شب شد؛ خدایا فردا اگه نمُردم شکرت.. اما اگه مُردم، هوامو خیلی داشته باش. ما حتی اگه یجا شده بود یکار خالص فقط برا خودت کرده بودیم ما حتی به اندازه‌ی یه ارزن و حتی گذری، حب علی و حسین و حسن و رسول و ... داشتیم تو دلمون وقتی شنیدیم چه اتفاقی برای مادر افتاد اون روز لب در و با چه وضعی کمر علی رو نگه داشته بود، دلمون لرزید، بغض کردیم، اشکه هم چکید... خدایا ما برای حسین چشامون خیس شد از تهه دل گاهی ما آه کشیدیم، برای زینب.... ما حسنو دوست داشتیم، عمیقا... خدایا... تو بخاطر این زندگی و دندون رو جیگر گذاشتنامون که نه بخاطر دوست داشتن و غصه خوردن برا جیگر امام حسین، ببخشمون...

تو این دنیای بَد تو خوب باش!

یبارم نهار بیف استاراگانف داشتیم، بسم الله گفتم که شروع کنم، بابام زد پس گردنم گفت پسر برای بیف استاراگانف باید بگی: in the name of god

۲۳ با وضو اینجا باش...

سلام

بسم الله

بیداری؟!

نثار مادر حضرت زهرا صلوات...

نثار بانو حضرت رقیه صلوات..

با وضو نشستم بنویسم..

از قبل یه چیزایی توی ذهنم هست واسه نوشتن

صلی الله علیک یا صاحب الزمان عج