#رمان_مذهبی_بی_تو_هرگز #قسمت_سی_یکم پشت سر هم زنگ می زد ... توان جواب دادن نداشتم ... اونقدر حالم بد بود که اصلا مغزم کار نمی کرد که می تونستم خیلی راحت صدای گوشی رو ببندم یا خاموشش کنم ... توی حال خودم نبودم ... دایسون هم پشت سر هم زنگ می زد ... - چرا دست از سرم برنمی داری؟ ... برو پی کارت ... - در رو باز کن زینب ... من پشت در خونه ات هستم ... تو تنهایی و یک نفر باید توی این شرایط ازت مراقبت کنه ... - دارو خوردم ... اگر به مراقبت نیاز پیدا کنم میرم بیمارستان... یهو گریه ام گرفت ... لحظاتی بود که با تمام وجود به مادرم احتیاج داشتم ... حتی بدون اینکه کاری بکنه ... وجودش برام آرامش بخش بود ... تب، تنهایی، غربت ... دیگه نمی تونستم بغضم رو کنترل کنم ... - دست از سرم بردار ... چرا دست از سرم برنمی داری؟ ... اصلا کی بهت اجازه داده، من رو با اسم کوچیک صدا کنی؟... اشک می ریختم و سرش داد می زدم ... - واقعا ... داری گریه می کنی؟ ... من واقعا بهت علاقه دارم... توی این شرایط هم دست از سرسختی برنمی داری؟ ... پریدم توی حرفش ... - باشه ... واقعا بهم علاقه داری؟ ... با پدرم حرف بزن ... این رسم ماست ... رضایت پدرم رو بگیری قبولت می کنم چند لحظه ساکت شد ... حسابی جا خورده بود ... - توی این شرایط هم باید از پدرت اجازه بگیرم؟ آخرین ذره های انرژیم رو هم از دست داده بودم ... دیگه توان حرف زدن نداشتم ... - باشه ... شماره پدرت رو بده ... پدرت می تونه انگلیسی صحبت کنه؟ ... من فارسی بلد نیستم ... - پدرم شهید شده ... تو هم که به خدا ... و این چیزها اعتقاد نداری ... به زحمت، دوباره تمام قدرتم رو جمع کردم ... از اینجا برو ... برو ... و دیگه نفهمیدم چی شد ... از حال رفتم نزدیک نیمه شب بود که به حال اومدم ... سرگیجه ام قطع شده بود ... تبم هم خیلی پایین اومده بود ... اما هنوز به شدت بی حس و جون بودم ... از جا بلند شدم تا برم طبقه پایین و برای خودم یه سوپ ساده درست کنم ... بلند که شدم ... دیدم تلفنم روی زمین افتاده ... باورم نمی شد ... 46 تماس بی پاسخ از دکتر دایسون با همون بی حس و حالی ... رفتم سمت پریز و چراغ رو روشن کردم ... تا چراغ رو روشن کردم صدای زنگ در بلند شد ... پتوی سبکی رو که روی شونه هام بود ... مثل چادر کشیدم روی سرم و از پله ها رفتم پایین ... از حال گذشتم و تا به در ورودی رسیدم ... انگار نصف جونم پریده بود ... در رو باز کردم ... باورم نمی شد ... یان دایسون پشت در بود... در حالی که ناراحتی توی صورتش موج می زد ... با حالت خاصی بهم نگاه کرد ... اومد جلو و یه پلاستیک بزرگ رو گذاشت جلوی پام ... - با پدرت حرف زدم ... گفت از صبح چیزی نخوردی ... مطمئن شو تا آخرش رو می خوری ... این رو گفت و بی معطلی رفت ... خم شدم از روی زمین برش داشتم و برگشتم داخل ... توش رو که نگاه کردم ... چند تا ظرف غذا بود ... با یه کاغذ ... روش نوشته بود ... - از یه رستوران اسلامی گرفتم ... کلی گشتم تا پیداش کردم ... دیگه هیچ بهانه ای برای نخوردنش نداری ... نشستم روی مبل ... ناخودآگاه خنده ام گرفت ... 👈ادامه دارد… #نوشته همسر و دخترشان 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

💠 کوه های در هم تنیده روایت تجربه گر از اتصالات محکم لنگر مانند میان کوه ها 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #زندگی_پس_از_زندگی 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

♦️آمار نهایی شهدای حادثه تروریستی کرمان‌ 🔹آمار نهایی و اسامی شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان منتشر شد. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

🎥#پوشش_زنده|سیدحسن نصرالله: حادثه تروریستی کرمان را به امام خامنه ای مردم ایران و خانواده شهدا مجددا تسلیت میگویم، خون شهدا هدر نخواهد رفت 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

🎥#پوشش_زنده|سیدحسن نصرالله: انتقام شهید العاروری را می‌گیریم دبیرکل حزب الله لبنان در مراسم یادبود شهید جهاد و مقاومت حاج محمد یاقی: 🔸شهادت شیخ صالح العاروری و برادرانش در حومه جنوبی قطعاً بدون پاسخ و مجازات نخواهد بود و تصمیم درباره نحوه پاسخ به این اقدام در دست میدان است. 🔸اگر در قبال ترور و شهادت العاروری سکوت کنیم، لبنان دیگر بدون حفاظ خواهد بود و بنابراین ما ناگزیر به پاسخ خواهیم بود. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

☑️نصرالله: حزب‌الله در ۳ ماه اخیر بیش از ۶۷۰ عملیات علیه اسرائیل انجام داد دبیرکل جنبش مقاومت اسلامی لبنان: 🔹 از تاریخ هشتم اکتبر، در جنوب [لبنان] در طول بیش از ۱۰۰ کیلومتر درگیر نبرد با دشمن هستیم. 🔹 مقاومت در مدت ۳ ماه بیش از ۶۷۰ عملیات انجام داد و ۴۸ نقطه مرزی بیش از یک بار مورد هدف قرار گرفت. 🔹 مقاومت همچنین تجهیزات فنی و اطلاعاتی را در مرز هدف قرار داد و به طور کامل منهدم شد. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

☑️نصرالله در پاسخ به جنگ روانی نتانیاهو کدام چادر؟! سربازهایت مانند موش پنهان شده‌اند! 🔹سید حسن نصرالله: خبرنگاری از نتانیاهو پرسید، وضعیت بازدارندگی علیه حزب الله چگونه است؟ او در پاسخی مضحک گفت: چادر حزب الله را به یاد داری؟ آیا دیگر خبری از چادر حزب‌الله در مرز هست؟ من به نتانیاهو میگویم از این چادر حرف میزنی؟ بیا از پایگاه‌هایتان در خط مقدم حرف بزنیم، از شهرک‌هایی که خالی شده اند و از سربازان‌تان که مانند موش فرار می‌کنند. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

☑️ آخرین عملیات‌های حزب‌الله علیه رژیم صهیونیستی از زبان سیدحسن‌ نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان: 🔹مقاومت اسلامی لبنان پس از طوفان‌الاقصی، بیش از ۶۷۰ عملیات انجام داده است. 🔹در برخی از روزها تا ۲۳ عملیات در یک روز انجام شده است. 🔹در این عملیات‌ها ۸۴ موضع مرزی مورد هدف قرار گرفته است و این عملیات‌ها برای چندین بار تکرار شده است. 🔹موشک‌های مورد استفاده ما نقطه‌زن هستند. برادران ما تا حدی ماهر هستند که اهداف را با دقت مورد هدف قرار می‌دهند. 🔹در این عملیات‌ها، تجهیزات جاسوسی دشمن مورد هدف قرار گرفتند. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

🎧 #مناجات_با_امام_زمان 📝 منی که روز و شب از... 🎤 #حاج_محمود_کریمی 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran