eitaa logo
|مِــــــــعــــــــراج|
654 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
11 فایل
﷽ میگفت‌امام‌حسین‌علیھ‌السلام همون‌دوربرگردونیه‌که‌وقتی‌از‌عالَم‌و‌آدم میبریم برمون‌میگردونه‌بھ‌زندگی♥️! شنوای‌حرفای‌شما https://ngli.ir/626395803517 کانال‌وقفِ‌امام‌حسین‌وامام‌زمان کپی با ذکر‌ِ #صلوات اَللّهُـمَّ عَـجِّــل لِـوَلیِّــکَ الفَــرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
زنے‌آمده‌بود‌کہ‌پسر‌سومش‌را، راهےجبهہ‌کند. خبرنگارگفت: ناراحت‌نیستید زن‌گفت‌:خیلے ناراحتم. خبرنگارگفت:شماکہ دوتا از پسر هایتان شهید شده‌اند چرا رضایت‌دادید‌سومے‌هم برود!؟ زن گفت: "ناراحتم چون پسر دیگرےندارم کہ بہ جبهہ‌بفرستم" خبرنگارمنقلب‌شد... آن زن،مادر۳شهید خالقےپور و آن خبرنگار... شهید آوینے بود.(:
خودتان‌ را به خوش‌ اخلاقی تمرین‌ و ریاضت‌ دهید زیرا که‌ بنده‌‌‌ی‌ مسلمان‌ با خوش‌ اخلاقی‌ِ خود، به‌ درجه‌‌ روزه‌‌گیرِ شب‌ زنده‌‌دار می‌‌‌رسد. -امام‌علی‌علیه‌السلام-
شھیدشدن‌دل‌میخواهد.. دلۍڪہ‌آنقدرقو؎باشدو بتواندبریده‌شود‌ازهمہ‌؎تعلقات..! دلۍڪہ‌آرام،لِہ‌شودزیرپایت‌🖐🏽 وشھدادلداربۍدل‌بودند..💔
‏سراغ‌ قبرِ شهیدهایی که زیاد زائر ندارند، بروید؛ آنها چیزهایی که می‌خواهند به صدنفر بدهند را به یک‌ نفر می‌دهند:)
|مِــــــــعــــــــراج|
•|به‌هوای‌حرم‌ِکَربُ‌بَلا‌محتاجم دود‌ِاین‌شهر‌مَرا‌,... اَز‌نفس‌انداخته‌است...!💔🚶‍♂
|مِــــــــعــــــــراج|
وَسَط‌جاذبہ‌ۍ‌ِاین‌هَمه‌رَنگ‌، نوڪَرت‌تا‌بہ‌اَبَد‌رَنگ‌شُماست، بی‌خیال‌ِهمہ‌ۍ‌‍ِ‌مَردُم‌شَھر، 💔:))) ..
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بچه‌ها‌به‌خداقسم‌از‌شهدا‌جلو‌میزنین‌اگه؛ کوفتتون‌بشه‌صحنه‌‌گناه‌و‌دیگه‌، واردش‌نشین ! [حاج‌حسین‌یکتا]
گفتم دارم‌ از استرس‌ می‌میرم، گفت‌: « یه ‌ذکر بهت‌ میگم‌ هر بار گیر کردی ‌بگو، من ‌خیلی ‌قبولش ‌دارم: گره‌ی کار منم‌ همین ‌باز کرد (آخه ‌خودشم‌ به سختی ‌اجازه‌ی ‌خروج ‌گرفت) » گفتم: باشه ‌داداش ‌بگو گفت: «تسبیح ‌داری؟» گفتم: آره گفت: «بگو "الهی ‌بالرقیه ‌سلام ‌الله ‌علیها" حتما ‌سه سـاله ی‌ ارباب ‌نظر میکنه، منتظرتم و قطع‌ کردم‌ چشممو بستم‌‌ شروع‌ کردم: الهی ‌بالرقیه ‌سلام‌الله‌علیها الهی ‌بالرقیه‌ سلام‌الله‌علیها ۱۰تا‌ نگفتم ‌که ‌‌یهو گفتن: این ‌پنج ‌نفر آخرین ‌لیسته؛ بقیه‌اش ‌فردا، توجه نکردم‌ همینجور ‌ذکر می‌گفتم که ‌یهو اسمم ‌رو خوندن، بغضم ‌ترکید با گریه ‌رفتم‌ سمت ‌خونه حاضر‌شم، وقتی حسین رو دیدم ‌گفتم: درست ‌شد، اشک ‌تو چشمش ‌حلقه ‌زد‌ و گفت: "الهی ‌بالرقیه‌ سلام‌ الله ‌علیها" ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄