📸چرا عزل آقای منتظری دوست و دشمن را ناراحت کرد؟
🔵به مناسبت سالروز نامه تاریخی عزل آقای منتظری
حجت الاسلام سید حمید روحانی در حاشیه کتاب روزگار قائم مقامی نگاشته اند:
(عزل آقای منتظری) دوست را ناراحت کرد که نمی خواست که آقای منتظری به این سرنوشت شوم دچار شود و دشمن نیز از اینکه یک عنصر ساده و لاده ای از قدرت کنار گذاشته شد، سخت ناراحت شد زیرا به این امید دلخوش بود که سایه رهبری آقای منتظری بتواند توطئه های ارتجاعی_ استعماری و ضد انقلابی خود را پیاده کند. لیکن عزل او از قدرت، همه امیدهای او را بر باد داد و نقشه های او را نقش بر آب کرد.(روزگار قائم مقامی، ص ۱۴۵)
📚«روزگار قائم مقامی»، ابعاد جدیدی از ظهور و سقوط حسینعلی منتظری
🇮🇷 @IRANeMOASER
✳️ شرط این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم
📌 من با تجربه این را میگویم که میزان فرصتی که در #بحرانها وجود دارد، در خود فرصتها نیست. اما شرط آن این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم.
🔸 انقلاب ما با دورههای طولانی بحرانهای اقتصادی و محاصرهی اقتصادی مواجه بوده است و امروز نیز این بحرانها ادامه دارد. به رغم اینکه خیلی از دولتمردان ما نتوانستند یا فرصت نداشتند همهی اهداف مدنظر خودشان و انقلاب را مهیا کنند اما فرصتهای بزرگی وجود دارد.
👤 سپهبد شهید حاج #قاسم_سلیمانی
🇮🇷 @IRANeMOASER
❎اظهار نظر عجیب جناب آقای جهانگیری در خصوص نقش محمد مصدق در ملی شدن صنعت نفت!
🔹جناب آقای جهانگیری در توییتی که 29اسفند منتشر کرد؛ نوشت:
«امروز هفتادمین سال پیروزی نهضت #ملی_شدن_صنعت_نفت است،نهضتی که با هدایت مرحوم دکتر #محمد_مصدق سر فصلی نو در توسعه همه جانبه ایران و شکل گیری مبارزات ضد استعماری منطقه گشود. از آثار آن نهضت بزرگ بر اقتصاد ملی و پیشبرد مردم سالاری و اثبات حقانیت ایران در مجامع بین المللی همچنان باید آموخت و کشور را در همه زمینه ها تاب آورتر کرد .»
◀️اما این نوشته کوتاه بر اساس معیارهای تاریخی اشتباهات فراوانی دارد که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد.
🔸تذکری تاریخی به آقای جهانگیری معاون اول دولت اعتدال:
♻️https://eitaa.com/iranemoaser/2395
🇮🇷 @IRANeMOASER
✳️تذکری تاریخی به آقای جهانگیری معاون اول دولت اعتدال
🔹این ایام شاید فرصتی مناسب برای معاون اول جناب رییس جمهور باشد که با درنگی بیطرفانه در کتب تاریخی نوشتهها و گفتارهای دقیقتری در عرصه تاریخ منتشر کنند.
🔻در خصوص نقش مصدق در ملی شدن صنعت نفت مطلب فراوان است اما در نقد نوشته کوتاه آقای معاون به اختصار میگوییم:
1️⃣ از ناحیه دکتر مصدق هدایتی برای ملی شدن صنعت نفت وجود نداشت چراکه وی از قضای روزگار در آن ایام در قهر سیاسی به سر می برد که با درخواست اعضای جبهه ملی دوباره به گود سیاست آمد آن هم زمانی که دوستانش زمینه ملی شدن را فراهم کرده بودند و لقمه آماده بود.
🔸البته باید گفت که مصدق ریاست کمیسیون نفتی را بر عهده داشت اما این را هم باید گفت که پیش از آن اعضای کمیسیون با نطقهای مؤثر کار را جلو برده بودند و بالاتر از آن نطقها درایت آیت الله کاشانی در کشاندن مردم به حضور در خیابان ها بود و البته میتینگهای میدانی ایشان در مسجد شاه و میدان بهارستان
🔹علاوه بر موارد فوق فعالیتهای جدی فداییان اسلام با ترور رزم آرا نیز سبب شده بود که وی بر آن کرسی ریاست کند.، وگرنه مصدق یگ چهره مبارزه نبود و حتی تمایل به ادامه قراردادی مثل قرارداد دارسی داشت. همان قرارداد استعماری که در سال ۱۳۱۲ میان شرکت ویلیام دارسی و شخص رضاشاه بسته شده بود. مصدق در این باره اعتقاد سادهاندیشانه و عافیتطلبانهای داشت و می گفت بگذاریم قرارداد در سال ۱۳۴۲ تمام شود و نفت خود به خود ملی شود و خلاصه؛ نیازی به درگیری حقوقی میان دولت ایران و شرکت انگلیسی نیست و ملی شدن نفت را در آن زمان بیهوده میدید.
2️⃣ آقای معاون از کدام سرفصل نو سخن میگویند!!؟ راه دکتر مصدق و رهروانش همان کشیدن دندان در برابر شیر است.تاریخ میگوید مصدق به هیچ عنوان قائل به ایستادگی در برابر قدرت ها نبود بلکه سیاست وی تکیه به یک قدرت بزرگ برای ایستادگی در برابر یک قدرت دیگر بود. کما اینکه آیت الله کاشانی در نامه ۲۷ مرداد۱۳۳۲ به وی خطر آمریکا و چپاولش از داشته های نفتی ما را گوشزد می کند. هنوز تاریخ از ابهامات تن دادن مصدق به مذاکرات ۴۰ روزه در خاک آمریکا؛ آن هم به صورت محرمانه و پاسخگو نبودنش به مجلس و تن ندادن به پیشنهادهای ناصحانه امثال آیت الله کاشانی در تکیه نکردن به در آمد نفتی(۲۱ دی ۱۳۳۱ روزنامه اطلاعات) سوالاتی دارد. به واقع تنها خدمت ماندگار مصدق باز کردن پای آمربکایی در قراردادهای نفتی و دادن سهم به این کشور در کنسرسیوم است.
3️⃣ معلوم نیست آقای جهانگیری چگونه از شکل گیری مبارزات ضد استعماری توسط مصدق سخن میگویند و نقش برجسته آیتالله کاشانی در این ماجرا را درز میگیرند؟! روزنامه لوموند مورخ ۱۹۵۱ در یادداشتی به قلم شارل کاورل خبرنگار شهیرش می گوید: «نفوذ کاشانی باعث شده که دکتر مصدق از راه مبارزه با انگلیس منحرف نشود.» بعد جناب ایشان از ضد استعماری بودن مصدقی می گویند که اسناد فراماسونری بودنش موجود است و خود در ایام صدراتش در فارس نقش موثری در سرکوبی دلیران تنگستان داشته است.
4️⃣ اقتصاد ملی در دوره مصدق؟ مصدق آنقدر مغرور بود که توصیه های امثال آیت الله کاشانی را در متکی نبودن به نفت و توجه به معیشت مردم را دخالت در امور سیاسی می دانست و حتی حمایت آیت الله کاشانی و همراهی مردم در خرید اوراق قرضه ملی، که کشور را به سمت اقتصاد بدون نفت می کشانید، برای وی مقبول نیفتاد و او همواره خودسر قصد قهرمان بازی در تاریخ را داشت از این رو در صورت محکوم شدن در مجلس با هنرمندی تمام خود را به غش می زد.
5️⃣ عجیب اینکه شما از مردم سالاری می گویید که مصدق حتی جرعه ای از آن را ننوشیده بود زیرا منحل کردن مجلس قانونی و رفراندوم غیر قانونی و پاسخگو نبودن به نمایندگان ملت کدام پیشبرد مردم سالاری است؟ مصدق خودش امورات کشور را به نحوی سامان داد که دیکتاتورانه کسی جلو دارش نباشد.
🔸سخن پایانی اینکه بی تردید بزرگترین عامل در ملی شدن صنعت نفت مردمی بودن آن بود.تلاشی که با هدایت آیت الله کاشانی در راستای کشانیدن مردم به دخالت در عرصه سیاسی و هوشیاری توده ها به سرانجام رسید وگرنه امثال مصدق السلطنه ابدا اعتقادی به توده ها و مردم ندارند و آنان را بی سواد و بی شناسنامه می دانند.
متأسفانه شما و دوستانتان مسیر مصدق را میپیمایید امید است که پیش از تکرار تجربه تلخ مصدق بازگردید تا در نهایت خندههای تمسخرآلود هندرسنها و ترومنهای دوران مصدق و در نهایت روسیاهی در تاریخ برایتان نماند.
🇮🇷 @IRANeMOASER
🌀خاطرات همسر امام، به قلم خودش: (32)
♨️ از دنیای درس و دانش و فضیلت تا وادی سیاست
🔹... کلاس هشت بودم که ازدواج کردم. بعد از ازدواج پیش آقا مشغول خواندن جامع المقدمات شدم. البته نه مثل یک طالب فارغ از همه چیز، بلکه در سایه کارهای خانه و بچهداری و رفت و آمد. ولی دست از درس برنداشتم تا بچه چهارم بهدنیا آمد فرزندی بسیار نا آرام و مریض احوال بود، راحتی روز و شبهم را سلب کرده بود، دیگر وقتی برای مطالعه نداشتم در آن هنگام شرح لمعه میخواندم، آقا هم صبح تا غروب هفت مجلس درس داشت، لذا ترک تحصیل شد.
🔸 عراق که رفته بودیم، شروع به خواندن عربی کردم، دختری بود که به زبان عربی تسلط داشت، به منزلمان [او را] دعوت میکردم، حکایتهای عربی را مینوشت و من میبایست ترجمه میکردم و گاهی هم عکس این بود، از کتاب کلاس سوم عربی شروع کردم تا کمکم یک مجلهخوان و رمانفهم در زبان عربی شدم، دیگر کتابهای عربی را کاملاً میفهمیدم. یادم هست کتاب تمدن اسلام به زبان عربی آخرین کتابی بود که مطالعه کردم.
🔹 وقتی نجف را به قصد پاریس ترک کردم به زبان محلی عراقی خوب حرف نمیزدم و خوب هم نمیفهمیدم البته اگر در تنگنا قرار میگرفتم از جملههای فصیح استفاده مینمودم، به قول عوام بالاخره چیزی به نام عربی عراقی- ایرانی بلغور میکردم ولی به عربی فصیح میتوانستم مطلبم را بفهمانم. آخر عربی شکسته رایج را باید از معاشرت یاد میگرفتی و من با هیچ عربی، نه همسایه، نه دوست، معاشر نبودم
🔸... دوستان همه ایرانی بودند، کاسبها همه فارسی میدانستند و در حرم هم فارسی صحبت میکردند لذا همیشه میگفتم که انگار در گوشهای از قم زندگی میکنم از زمانی که از عراق بیرون آمدم خواندن عربی و مطالعه کتابهای عربی را کنار گذاشتم و افتادم در وادی سیاست و برخوردهای سیاسی، روزنامه، رادیو، تلوزیون ...
🔹اهل مطالعه بوده و هستم و بسیار مطالعه کردهام لذا معلومات عمومیام نسبتاً خوب است، حافظه بسیار قوی داشتم اگر قصیدهای را دوبار میخواندم حفظ میشدم و یا شماره تلفنی را با انگشتم بر کف دست مینوشتم بعد از یکسال اگر مورد احتیاجم و یا احتیاج دیگری بود به کف دستم نگاه میکردم اثرات آن در ذهنم تداعی میشد ولی امروز آن حافظه را ندارم. عشق به یادگیری دارم ولی دیگر منزلم محل رفت و آمد فامیل و دوستان و اولادم است لذا وقتی برای مطالعه نمانده است... شاعر نبوده و نیستم ولی آنچه را بهنام شعر گفتهام هرگز فراموش نمیکنم...
📚زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص 17-140-141
🇮🇷 @IRANeMOASER