🔹خاطرات همسر امام، به قلم خودش: (54)🔹
🔸سختگیری علیگونه در مصرف بیت المال🔸
🔹در نجف زیرزمینهای بسیار عمیقی وجود دارد که به «سرداب سِن» معروف است. در حدود صد پله یا کمی بیشتر یا کمتر با سطح زمین فاصله دارد. حفرهای که در کف حیاط است و جعبهای روی سوراخ میگذارند و پنکهای در آن قرار میدهند و جعبه تنها به اندازه پنکه سوراخ دارد هوای سرداب را به داخل حیاط میآورد و کمی هوای حیاط را تغییر میدهد. برای اینکه ما هم از این نعمت بیبهره نباشیم، به مصطفی گفتم خوبست یک جعبه روی این شبکه سوراخ حیاط بگذاریم. او گفت بدنیست و به آقای قرهی گفت یک جعبه تهیه کند، از بخت بد آقای قرهی جعبه ساخته شده مکعب شکلی که هر ضلعش یک متر باشد پیدا نکرده بود و نجاری آورد تا اندازه شبکه را بگیرد و جعبه را بسازد که آقا از نماز آمد و خود را در حیاط مواجه با نجار و حاج شیخ عبدالعلی قرهی دید صبر کرد تا نجار رفت . با رفتن نجار امام با صدای بلند گفت که حاج شیخ! من با تو و مصطفی تا لب جهنم میآیم اما دیگر داخل جهنم نمیخواهم شوم واویلا که سهم امام را بدون حساب خرج میکنید باید خودتان جوابگو باشید. تو و مصطفی چه حقی داشتید بدون اذن من جعبه بسازید. بیچاره حاج شیخ فرصت دفاع از خود پیدا نمیکرد. احمد ... با اشاره حاج شیخ را بیرون کرد. بالاخره جعبه را ساختیم چیزی خوبی هم بود. کار تخت آشپزخانهمان را هم میکرد و ظرف رویش میگذاشتم ...
من در نجف تلفن نداشتم، بعضی اوقات دلتنگ خواهران و برادران پدر و مادر و ... میشدم و شاید راحتترین وسیله تماس آنروز تلفن بود ولی آقا عقیده داشت که نباید از وجوهات شرعی صرف گفتگوهای خصوصی شود و به همین جهت مایل نبود که برای اندرونی تلفن بیاورند. من هم با همه علاقهای که خویشانم داشتم اصرار به داشتن خط تلفن مستقیم نمیکردم. حرفهای گفتنی خود را با عزیزانم به روی کاغذ میآوردم و آنها پاسخم را میدادند
بعد از شهادت مصطفی دیگر خیلی دلتنگی میکردم و احساس مینمودم طاقتم تمام شده است وقتی به آقا گفتم برای من یک خط بکشند، ناراحت شد و پاسخی نداد ...🔹
—-------
زندگینامه بانو خدیجه ثقفی ص 307-308
🔹خاطرات همسر امام، به قلم خودش: (52)🔹
🔸غربت و هجران و سادهزیستی🔸
🔹... دخترهای ما سه ماه در عراق ماندند یک بار کاظمین و سامرا رفتند و چندبار کربلا ... اقامت سه ماهه دخترها تمام شد با مادرم برگشتند ایران و ما را تنها گذاشتند در شهری غریب، آن هم نجف، شهری پر از آلودگی. نه دوستی و نه رفیقی، نه همزبانی با خانهای کوچک و رنج دهنده، با مفارقت از تمام عزیزان: پدر، مادر، خواهر، برادر، دختر، بهخصوص پسر عزیزم احمد که 18 ساله بود و نمیدانستم بر او چه میگذرد و زندگانی را چگونه میگذراند ... ماندن در نجف شروع شد تا کی؟ خدا میدانست. مشغول تنظیم خانه و زندگانی شدم. کمکم دوست و رفیق هم پیدا کردم. البته با این فرق که حداقل مجالس آقایان نجف- اگر مبارزه نبود که نبود – فضل و علم بود ولی افتخار زنان آن شهر بیسوادی و بیاطلاعی از فرهنگ بود و عدم تمدن. تو گویی از هیچ خبر نداشتند ... نجف از شهرهای درجه دوم عراق محسوب میشود، از بغداد و بصره که بگذرید به نجف و کربلا و حله میرسید و مدنیت این شهرها در حد دهات ایران است.
دو ماه مصطفی در منزل ما بود تا آنکه خانه پیدا کردند آنها هیچ اثاث نداشتند از همان وسایل خودمان آنها را صاحب اثاث کردیم، یک قطعه قالی که شرحش رفت، یک دست استکان و نعلبکی، یک چراغ فیتلهای و دو قابلمه به آنها دادیم رفتند و مشغول زندگانیشان شدند. دو طبقه بود، دو اتاق پایین بود و دو اتاق بالا با یک زیرزمین. طبقه بالا مال مصطفی شد. جلسه درس و بحث و رفت و آمد و اتاق مطالعه و همه چیزش بود در این منزل حدود چهارده سال زندگی کرد. آنها مدتها حتی تخت نداشتند، شبها روی زمین میخوابیدند او یخچال نداشت ... احمد که نجف آمد دو تا تخت حصیری دانهای ده تومان یعنی نصف دینار برایشان خرید ... خدا میداند که زندگی این پدر و پسر در کمال سادگی سپری میشد، خوب نیست من این چیزها را بنویسم ولی در مقابل بریز و بپاشهای بعضی از روحانینماها اینان اینگونه برخود سخت میگرفتند ...🔹
—---------
زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص 299-304
🔸متن نامه خانم به سرکار خانم دکتر زهرا مصطفوی (دختر سوم حضرت امام)🔸
🔹قربان روی ماهت خودم. نامه مورخه 2/14 دیروز رسید از زیارت آن و مطالبش که کاغذی جامع الشرایط محسوب میشد بسیار خشنود و خرسند شدم و همچنین از مژده سلامتی همگی خصوصاً رفع کسالت آقای بروجردی فوقالعاده مسرور و مشعوف گردیدم.
امیدوارم همیشه همگی سلامت و با خوشی و خرمی همقرین بوده باشید. حال پدر و مادر و برادر و بقیه، همگی خوب و هرکدام به کارهای شخصی خودشان مشغولند. کار ما زنها که معلوم، خانهداری و میهمانی از دوستان سابق که عدهای رفته بودند، جدیداً چند نفری اضافه شدهاند و هیچکدام دلتنگی را باز نمیکنند، برای به اصطلاح خالی نبودن عریضه خوبند. هوای اینجا هم هنوز خوب است البته شب نوزدهم اردیبهشت رفتیم پشتبام و روزها هم پنکه کلاً کار میکند ولی باز نسبت به سالها سابق خوب است، نمیدانم شماها موفق به آمدن میشوید و تابستان را با شما فرزندان عزیزم بسر میبرم یا باید با کشیدن بار فراق در هوای داغ عراق، دوران آخر عمر را بگذرانم. خدا میداند و بس که چه اندازه دلم برای شماها تنگ شده و چه اندازه از هجرانتان زجر میبرم و هم از آمدنتان مأیوسم، زیرا عراق نمیگذارد اجنبی وارد شود، اعم از ایرانی و افغانی و پاکستانی و مرتب مشغول خروجی دادن به این ملت بیچاره هستند مثلاً روزی چند صد نفر افغانی مشغول حرکت هست و فکر میکنم تا آخر سال ما هم اینجا نباشیم زیرا آقا جانت به این ترتیب مخالف است. الله اعلم.🔹
🔸متن نامه خانم به سرکار خانم دکتر فاطمه طباطبائی (عروس حضرت امام)🔸
🔹قربان دختر مهربانم میروم.
نامه عزیزت که به اتفاق هم در منزل فریده نوشته بودید واصل، مزید امتنان و مسرت مادر غریب گردید. ای وقت تو خوش که وقت ما کردی خوش. بهجان خودت از خواندن کاغذهای تو بیشتر لذت میبرم تا دخترها، زیرا فکر میکنم یک دختری که به عرصه وجود و در نهایت کمال است یک مرتبه پیدا کردهام واقعاً لذت دارد. امیدوارم همیشه برای من، دختر خوب و برای شوهرت زن خوبی بوده باشید. حال ما دو بحمدالله خوب و دستم به کلی خوب شده بعد از چهار ماه معالجه، و معده فعلاً بد نیست و روحاً هم چاره جز ساختن با روزگار کجمدار نیست. خدار شکر که میگذرد.
برما گذشت نیک و بد اما تو روزگار فکری به حال خود بکن این روزگار نیست
دردل را بس کنم مبادا ناراحتت کنم. امیدوارم که همیشه خوش و سلامت و راحت بوده باشید. خدمت خانم جانت و سایر خانمهای فامیل سلام برسانید. خاله جانتان با بچههایش سلامت هستند عید فطر کربلا بودیم همگی.
یک پارچه فاستونی برایت فرستادم انشاالله میپسندی. اینجا پارچه خوب دیگر نیست . قابلی ندارد.
قربانت من🔹
🔹خاطرات همسر امام، به قلم خودش: (55)🔹
🔸تو خدیجه منی🔸
🔹... در زمانی که روابط ایران و عراق تیره شده (1) و عراق اجازه ورود ایرانیان را به خاک خود نمیداد، بارها آقا به من گفتند که تو برو ایران و من اینجا میمانم. ولی من راضی نمیشدم، راضی نبودم او با وضع سختی که داشت تنها و بیمونس بماند. آقا این جمله را بارها به من گفت که تو به [حضرت] خدیجه اقتدا کردی
هنگامی که رابطه ایران و عراق تقریباً قطع شد ... بعثیها با کمال شدت اکثر ایرانیانی را که در نجف و کربلا و سایر بلاد عراق سالیان سال زندگی میکردند اخراج کردند، وضع بسیار دلخراش بود میریختند منزل مردم و همهچیزشان را غارات میکردند. امام شدیداً بدین وضع اعتراض کردند. در اعتراض به وضع پیش آمده تلگراف عتابآمیزی به حسنالبکر رئیس جمهور وقت عراق مخابره کردند. در مجلس سنای آن روز ایران به آقا حمله شد که اگر آقای خمینی هم با سایر علما همصدا میشد ما او را راه میدادیم ولی او دم برنیاورد. اما حقیقت اینگونه نبود، تنها عالمی که در نجف اعتراض کرد امام بود. او آنها را بدتر از شاه قلمداد کرد. در بیرونی منزلمان [علیه بعثیها] سخنرانی کرد ولی بقیه آقایان ساکت بودند اما چه توان کرد که دولت ایران در هر مسألهای علیه آقا استفاده میکرد. البته اعتراض سناتور انتصابی شاه و سخنان او علیه امام برای آنها گران تمام شد، چرا که به دنبال آن سخنان طلاب در قم و مردم در تهران عکسالعمل نشان دادند و بهدنبال همین مسأله بود که آقای فلسفی سخنرانی جالب و یا بهترین سخنرانی خود را علیه هیئت حاکمه ایران ایراد کرد و بعد هم دستگاه عکسالعمل ناجوانمردانه در مورد ایشان نشان داد و همچنان تا پیروزی انقلاب ممنوع المنبرش کرد ...🔹
زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص 235-237
—---------
1. بعثیها در تابستان سال 1347 ش در عراق کودتا کردند و قدرت را در دست گرفتند.
🔹خاطرات همسر امام، به قلم خودش: (56)🔹
🔸خون دل امام در نجف🔸
🔹... این نکته را باید توجه بدهم که من در این مختصر نه میتوانم و نه حالش را دارم و نه توانش را که هر آنچه را که در نجف بر امام گذشته است، بیاورم، چرا که پیر شدهام و خیلی از مسایل را فراموش کردهام: فقط [باید بگویم] خون دلهایی را که امام در این 15 سال در نجف ساکت خوردهاند، نه من و نه هیچکس دیگری نمیتواند ترسیم کند سکوت آقایان و سازش بیشتر آنان چیزی نیست که بشود راحت از کنار آن گذشت:
محتسب از عاجزی دست سبوی باده بست
بشکند دستی که دست مردم آزاده بست
چند سطری از مسافرتهایمان در عراق بنویسم: آقا تنها در ایام زیارتی حضرت سیدالشهدا عازم کربلا میشدند تقریباً سالی شش مرتبه: عاشورا، اربعین، سیزده رجب، نیمه شعبان، عید فطر و عید قربان. زمانی که با ایشان میرفتیم همه اهل بیرونی میآمدند. آمد و رفت ، بسیار بود نمازظهر و عصر و مغرب و عشا [ در کربلا ] در بیرونی به صورت جماعت برگزار میشد، طلاب ساکن کربلا و مسافرین و عربها میآمدند. آقا و مصطفی با هم میرفتند ولی من و خانم آقا مصطفی و بچهها با اتوبوس میرفتیم تا اینکه یک روز من و خانم آقا مصطفی با بچهها در هوای گرم مدتها معطل اتوبوس شدیم و خیلی صدمه خوردیم. خانم آقا مصطفی گفت شما کوتاهی میکنید که برای ما سواری نمیگیرید. من خیلی ناراحت شدم. سفر بعد راضی نشدم با آن وضع به کربلا بروم به آقا گفتم از آنجا که بواسطه شلوغی زیاد بهآسانی ماشین پیدا نمیکنیم و دفعه قبل بچهها خیلی صدمه خوردند ... مریم هشت ساله و حسین 12 ساله، آنهم در آفتاب نزدیک به 60 درجه تابستان. روزی مادرشان به من گفت شما باعث ناراحتی ما هستید چرا هیچ نمیگویید ... دیدم راست میگوید، آخر طلبههایی که یک مقدار وضعشان خوب بود با سواری میرفتند. آن وقت ما ... با این همه سختی آن هم برای حداکثر دو دینار (1) وقتی به آقا گفتم ناراحت شد. فوراً بلند شدم و به حرم رفتم. دیری نپایید که کارگرمان و حسین دنبال من آمدند که مدتی است سواری حاضر است، آقا و بقیه منتظر شما هستند. وارد حیاط شدم دیدم آقا با لبخند گفت خیلی وقت است منتظرتان هستیم. اول ما حرکت کردیم، بعد آقا و مصطفی، تا آخر اقامتمان [در عراق] اینگونه سفر کردیم.
ممکن است گفته شود اینها که گفتن ندارد هرکس در زندگی اینگونه مسایل را دارد. ولی من این داستان را از آن باب نقل کردم تا بگویم آقایی که آن همه پول [وجوهات] در اختیار داشت بر ما چه سخت میگرفت تا از چارچوب از قبل ساخته شده خود حتیالمقدور خارج نشود...🔹
زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص 331-337
—------—
1. دو دینار در آن روز معادل 40 تومان بود ( چهل تا تک تومانی )
🔹خاطرات همسر امام، به قلم خودش: (57)🔹
🔸حادثه جانسوز🔸
🔹... صبح زود یکشنبه اول آبان ماه [ 1356] هنوز از خواب بیدار نشده بودیم که آقا بالاسرمان آمد و احمد را صدا زد گفت از خانه مصطفی تماس گرفتهاند و کمک خواستهاند، برو ببین چه کار دارند، شاید معصومه خانم نیاز به کمک داشته باشد. شب پیش معصومه خانم همسر آقا مصطفی دل درد شدید داشت ... احمد بیدرنگ برخاست و به خانه داداش رفت ... با شنیدن این خبر [ خبر شهادت مصطفی] بیطاقت شدم و روی زمین افتادم ... و فهمیدم که مصطفی پسر عزیزم را از دست دادهام ... آقا به خانه مصطفی آمد چشمم که به آقا افتاد بیتاب شدم و فقط گفتم دیدی چه بهسرمان آمد. آقا به من گفت بهخاطر خدا صبر کن من میدانم که دشوار است اما این را بهحساب خدا بگذار اگر به حساب خدا بگذاری تحملش آسان میشود خدا خودش تحمل این مصیبت را آسان میکند.
[ در تشییع جنازه او این اشعار سعدی را همراه با سیل اشک زیر لب زمزمه میکردم] :
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرد
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
محمل بدار ای ساربان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود🔹
—---------
زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص 337-338
🔹خاطرات همسر امام، به قلم خودش: (58)🔹
🔸صدای شکستن دل ما را هیچکس نشنید🔸
🔹... شبی که آقا میخواست عازم کویت شود، شب عجیبی بود، همه منزلما جمع بودند، سکوت همه جا را فرا گرفته بود. ساعت 12 خوابیدیم، دو ساعتی نگذشته بود که امام برای نماز شب بیدار شد اوضاع عجیبی بود تا امام سر از رختخواب برداشت، غیر از بچهها همه بلند شدند، تو گویی هیچکس خوابش نبرده بود، امام آرام بلند شد و روانه کار همیشگی شبانهاش گشت، وضو، نماز شب و دعا و قرآن، آن شب همه نماز شبخوان شده بودند. احمد رفت تا دوستانی را که قرار بود با امام راهی کویت شوند، خبر کند. همه آنها را در کوچه پسکوچههای نجف یافت آنها هم شب را یا نخوابیده بودند و یا با دلهره یک ساعتی استراحت کرده بودند، همه مهیا شده بودند. احمد به آقا گفت نمیرویم؟ گفتند به وقتی که قرار گذاشتهایم یک ربع مانده است، هر کسی در منزل کاری میکرد من سفره سفر تهیه میکردم، نون، پنیر، گردو و کوکو. امام با یکییکی خداحافظی کرد به من که رسید نگاه عمیقی کرد و گفت بهخدا سپردمت. چیزی نیست، نمیشود از خواست خدا سرپیچی کرد، اینها میخواهند مرا به تسلیم بکشند، دعا کنید که راهمان را درست برویم.
از زیر قرآن ردش کردم. بهدنبال او احمد هم رفت ... آنها رفتند و خانه غرق در سکوت شد هر کسی گوشهای کز کرد، بعضیها هم آهسته گریه میکردند متکاهایشان غرق در اشک بود ولی هیچ صدایی نداشت. صدای شکستن دل ما را هیچکس نشنید ...🔹
—---------
زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص 346-347
🔹خاطرات همسر امام، به قلم خودش: (59)🔹
🔸منزل به منزل با امام🔸
🔹... همیشه در آخرین زیارتم از سیدالشهدا (ع) و حضرت ابوالفضل (س) خداحافظی میکردم و بعد میگفتم با سلامتی خودم و شوهرم و بچههایم از اینجا میروم و از شما میخواهم که ماه دیگر با سلامتی خودم و شوهرم و بچههایم به پابوستان بیایم و از حرم خارج میشدم در آخرین سفر [به کربلا] که عید فطر بود زمانی یادم آمد که این مرتبه دعای همیشگیام را فراموش کردهام که از صحن بیرون آمده بودم و ... یادم آمد که قرار و وعدهام را نگذاشتهام. با خود گفتم معلوم است اگر زنده بمانم میآیم ولی متأسفانه دیگر نرفتم و تااکنون هم نرفتم چرا که [ آخرین زیارت کربلا] عید فطر (اول شوال) بود و ماه دیگر ( اول ذیقعده) آقا بهسوی کویت حرکت کرد و بعد به فرانسه. دلم در آن روز به قدری گرفته بود که حوصله نداشتم. با رفتن آقا ما هم کمکم مشغول جمع کردن اثاثیه و تهیه برگزاری بزرگداشت اولین سالگرد فرزندم بودیم که مجلس را برگزار کرده بهسوی او حرکت کنیم، او که منزل به منزل ما را با خود برده است و یا به دنبال خود کشیده است. نهم ذیقعده سالگرد مصطفی بود، شهیدی که با شهادتش حرکت اسلامی و قیام 15 خرداد ... جوانه زد و به گل نشست و میوه داد.
در رفتن از نجف هیچ غمی جز جدایی مصطفی را نداشتم. روز دهم ذیقعده احمد تلفن کرد که با حسین بیایید فرانسه. بلیت برای چهاردهم گرفته شد ... دیگر کربلا نتوانستم بروم. روز چهاردههم ذیقعده از نجف بهسوی پاریس حرکت کردیم من بودم و حسین ... در فرودگاه احمد به استقبال آمد ... عصر پیش آقا رفتیم. بعد از سه روز برای ما منزل تهیه کردند. منزل آقای عسگری بیرونی شد و به اصطلاح امروزی دفتر ... بعد از چهار ماه اقامت آقا و سه ماه و نیم اقامت من [ در نوفل لوشاتو] انقلاب پیروز شد. روز سوم ربیع الاول سال 1399 آقا و روز پنجم من، آمدیم تهران. من در منزلی در چهارراه قنات و آقا در مدرسه رفاه اقامت کردیم. در اسفندماه [ 1357] آقا رفتند قم و چند روز بعد من رفتم منزل آقای محمد یزدی که در اختیار ما گذاشتند. آقا چندی بعد مبتلا به کسالت قلبی شدند و به توصیه پزشکان آمدند تهران و بعد آمدند جماران ... اینک چهار سال است که در جمارانیم منزل آقای سید مهدی جمارانی که ایشان هم مانند سایرین به ما خیلی محبت کردند. به امید خدای بزرگ فعلاً زندهایم.🔹
زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص 344-356
*****
🔸بایسته یادآوریست که خانم بزرگوار امام در این مقطع قلم بر زمین نهادند و سرگذشت شرنگ و آذرنگ خود را بیشتر پینگرفتند، شاید شکیبایی بایسته برای نوشتن و بازگو کردن آنچه را که بر او و امام پس از پیروزی انقلاب اسلامی گذشت نداشتند و نخواستند جفای یاران نایار را که امام را بر آن داشت فریاد برآرند: « سعدی از دست دوستان فریاد» و سرانجام به شوکران کشنده کشیده شد به قلم آورند سلام بر آن بانوی بزرگوار که در دوران زندگی خویش مظلومانه زیست و نقش او در خدمت به امام و پیشبرد نهضت و انقلاب اسلامی بهدرستی شناخته نشد و پس از رحلتش نیز به رغم پیوند ژرفی که میان او و امام بود، دور از مزار امام به خاک سپرده شد. روحش شاد و با محمد و آل محمد (ص) محشور باد.🔸
🔸تفاوت انسانهای خدایی با عناصر طاغوتی🔸
🔹از شاهدان عینی شنیدم که روز جمعه 4 فروردین/ 96 جناب رئیسجمهور به نام کوهپیمایی هوس تلهکابین سواری کرده بود. به همین علت مردم مظلومی را که با زن و کودکان خود برای سوار شدن به تلهکابین بلیت تهیه کرده و به ایستگاه تلهکابین رفته بودند از آن جا بیرون ریختند و زیر باران و سرما سرپا سرگردان گذاشتند برخی ناگزیر شدند از پول بلیت و سوار شدن تلهکابین چشم بپوشند و بازگردند، برخی نیز پس از چندین ساعت معطلی آن گاه که رئیس جمهور از تفریح و تلهکابین سواری بازگشتند و آنجا را ترک کردند، توانستند به ایستگاه راه یابند.
این جریان اسف بار مرا به یاد امام بزرگوار و رهبر عزیز تودههای مستضعف انداخت که در پی پیروزی انقلاب اسلامی تا روزی که دیده از جهان فروبست با همه اشتیاقی که به زیارت مشاهد مشرفه به ویژه زیارت حضرت رضا (علیه الاف التحیه و الثناء ) داشت نه تنها به مشهد نرفت بلکه سالیان درازی که در جماران میزیست حتی برای یک بار به زیارت حضرت عبدالعظیم (سلامالله علیه) مشرف نشد فقط به آن دلیل که میگفت رفتن من به آن مکان مقدس موجب آزار و اذیت مردم میشود و مردم در فشار قرار میگیرند. اینجاست که روشن میشود تفاوت یک انسان خدایی و مردمی با عنصر طاغوتی که برای ملت پشیزی ارزش قائل نیست از کجا تا کجاست🔹
سید حمید روحانی
🔸حجتالاسلام دکتر سید حمید روحانی در همایش از نهضت مشروطیت تا انقلاب اسلامی در تبریز🔸
🔹وی با اشاره به خطراتی که کشور را تهدید می کند، گفت:خطر بزرگ برای ایران، نه آمریکا و نه اسراییل است، بلکه آقای دکتر روحانی و تفکرات این چنینی اوست. آقای روحانی آگاهانه به صحنه آمده تا اصالت های اسلامی را از بین ببرد. این آقایان دنبال این هستند که کشور ما را به دوران ستم شاهی بازگردانند. کوتاهی وعاظ و ائمه جمعه و روحانیت کشور ناصواب است و باید نزد خدا پاسخگو باشند.
آقای روحانی به جرم خیانت به کشور و دروغ و دوری از ولایت باید محاکمه شود.
مورخ انقلاب اسلامی بیان داشت: آن روزی که رهبری فرمودند من مذاکره را بیهوده می دانم, عمروعاص های امروز رهبری را مجبور به مذاکره کردند. روحانیت و ائمه جمعه باید در برابر مذاکره با شیطان، نهضت براه می انداختند اما کوتاهی کردند. ما امروز رسوایی مذاکره و برجام را دیدیم الخیر فی ما وقع.
روحانی افزود: اگر سیل نامه از بسیج و روحانیت به ریاست جمهوری گسیل می شد آقای روحانی جرات مذاکره با امریکا را نداشت. نباید می نشستند و نظاره گر می شدند.
روحانی بیان داشت: اینها در هر سخنرانی به رهبری دهن کجی میکنند و باید مجازات شوند. یکی از بدعت های آقای روحانی این بود که مردم را از جریان مذاکرات دور نگه داشت.
روحانی نه تنها علیه رهبری بلکه به صورت عریان بر امام هم شمشیر کشید
وی گفت: در انتخابات ریاست جمهوری باید از روحانی و احمدی نژاد عبور کنیم. روحانی به دلیل خیانت و احمدی نژاد به دلیل گرایش به مکاتب وارداتی، ناسیونالیستی و شبهه ناک شایستگی برای مملکت داری اسلامی را ندارند.
سید حمید روحانی بیان داشت: احمدی نژاد امتحان بدی داد و اندیشه های ایران پرستی و مکتب ایرانی ضربه ی سنگینی بر نهضت های اسلامی منطقه زد. امروز شرایط به مراتب بدتر شده است. روحانی نه تنها علیه رهبری بلکه به صورت عریان بر امام هم شمشیر بست. روحانی در حرم امام گفت که ما نباید مانند متحجرین به مشتی کلمات بی روح امام را محدود کنیم!! خیانتی که آقای روحانی انجام داد بنی صدر نمی توانست بکند، باید مراقب بود.
وی با انتقاد از قصور شورای نگهبان افزود: ای کاش شورای نگهبان قبل از تصویب اعتبارنامه او کتاب ایران و جهانی شدن را مطالعه می کرد. در این کتاب به نویسندگی آقای سریع القلم و مقدمه جناب رئیس جمهور موارد متعددی خلاف نص اسلام نوشته شده است.🔹
🔸نقدی بر مدخل «خمینی روح الله» در دایره المعارف بزرگ اسلامی🔸
🔹کتاب پیش رو نقدی بر مدخل «خمینی روح الله» در دایره المعارف بزرگ اسلامی است که توسط دو تن از پژوهشگران حوزه به نگارش درآمده است. در ابتدا که این کتاب واصل شد و مورد مطالعه قرار گرفت باور این مسئله بسیار سخت بود که چگونه امکان دارد یک مقاله صد صفحهای در مورد شخصیت بزرگی چون امام خمینی که پیرامون وی صدها کتاب و مقاله و متن و سند وجود دارد، آن هم در دایره المعارفی که عنوان دایره المعارف بزرگ اسلامی را به دنبال می کشد و به سه زبان فارسی و عربی و انگلیسی بی تردید مرجع و منبع استفاده جهانی در مورد امام خمینی خواهد بود، بیش از پنجاه اشتباه و اطلاعات نادرست تاریخی حتی در بدیهی ترین مسائل زندگی وجود داشته باشد! اما وقتی به منابع نگارش و نویسندگان این مدخل رجوع شد تا حدودی منشأ این نادرستی به دست آمد. اصرار غیرمنطقی و انحصاری در استفاده از نه منابع، بلکه تقریرات رسانه ای و فاقد اعتبار علمی و تاریخی بعضی از متون و نادیده گرفتن خیل عظیمی از منابع دست اول و متونی که در مورد امام خمینی تا به امروز به نگارش در آمده است، حتی نادیده گرفتن زندگینامه های دست نوشته خود امام خمینی و عدم بهره گیری از محققان شناخته شده در مورد تاریخ نهضت امام خمینی، باعث شد که چنین متن ضعیف و پر خطایی در دایره المعارف بزرگ اسلامی به نگارش درآید و اعتبار دیگر مدخل های این دانشنامه را مورد تردید قرار دهد. با کدام منطق علمی باید پذیرفت که مدخل شخصیت بزرگی چون امام خمینی در دایره المعارف بزرگ اسلامی با ارجاع به متن هایی که عموماً تقریرات منابع دیگر است در اغلب مباحث مدخل به عنوان متن مرجع مورد استفاده قرار گیرد؟! اغلب متونی که در نگارش مدخل استفاده شده مستقیماً ربطی به امام ندارد و فقط چند متن که از نظر اعتبار علمی و تاریخی جایی در متون ندارند، مبنا و منشأ نوشتن این مدخل قرار گرفت! اگرچه نویسندگان حجم زیادی از منابع را در پایان مقاله ردیف کرده اند که بگویند از منابع زیادی بهره گرفته اند اما با نگاه اجمالی به این منابع که عموماً دفترهای موضوعی تبیان (از فرمایشات امام خمینی) و بقیه تقریرات درجه چندم در میان متون است و همچنین با نگاه اجمالی به متن های ارجاعی داخل مدخل که عموماً متمرکز بر چند متن تقریری مشخص است می توان به ضعیف بودن متون و منابع گواهی داد.🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸سیاست سازش و کرنش در مقابل آمریکا در گفتگوی ویژه خبری سیمای مرکز رشت با دکتر سید حمیدروحانی🔸
🔹نامه حجت السلام دکتر سید حمید روحانی به آیت الله جنتی رئیس شورای نگهبان (۱۳۹۶/۰۱/۲۸)🔹(بخش اول)
حضور سرور گرامی آیتالله جنتی
دبیر معظم شورای نگهبان دامت افاضاته
تسلیم و تحیت وافر به عرض رسانیده بدعوات خالصانه یادآورم.
🔸چنانکه خود مستحضرید در جامعه ایران و در میان عامه مردم، عملکرد ناروای یک معمم، متأسفانه به پای همه روحانیان و عالمان دینی گذاشته میشود و روحانیت را زیر سؤال میبرد. به فرموده حضرت امام (سلام الله علیه) ... اگر بقالی خلاف کند می گویند فلان بقال خلافکار است، اگر یک عطار عمل زشتی مرتکب شود گفته می شود فلان عطار زشت کار است لیکن اگر آخوندی عمل ناشایستی انجام دهد، نمیگویند فلان آخوند منحرف است، میگویند «آخوندها بدند»! (مبارزه با نفس یا جهاد اکبر – ص۳۰ – ۳۱)
🔸اکنون می بینیم آنچه در این چهار سال بر ایران گذشت و اعمال نا شایست و شرمآوری که از رئیس جمهور امروز ایران، سرزد فاجعه دردناک و جبران ناپذیری برای کشور و ملت بههمراه داشت ضربههای سنگین و سهمگینی به آرمانهای انقلاب اسلامی و راه و خط امام وارد کرد عزت و عظمت و شخصیت ملت عزیز ایران آسیب سنگینی دید. دردناکتر و فاجعهبارتر اینکه آقای رئیس جمهور که متأسفانه در سلک روحانیت قرار دارد با خلافکاریها و نارواگوییهای خود مصیبتها و زیانهای جبران ناپذیری برای روحانیت به بار آورد روحانیان را زیر سئوال برد و لکه سیاهی شد بر چهره مقدس و مهذب مسئولان روحانی و رجال معنوی که هرگز زدوده نخواهد شد.
🔸یکی از بزرگترین زشتکاریها و خلافکاریهای او دروغگویی و دروغ پردازی است مانند آب خوردن دروغ میگوید. به قول یکی از شهروندان در فضای مجازی این پدیده نادری است که یک آخوند رو در روی مردم وا میایستد و تو چشم آدم زل می زند و دروغ میگوید. مردم میپرسند آیا ممکن است انسانی نزدیک هفتاد سال با راستی و درستی و صداقت زندگی و رفتار کرده باشد لیکن در مدت چهار سال اینگونه ناگهان در گنداب فساد روحی ، سیاسی، فریبکاری، دورویی و نادرستی سقوط کند؟! یا در واقع از آغاز با نادرستی و دورویی خو داشته و آلودگی روحی و اخلاقی با شیر اندرون شده با جان بدر شود. دروغ پردازی های آقای رئیس جمهور بیشتر از آن است که بتوان آن را در یک نامه محدود برشمرد و به نمایش گذاشت اما اشاره به برخی از آن بایسته است.
🔸آقای رئیس جمهور در پی مذاکره با جهانخواران غربی در مقطعی رسماً اعلام کرد که همزمان با اجرای برجام تحریم سوئیفت برداشته شد و هزاران ال سی در همان ساعات آغازین اجرای برجام باز شده است و این ادعا در روزی بود که اصولاً بانکها در اروپا تعطیل بود و بانکی باز نبود تا معلوم شود که السی باز شده یا نه. بهدنبال این دروغ آشکار آقای رئیس جمهور دیدیم که برخی از مسئولان دولتی یکی پس از دیگری این دروغ را تکذیب کردند: مشاور معاون اجرای رئیس جمهور، نیز مدیر عامل صندوق ضمانت صادرات، نیز رئیس کمیسیون تلفیق بودجه ۹۵ و ... هر کدامی به نوعی اعلام کردند که با وجود اجرایی شدن برجام هیچ سوئیفتی باز نشده و باز شدن هزاران ال سی واقعیت ندارد. آقای رئیس جمهور در تاریخ ۲۷ دیماه/ ۹۴ ادعا کرد که: « با اعلام رسمی اجرای برجام از پرونده هسته ای ایران قطعنامه ظالمانه علیه ملت ایران لغو گردید، طومار تحریم درهم پیچیده شد، حقوق هسته ای ایران تثبیت گردید و اقتصاد ایران در مدار اقتصادی و جهانی قرار گرفت اکنون که زنجیرهای تحریم از پای اقتصاد ایران گسسته شده و عزت و استقلال کشور نمایان گشته است، اکنون زمان ساختن و بالیدن است »!! او در مجال دیگر چنین ادعا کرد: « .... ما تحریمهای را برداشتیم و بعضی ها ناراحتند! صد تحریم برداشته شده و سه تحریم مانده آن را نمی بینند و این سه را می بینند....»! مردم از او خواستند که چند نمونه از آن صد تحریمی را که برداشته شده است نام ببرد که پاسخی دریافت نکردند.
این ادعای آقای رئیس جمهور که تحریم ها برداشته شد تا آن پایه بی مایه، دور از واقعیت و رسوا بود که اعضای کابینه و مدیران دولت او نیز یکی پس از دیگری به تکذیب آن پرداختند: آقای دکتر ظریف در تاریخ ۵/۴/۹۵ اعلام کرد: ... آمریکا روی کاغذ تحریم ها را برداشته است. آقای سیف، رئیس کل بانک مرکزی در مصاحبه با شبکه تلویزیون بلومبرگ اظهار کرد: دستاورد برجام برای ایران تقریباً هیچ بوده است/ آقای عراقچی نیز رسماً اعلام کرد: ... طرف مقابل به تعهدات خود بر روی کاغذ عمل کرده است اما در صحنه عمل این تحریم برداشته نشده است.متن کامل نامه در لینک زیر:👇
http://iranemoaser.ir/content/587
🔸رسواتر از رسوا دروغ ننگ باری است که اخیراً آقای رئیس جمهور به ملت ایران گفته است. چنانکه مستحضرید نامبرده در کارنامه ای که پیش از رئیس جمهور شدن به نمایش گذاشت زیر عنوان وعده های اقتصادی در بند ۴۹ آورد: « ... در برنامه من علاوه بر برنامه های میان مدت برای حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و... برنامه کوتاه مدت یک ماهه و صد روزه وجود دارد. در یک زمانی کوتاه تحول اقتصادی در کشور به وجود آوریم و در آن تحول اقتصادی با ایجاد یک دوره تنفس به کارخانه ها و مراکز تولیدی که مشکل دارند این معضلات را حل کنیم (تسنیم ۳۰ مرداد / ۹۲) او عین همین وعده را در مصاحبه تلویزیونی خود نیز بازگو کرد که اکنون صدا و فیلم آن موجود است لیکن در نشست خبری با رسانهها که روز ۲۱/۱/۱۳۹۶ از تلویزیون پخش شد یک باره اعلام کرد که «... آن جملهای که بنده گفتم این است که بنده اگر موفق شوم در انتخابات، صد روز اول کارهایی را که در این صد روز انجام دادم اعلام میکنم. عین صحبتهای بنده را بیاورید و ببینید، بنده دقیقاً میدانم چه گفتهام ...»
🔸از خیانتهای نابخشودنی این دولت قراردادهای ننگین و پشتپرده با برخی از سازمانهای مرموز و رخنهگر برونمرزی و وابسته به جهانخوران غربی است که برخی از آن قراردادها مانند « سند آموزش ۲۰۳۰» که یک پروژه نفوذ است برملا شده است. برخی از قراردادهای نفتی با نفتخواران بینالمللی به امضاء رسیده که یادآور قراردادهای ننگبار دوران ستمشاهی است. گفته میشود برخی از قراردادهای محرمانه دیگری نیز بسته شده است که هنوز مقامات بلند پایه نظام از آن بیخبرند. . .
متن کامل نامه در لینک زیر:👇
http://iranemoaser.ir/content/587
هوالعزیز
🔹سه سوال از رئیس جمهور🔹
ﺣﺠﺔ الاسلام دکتر سید حمید روحانی در سخنرانی خود در بهشهر در شب نیمه شعبان ( 22 اردیبهشت 96) از جناب آقای شیخ حسن روحانی (رئیس جمهور) خواستند به این سه سوال پاسخ دهند:
🔸1. مدت طولانی است که در برخی از فضاهای مجازی عکس و صدای جناب ایشان آمده است که با یک مقام اسرائیلی ملاقات دارند و علیه امام پیشنهادهایی به طرف صهیونیستی میدهند اگر واقعیت ندارد اولاً چرا تکذیب نکردهاند، ثانیاً چرا هیچگونه پیگیری از طرف ایشان برای شناخت کسانی که به جعل این کار دست زدهاند به عمل نیامده است؟!
🔸2. نقش ایشان در جریان آمدن مکفارلین به ایران چه بوده است و در آن مورد چه مأموریتها و مسئولیتهایی بر عهده داشتهاند؟ ایشان که در شعار از شفافیت سخن میگویند خوب است به صورت شفاف نقش خودشان را در جریان مکفارلین برای مردم توضیح دهند.
🔸3. ماجرای کنار زدن ایشان از سرپرستی سیمای جمهوری اسلامی ایران از جانب حضرت امام (س) به علت چه مسائلی بوده و گویا امام در آن ماجرا حتی از پذیرفتن ایشان برای توضیح نیز خودداری ورزیدهاند خوب است ملت ایران را در ریز آن قضایا قرار دهند.
🔹... آیا آنها که در توفان پانزده سال مبارزه قبل از انقلاب و ده سال حوادث کمرشکن بعداز انقلاب نه غصه مبارزه و نه غم جنگ و اداره کشور را خوردهاند و نه از شهادت عزیزان متاثر شدهاند و با خیالی راحت و آسوده ... سرگرم بودهاند میتوانند در آینده پشتوانه انقلاب باشند ...؟ 🔹 امام خمینی (س)
—------------------—
منشور روحانیت ص 25-24
پیام حجة الاسلام دکتر سید حمید روحانی به مناسبت حضور حماسی ملت ایران در 29/02/1396
هوالعزیز
🔹نخست، سپاس بیکران ملتی را که با حضور زندگیساز و سرنوشت ساز خود در پای صندوق رأی در روز29/02/1396 به ندای آسمانی مقام معظم رهبری لبیک گفتند و وفاداری خویش را به انقلاب اسلامی ، راه امام و شهدای عزیز به نمایش گذاشتند، دموکراسی واقعی را به دنیا نشان دادند و دست رد بر سینه نامحرمان و بیگانهپرستان زدند. این حضور حماسی و انقلابی پس از چهار سال شگرد و شیطنت برای بیرون راندن مردم ایران از صحنه و نامحرم دانستن آنان، این حقیقت را به درستی آشکار ساخت که یک ملت بیدار و فرزندان هوشیار خمینی را با خیمهشب بازی ، پشت هماندازی و لالاییهای اهریمنی و ابلیسی نمیتوان خواب و خام کرد و از صحنه کنار زد و کدخدای خونخوار را که ملت قهرمانپرور ایران از در بیرون رانده است از پنجره به درون کشاند و ظلمت و ذلت را بر نور و روشنایی و عزت و کرامت چیره ساخت.
🔹دوم بر ملت ایران، این صاحبان آگاه و با بصیرت است که با تیزبینی و ریزبینی خدمتکاران و خدمتگزارانی را که با رأی ملت به قدرت رسیدهاند زیر دید داشته باشند و مراقبت کنند که مبادا نظام اشرافیگری، حرامخواری و فساد مالی و اقتصادی را بار دیگر جایگزین نظام محرومان و مستضعفان سازند و بداخلاقی، دروغپردازی و نیرنگبازی را رواج دهند و در این شرایط که شماری از مردم عزیز ما قدرت خرید حتی نیازمندیهای ضروری مانند دارو و درمان را ندارند حقوق وحشتناک و بیحد و مرز نجومی به پولپرستان زالو صفت بپردازند.
🔹سوم بایسته است از حضرت حجة الاسلام و المسلمین آقای رئیسی که در برابر هوچیگریها، یاوهگوییها، بهتان تراشیها و جوسازیهای افسار گسیخته جاهطلبان، علیگونه صبر و بردباری و شکیبایی از خویش نشان دادند و اخلاق اسلامی را رعایت کردند، به سهم خود سپاس فراوان داشته باشم . سیل تهمت و انواع نسبتهای ناروا که از سوی حرامیان عقیده و اندیشه و فرزندان خلف عمرو عاص و معاویه به سوی این سید بزرگوار و مظلوم سرازیر شد، ما را به یاد سردمداران جنایتکار و بیبندوبار حاکمان اموی میاندازد که با تبلیغات و جوسازیها کاری کردند که وقتی مردم خبر شهادت حضرت علی (ع) را در محراب عبادت شنیدند با شگفتی پرسیدند علی برای چه کاری به مسجد رفته بود؟ و اینجاست که بار دیگر باید بگویم : من از تکرار تاریخ میترسم.
🔹چهارم بر رئیس جمهور دولت دوازدهم است که دریابد ملت ایران با این رأی خردمندانه و سنجیده به او، اولاً راه هرگونه گریز و دستاویز را بر وی بستند تا فردا نتواند ادعا کند که اگر مردم به من بار دیگر رأی میدادند برجام نافرجام نمیماند و من میتوانستم در دوره دوم ریاست جمهوری با اجرای برجام مشکل گرانی کمرشکن، تورم فزاینده و اقتصاد فلج شده را حل کنم ثانیاً ملت عزیز ایران و در واقع خداوند متعال نخواست که شخصیتی وارسته و آزاده از تبار ابراهیمیان، وارث آلودگیهای برجام و آشفتگیهای اقتصادی، سیاسی و اخلاقی دولتی باشد که کشور را به ورطه سقوط کشانده است. امید است از این فرصت طلایی که برای آقای رئیس جمهور پیش آمده در راه خدمت به خدا و خلق بهره گیرد، از اشرافیگری بپرهیزد زرپرستان تیلیاردر و قدرت پرست را از دستگاه دولت برهاند از کنار سرمایهداران و حرامخوران برخیزد و در کنار مستضعفان گامهای برجستهای بردارد و به یاد محرومان باشد، پاپرهنگان، بیکاران و محرومان را دریابد. باشد که به مصداق آیه شریفه« يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» مورد مغفرت قرار بگیرد.
والسلام علی من اتبع الهدی
سید حمید روحانی
1396/02/31