eitaa logo
بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
424 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
637 ویدیو
686 فایل
تاریخ معاصر ایران و دانشنامه انقلاب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
✴️فراز و فرود جایگاه حوزوی و سیاسی آقای منتظری/۱ ❎ مخالفت امام با قائم مقامی آقای منتظری 🔹امام خمینی از ابتدا با انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی مخالف بودند و اگر چه بنا بر مصالحی، سکوت اختیار کرده بودند اما بعدها به این مخالفت تصریح نمودند. 🔸ایشان در نامه ۶۸/۱/۶ چنین می نویسند: « والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را می دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل کرده که مفید برای حوزه های علمیه بودید.. در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.» مخالفت امام با انتخاب آقای منتظری گرچه برای نخستین بار در فروردین ۶۸ مکتوب شد اما ایشان پیشتر در جمع سران قوا به نارضایتی خود از این انتخاب و نیز ناتوانی منتظری برای تصدی رهبری انقلاب اسلامی تصریح کرده بودند. 🔹 مرحوم سید احمد خمینی در این باره چنین بیان می دارد: « در سال ۶۵جلسات هفتگی سران قوا در دفتر یکی از آنان یا در بدون حضور امام برگزار می شد. من، ای، آیت الله موسوی اردبیلی، آقای میر حسین موسوی و آقای هاشمی رفسنجانی حضور داشتیم. بر حسب تقدیر در همان روز آقای منتظری نیز با امام جلسه داشتند. در آن سال هر وقت که امام با آقای منتظری ملاقات می کردند بعد از جلسه برافروخته و عصبانی بودند به طوری که در چهره شان مشخص و نمایان بود. آن روز در وسط جلسه بودیم که ناگهان امام بدون در زدن یک دفعه با حال عصبانیت شدید و برافروختگی وارد اتاق شدند و خطاب به ما فرمودند: من از اول با منتظری مخالف بودم. ایشان به درد رهبری بعد از من نمی خورد!» کلام امام که تمام شد، سران قوا و من در یک سکوت سنگینی فرو رفتیم؛ چون چنین بر خورد بی‌مقدمه ای از امام سابقه نداشت و اهمیت موضوع را می رساند.» 🔸 علت مخالفت امام را می توان در نامه های ایشان جستجو نمود. آقای منتظری علی رغم برخورداری از جایگاه رفیع علمی و فقهی، در باب سیاست و مدیریت، به تعبیر امام و تایید برخی بزرگان، فردی « » و «» بود که به شدت تحت تأثیر اطرافیان و نفوذی ها قرار می گرفت. باند سید مهدی هاشمی، جریان لیبرال(نهضت آزادی) و شبکه تروریستی منافقین سه ضلع مثلثی را تشکیل دادند که آقای منتظری را در چنبره خود قرار داده بودند و ایشان عملا صدایی برای انعکاس تحلیل های غلط و حرف های تخریبی آنها علیه انقلاب اسلامی تبدیل شده بود.( روزگار قائم مقامی، صص ۶۱_۶۸) 📚«روزگار قائم مقامی»، ابعاد جدیدی از ظهور و سقوط حسینعلی منتظری 🇮🇷 @IRANeMOASER
✳️ مواجهه امام خمینی با منتظری/1 ◀️امام در مواجهه با جریان های انحرافی؛بخش هشتم: جریان منتظری 🔸مواجهه امام خمینی با ثمره عمر خود حسینعلی منتظری یکی از تلخترین مواجهات امام با پروژه نفوذ و اغفال سران برجسته نظام بود که طبعا هزینه سنگینی برای جمهوری اسلامی داشت. 🔹اما آغاز ماجرا پس از آنی بود که تیتر یک روزنامه کیهان مبنی بر قائم مقامی آقای منتظری در آذر ماه ۶۴ که توسط یکی از اعضای مجلس خبرگان رهبری بیان شد، بیت منتظری و شخص وی مورد توجه و طمع بسیاری قرار گرفت. کسانی که منتظری را پل پیروزی‌ها و کسب موقعیت‌های بعدی خود می‌دیدند. 🔸ارتباط نهضت آزادی‌ها با وی که از قبل از انقلاب وجود داشت، تقویت شد و جولان باند سید مهدی هاشمی و منافقین زخم خورده بیشتر. حاصل این همگرایی‌ها، انتقادات غیرمنصفانه و تند منتظری در نامه‌هایش به امام (ره) در مورد اعدام سید مهدی هاشمی قاتل، جنگ و نهادهای انقلابی مانند سپاه شد. 🔹می‌توان اوج این بی انصافی‌ها را در عوض شدن جای شهید و جلاد در تابستان ۶۷ دید که در بیان منتظری، «منافقینِ» بی منطق و تروریست اول انقلاب به «مجاهدینِ» با منطق و تفکر تبدیل شدند و اجرای حکم الهی در مورد آن‌ها، مورد طعن و نیش آقای منتظری قرار گرفت! منتظری که خود روزی در کسوت نماز جمعه تهران و قم، راه انقلاب و امام (ره) را می ستایید، در ده فجر ۶۷، تندترین انتقادات را به راه امام (ره) و سیاست‌های انقلاب و جنگ وارد کرد؛ در حالی که خود پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از مسئولینی بود که بیشترین اختیارات را داشت! 🔸 امام خمینی از ابتدا با انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی مخالف بودند و اگر چه بنا بر مصالحی، سکوت اختیار کرده بودند اما بعدها به این مخالفت تصریح نمودند. 🔹ایشان در نامه ۶۸/۱/۶ چنین می نویسند: « والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را می دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل کرده که مفید برای حوزه های علمیه بودید.. در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.» مخالفت امام با انتخاب آقای منتظری گرچه برای نخستین بار در فروردین ۶۸ مکتوب شد اما ایشان پیشتر در جمع سران قوا به نارضایتی خود از این انتخاب و نیز ناتوانی منتظری برای تصدی رهبری انقلاب اسلامی تصریح کرده بودند. 🔹 مرحوم سید احمد خمینی در این باره چنین بیان می دارد: « در سال ۶۵جلسات هفتگی سران قوا در دفتر یکی از آنان یا در بدون حضور امام برگزار می شد. من، ای، آیت الله موسوی اردبیلی، آقای میر حسین موسوی و آقای هاشمی رفسنجانی حضور داشتیم. بر حسب تقدیر در همان روز آقای منتظری نیز با امام جلسه داشتند. در آن سال هر وقت که امام با آقای منتظری ملاقات می کردند بعد از جلسه برافروخته و عصبانی بودند به طوری که در چهره شان مشخص و نمایان بود. آن روز در وسط جلسه بودیم که ناگهان امام بدون در زدن یک دفعه با حال عصبانیت شدید و برافروختگی وارد اتاق شدند و خطاب به ما فرمودند: من از اول با منتظری مخالف بودم. ایشان به درد رهبری بعد از من نمی خورد!» کلام امام که تمام شد، سران قوا و من در یک سکوت سنگینی فرو رفتیم؛ چون چنین بر خورد بی‌مقدمه ای از امام سابقه نداشت و اهمیت موضوع را می رساند.» 🔸 علت مخالفت امام را می توان در نامه های ایشان جستجو نمود. آقای منتظری علی رغم برخورداری از جایگاه رفیع علمی و فقهی، در باب سیاست و مدیریت، به تعبیر امام و تایید برخی بزرگان، فردی « » و «» بود که به شدت تحت تأثیر اطرافیان و نفوذی ها قرار می گرفت. باند سید مهدی هاشمی، جریان لیبرال(نهضت آزادی) و شبکه تروریستی منافقین سه ضلع مثلثی را تشکیل دادند که آقای منتظری را در چنبره خود قرار داده بودند و ایشان عملا صدایی برای انعکاس تحلیل های غلط و حرف های تخریبی آنها علیه انقلاب اسلامی تبدیل شده بود.( روزگار قائم مقامی، صص ۶۱_۶۸) 🇮🇷 @IRANeMOASER
⁉️نقش آقای سیدمحمدکاظم شریعتمداری در کودتای نقاب (نوژه)چه بود؟/بخش سوم 🔴به مناسبت سال‌گرد کودتای نافرجام نوژه 🔹آقای نیز طی مصاحبه‌ای با در تاریخ اول اردیبهشت 1361 می‌گوید؛ «یک مرجعی که لااقل خود را می‌داند بشنود که بنا است کودتایی شود . این حداقل آن است که خودشان هم اعتراف کرده‌اندکه از این کودتا مطلع شده‌اند. بالاخره در کودتا عده زیادی شهید و کشته و زخمی می‌شوند. چطور می‌تواند یک نفر که خود را مرجع می‌داند این مسئله برایش اهمیت نداشته باشد. کوچک‌ترین چیزی که در این رابطه وجود دارد این است که ایشان از توطئه کودتا مطلع شده و آن را به امام و مسئولان و مردم اطلاع ندادند. اگر همین مقداری که خودشان اعتراف کردند باشد یک چنین شخصی نمی‌تواند مرجع تقلید باشد.»( افشای چهره دوم شریعتمداری، ص 13) 4️⃣ تامین وجوه مالی برای رویارویی مسلحانه علیه انقلاب اسلامی شریعتمداری از وجوه دریافتی از ، برای خرید اسلحه به منظور رویارویی مسلحانه با نظام اسلامی استفاده می‌کرد. در گزارش سرّی سازمان سیا به تاریخ 28 تیر 1358، مرتضی موسوی (از سران ) با صراحت به این موضوع اشاره کرده و می‌گوید: «...شریعتمداری از پول ما جهت خرید اسلحه لازم استفاده می‌نمود.» گزارشی که بعداً در بهمن ماه 1358 منتشر شد نیز حاکی از آن بود که حزب خلق مسلمان مبلغ 36 میلیون تومان وجه نقد به فرستاده بود تا از طریق گروه‌های ضدانقلابی حزب دمکرات کردستان و سازمان کومله، سلاح خریداری نماید. سازمان سیا همواره مترصد اعمال نفوذ در جمهوری اسلامی و حمایت از اشخاص و جریان‌هایی بود که در راستای ساقط کردن نظام اسلامی ایران، تلاش می‌کردند( حمایت آمریکا از گروه‌های میانه‌رو در ایران، ص6.) 🔹چنانچه می‌گوید: «عباسی داماد آقای شریعتمداری، گفته است که آقای شریعتمداری نه تنها در جریان امر بوده بلکه مبلغ 500 هزار تومان نیز به مهدوی پرداخت کرده بود...» 🔸علاوه بر این براساس اعترافات خود شریعتمداری: «...ین که به پول فرستادم هرچند به عنوان قرض به ایشان داده شده است و این کار را نوعی تأیید عملی از فرد توطئه‌گر تلقی کرده‌اند، پشیمانم و استغفار می‌کنم.»( محمد محمدی ری‌شهری، خاطره‌ها ، ص268.) 5️⃣ تلاش برای ایفای نقش رهبر جایگزین شریعتمداری در مرحله دوم کودتا نقش مهم‌تری را برعهده داشت. براساس نقشه کودتا قرار بود بعد از حمله به (که هدف از آن از میان برداشتن حضرت امام بود) شریعتمداری وارد عمل شود. در طراحی کودتا، خانه‌ای در حوالی یوسف آباد برای انتقال شریعتمداری از قم به تهران اجاره شده بود. شریعتمداری در این خانه مستقر می‌شد و به عنوان رهبر مذهبی، کودتا را تایید می‌کرد. در مراحل بعد زمانی که رادیو و تلویزیون به دست کودتاچیان تصرف می‌شد، وی مستقیماً یا به وسیله نوار و اعلامیه با مردم سخن می‌گفت و مردم را به همکاری با کودتا فرامی‌خواند. کودتاگران به منظور اجرای این مراحل به صورت مستقیم با پسر شریعتمداری در ارتباط بودند. به اعتراف یکی از عوامل کودتا: «با آقای شریعتمداری با پسر ایشان وارد صحبت شدیم. پسرشان از جانب آقای شریعتمداری قول همه گونه هم‌کاری را دادند.»(مؤسسه‌ مطالعات سیاسی، کودتای نوژه، ص171.) 🇮🇷 @IRANeMOASER
✳️ مواجهه امام خمینی با منتظری/1 🔴سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری 🔸مواجهه امام خمینی با ثمره عمر خود حسینعلی منتظری یکی از تلخترین مواجهات امام با پروژه نفوذ و اغفال سران برجسته نظام بود که طبعا هزینه سنگینی برای جمهوری اسلامی داشت. 🔹اما آغاز ماجرا پس از آنی بود که تیتر یک روزنامه کیهان مبنی بر قائم مقامی آقای منتظری در آذر ماه ۶۴ که توسط یکی از اعضای مجلس خبرگان رهبری بیان شد، بیت منتظری و شخص وی مورد توجه و طمع بسیاری قرار گرفت. کسانی که منتظری را پل پیروزی‌ها و کسب موقعیت‌های بعدی خود می‌دیدند. 🔸ارتباط نهضت آزادی‌ها با وی که از قبل از انقلاب وجود داشت، تقویت شد و جولان باند سید مهدی هاشمی و منافقین زخم خورده بیشتر. حاصل این همگرایی‌ها، انتقادات غیرمنصفانه و تند منتظری در نامه‌هایش به امام (ره) در مورد اعدام سید مهدی هاشمی قاتل، جنگ و نهادهای انقلابی مانند سپاه شد. 🔹می‌توان اوج این بی انصافی‌ها را در عوض شدن جای شهید و جلاد در تابستان ۶۷ دید که در بیان منتظری، «منافقینِ» بی منطق و تروریست اول انقلاب به «مجاهدینِ» با منطق و تفکر تبدیل شدند و اجرای حکم الهی در مورد آن‌ها، مورد طعن و نیش آقای منتظری قرار گرفت! منتظری که خود روزی در کسوت نماز جمعه تهران و قم، راه انقلاب و امام (ره) را می ستایید، در ده فجر ۶۷، تندترین انتقادات را به راه امام (ره) و سیاست‌های انقلاب و جنگ وارد کرد؛ در حالی که خود پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از مسئولینی بود که بیشترین اختیارات را داشت! 🔸 امام خمینی از ابتدا با انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی مخالف بودند و اگر چه بنا بر مصالحی، سکوت اختیار کرده بودند اما بعدها به این مخالفت تصریح نمودند. 🔹ایشان در نامه ۶۸/۱/۶ چنین می نویسند: « والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را می دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل کرده که مفید برای حوزه های علمیه بودید.. در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.» مخالفت امام با انتخاب آقای منتظری گرچه برای نخستین بار در فروردین ۶۸ مکتوب شد اما ایشان پیشتر در جمع سران قوا به نارضایتی خود از این انتخاب و نیز ناتوانی منتظری برای تصدی رهبری انقلاب اسلامی تصریح کرده بودند. 🔹 مرحوم سید احمد خمینی در این باره چنین بیان می دارد: « در سال ۶۵جلسات هفتگی سران قوا در دفتر یکی از آنان یا در بدون حضور امام برگزار می شد. من، ای، آیت الله موسوی اردبیلی، آقای میر حسین موسوی و آقای هاشمی رفسنجانی حضور داشتیم. بر حسب تقدیر در همان روز آقای منتظری نیز با امام جلسه داشتند. در آن سال هر وقت که امام با آقای منتظری ملاقات می کردند بعد از جلسه برافروخته و عصبانی بودند به طوری که در چهره شان مشخص و نمایان بود. آن روز در وسط جلسه بودیم که ناگهان امام بدون در زدن یک دفعه با حال عصبانیت شدید و برافروختگی وارد اتاق شدند و خطاب به ما فرمودند: من از اول با منتظری مخالف بودم. ایشان به درد رهبری بعد از من نمی خورد!» کلام امام که تمام شد، سران قوا و من در یک سکوت سنگینی فرو رفتیم؛ چون چنین بر خورد بی‌مقدمه ای از امام سابقه نداشت و اهمیت موضوع را می رساند.» 🔸 علت مخالفت امام را می توان در نامه های ایشان جستجو نمود. آقای منتظری علی رغم برخورداری از جایگاه رفیع علمی و فقهی، در باب سیاست و مدیریت، به تعبیر امام و تایید برخی بزرگان، فردی « » و «» بود که به شدت تحت تأثیر اطرافیان و نفوذی ها قرار می گرفت. باند سید مهدی هاشمی، جریان لیبرال(نهضت آزادی) و شبکه تروریستی منافقین سه ضلع مثلثی را تشکیل دادند که آقای منتظری را در چنبره خود قرار داده بودند و ایشان عملا صدایی برای انعکاس تحلیل های غلط و حرف های تخریبی آنها علیه انقلاب اسلامی تبدیل شده بود.( روزگار قائم مقامی، صص ۶۱_۶۸) 🇮🇷 @IRANeMOASER
✳️ مواجهه امام خمینی با منتظری/1 🔴سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری 🔸مواجهه امام خمینی با ثمره عمر خود حسینعلی منتظری یکی از تلخترین مواجهات امام با پروژه نفوذ و اغفال سران برجسته نظام بود که طبعا هزینه سنگینی برای جمهوری اسلامی داشت. 🔹اما آغاز ماجرا پس از آنی بود که تیتر یک روزنامه کیهان مبنی بر قائم مقامی آقای منتظری در آذر ماه ۶۴ که توسط یکی از اعضای مجلس خبرگان رهبری بیان شد، بیت منتظری و شخص وی مورد توجه و طمع بسیاری قرار گرفت. کسانی که منتظری را پل پیروزی‌ها و کسب موقعیت‌های بعدی خود می‌دیدند. 🔸ارتباط نهضت آزادی‌ها با وی که از قبل از انقلاب وجود داشت، تقویت شد و جولان باند سید مهدی هاشمی و منافقین زخم خورده بیشتر. حاصل این همگرایی‌ها، انتقادات غیرمنصفانه و تند منتظری در نامه‌هایش به امام (ره) در مورد اعدام سید مهدی هاشمی قاتل، جنگ و نهادهای انقلابی مانند سپاه شد. 🔹می‌توان اوج این بی انصافی‌ها را در عوض شدن جای شهید و جلاد در تابستان ۶۷ دید که در بیان منتظری، «منافقینِ» بی منطق و تروریست اول انقلاب به «مجاهدینِ» با منطق و تفکر تبدیل شدند و اجرای حکم الهی در مورد آن‌ها، مورد طعن و نیش آقای منتظری قرار گرفت! منتظری که خود روزی در کسوت نماز جمعه تهران و قم، راه انقلاب و امام (ره) را می ستایید، در ده فجر ۶۷، تندترین انتقادات را به راه امام (ره) و سیاست‌های انقلاب و جنگ وارد کرد؛ در حالی که خود پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از مسئولینی بود که بیشترین اختیارات را داشت! 🔸 امام خمینی از ابتدا با انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی مخالف بودند و اگر چه بنا بر مصالحی، سکوت اختیار کرده بودند اما بعدها به این مخالفت تصریح نمودند. 🔹ایشان در نامه ۶۸/۱/۶ چنین می نویسند: « والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را می دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل کرده که مفید برای حوزه های علمیه بودید.. در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.» مخالفت امام با انتخاب آقای منتظری گرچه برای نخستین بار در فروردین ۶۸ مکتوب شد اما ایشان پیشتر در جمع سران قوا به نارضایتی خود از این انتخاب و نیز ناتوانی منتظری برای تصدی رهبری انقلاب اسلامی تصریح کرده بودند. 🔹 مرحوم سید احمد خمینی در این باره چنین بیان می دارد: « در سال ۶۵جلسات هفتگی سران قوا در دفتر یکی از آنان یا در بدون حضور امام برگزار می شد. من، ای، آیت الله موسوی اردبیلی، آقای میر حسین موسوی و آقای هاشمی رفسنجانی حضور داشتیم. بر حسب تقدیر در همان روز آقای منتظری نیز با امام جلسه داشتند. در آن سال هر وقت که امام با آقای منتظری ملاقات می کردند بعد از جلسه برافروخته و عصبانی بودند به طوری که در چهره شان مشخص و نمایان بود. آن روز در وسط جلسه بودیم که ناگهان امام بدون در زدن یک دفعه با حال عصبانیت شدید و برافروختگی وارد اتاق شدند و خطاب به ما فرمودند: من از اول با منتظری مخالف بودم. ایشان به درد رهبری بعد از من نمی خورد!» کلام امام که تمام شد، سران قوا و من در یک سکوت سنگینی فرو رفتیم؛ چون چنین بر خورد بی‌مقدمه ای از امام سابقه نداشت و اهمیت موضوع را می رساند.» 🔸 علت مخالفت امام را می توان در نامه های ایشان جستجو نمود. آقای منتظری علی رغم برخورداری از جایگاه رفیع علمی و فقهی، در باب سیاست و مدیریت، به تعبیر امام و تایید برخی بزرگان، فردی « » و «» بود که به شدت تحت تأثیر اطرافیان و نفوذی ها قرار می گرفت. باند سید مهدی هاشمی، جریان لیبرال(نهضت آزادی) و شبکه تروریستی منافقین سه ضلع مثلثی را تشکیل دادند که آقای منتظری را در چنبره خود قرار داده بودند و ایشان عملا صدایی برای انعکاس تحلیل های غلط و حرف های تخریبی آنها علیه انقلاب اسلامی تبدیل شده بود.( روزگار قائم مقامی، صص ۶۱_۶۸) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢نقش آقای سیدمحمدکاظم شریعتمداری در کودتای نقاب (نوژه)چه بود؟/بخش سوم ⬅️سالروز درگذشت سیدمحمدکاظم شریعتمداری 🔹آقای نیز طی مصاحبه‌ای با در تاریخ اول اردیبهشت ١٣۶1 می‌گوید؛ «یک مرجعی که لااقل خود را می‌داند بشنود که بنا است کودتایی شود . این حداقل آن است که خودشان هم اعتراف کرده‌اندکه از این کودتا مطلع شده‌اند. بالاخره در کودتا عده زیادی شهید و کشته و زخمی می‌شوند. چطور می‌تواند یک نفر که خود را مرجع می‌داند این مسئله برایش اهمیت نداشته باشد. کوچک‌ترین چیزی که در این رابطه وجود دارد این است که ایشان از توطئه کودتا مطلع شده و آن را به امام و مسئولان و مردم اطلاع ندادند. اگر همین مقداری که خودشان اعتراف کردند باشد یک چنین شخصی نمی‌تواند مرجع تقلید باشد.»( افشای چهره دوم شریعتمداری، ١٣) 🔸۴- تأمین وجوه مالی برای رویارویی مسلحانه علیه انقلاب اسلامی شریعتمداری از وجوه دریافتی از ، برای خرید اسلحه به منظور رویارویی مسلحانه با نظام اسلامی استفاده می‌کرد. در گزارش سرّی سازمان سیا به تاریخ ٢٨ تیر ١٣۵٨، مرتضی موسوی (از سران ) با صراحت به این موضوع اشاره کرده و می‌گوید: «...شریعتمداری از پول ما جهت خرید اسلحه لازم استفاده می‌نمود.» گزارشی که بعداً در بهمن ماه ١٣۵٨ منتشر شد نیز حاکی از آن بود که حزب خلق مسلمان مبلغ ٣۶ میلیون تومان وجه نقد به فرستاده بود تا از طریق گروه‌های ضدانقلابی حزب دمکرات کردستان و سازمان کومله، سلاح خریداری نماید. سازمان سیا همواره مترصد اعمال نفوذ در جمهوری اسلامی و حمایت از اشخاص و جریان‌هایی بود که در راستای ساقط کردن نظام اسلامی ایران، تلاش می‌کردند( حمایت آمریکا از گروه‌های میانه‌رو در ایران، ص۶.) 🔹چنانچه می‌گوید: «عباسی داماد آقای شریعتمداری، گفته است که آقای شریعتمداری نه تنها در جریان امر بوده بلکه مبلغ ۵٠٠ هزار تومان نیز به مهدوی پرداخت کرده بود...» 🔸علاوه بر این براساس اعترافات خود شریعتمداری: «...ین که به پول فرستادم هرچند به عنوان قرض به ایشان داده شده است و این کار را نوعی تأیید عملی از فرد توطئه‌گر تلقی کرده‌اند، پشیمانم و استغفار می‌کنم.»( محمد محمدی ری‌شهری، خاطره‌ها ، ص٢۶٨.) 🔹 ۵- تلاش برای ایفای نقش رهبر جایگزین شریعتمداری در مرحله دوم کودتا نقش مهم‌تری را برعهده داشت. براساس نقشه کودتا قرار بود بعد از حمله به (که هدف از آن از میان برداشتن حضرت امام بود) شریعتمداری وارد عمل شود. در طراحی کودتا، خانه‌ای در حوالی یوسف آباد برای انتقال شریعتمداری از قم به تهران اجاره شده بود. شریعتمداری در این خانه مستقر می‌شد و به عنوان رهبر مذهبی، کودتا را تایید می‌کرد. در مراحل بعد زمانی که رادیو و تلویزیون به دست کودتاچیان تصرف می‌شد، وی مستقیماً یا به وسیله نوار و اعلامیه با مردم سخن می‌گفت و مردم را به همکاری با کودتا فرامی‌خواند. کودتاگران به منظور اجرای این مراحل به صورت مستقیم با پسر شریعتمداری در ارتباط بودند. به اعتراف یکی از عوامل کودتا: «با آقای شریعتمداری با پسر ایشان وارد صحبت شدیم. پسرشان از جانب آقای شریعتمداری قول همه گونه هم‌کاری را دادند.»(مؤسسه‌ مطالعات سیاسی، کودتای نوژه، ص١٧١.) 🇮🇷 @IRANeMOASER
نقش هاشمی رفسنجانی در فتنه 88 به‌روایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی/2 گزیده‌ای از سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی در جمع مسئولان نمایندگی‌های مقام معظم رهبری در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 25مرداد1388 🔹خیلی جالب است [با مطالعه] خاطرات هاشمی رفسنجانی تفاوت فکری او با امام و دید امام نسبت به مردم و دید او نسبت به مردم [مشخص می‌شود]، او در خاطراتش می‌نویسد: «وقتی به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد ما بنی‌صدر را شناخته بودیم، خیلی با امام صحبت کردیم که بنی‌صدر را کنار بزند. اما امام نسبت به بنی‌صدر نظر مثبت داشت و هر چه ما در این زمینه با امام صحبت می‌کردیم نتیجه‌ای نداشت حتی من گریه کردم ولی امام سفت و سخت از بنی‌صدر حمایت می‌کرد تا بالاخره معلوم شد که نظر ما درست است» خوشبختانه ابوالحسن بنی‌صدر خاطرات خودش را در فرانسه منتشر کرده، کاش این کتاب [به] ایران بیاید و ‌لااقل این قسمت [آن] در دسترس مردم قرار بگیرد، [بنی‌صدر] می‌گوید: «وقتی که من رفتم به آقای خمینی گفتم که می‌خواهم کاندید بشوم ایشان مخالفت کرد. گفت: شما به سه دلیل صلاحیت ندارید؛ ۱- ولایت فقیه را قبول ندارید. ۲- نظر منفی نسبت به روحانیان دارید.» 🔸[و مورد] سوم الان یادم نیست. امام در نامه ۶/۱ خطاب به آقای منتظری می‌گوید: «والله من به بنی‌صدر رأی ندادم» قسم جلاله می‌خورد. امام بهتر از هرکسی بنی‌صدر را می‌شناخت. تفاوت امام با امثال هاشمی رفسنجانی در این بود که امام این‌‌جور نبود [که] تا روزی که به قدرت نرسیده دم از مردم بزند، دم از خلق بزند ‌و وقتی که به قدرت رسید بگوید گور پدر مردم [و] دیگر به مردم اعتنا نکند. امام به بنی‌صدر رأی نداد،‌ بنی‌صدر را برای ریاست جمهوری صالح نمی‌دانست اما نیامد مردم را هدایت کند و بگوید بنی‌صدر این‌جوری است، ‌اجازه داد که مردم خودشان راه را پیدا کنند... 🔹 امام به مجلس خبرگان، به همین آقای هاشمی رفسنجانی، گفت: «آقای منتظری را به عنوان قائم‌مقام تعیین نکنید! صلاح نیست.» و ایشان نظر امام را زیر پا گذاشت و ایشان را به عنوان قائم‌مقام تعیین کرد. وقتی ایشان و مجلس خبرگان، آقای منتظری را به عنوان قائم‌مقام تعیین کردند امام قهر نکرد، [نخواست] نظر منفی داشته باشد [و] نق بزند [که] «من از اول گفته بودم» به افکار مردم، ‌به نظر مجلس خبرگان احترام گذاشت [و]‌ خیلی مسائل را به آقای منتظری تفویض کرد؛ این تفاوت یک مرد خدا با انسان‌های قدرت‌طلب است که به نظر جمع، ‌به نظر اکثریت احترام می‌گذارد. ... 🔸شبی که امام از دار دنیا رحلت کردند، من در بودم. ساعت ده شب بود که امام چشم از جهان فرو بست، آقای هاشمی آنجا به مرحوم احمد آقا به شدت اصرار داشتند: «شما خبر فوت امام را اعلام نکنید، بگوییم که مردم به مساجد بروند برای سلامتی امام دعا [کنند] و ختم امن یجیب [بگیرند] تا ما بتوانیم در مجلس خبرگان رهبر بعدی را تعیین کنیم [و خبر فوت امام] بعدا اعلام شود» [ایشان] نگران این بود که اگر قبل از اینکه مجلس خبرگان رهبر جدید را انتخاب کند خبر فوت امام منعکس شود، شیرازه‌مملکت از هم بپاشد این نشان‌دهنده عدم شناخت نسبت به مردم است یعنی [ایشان] هم نسبت به مردم خوش‌بین نیست، نسبت به مردم دید درستی ندارد، مردم را نشناخته و هم اصلا نسبت به مردم بی‌اعتناست از اول می‌خواهد به مردم دروغ بگوید، از اول می‌خواهد با مردم برخورد دوگانه داشته باشد این سیاست‌بازی از مسائلی است که متأسفانه آقای هاشمی را به چالش کشانده [ایشان] نه تنها با مردم حتی با خودی‌ها [هم] این‌گونه برخورد می‌کردند... متن کامل سخنرانی در پایگاه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی نقش هاشمی رفسنجانی در فتنه 88 به‌روایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی/2 گزیده‌ای از سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی در جمع مسئولان نمایندگی‌های مقام معظم رهبری در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 25مرداد1388 🔹خیلی جالب است [با مطالعه] خاطرات هاشمی رفسنجانی تفاوت فکری او با امام و دید امام نسبت به مردم و دید او نسبت به مردم [مشخص می‌شود]، او در خاطراتش می‌نویسد: «وقتی به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد ما بنی‌صدر را شناخته بودیم، خیلی با امام صحبت کردیم که بنی‌صدر را کنار بزند. اما امام نسبت به بنی‌صدر نظر مثبت داشت و هر چه ما در این زمینه با امام صحبت می‌کردیم نتیجه‌ای نداشت حتی من گریه کردم ولی امام سفت و سخت از بنی‌صدر حمایت می‌کرد تا بالاخره معلوم شد که نظر ما درست است» خوشبختانه ابوالحسن بنی‌صدر خاطرات خودش را در فرانسه منتشر کرده، کاش این کتاب [به] ایران بیاید و ‌لااقل این قسمت [آن] در دسترس مردم قرار بگیرد، [بنی‌صدر] می‌گوید: «وقتی که من رفتم به آقای خمینی گفتم که می‌خواهم کاندید بشوم ایشان مخالفت کرد. گفت: شما به سه دلیل صلاحیت ندارید؛ ۱- ولایت فقیه را قبول ندارید. ۲- نظر منفی نسبت به روحانیان دارید.»
🔸[و مورد] سوم الان یادم نیست. امام در نامه ۶/۱ خطاب به آقای منتظری می‌گوید: «والله من به بنی‌صدر رأی ندادم» قسم جلاله می‌خورد. امام بهتر از هرکسی بنی‌صدر را می‌شناخت. تفاوت امام با امثال هاشمی رفسنجانی در این بود که امام این‌‌جور نبود [که] تا روزی که به قدرت نرسیده دم از مردم بزند، دم از خلق بزند ‌و وقتی که به قدرت رسید بگوید گور پدر مردم [و] دیگر به مردم اعتنا نکند. امام به بنی‌صدر رأی نداد،‌ بنی‌صدر را برای ریاست جمهوری صالح نمی‌دانست اما نیامد مردم را هدایت کند و بگوید بنی‌صدر این‌جوری است، ‌اجازه داد که مردم خودشان راه را پیدا کنند... 🔹 امام به مجلس خبرگان، به همین آقای هاشمی رفسنجانی، گفت: «آقای منتظری را به عنوان قائم‌مقام تعیین نکنید! صلاح نیست.» و ایشان نظر امام را زیر پا گذاشت و ایشان را به عنوان قائم‌مقام تعیین کرد. وقتی ایشان و مجلس خبرگان، آقای منتظری را به عنوان قائم‌مقام تعیین کردند امام قهر نکرد، [نخواست] نظر منفی داشته باشد [و] نق بزند [که] «من از اول گفته بودم» به افکار مردم، ‌به نظر مجلس خبرگان احترام گذاشت [و]‌ خیلی مسائل را به آقای منتظری تفویض کرد؛ این تفاوت یک مرد خدا با انسان‌های قدرت‌طلب است که به نظر جمع، ‌به نظر اکثریت احترام می‌گذارد. ... 🔸شبی که امام از دار دنیا رحلت کردند، من در بودم. ساعت ده شب بود که امام چشم از جهان فرو بست، آقای هاشمی آنجا به مرحوم احمد آقا به شدت اصرار داشتند: «شما خبر فوت امام را اعلام نکنید، بگوییم که مردم به مساجد بروند برای سلامتی امام دعا [کنند] و ختم امن یجیب [بگیرند] تا ما بتوانیم در مجلس خبرگان رهبر بعدی را تعیین کنیم [و خبر فوت امام] بعدا اعلام شود» [ایشان] نگران این بود که اگر قبل از اینکه مجلس خبرگان رهبر جدید را انتخاب کند خبر فوت امام منعکس شود، شیرازه‌مملکت از هم بپاشد این نشان‌دهنده عدم شناخت نسبت به مردم است یعنی [ایشان] هم نسبت به مردم خوش‌بین نیست، نسبت به مردم دید درستی ندارد، مردم را نشناخته و هم اصلا نسبت به مردم بی‌اعتناست از اول می‌خواهد به مردم دروغ بگوید، از اول می‌خواهد با مردم برخورد دوگانه داشته باشد این سیاست‌بازی از مسائلی است که متأسفانه آقای هاشمی را به چالش کشانده [ایشان] نه تنها با مردم حتی با خودی‌ها [هم] این‌گونه برخورد می‌کردند... متن کامل سخنرانی در پایگاه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی 🇮🇷 @IRANeMOASER
نقش هاشمی رفسنجانی در فتنه 88 به‌روایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی/2 گزیده‌ای از سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی در جمع مسئولان نمایندگی‌های مقام معظم رهبری در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 25مرداد1388 🔹خیلی جالب است [با مطالعه] خاطرات هاشمی رفسنجانی تفاوت فکری او با امام و دید امام نسبت به مردم و دید او نسبت به مردم [مشخص می‌شود]، او در خاطراتش می‌نویسد: «وقتی به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد ما بنی‌صدر را شناخته بودیم، خیلی با امام صحبت کردیم که بنی‌صدر را کنار بزند. اما امام نسبت به بنی‌صدر نظر مثبت داشت و هر چه ما در این زمینه با امام صحبت می‌کردیم نتیجه‌ای نداشت حتی من گریه کردم ولی امام سفت و سخت از بنی‌صدر حمایت می‌کرد تا بالاخره معلوم شد که نظر ما درست است» خوشبختانه ابوالحسن بنی‌صدر خاطرات خودش را در فرانسه منتشر کرده، کاش این کتاب [به] ایران بیاید و ‌لااقل این قسمت [آن] در دسترس مردم قرار بگیرد، [بنی‌صدر] می‌گوید: «وقتی که من رفتم به آقای خمینی گفتم که می‌خواهم کاندید بشوم ایشان مخالفت کرد. گفت: شما به سه دلیل صلاحیت ندارید؛ ۱- ولایت فقیه را قبول ندارید. ۲- نظر منفی نسبت به روحانیان دارید.» 🔸[و مورد] سوم الان یادم نیست. امام در نامه ۶/۱ خطاب به آقای منتظری می‌گوید: «والله من به بنی‌صدر رأی ندادم» قسم جلاله می‌خورد. امام بهتر از هرکسی بنی‌صدر را می‌شناخت. تفاوت امام با امثال هاشمی رفسنجانی در این بود که امام این‌‌جور نبود [که] تا روزی که به قدرت نرسیده دم از مردم بزند، دم از خلق بزند ‌و وقتی که به قدرت رسید بگوید گور پدر مردم [و] دیگر به مردم اعتنا نکند. امام به بنی‌صدر رأی نداد،‌ بنی‌صدر را برای ریاست جمهوری صالح نمی‌دانست اما نیامد مردم را هدایت کند و بگوید بنی‌صدر این‌جوری است، ‌اجازه داد که مردم خودشان راه را پیدا کنند... 🔹 امام به مجلس خبرگان، به همین آقای هاشمی رفسنجانی، گفت: «آقای منتظری را به عنوان قائم‌مقام تعیین نکنید! صلاح نیست.» و ایشان نظر امام را زیر پا گذاشت و ایشان را به عنوان قائم‌مقام تعیین کرد. وقتی ایشان و مجلس خبرگان، آقای منتظری را به عنوان قائم‌مقام تعیین کردند امام قهر نکرد، [نخواست] نظر منفی داشته باشد [و] نق بزند [که] «من از اول گفته بودم» به افکار مردم، ‌به نظر مجلس خبرگان احترام گذاشت [و]‌ خیلی مسائل را به آقای منتظری تفویض کرد؛ این تفاوت یک مرد خدا با انسان‌های قدرت‌طلب است که به نظر جمع، ‌به نظر اکثریت احترام می‌گذارد. ... 🔸شبی که امام از دار دنیا رحلت کردند، من در بودم. ساعت ده شب بود که امام چشم از جهان فرو بست، آقای هاشمی آنجا به مرحوم احمد آقا به شدت اصرار داشتند: «شما خبر فوت امام را اعلام نکنید، بگوییم که مردم به مساجد بروند برای سلامتی امام دعا [کنند] و ختم امن یجیب [بگیرند] تا ما بتوانیم در مجلس خبرگان رهبر بعدی را تعیین کنیم [و خبر فوت امام] بعدا اعلام شود» [ایشان] نگران این بود که اگر قبل از اینکه مجلس خبرگان رهبر جدید را انتخاب کند خبر فوت امام منعکس شود، شیرازه‌مملکت از هم بپاشد این نشان‌دهنده عدم شناخت نسبت به مردم است یعنی [ایشان] هم نسبت به مردم خوش‌بین نیست، نسبت به مردم دید درستی ندارد، مردم را نشناخته و هم اصلا نسبت به مردم بی‌اعتناست از اول می‌خواهد به مردم دروغ بگوید، از اول می‌خواهد با مردم برخورد دوگانه داشته باشد این سیاست‌بازی از مسائلی است که متأسفانه آقای هاشمی را به چالش کشانده [ایشان] نه تنها با مردم حتی با خودی‌ها [هم] این‌گونه برخورد می‌کردند... متن کامل سخنرانی در پایگاه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی 🇮🇷 @IRANeMOASER
✳️ مواجهه امام خمینی با منتظری/1 🔻در آستانه سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری 🔸مواجهه امام خمینی با ثمره عمر خود حسینعلی منتظری یکی از تلخترین مواجهات امام با پروژه نفوذ و اغفال سران برجسته نظام بود که طبعا هزینه سنگینی برای جمهوری اسلامی داشت. 🔹اما آغاز ماجرا پس از آنی بود که تیتر یک روزنامه کیهان مبنی بر قائم مقامی آقای منتظری در آذر ماه ۶۴ که توسط یکی از اعضای مجلس خبرگان رهبری بیان شد، بیت منتظری و شخص وی مورد توجه و طمع بسیاری قرار گرفت. کسانی که منتظری را پل پیروزی‌ها و کسب موقعیت‌های بعدی خود می‌دیدند. 🔸ارتباط نهضت آزادی‌ها با وی که از قبل از انقلاب وجود داشت، تقویت شد و جولان باند سید مهدی هاشمی و منافقین زخم خورده بیشتر. حاصل این همگرایی‌ها، انتقادات غیرمنصفانه و تند منتظری در نامه‌هایش به امام (ره) در مورد اعدام سید مهدی هاشمی قاتل، جنگ و نهادهای انقلابی مانند سپاه شد. 🔹می‌توان اوج این بی انصافی‌ها را در عوض شدن جای شهید و جلاد در تابستان ۶۷ دید که در بیان منتظری، «منافقینِ» بی منطق و تروریست اول انقلاب به «مجاهدینِ» با منطق و تفکر تبدیل شدند و اجرای حکم الهی در مورد آن‌ها، مورد طعن و نیش آقای منتظری قرار گرفت! منتظری که خود روزی در کسوت نماز جمعه تهران و قم، راه انقلاب و امام (ره) را می ستایید، در ده فجر ۶۷، تندترین انتقادات را به راه امام (ره) و سیاست‌های انقلاب و جنگ وارد کرد؛ در حالی که خود پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از مسئولینی بود که بیشترین اختیارات را داشت! 🔸 امام خمینی از ابتدا با انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی مخالف بودند و اگر چه بنا بر مصالحی، سکوت اختیار کرده بودند اما بعدها به این مخالفت تصریح نمودند. 🔹ایشان در نامه ۶۸/۱/۶ چنین می نویسند: « والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را می دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل کرده که مفید برای حوزه های علمیه بودید.. در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.» مخالفت امام با انتخاب آقای منتظری گرچه برای نخستین بار در فروردین ۶۸ مکتوب شد اما ایشان پیشتر در جمع سران قوا به نارضایتی خود از این انتخاب و نیز ناتوانی منتظری برای تصدی رهبری انقلاب اسلامی تصریح کرده بودند. 🔹 مرحوم سید احمد خمینی در این باره چنین بیان می دارد: « در سال ۶۵جلسات هفتگی سران قوا در دفتر یکی از آنان یا در بدون حضور امام برگزار می شد. من، ای، آیت الله موسوی اردبیلی، آقای میر حسین موسوی و آقای هاشمی رفسنجانی حضور داشتیم. بر حسب تقدیر در همان روز آقای منتظری نیز با امام جلسه داشتند. در آن سال هر وقت که امام با آقای منتظری ملاقات می کردند بعد از جلسه برافروخته و عصبانی بودند به طوری که در چهره شان مشخص و نمایان بود. آن روز در وسط جلسه بودیم که ناگهان امام بدون در زدن یک دفعه با حال عصبانیت شدید و برافروختگی وارد اتاق شدند و خطاب به ما فرمودند: من از اول با منتظری مخالف بودم. ایشان به درد رهبری بعد از من نمی خورد!» کلام امام که تمام شد، سران قوا و من در یک سکوت سنگینی فرو رفتیم؛ چون چنین بر خورد بی‌مقدمه ای از امام سابقه نداشت و اهمیت موضوع را می رساند.» 🔸 علت مخالفت امام را می توان در نامه های ایشان جستجو نمود. آقای منتظری علی رغم برخورداری از جایگاه رفیع علمی و فقهی، در باب سیاست و مدیریت، به تعبیر امام و تایید برخی بزرگان، فردی « » و «» بود که به شدت تحت تأثیر اطرافیان و نفوذی ها قرار می گرفت. باند سید مهدی هاشمی، جریان لیبرال(نهضت آزادی) و شبکه تروریستی منافقین سه ضلع مثلثی را تشکیل دادند که آقای منتظری را در چنبره خود قرار داده بودند و ایشان عملا صدایی برای انعکاس تحلیل های غلط و حرف های تخریبی آنها علیه انقلاب اسلامی تبدیل شده بود.( روزگار قائم مقامی، صص ۶۱_۶۸) 🇮🇷 @IRANeMOASER
نقش هاشمی رفسنجانی در فتنه 88 به‌روایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی/2 گزیده‌ای از سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی در جمع مسئولان نمایندگی‌های مقام معظم رهبری در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 25مرداد1388 🔹خیلی جالب است [با مطالعه] خاطرات هاشمی رفسنجانی تفاوت فکری او با امام و دید امام نسبت به مردم و دید او نسبت به مردم [مشخص می‌شود]، او در خاطراتش می‌نویسد: «وقتی به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد ما بنی‌صدر را شناخته بودیم، خیلی با امام صحبت کردیم که بنی‌صدر را کنار بزند. اما امام نسبت به بنی‌صدر نظر مثبت داشت و هر چه ما در این زمینه با امام صحبت می‌کردیم نتیجه‌ای نداشت حتی من گریه کردم ولی امام سفت و سخت از بنی‌صدر حمایت می‌کرد تا بالاخره معلوم شد که نظر ما درست است» خوشبختانه ابوالحسن بنی‌صدر خاطرات خودش را در فرانسه منتشر کرده، کاش این کتاب [به] ایران بیاید و ‌لااقل این قسمت [آن] در دسترس مردم قرار بگیرد، [بنی‌صدر] می‌گوید: «وقتی که من رفتم به آقای خمینی گفتم که می‌خواهم کاندید بشوم ایشان مخالفت کرد. گفت: شما به سه دلیل صلاحیت ندارید؛ ۱- ولایت فقیه را قبول ندارید. ۲- نظر منفی نسبت به روحانیان دارید.» 🔸[و مورد] سوم الان یادم نیست. امام در نامه ۶/۱ خطاب به آقای منتظری می‌گوید: «والله من به بنی‌صدر رأی ندادم» قسم جلاله می‌خورد. امام بهتر از هرکسی بنی‌صدر را می‌شناخت. تفاوت امام با امثال هاشمی رفسنجانی در این بود که امام این‌‌جور نبود [که] تا روزی که به قدرت نرسیده دم از مردم بزند، دم از خلق بزند ‌و وقتی که به قدرت رسید بگوید گور پدر مردم [و] دیگر به مردم اعتنا نکند. امام به بنی‌صدر رأی نداد،‌ بنی‌صدر را برای ریاست جمهوری صالح نمی‌دانست اما نیامد مردم را هدایت کند و بگوید بنی‌صدر این‌جوری است، ‌اجازه داد که مردم خودشان راه را پیدا کنند... 🔹 امام به مجلس خبرگان، به همین آقای هاشمی رفسنجانی، گفت: «آقای منتظری را به عنوان قائم‌مقام تعیین نکنید! صلاح نیست.» و ایشان نظر امام را زیر پا گذاشت و ایشان را به عنوان قائم‌مقام تعیین کرد. وقتی ایشان و مجلس خبرگان، آقای منتظری را به عنوان قائم‌مقام تعیین کردند امام قهر نکرد، [نخواست] نظر منفی داشته باشد [و] نق بزند [که] «من از اول گفته بودم» به افکار مردم، ‌به نظر مجلس خبرگان احترام گذاشت [و]‌ خیلی مسائل را به آقای منتظری تفویض کرد؛ این تفاوت یک مرد خدا با انسان‌های قدرت‌طلب است که به نظر جمع، ‌به نظر اکثریت احترام می‌گذارد. ... 🔸شبی که امام از دار دنیا رحلت کردند، من در بودم. ساعت ده شب بود که امام چشم از جهان فرو بست، آقای هاشمی آنجا به مرحوم احمد آقا به شدت اصرار داشتند: «شما خبر فوت امام را اعلام نکنید، بگوییم که مردم به مساجد بروند برای سلامتی امام دعا [کنند] و ختم امن یجیب [بگیرند] تا ما بتوانیم در مجلس خبرگان رهبر بعدی را تعیین کنیم [و خبر فوت امام] بعدا اعلام شود» [ایشان] نگران این بود که اگر قبل از اینکه مجلس خبرگان رهبر جدید را انتخاب کند خبر فوت امام منعکس شود، شیرازه‌مملکت از هم بپاشد این نشان‌دهنده عدم شناخت نسبت به مردم است یعنی [ایشان] هم نسبت به مردم خوش‌بین نیست، نسبت به مردم دید درستی ندارد، مردم را نشناخته و هم اصلا نسبت به مردم بی‌اعتناست از اول می‌خواهد به مردم دروغ بگوید، از اول می‌خواهد با مردم برخورد دوگانه داشته باشد این سیاست‌بازی از مسائلی است که متأسفانه آقای هاشمی را به چالش کشانده [ایشان] نه تنها با مردم حتی با خودی‌ها [هم] این‌گونه برخورد می‌کردند... متن کامل سخنرانی در پایگاه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی 🇮🇷 @IRANeMOASER