آیت الله حق شناس‹ره› :
جوانی که وقتی
به محرمات الهی میرسد، چشم میپوشد
امـام زمـان ‹عج› بـه او افتخـار میکنـد
@ir_meraj
فرمود هرجا گره به کارتون افتاد
تسبیح بردارید و اسـتغفار کنید
آثـاری داره که اگر میدونستیم
دمی از این ذکر غافل نمیشدیم
مرحوم آیت الله بهجت می فرمایند :
استغفار فقط برای توبه و آمرزش از گناهان نیست
بلکه هر جا کم آوردی، حوصله نداشتی، گرفته بودی،
پول نداشتی، شارژت تموم شد تسبیح را بردار و بگو
{ اَستَغفِرُ اللهَ رَبّی وَ اَتوبُ اِلَیه } تا آرام شوی
- @ir_meraj
کسی که مومنی را ناراحت کند، سپس
دنیا را به اون بدهد کفاره گناهش نمیشود..
و از این بابت اجری هم نصیبش نمیشود!
-امامصادقعلیهالسلام-
خدایا هرچه را دوست داشتم از من گرفتی.
به هرچه دل بَستم، دلم را شکستی..
به هرچیز عشق ورزیدم، آن را زائل کردی..
هر کجا قلبم آرامش یافت..
تو مُضطرب و مُشوش کردی..
تو آوارهام کردی.
هرزمان به چیزی اُمیدوار شدم، تو اُمیدم را
کور کردی، تا به چیزی دل نَبندم و کسی
را به جایِ تو نَپرستم، و به جایِ تو معشوقی
نگیرم و جز تو به کسی دیگر و جای دیگر
و نقطهای دیگر آرامش نیابم، و فقط تو را
بخوانم و تو را بخواهم، و تو را پرستش کنم
و تو را پَرستش کنم و تو را بِجویم!
-شهیدمصطفیچمران-
ارید أن اختبی من العالم کله فیحضنک، الیالابد..
میخواهم تا ابد از تمام دنیا در آغوشت پنهان شوم!
دفترچه #گناهانِ یک شهید ۱۶ ساله
در تفحص شهدا، دفترچه یک شهید ۱۶ ساله
که گناهانِ هر روزش را مینوشت پیدا شد!
گناهان یک هفته او اینها بود
شنبه: بدون وضو خوابیدم
یکشنبه: خنده بلند در جمع
دو شنبه: وقتی در بازی گُل زدم، احساس
غرور کردم
سه شنبه: نماز_شب را سریع خواندم
چهارشنبه: فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت
پنجشنبه: ذکر روز را فراموش کردم
جمعه: تکمیل نکردن ۱۰۰۰ صلوات و بسنده به ۷۰۰ صلوات
دارم فکر میکنم چقدر از یه پسرِ شانزده ساله کوچکترم....
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آنقدری که به نفس خودمان گرفتاریم، کافیست؛ مسائلی نفرمایید که در نفوس ما انباشه بشود و ما را به عقب برگرداند.
امام روح الله
همسرشون تعریف میکردن ک:
دو فرزند از همسرم به یادگار مونده
شب قبل از رفتنش میگفت: این دفعه به دلم افتاده بار آخریِ ک میرم🥲
منم گفتم مقداری حنا آماده میکنم حنا برای علی اکبر (ع) هست و اینُ ب سرت و پاهات میزارم ان شاءالله ک سالم برمیگردی🌱
عید نوروز بود و 3 روز قبل 13 عازم جبهه شد
ما هم برای بدرقه اش رفتیم...
از من و مادرش حلالیت طلبید و بعد کیفش رو روی دوشش انداخت از ما خداحافظی کرد👋🏻
زمانی ک میخواست سر کوچه بپیچه
با یک نگاه معصومانه منُ ب خدا سپرد
چهار سال زندگی باهاش ی طرف
این نگاهش ی طرف دیگ....💔
یک هفته ای بود که خیلی دل شوره گرفته بودم!
شب آخر ک محمد شهید شده بود ما خبر نداشتیم🥲
توی همون روز پسرم فلاسک چای از دستش افتاد و شکست ، همش فکر میکردم نکنه محمد شهید شده باشه!!!
شب خواب دیدم دندون آسیابم افتاده و هر چی گشتم پیداش نکردم
از خواب ک بیدار شدم ساعت 3 و نیم بود ک از اهالی محل فهمیدم محمد شهید شده💔