آقا شما میخوای گناه کنی؟!

باشه برو گناه کن!!

اما یه قولی امشب میخوام به یک نفر بدی؛

به امام زمانت!

حالا چه قولی صائب؟

من فقط و فقط همین رو ازت می‌خوام

انجامش بدی گره از کارت وا میشه!!!!

همین صائب؟!

فقط همین یه قول؟

فقط دروغ نگم؟

اگه فقط یه دروغِ که باشه من این یک مورد رو قول میدم

ولی این کجاش به من کمک میکنه که دیگه گناهم رو ترک کنم؟

خب نمیزاری من حرفم رو بزنم دیگه...

شما بعد از اینکه این قول رو دادید...

یک زمانی از شب رو اختصاص میدید حدود پنج دقیقه گزارش کار روزانه تون رو به امام زمان علیه السلام میدید... حرف میزنید با اقا... به صورت شفاهی فلان کار خوب رو کردم فلان کار بد رو!

میبینی رفتی امروز فلان گناه رو انجام بدی تو که به اقا قول ندادی که گناه نکنی قول دادی فقط دروغ نگی

همون اول کار یک دفعه ای که میخوای گناه همیشگیت رو انجام بدی یادت میاد که بابا من فلان ساعت از شب قرار دارم با آقام...

اگه گناه رو انجام بدم و برم پیش آقا باهاش حرف بزنم و ازم بپرسه که امروز گناه انجام دادی؟ بگم نه که دروغ دادم به امام زمانم😔

اگه بگم گناه کردم که خیلی آبروریزیه

آبرویی پیش امام زمان برام نمیمونه

اصلا امیدی به من داره دیگه؟؟؟

بعد اصلا روت میشه به امام زمان دروغ بگی؟

اقا گناه رو گذاشت کنار!!

گناه بعدی همینجور