eitaa logo
هـزار راهِ نرفته 🇵🇸
308 دنبال‌کننده
303 عکس
43 ویدیو
1 فایل
﷽ ✍🏻 خُــرده نویس . . کپی؟! خیــ🚫ــر ؛ این‌ها تکه‌هایی از من‌اند ، من را پراکنده نکنید ! 💍 #موسوی . . 💬 جاٰحرفی : ‌https://daigo.ir/secret/6714622677 ‌* تمجیدی اگر یافتید ، در دل نگه‌دارید.
مشاهده در ایتا
دانلود
آقا سید اسماعیل ، مهناز خانم شریفیان ؛ حتیٰ خوش به حال شما هم .. @ir_mousavi
منم همینطور حاج مهدی ، منم همینطور .. @ir_mousavi
ــ ـــــــــ 🌱 ~ شما نمی‌خواهید ، مگر آنکه خدا خواسته باشد ..
[ سوره‌ی دهر ، آیه‌یِ ٣٠ ]
@ir_mousavi
نیاز دارم به Delete account :)
به وقت یک اعتراف احمقانه .
ــ ـــــــــ 🐚 ~ همچون صدفیم ، از دلِ ما کیست خبردار ؟! -
محمد عزیزی
@ir_mousavi
فقط یمنی‌ها اجازه دارند با سلاح خدمت آقا شرفیاب شوند. 😁✌️🏻 @ir_mousavi
چون مافیا شب بیدار میشه ، درست وقتی شهر در آرامش خوابه .. ولی خب اگر با ترور حاج قاسم در روند مقاومت کوچک‌ترین اختلالی ایجاد شد با ترور شهید هنیه هم این اتفاق میفته‌ !
‌ ✍🏻 رخت عزای ابراهیم از تن به‌در نکرده نوبت به اسماعیل رسید .. اما این بین از آن‌هایی که از آب گل آلود ماهی می‌گیرند خوشم نمی‌آید. از آن‌هایی که از هر موقعیتی برای منفعت خود استفاده می‌کنند. قبل‌تر هم شاهدش بوده‌ایم ، پرواز اردیبهشت را که یادتان هست ؟ آن زمان هم عده‌ای از کلام و تصاویر شهید به نفع خودشان استفاده کردند. حرمت دارد. مردم داغ دارند. بازی با احساسات مردم در هر شرایطی پذیرفته نیست. @ir_mousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فاخرین جامعه رو مشاهده می‌کنید 😁✌️🏻 دیرم شده بود ، آنقدری عجله داشتم که حتی فراموش کردم در را پشت سرم بستم یا نه. تقریبا با یک ساعت تاخیر خودم را به جلسه امروز رساندم. بعد از آن باید می‌رفتم خانه یکی از بچه‌ها برای جمع‌های هفتگی‌مان ، قبل‌تر پیشنهاد گنجاندن را در این محافل داده بودیم. که هفتـه‌ای یک کتـابِ خوب معرفی شود و تعدادی هم کتاب وقف در گردش شوند. شروعش از امروز بود و من باز هم دیر کرده بودم ! از آنجایی که اکثرا اسنپ عصای دست می‌شود و ایاب و ذهاب وی را گردن می‌گیرد ، با چشم دنبالِ هاچ‌بک سفید رنگ می‌گشتم ، به محض دیدنش سوار شدم و سلامی کردم. ترکیب بوی تلخ ادکلن مردانه و سیگار فضای ماشین را پر کرده بود و داشت مرا رو به گیجی می‌برد. اعتناعی نکردم و مشغول زنگ زدن‌ به سید شدم که پلاک خانه را بپرسم. گرم بود و من درحال ذوب شدن اما خب راننده اسنپ خوب در چنین روزهایی تمام ماجراست .. درست جلوی پلاک ۲۳ پیاده‌ام کرد. رفتم بالا. وقتی جمع خودمانی‌تر شد و برنامه هفته بعد و باقی چیزها چیده شد ، سرک کشیدنمان به اتاق صاحبخانه همانا و بهم ریختن کتابخانه طفلکی هم همانا .. بس که خوش‌سلیقه بود این دختر. یکی از اون کتابخون‌های حرفه‌ای و باسلیقه که با دیدن اتاق و کتابخانه‌اش یه جون به جون‌هات اضافه میشد. 🌱 ✍🏻 @mah_book_313