور برای زندگیتون دارید.
هرچی بیشتر دیده باشی کمتر نمایش میدی،
و این جمله درمورد همه چیز صدق میکنه..!
من که بی خیال اینستاگرام
و سوشال مدیا شدم؛
به امید اون روزی که
یادم بره یه کانال تو ایتا دارم..❤️
May 11
خیلی وقتا خم به ابرو نیاوردیم
از شب بیداریامون نگفتیم
از دردایی که کشتنمون نگفتیم
از موهای سفیدی که تو سن
بیست و خوردهای در آورديم
چیزی نگفتیم..!
از نگرانیها
دغدغهها
از حسرتها
تا مادرمون کمتر فکر و خیال
مارو داشته باشه ...
اما از بابت خدا خیالتان راحت!
قیامت که بر پا میشود
پیامبر رحمتصلیاللهعلیهوآله
از خدا درخواست میکند که
محاسبه امت من را
در حضور فرشتگان و انبیاء
و سایر امتها انجام نده!
تا عیبهایشان فاش نشود،
و فقط من و تو از آن مطلع گردیم.
خطاب میرسد که حبیب من؛
من به بندگان خود
از تو مهربانتر هستم.
من شایسته نمیدانم که
حتی تو نیز عیب آنها را بدانی!
تا مبادا موجب خجالت آنها شود.
لذا من خودم به تنهایی
به حساب آنها رسیدگی میکنم
و هیچکس را از اسرار آنها با خبر نخواهم کرد.
| معراجالسعاده،ص۴۵۱ |
با برنامه ریزی قبلی
وارد این رشته نشدم،
کاملاً اتفاقی و با نا امیدی
در ۲۲ سالگی خودم را روی
صندلی های دانشگاه دیدم.
اما هر چه جلوتر رفتم
از انتخابم مطمئن شدم.
جایی که امروز ایستاده ام را
خیلی دوست دارم..❤️
خواندن، و دانستن راجب دنیای
سحر آمیز ذهن برایم لذتبخش و
جذاب است.
نمیدانم در ادامه این مسیر
به کجا میرسم، اما اگر جایی
به آدم نا امید، دلشکسته
و تنهایی برسم میگویم:
فلانی!
به خدایی ایمان داشته باش
که یونس رو از دل نهنگ
و ابراهیم رو از دل آتش
نجات داد،
خدایی که
یوسف رو از قعر چاه
به عزیزی مصر رساند….
[می خواهم دل گرمی آدمیزاد ها باشم.
به دمي يا درمي يا قلمي يا قدمي...]
اینا رو گفتم که بگم
خیلی وقتا
با یه حرف ساده
میتونیم دلگرمی یکی باشیم،
حال یه نفر رو عوض کنیم…
من روانشناسی رو انتخاب کردم
چون رسالتی داشتم و دارم
در مقابل حال خوب آدمها.
تمرین کنیم
به جای مچ گرفتن،
دستی رو بگیریم!
دوستون دارم.
یاعلیمدد
|مریم احمدپور|
#روز_روانشناس
@ir_hanoon
May 11