چه خوب موقعی اومدی...

ارباب ما الان داغ دیده است...

برو یکم باهاش حرف بزن...

گفتم حسین اونقدر مَرده که نمیزاره غم تو دلت بمونه

برو سمت سمت حسین...

بهش یه چیزی گفتم آتیش گرفت..

گفتم یه کسایی بودن گوشواره از گوش ناموس حسین کشیدن...

به ناموس حسین جسارت کردن!

گفتم رفیق... توهم که تو خیابون دنبال ناموس مردم میری متلک میندازی به این و اون هیچ فرقی با اونا نداری...

اون ناموس حسین بود

این محب حسین!

آتیش گرفت

خلاصه که گفت ؛

الان به این رسیدم که هیچ تهی نداشتن واسم این کارایی که انجام دادم

ولی دیگه بسمه می‌خوام بشم اونی که امام حسین میخواد

می‌خوام دیگه سمت هیچ دختری نرم!

نمیخوام دل ناموس مردم رو بشکنم!

نمیخوام مشروب بخورم!

و...

یه سری چیزای دیگه بهش گفتم دوباره سرشو انداخت پایین و هق هق گریه کرد..

و به لطف حسین این رفیق ما برگشت!😔

می‌خوام اینو بگم

این همه داری گناه میکنی!

به جون مادرمون حضرت زهرا هیچ تهی نداره!

تا کی میخوای با این پسره رابطه داشته باشی؟