eitaa logo
بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
427 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
637 ویدیو
686 فایل
تاریخ معاصر ایران و دانشنامه انقلاب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
زمینه های شکل گیری انقلاب مشروطه(5) 🔸مهاجرت کبری🔸 🔹 عین الدوله، صدراعظم وقت از اجرای فرمان شاه مبنی برانجام درخواست های علما سرپیچی کرد و از میان تقاضاهای آنها، تنها علاءالدوله را از حکومت معزول کرد. از این رو علما تصمیم گرفتند در مسجد جامع تهران تحصن کنند. دولت سعی کرد آنها را بر آن دارد که دست از تحصن بکشند و از مسجد بیرون بیایند. آنها قبول نکردند چون تجربه‌ داشتند که در حرم حضرت عبدالعظیم دست از تحصن کشیدند ولی نتیجه‌ای نداد و دولت هم به قولی که داده بود عمل نکرد به همین خاطر حاضر نشدند. دولت، مسجد را محاصره کرد و سعی کرد مانع رسیدن آب و غذا به آنها شود تا از این طریق آنها را از پای دربیاورد. اما این ترفند آنها با تلاش مردم جهت رساندن آذوقه به آنها خنثی شد. در نتیجه تصمیم به قطع آب مسجد گرفتند. این اقدام باعث ناراحتی و تظاهرات آنها در حمایت از عالمان متحصن در مسجد شد که منجر به خونریزی شد و یک سید طلبه به نام سیدعبدالحمید در مسجد جامع به شهادت رسید. وقتی کار به اینجا کشید دولت، نماینده رسمی فرستاد. به مسجد آمدند و به علما گفتند چه می‌خواهید؟ در نهایت علما سه پیشنهاد مطرح ساختند که عبارت بودند از: یا عدالتخانه برپا شود، یا به آنها اجازه داده شود که از تهران خارج و به عتبات عالیات مهاجرت کنند و در غیر اینصورت آنها را بکشند. در نتیجه عین الدوله با مهاجرت علما موافقت کرد. بدین ترتیب روز دوشنبه 23 جمادی الاول 1324ق علمای بزرگ تهران از شهر خارج شدند. و مهاجرت کبری آغاز شد.🔹 🇮🇷https://t.me/joinchat/AAAAADzMLGEDfahX_tZFtg
حرکت مردمی در نهضت مشروطه
زمینه های شکل گیری انقلاب مشروطه(6) 🔸فرمان مشروطیت🔸 🔹خروج علما علی رغم اینکه در پیروزی های بعدی نهضت مؤثر بود اما خلأهایی در رهبری نهضت در تهران ایجاد کرد. زیرا با خالی شدن تهران از رهبری علما، نهضت از رهبری مستقیم علما بی بهره می شد. ترس مردم از حمله حکومت، باعث پناهنده شدن آنها به سفارت انگلیس شد. علمای مهاجر با رسیدن به قم در همان جا اقامت کردند. در پی تماس علمای مهاجر با نجف، علمای نجف و در رأس آنها، آیت الله آخوند خراسانی، آقا سید محمد کاظم یزدی، ملا عبدالله مازندرانی و میرزا حسین تهرانی، مردم را به مقاومت دعوت کردند. به دنبال ورود علمای نجف به صحنه رهبری نجف، عین الدوله در 7 جمادی الثانی 1324 ق استعفا داد و مشیرالدوله به جای او به صدارت نشست. با برکناری عین الدوله، سدی که بین خواسته های مردم و شاه کشیده شده بود، از میان رفت و شاه تسلیم خواسته های مردم شد. در این مرحله از نهضت خواسته های مردم به صورت زیر بود: بازگشت علما، عزل شاهزاده عین الدوله، افتتاح دارالشوری، قصاص قاتلین شهدای وطن، بازگشت تبعید شدگان. در نهایت شاه با موافقت درخواست آنها، در روز 14 جمادی الثانی1324/ 14 مرداد 1285ش فرمان مشروطیت را صادرنمود.🔹 🇮🇷https://t.me/joinchat/AAAAADzMLGEDfahX_tZFtg
شیخ فضل الله نوری در مهاجرت کبری ؛ موضوع تباین اصول مشروطیت با شریعت را به صراحت با سید محمد طباطبایی در میان گذاشت .
, گروهی از مجاهدین مشروطیت از رشت
بزرگ مردان کجا و آستان ظلم بوسیدن چنین کاری ندارد عقل از آزادگان باور او با خون خود زمینه فروپاشی کاخ استبداد و استعمار، پیروزی انقلاب اسلامی و برپایی حکومت اسلامی را که از آرزوهای دیرینه پیروان مکتب تشیع بود، هموار ساخت، روح او شاد و راه او پر رهرو باد. 7- رسم از خود گذشتن شهید شیخ فضل الله نوری مانند حضرت سید الشهدا رسم از خود گذشتن و در راه برپایی و دفاع از حق؛ خود، خانواده، قبیله، باند و گروه خود را ندیدن بلد بود. بسیاری از کسانی که در مقابل دشمنان سکوت می کنند یا راه سازش و کرنش را پیش می گیرند، جربزه و جسارت از خود گذشتن را ندارند و همین وابستگی آنها را به ورطۀ هلاکت و خیانت به اسلام و قرآن و اهل بیت می کشاند.🔹 🇮🇷https://t.me/joinchat/AAAAADzMLGEDfahX_tZFtg
🔸یادی از شهید راه آزادی🔸 بخشی از سخنرانی دکتر سید حمید روحانی در یادواره شهید شیخ فضل الله نوری 1396/5/14 یزد 🔹این نکته در خور توجه است که آیت‌الله شهید حاج شیخ فضل الله نوری را با دیگر رهبران نهضت عدالتخواهی و هوادار مشروطه چه تفاوتی بود؟ چرا آن خطری را که او دید آنها ندیدند و یا دیدند و از آن گذشتند و آن را مهم نپنداشتند؟ باید دانست که شیخ فضل الله نوری از برجستگیها و ویژگی های والایی برخودار بود و این ویژگی ها او را نسبت به دیگر رهبران آن نهضت ممتاز می ساخت ما در این فرگرد برخی از ویژگیهای آن شهید را بازگو می کنیم: 1- بصیرت و آگاهی شهید شیخ فضل الله نوری عالم به زمان بود، آنچه را که روی میداد و یا در دست اجرا و انجام قرار داشت به درستی درمی یافت وخیر و شر آن را مورد بررسی و ارزیابی قرار می داد و اگر نقشه و نیرنگی در آن نهفته می دید زنگ خطر را به صدا در می آورد و به مردم هشدار میداد. برای دریافت ژرفایی بصیرت شیخ فضل الله با دیگر علمای عصر مشروطه خوب است نگاهی به تفاوت فکری و آگاهی امام با دیگر علمای هم دوره ایشان داشته باشیم. اما م خطر شاه را روزی درک کرد و با آن به رویارویی برخاست که شماری از علما با دستاویز اینکه «شاه شیعه» است در افتادن با او را ناروا مید انستند و برخی از رجال سیاسی مانند مهندس بازرگان بر این باور بودند که اگر شاه برود «ایران ایرانستان می‌شود» !! نهضت آزادی در اساسنامه خود وفاداری به رژیم شاه را صریحاً اعلام می کرد و بر این نظر بود که سلطنت بایستی نسلاً بعد نسل در خاندان پهلوی ادامه یابد. امام روزی زنگ خطر را علیه آمریکا به صدا درآورد و آن جهانخواررا دشمن بشریت خواند که بسیاری از گروه‌های سیاسی بر این باور بودند که آمریکا پشتیبان آزادیخواهان جهان است و با چراغ سبز آن ابرقدرت ، حرکت و فعالیت می‌کردند. امام روزی سازمان «مجاهدین خلق» را منافق دانست و به انحرافات آنها پی برد که بسیاری از علما با همه توان از این سازمان حمایت می کردند. شیخ فضل‌الله نوری نیز از چنین بصیرت، آگاهی و هوشمندی برخوردار بود و آنچه را که او در آن روز دریافت و درک کرد، دیگران سالها بعد به آن رسیدند. 2- شناخت لیبرالیسم شهید شیخ فضل‌الله نوری روزگاری به سرشت و ماهیت لیبرالیسم و دموکراسی غربی پی‌برد که هیچگونه اثر و نمونه ای از آن در دست نبود. او یک قرن پیش خطر لیبرالیسم را با صدای رسا اعلام کرد و ما امروز به تدریج داریم در می یابیم که اندیشه های لیبرالیستی چگونه مانند موریانه به جان انقلاب اسلامی افتاده است و بر آن است که آرمانهای انقلاب را از درون تهی کند. 3- صراحت و قاطعیت شهید شیخ فضل الله نوری در مقطعی به رویارویی با مشروطیت انگلیسی و لیبرالیستهای فراماسونری و دو آتشه برخاست که تبلیغات زهرآگین و فریبنده آنها جو را در دست گرفته و بیشتر مردم را کاملاً تحت تأثیر قرار داده بود. آن شهید در واقع به مصداق «لاتأخذه فی الله لومه لائم» مقابل جو ایستاد و برخلاف مسیر موج سهمگین ، حرکت کرد و نشان داد که یک عالم وارسته و از خود رسته از نان به نرخ روز خوردن و فرصت طلبی انزجار دارد. سخن حق گوید حتی اگر در راه حق گویی سر به دار شود. 4- غیرتمندی و ذلت ناپذیری بسیاری از کسان که جان آن عالم وارسته را در خطر می دیدند از او می خواستند که به یک سفارتخانه خارجی پناه ببرد تا از خطر جانی برهد حتی سفارت عثمانی پرچم آن کشور را برای او فرستاد تا بالای منزل خویش به اهتزاز درآورد تا از هرگونه خطری در امان باشد لیکن آن عالم عارف و پیشوای سالک و پاکباخته اظهار کرد. من که عمری را در زیر پرچم اسلام زیسته ام آیا رواست در این آخر عمری زیر پرچم دیگری بروم. او در مکتب قرآن درس خوانده و پرورش یافته بود از این رو، از تسلیم پذیری و خودباختگی پرهیز داشت 5- دوری گزینی از تسامح و تساهل شهید شیخ فضل الله نوری در برابر کجروی ها، نادرستی ها و خلاف کاری ها زیر عنوان «مدرنیته» ناشکیبا و تحمل ناپذیر بود. برخلاف نظر برخی از رهبران مشروطه که می گفتند ما باید با همه کسان با هر دید و اندیشه و سلیقه دست در دست هم علیه استبداد و بی‌قانونی مبارزه کنیم و آن گاه که در کشور قانون حاکم شود و آزادی به دست آید یک سلسله کژی ها و بی مبالاتی‌ها درست می‌شود . لیکن شیخ شهید بر این باور بود که اگر در گام نخست در برابر خلافکاری‌ها نإیستیم درآینده به سیل بنیان کن بدل خواهد شد ورویارویی با آن دشوار خواهد بود. 6- رهرو راه عاشوراییان شهید شیخ فضل الله نوری راه حسین (سلام‌الله علیه) و راه عاشورائیان را به درستی دریافته و به کار بسته بود و با تأسی از راه عاشورائیان شعار هیهات مناالذله سرداد او با زبان حال فریاد زد
وکلای آذربایجان هنگام عزیمت به تهران در میان مشایعت کنندگان در تبریز
🔸قانون داماتو چیست 🔸 🔹 پيروزي انقلاب اسلامي و قطع شدن دست چپاولگران و بيگانگان از سرزمين اسلامي ايران، ضربهاي محكم بر منافع امريكاي جهانخوار وارد آورد. در اولين عكسالعمل اقتصادي دولت امريكا در 8 نوامبر1979 ، مانع از ارسال كالاهاي نظامي كه توسط ايران خريداري و بهاي آن پرداخت شده بود، گرديد و يك هفته پس از آن، از سوي رئيس جمهوري امريكا، فرمان مسدود كردن كليه اموال و منافع مربوط به ايران صادر شد. اين وضعيت در سالهاي بعد با شدت و ضعف پيگيري ميشد. در همين راستا قانون تشديد تحريم اقتصادي امريكا عليه ايران، با امضاي بيل كلينتون رئيس جمهور وقت امريكا در ششم اوت 1996م برابر 16-5-1375 قابليت اجرايي يافت. اين قانون به نام سناتورِ پيشنهاد دهنده آن، "قانون داماتو" نام گرفت. بر اساس قانون داماتو، هر شركتي كه در صنايع نفت و گاز ايران، بيش از چهل ميليون دلار سرمايه گذاري كند، مشمول تحريم امريكا ميشود. واشينگتن با تصويب اين قانون، تلاش كرد ايران را تحت فشار قرار دهد تا از مقابله با سياستهاي توسعه طلبانه و مداخله جويانه امريكا در منطقه و جهان دست بردارد. اما تصويب قانون داماتو، خشم و نارضايتي ساير كشورها، حتي متحدان اروپايي امريكا را برانگيخت. زيرا اين قانون مغاير استقلال عمل و حاكميت ملي اين كشورها بود. البته امريكا بعدها سقف سرمايه گذاري در صنايع نفت و گاز ايران را به بيست ميليون دلار كاهش داد. با اين حال در سپتامبر سال 1997م، شركت نفتي فرانسوي "توتال" بدون توجه به قانون داماتو، 600 ميليون دلار براي استخراج گاز ايران سرمايهگذاري كرد. پس از آن شركتهاي ديگري نيز در صنايع نفت و گاز ايران سرمايه گذاري نمودند. به اين ترتيب، امريكا در تعميم قوانين داخلي خود به ساير كشورهاي جهان شكست خورد و نه تنها موفق به انزواي ايران در عرصه بينالمللي و منطقهاي نگرديد، بلكه اِعمال اين سياست، زيانهاي مالي كلاني نيز به شركتهاي امريكايي وارد آورد🔹 🇮🇷https://t.me/joinchat/AAAAADzMLGEDfahX_tZFtg
🔸بخشی از نامه شهید بهشتی به امام خمینی (ره) در مورد دو دیدگاه حکومتی در اداره امور جمهوری اسلامی🔸 🔹بسم اللّه الرّحمن الرّحیم تهران جمعه 59/12/22 استاد و رهبر بزرگوار السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته سنگینی وظیفه فرزندتان را بر آن داشت که این نامه را به حضورتان بنویسد و حقایق را به عرضتان برساند دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آن که جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط میشود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده بودن و پویا بودن، باید سخت ملتزم به وحی و تعهد در برابر کتاب و سنت باشد، بینش دیگر در پی اندیشهها و برداشتهای بینابین، که نه به‌کلی از وحی بریده است و نه آنچنان که باید و شاید در برابر آن متعهد و پایبند، و گفتهها و نوشتهها و کردهها بر این موضوع بینابین گواه. بینش اول در برابر بیگانگان و هجوم تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی به نظام سخت به توکل بر خدا و اعتماد به نفس و تکیه بر توان اسلامی و پرهیز از گرفتار شدن در دام داوریها یا دلسوزیهای بیگانگان معتقد و ملتزم. بینش دیگر، هرچند دلش همین را میخواهد و زبانش همین را میگوید و قلمش همین را مینویسد، اما چون همه مختصات لازم برای پیمودن این راه دشوار را ندارد، در عمل لرزان و لغزان. بینش اول به نظام و شیوهای برای زندگی امت ما معتقد است که در عین گشودن راه به‌سوی همه نوع پیشرفت و ترقی، مانع حل شدن مسلمانها در دستاوردهای شرق یا غرب باشد و آنان را بر فرهنگ و نظام و ارزش اصیل و مستقل اسلام استوار دارد. بینش دیگر با حفظ نام اسلام و بخشی از ارزشهای آن، جامعه را به راهی میکشاند که خود به خود درها را به‌روی ارزشهای بیگانه از اسلام و بلکه ضداسلام میگشاید. بینش اول روی شرایطی در گزینش مسئولان تکیه میکند که جامعه را به‌سوی امامت متقین و گسترش این امامت بر همه سطوح راه میبرد. بینش دیگر بیشتر روی شرایطی تکیه میکند که خود به خود راه را برای نفوذ بی‌مبالاتها یا کم‌مبالاتها در همه سطوح مدیریت امت اسلامی و حاکم شدن آنها بر سرنوشت انقلاب هموار میسازد. ....اگر این دو بینش در اداره امور جمهوری اسلامی ادامه یابد، نه کارهای جاری مردم سر و سامان پیدا می‌کند، نه مشکلات موجود دینی، فرهنگی، اخلاقیات اجتماعی و اقتصادی این مردم رنج‌دیده و محروم و ایثارگر با سرعت و قاطعیت کافی حل می‌شود و نه می‌توان برای آینده طرح‌های اصیل اسلامی ریخت و به مرحله عمل درآورد... 🔹 🇮🇷https://t.me/joinchat/AAAAADzMLGEDfahX_tZFtg
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سیدحمید روحانی در گفتگو با تسنیم 🔸«وقتی که مصدق منهای اسلام حرکت کرد، مردم هم از صحنه کنار رفتند.»🔸 🔹- ... در 10 مرداد 1320 روزنامه «باختر امروز» که ارگان رسمی دولت بود و مرحوم حسین فاطمی سردبیری آن را برعهده داشت، در تیتر درشتی نوشت «نسیم آزادی از کشور جورج واشنگتن به سمت ایران وزیدن گرفت». اگر این حد از اعتماد مصدق به امریکا نبود و امریکا را مانند انگلیس نگاه می‌کرد، احتمال داشت کودتا موفق نشود. - در نامه‌ای که کاشانی در عصر روز 27 مرداد به مصدق می‌نویسد، نسبت به وقوع توطئه اعلام خطر می‌کند و حاضر است با وجود همه رفتارهای ناشایستی که در حقش شد با وی همکاری کند اما مصدق جواب می‌دهد «من مستظهر به پشتیبانی ملت هستم». این مسئله نشان می‌دهد که غروری وی را گرفته بود که هیچ ‌کس نمی‌تواند او را به زمین بزند. - وقتی که مصدق منهای اسلام حرکت کرد، مردم هم از صحنه کنار رفتند. فاصله 30 تیر 1331 تا 28 مرداد 32 تنها یک سال است. مردمی که در 30 تیر به خیابان ها آمدند و شهید دادند، وقتی احساس کردند نهضت جنبه اسلامی ندارد، کاشانی آن طور سرکوب شد، روحانیت به آن شکل هتک می‌شود، طبیعی است که کنار رفتند و به تماشا ایستادند. اگر مردم در صحنه می‌ماندند محال بود امریکا با مشتی دلار و تعدادی اراذل و اوباش کودتا را تحقق ببخشد. مردم در صحنه نبودند و دلیل آن رفتار مصدق و سیاست «جدایی دین از سیاست» بود. - نواب صفوی اگر دست به اعدام های انقلابی نمی‌زد، زمینه برای ملی‌شدن نفت فراهم نمی‌شد. مصدق و جبهه ملی دست به دامان نواب شدند که این مهره‌های خطرناک را بردارد. اگر رزم‌آرا را از سر راه برنمی‌داشتند، رعب و وحشت در دولتمردان آن زمان ایجاد نمی‌شد بنابراین جرأت نکردند در مقابل نهضت کارشکنی کنند. - اگر آیت‌الله کاشانی نبود، مصدق نمی‌توانست به قدرت برسد. شاه مصدق را عزل و قوام را به قدرت رساند اما حرکت آیت‌الله کاشانی بود که گفت اگر تا فردا مصدق برنگردد، لبه توپ را متوجه دربار می‌کنم. حرکت حماسه 30 تیر موجب بازگشت مصدق به قدرت بود. مصدق هم در حد خودش در بسیج نیروهای روشنفکر نقش داشت اما مصدق با غروری که داشت و همکاری با کسانی که اعتقادی به نهضت نداشتند مانند اللهیار صالح که دست پرورده امریکا بود باعث شکست نهضت شد.🔹 🇮🇷 @iranemoaser
🔸متن نامه آیت‌الله كاشانی به مصدق در روز 27 مرداد 32، درست یك روز قبل از كودتای 28 مرداد و جوابیه مصدق🔸 🔹حضرت‌ نخست‌ وزیر معظم‌ جناب‌ آقای‌ دكتر مصدق‌ دام‌ اقباله‌ عرض می‌شود، اگر چه امكاناتی برای عرایضم نمانده ولی صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است و علی‌رغم غرض‌ورزی‌ها و بوق و كرنای تبلیغات شما، خودتان بهتر از هر كس می‌دانید كه همِّ و غم در نگهداری دولت جنابعالی است، كه خودتان به بقاء آن مایل نیستید. از تجربیات روی كار آمدن قوام و لجبازی‌های اخیر بر من مسلم است كه می‌خواهید مانند سی‌ام تیر كذایی یك بار دیگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه بروید. حرف این جانب را در خصوص اصرارم در عدم اجرای رفراندوم نشنیدید و مرا لكه‌ حیض كردید. خانه‌ام را سنگباران و یاران و فرزندانم را زندانی فرمودید و مجلس را كه ترس داشتید شما را ببرد بستید و حالا نه مجلسی است و نه تكیه‌گاهی برای این ملت گذاشته‌اید. زاهدی را كه من با زحمت در مجلس تحت‌نظر و قابل كنترل نگاه داشته بودم با لطایف‌الحیل خارج كردید و حالا همانطور كه واضح بوده درصدد به اصطلاح كودتا است. اگر نقشه شما نیست كه مانند سی‌ام تیر عقب‌نشینی كنید و به ظاهر قهرمان زمان بمانید، و اگر حدس و نظر من صحیح نیست كه همانطور كه در آخرین ملاقاتم در دزاشیب به شما گفتم و به هندرسن هم گوشزد كردم كه آمریكا ما را در گرفتن نفت از انگلیسی‌ها كمك كرد و حالا به صورت ملی و دنیاپسندی می‌خواهد به دست جنابعالی این ثروت ما را به چنگ آورد. و اگر واقعاً با دیپلماسی نمی‌خواهید كنار بروید، این نامه من سندی در تاریخ ملت ایران خواهد بود، كه من شما را با وجود همه بدی های خصوصی‌تان نسبت به خودم از وقوع حتمی یك كودتا به وسیله زاهدی كه مطابق با نقشه خود شماست آگاه كردم، كه فردا جای هیچ‌گونه عذر موجهی نباشد. اگر به راستی در این فكر اشتباه می‌كنم با اظهار تمایل شما، سیدمصطفی و ناصرخان قشقایی را برای مذاكره خدمت می‌فرستم، خدا به همه رحم بفرماید. ایام به كام باد. سیدابوالقاسم‌ كاشانی/ 27 مرداد 1332» 🔹 🔸پاسخ مغرورانه مصدق به نامه آیت‌الله كاشانی🔸 🔹مصدق‌ در پاسخ‌ نامه‌ آیت‌‌الله‌ كاشانی‌ نوشت: 27 مرداد ماه‌ مرقومة‌ حضرت‌ آقا توسط‌ آقای‌ حسن‌ سالمی‌ زیارت‌ شد "اینجانب‌ مستظهر به‌ پشتیبانی‌ ملت‌ ایران‌ هستم." والسلام. دكتر محمد مصدق🔹 🇮🇷 @iranemoaser
وقایع 25 تا 28 مرداد از دوربین مطبوعات 👇👇👇👇👇 🇮🇷 @iranemoaser
🔸رسوایی شاگردان مکتب تقی‌زاده در مجلس🔸 بخشی از سخنان دکتر سید حمید روحانی در دفتر بنیاد تبیین اندیشه امام خمینی در سمنان (وابسته به نهاد رهبری در دانشگاه‌ها) 🔹پیش از هر سخنی لازم میدانم از آنچه در روز 14 مرداد/96 در مجلس شورای اسلامی گذشت اظهار شرمندگی کنم و آیه مبارکه استرجاع را بر زبان آورم: إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ در این مراسم نکبت‌بار برخی از لوده‌های سیاسی که متأسفانه عنوان مقدس نمایندگی را یدک می‌کشند برای سلفی با یک عنصر مرموز اروپایی که دشمن ایران و انقلاب اسلامی است و هنر او فریب ملتها و نفوذ در کشورها است، نهایت بی‌شرافتی، حقارت و ذلت را به نمایش گذاشتند و به آبرو و اعتبار ایران و ایرانی چوب حراج زدند. ملت شرافتمند و با عزت ایران را سرشکسته کردند. پس از برجام بی‌فرجام این دومین باری بود که ایرانی با شرافت و انقلابی احساس سرشکستگی و حقارت کرد و از عملکرد فضاحت‌بار بی‌وطنان، اشک ریخت و رنج کشید رفتار شرم‌آور مشتی خودباخته در برابر یک زن بیگانه، تنها خوش‌رقصی و پاچه‌خواری در برابر نماینده استکبار جهانی نبود، بلکه به نوعی دهن کجی به ملت شرافتمند و خانواده معزز شهدا بود. فراموسونهای عصر مشروطه مانند تقی‌زاده با نیرنگ بازی و پشت‌هم اندازی و مکر و فریب مجلس شورای ملی را به لجن کشیدند و از راه مردم جدا کردند و راه را برای سلطه انگلیس بر ایران هموار ساختند امروز نیز شاگردان مکتب تقی‌زاده با یک سلسله خیمه شب بازی، چاکری و چاکرمآبی و بله قربان‌گویی برآنند مجلس شورای اسلامی را به مجلس بردگان و مردگان دست دولت سازشکار بدل کنند و فرش قرمز برای آمریکا بگسترانند. دیروز وکیل‌الدوله‌های نظام شاهنشاهی با احیای کاپیتولاسیون روی جمجمه‌های شهدای 15 خرداد پا گذاشتند و به رقص و پایکوبی پرداختند و به گفته امام (س) ما را فروختند و دسته جمعی رقصیدند امروز نیز این وکیل الدوله‌ها با وادادگی در برابر یک بیگانه، ننگ به‌بار آوردند و در واقع روی اجساد مطهر شهدای مدافع حرم به رقص و دست افشانی برخاستند تا از بیگانگان برای خود شخصیت دریوزگی کنند. باید از این ورشکسته‌های سیاسی پرسید: أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ العِزَّةَ لِلّهِ جَمِيعًا (1) فضاحت و رذالتی که این عناصر ضعیف‌النفس در روز 14 مرداد ماه/96 در مجلس شورای اسلامی به‌بار آوردند، نیز آن زبان بسته‌هایی که در برابر این رسوایی دم فروبستند ننگی برای خود آفریدند که با آب زمزم هم هرگز زدوده نمی‌شود و روسیاهی آن از میان نمی‌رود. بی‌تردید چند تن از نمایندگانی که در 14 مرداد ماه/96 ملت ایران را سرشکسته کردند صلاحیت نمایندگی ندارند. باید از آن مکان مقدس که جایگاه دلاور مردانی مانند شهید مدرس، شهید بهشتی و ... است بیرون رانده شوند انتظار آن است آن فرومایه‌ای که با لباس روحانی در برابر یک زن اروپایی آن گونه شیفتگی و ذوق‌زدگی از خود نشان داد و آبروریزی به‌بار آورد تحت تعقیب قرار بگیرد و خلع لباس شود افتخار به ملت قهرمان‌پرور و غیرتمند ایران که در برابر این کرنش ذلیلانه و رذیلانه واکنشی انقلابی و عزت‌مندانه از خود نشان دادند و انزجار و استنکار خود را با هر وسیله‌ای اعلام کردند و فریب‌کاران و تسلیم‌طلبان را رسوا ساختند. ننگ و نفرت به آن خود باختگان فرومایه‌ای که شهوت جاه و مقام به گونه‌ای آنان را سرمست کرده است، که نتوانستند قباحت و فضاحت خوش‌رقصی چند تن از نمایندگان خود فروخته را درک کنند و از آن بیزاری جویند و از کنار آن بی‌تفاوت گذشتند و در واقع در آن گنداب فرو غلطیدند البته از طیف پلشت و امریکا پرستی که عنوان « اصلاح طلب» را با خود یدک می‌کشند جزء این انتظاری نیست از کوزه همان برون تراود که در اوست.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸نظر دکتر لاله افتخاری نماینده دوره های هفتم و هشتم و نهم مجلس در مورد سلفی نمایندگان با موگرینی در مصاحبه اختصاصی با بنیاد تاریخ پژوهی🔸https://t.me/joinchat/AAAAADzMLGEDfahX_tZFtg ]
من از زمان‌های دور این نامردمان و به تعبیر مولایمان حضرت علی(ع) این «اشباه الرجال» را از نزدیک ورانداز کردم، از زمانی که آقای کروبی بدون اجازه و اطلاع من نام مرا در لیست بنیان‌گذاران «مجمع روحانیان مبارز» نوشت و من روی مصلحتی تکذیب نکردم با این جمع و همدستانشان در ارتباط بودم سالیان درازی با آنها حشر و نشر و گفتگو داشتم در جمع آنها به ویژه در «مجمع روحانیان مبارز» برای شناخت خط فکری و اندیشه‌های درونی آنها علی‌رغم خواست قلبی خود شرکت کردم. آنچه را که دریافتم این است که گروه اصلاح طلب که من آنها را تسلیم طلب می‌خوانم بیشترشان، هرگز انقلاب و انقلابیگری را باور ندارند، خدمت به مردم، روحیه فداکاری و ایثارگری، شجاعت و شهامت و شهادت طلبی را احساسات آنی و غیر عقلانی می‌دانند، به خط امام هیچگاه پای‌بند نیستند و با شعار اصلاحات و اصلاح‌طلبی دنبال آنند که کشور و ملت را در طبق اخلاص بگذارند و به سرجوخه‌های عربده‌کش آمریکایی تسلیم کنند، استقلال را پوچ می‌خوانند و سازش و کرنش در برابر ابرقدرت‌ها به ویژه آمریکا را گریز ناپذیر می‌دانند. تسلیم طلبی، سازشکاری، و کرنش در برابر شیطان بزرگ و به گفته خودشان «کدخدای دنیا» در ذاتشان نهفته است. آنها گفتگوی تلفنی پست‌ترین و رذل‌ترین عناصر مانند رئیس جمهور آمریکا با یک مسئول حقیر و ضعیف‌النفسی در ایران را مایه مباهات می‌دانند و قدم زدن وزیر امور خارجه ایران با وزیر بد نام آمریکا را دستاورد تاریخی می‌پندارند و در برابر هر انسان غیرتمند که راه حسین (سلام الله علیه) و راه عاشورا پوید و در برابر تجاوزگران تا آخرین نفس و تا آخرین نفر پایداری کند، آزرده و آشفته می‌شوند. از اینکه ملتهای غیرتمند عراق و سوریه با همت و شجاعت، فداکاری و ایثارگری شهرهای موصل و حلب را از چنگ خونخوران وابسته به آمریکا و صهیونیستها آزاد کردند ناخرسندند و آن فداکاری‌ها و حماسه آفرینی‌ها را افراطی‌گری، تندروی و دور از عقلانیت می‌دانند. از نظر آنان، خرد ورزی و اعتدال اقتضا می‌کرد که مردم عراق و سوریه با داعش تهی از ناعش کنار می‌آمدند و کنیزی زنان و دخترانشان از سوی آن جنایت‌کاران را به تماشا می‌نشستند و برای ایران نیز همین آرزو را دارند، که البته آن را به گور خواهند برد. غیرتمندی، شرافتمندی، انقلابیگری و از خود گذشتگی و ... از صفات و خصلت‌های برجسته هر مسلمانی است که اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و اله) را شناخته و در مکتب عاشورا پرورش یافته است بی‌تردید لیبرالیستها و غرب‌زده‌هایی که در مکتب درندگان غربی درس بی‌غیرتی و بی‌شرافتی آموخته‌اند نمی‌توانند راه عاشورائیان را بی رهرو سازند و ملت ایران را به هیچی و پوچی و وادادگی بکشانند. عرض خود می‌برند و زحمت ما می‌دارند إنَّ لِِلباطِِلِ جُولَةً وَ لِِلحَقِّ دولَةً. (2) تا روزی که ایران حججی‌ها دارد مکتب لیبرالیستی و بی‌غیرتی راه به جایی نمی‌برد إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا(3) 🔹 —---------------------— 1. آیه 139 سوره النساء 2. الفقه المنسوب الی الامام الرضا7، صفحه 9 3 . آیه 76 سوره النساء 🇮🇷 @iranemoaser
🔸برگی از زندگی شهید سید علی اندرزگو🔸 🔹سید علی اندرزگو، روحانی، مبارز سیاسی و عضو هیئت‌های مؤتلفۀ اسلامی در 1316ش در تهران به‌دنیا آمد. از آنجا که به فراگیری علوم دینی علاقه‌مند بود در کنار کار در بازار، نزد برخی از روحانیان تهران به آموختن علوم حوزوی پرداخت. درحالی‌که حدوداً شانزده سال داشت توسط برادرش، سیدحسین به هیئت صادق امانی راه یافت. در آنجا با افکار فدائیان اسلام آشنا ‌شد. در اوایل دهۀ 1340ش به شاخۀ نظامی هیئت‌های مؤتلفه راه یافت. در جریان تظاهرات 15 خرداد 1342 در تهران حضور یافت و توسط ساواک دستگیر شد. با تبعید امام خمینی به دلیل اعتراض به تصویب لایحۀ مصونیت مستشاران آمریکایی، برخی از اعضای هیئت‌های مؤتلفه، تصمیم به قتل حسنعلی منصور، نخست‌وزیر وقت، گرفتند. مطابق منابع، حسنعلی منصور با گلولۀ اسلحۀ بخارائی کشته شد اما برخی منابع گفته‌اند گلوله‌ای که باعث کشته‌شدن نخست‌وزیر شد از سوی اندرزگو شلیک شده بود. مأموران امنیتی، عاملان ترور منصور را به‌سرعت دستگیر کردند ولی اندرزگو از صحنۀ واقعه فرار کرد و به عراق رفت. اندرزگو نیز به‌طور غیابی به اعدام محکوم شد و تحت تعقیب قرار گرفت. بدین‌ترتیب زندگی مخفیانه‌ای را آغاز کرد به‌طوری‌که هیچ کس از آشنایان وی از او اطلاعی نداشت. پس از چند ماه اقامت در عراق در 1344ش به ایران بازگشت و با نام مستعار شیخ‌عباس تهرانی، به تحصیل در حوزۀ علمیۀ قم پرداخت. یک بار دیگر به عراق رفت و با امام خمینی ملاقات کرد. تاریخ دقیق سفر او به عراق و مدت اقامتش در آن کشور مشخص نیست؛ در بازگشت تعدادی از اعلامیه‌های امام خمینی را با خود به ایران آورد و اقدام به چاپ و توزیع آنها در بین مردم کرد. در سال 1348ش توسط ساواک شناسایی شد. بنابراین به چیذر (محله‌ای نزدیک شمیران در تهران) رفت و به تحصیلات حوزوی خود ادامه داد. او که امامت جماعت مسجد رستم‌آباد را نیز برعهده گرفته بود به‌عنوان طلبه‌ا‌ی معمولی در مجالس مذهبی مختلف در تهران و روستاهای دورافتاده شرکت می‌کرد و به تبلیغ و ترویج معارف اسلام در میان مردم می‌پرداخت. از دیگر فعالیت‌های مبارزاتی اندرزگو در این ایام، تهیه اسلحه و رساندن آنها به اعضای سازمان مجاهدین خلق بود. او بعدها (در 1354ش) با آشکار شدن مواضع غیراسلامی و مارکسیستی سازمان مجاهدین خلق با آنها به مخالفت پرداخت. اندرزگو همچنین به منظور تهیۀ اسلحه به لبنان و فلسطین رفت و پس از ملاقات با مصطفی چمران از او خواست تا در تهیۀ اسلحه به او کمک کند. او همچنین در ترور سرلشگر سعید طاهری نقش داشت. او در 1351ش، با جذب افراد و آموزش آنها در شمیران قصد داشت حرکتی مسلحانه علیه حکومت آغاز کند، اما اعضای این گروه که بیشتر از دانشجویان تشکیل شده بودند توسط ساواک دستگیر شدند. اندرزگو در 1351ش، پس از اطلاع از لو رفتنش در چیذر به قم رفت ولی از آنجا که پس از مدتی ساواک محل اختفای او در قم را نیز کشف کرد با لباس شخصی همراه با خانواده‌اش به مشهد و از آنجا به زابل و بالاخره به افغانستان رفت، اما پس از یک ماه به ایران بازگشت و با نام مستعار دکتر حسین حسینی مجدداً با سفرهای متعدد به تهران و سایر شهرهای ایران به فعالیت‌های مبارزاتی خود ادامه داد. او در حدود 1353ش، مسافرت‌هایی به کشورهای سوریه، لبنان، پاکستان، عربستان سعودی و عراق داشت. در عراق بار دیگر با امام خمینی (ره) ملاقات کرد. اندرزگو از طریق جلال‌الدین فارسی توانست تعدادی از نیروهای انقلابی را برای گذراندن دوره‌های چریکی به اردوگاه‌های فلسطینی اعزام کند. او سرانجام تصمیم گرفت شاه را ترور کند و به همین منظور مجدداً برای گذراندن یک دورۀ آموزشی سلاح‌های ضدّ زره در 1356ش به لبنان و سوریه رفت. در اواخر مرداد 1357، ساواک پس از سال‌ها تعقیب و گریز، سرانجام موفق به شناسایی او شد. آنها عملیات دستگیری او را عملیات فراز نامیدند. اندرزگو در بعد از ظهر 2 شهریور 1357، درحالی‌که عازم منزل فردی به نام صالحی در خیابان سقاباشی تهران بود توسط مأموران ساواک محاصره و در درگیری با آنها سرانجام پس از سالها مجاهدت به شهادت رسید .🔹 🇮🇷 @iranemoaser
🔸دیدگاه اللهیار صالح رهبر جبهه ملی درباره مصدق🔸 🔹... دکتر مصدق به ملت ایران خیانت کرده است. اگر مصدق زمانی که اعلیحضرت همایونی به خارج رفته بودند کار را تمام می کرد کی آمریکایی ها با او مخالفت می کردند. آمریکایی ها می دانسته اند که مصدق نظرش چیست و از این جهت از فرصتی که در اثر هرج و مرج و اوضاع خراب آن موقع که فقط به دست خود مصدق ایجاد شده بود استفاده کردند و اوضاع را برای بازگشت اعلیحضرت همایونی به ایران آماده نمودند...🔹 —---------------- پرونده اللهیار صالح؛ ج6، برگ 118 🇮🇷 @iranemoaser