پسره میره هیئت امام حسین...

جایی که فکرش تو روضه اباعبدلله باشه

فکرش دنبال اینه که امشب یکی رو تور کنم!

جایی که چشمش به چشم روضه خون باشه

که خدا بلکه تو سرش بزنه اشکی واسه امام غریبش بریزه

بعد مراسم میره و راه دختر مردم رو سد میکنه میگه؛ بانو اگه اجازه بدید می‌خوام با خانواده خدمت برسیم برا امر خیر😒

میشه شمارتون رو داشته باشم ؟!

خواهرای بزرگوار اینقدر ساده نباشید!!!

خام یه چهره مظلوم نشید!

خام یه مشت ریش و تسبیح و لباس 5.11 نشید!

بگید اگه امرتون خیره که شماره پدر بنده هستن بگید خانواده تماس بگیرن!

خب یه سری ها متاسفانه گول میخورن شماره خودشون رو میدن!

این پیام میده اون جواب میده همینجوری نگاه میکنند میبینن چندین روزه باهم در ارتباطن!

ارتباط شکل میگیره نه برای ازدواج بلکه برای باهم بودن:)

به یه جایی میرسن میگن که؛

خو امام حسین تو کمرت بزنه اومدی کربلا زیارت کنی یا اینکه دختر بازی کنی؟

بزارید یه خاطره که با چشمای خودم دیدم بگم بهتون

تو مسیر پیاده روی اربعین بودم

یه موکب معروفی به اصرار یکی از رفقا که خادم اونجا بود چند ساعتی استراحت کردم

یه پسره ۱۷ یا ۱۸ساله رو دیدم از خادمین موکب

که از موکب در اومد رفت تو مسیر پیاده روی

یه دختری هم از یه موکب دیگه با دو اومد سمتش و خلاصه کلی خوش بش باهم کردن دست همو گرفت و رفتن

چنان عاشقانه با عشوه هم حرکت میکردن که آدم نگاه اینا میکرد شرمش میشد مذهبیه