📅 چهل سال پیش در چنین روزی
📌 روزنامه #جمهوری_اسلامی ۱۹ شهریور ۱۳۶۲
🇮🇷 @IRANeMOASER
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📩 رهبر انقلاب: اولین حرکت آشکاری که بنده در مقابله با دستگاه طاغوت انجام دادم با همراهی مردم و علمای سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی بود
✏️ حضرت آیتالله خامنهای هماکنون در دیدار مردم سیستانوبلوچستان و خراسان جنوبی:
برای من دیدار شما عزیزان خاطرهانگیز است. هم مردم بیرجند و خراسان جنوبی، هم مردم سیستان و بلوچستان.
بنده اولین مبارزهی آشکار با رژیم طاغوت را در بیرجند انجام دادم. در ماه محرم سال ۱۳۴۲، یعنی شصت سال پیش.
دومین برخورد در زاهدان بود. آن هم در ماه رمضان همان سال ۱۳۴۲.
🔹 در بیرجند در روز تاسوعا بنده را بازداشت کردند. بردند بازداشتگاه شهربانی نگه داشتند. مردم بیرجند روز عاشورا میخواستند به شهربانی حمله کنند، بنده را از آنجا بیرون بیاورند.
درایت مرحوم آقای تهامی عالم برجسته و درجهی یک بیرجند نگذاشت که این اتفاق بیفتد. گفت این موجب ایجاد مشکل برای فلانی میشود.
مردم و علما آن روز همراه بودند با این حرکت، ما تنها نبودیم.
یک بیرجند با همهی مردمش، با علمای بزرگش با ما همراه شدند.
🔹 ماه رمضان همان سال بنده رفتم زاهدان، آنجا دو عالم بزرگ در زاهدان بودند؛ عالم درجه یک شیعه مرحوم آقای کفعمی بود، عالم درجه یک سنی مرحوم مولوی عبدالعزیز ملازهی بود. بنده را آنجا هم دستگیر کردند آوردند تهران بردند قزلقلعه. مرحوم کفعمی علناً از ما حمایت کرد، مرحوم مولوی عبدالعزیز یک حکمی صادر کرد در جهت همان حرفهای ما.
🔹 یعنی اولین حرکت آشکاری که خود این حقیر در مقابلهی با دستگاه طاغوت انجام دادم با همراهی این دو مرکز مهم که امروز مرکز دو استانند با مردمش، با علمایش انجام گرفت. ۱۴۰۲/۶/۲۰
🖼 #بسته_خبری
💻 Farsi.Khamenei.ir
📅 چهل سال پیش در چنین روزی
📌 روزنامه #اطلاعات ۲۰ شهریور ۱۳۶۲
🇮🇷 @IRANeMOASER
📅 چهل سال پیش در چنین روزی
📌 روزنامه #کیهان ۲۰ شهریور ۱۳۶۲
🇮🇷 @IRANeMOASER
📅 چهل سال پیش در چنین روزی
📌 روزنامه #جمهوری_اسلامی ۲۰ شهریور ۱۳۶۲
🇮🇷 @IRANeMOASER
مقاومت تا پیروزی
🔻 #صحیفهخوانی | 21شهریور
نهضت برای اسلام است؛ و شهادت هم برای اسلام. و آنچه که برای اسلام است شرف است و عزت است. و من امیدوارم که شهدای ما به شهدای کربلا ملحق بشوند. و بازماندگان آنها خداوند به آنها صبر عنایت کند؛ و به شما برادرها و همه ما قدرتِ مقاومت. در مقابل مشکلات باید مقاومت به خرج داد. اگر بنا باشد که ما در مشکلات عقبنشینی و سستی کنیم، نهضت ما نمیتواند پیش برود لکن در مقابل مشکلات باید مردانه قیام و مردانه مقاومت [کرد]. شماها، زن و مردتان، شجاعانه قیام کردید و دست اجانب را کوتاه کردید و دست چپاولگرها را از خزائن مملکتتان کوتاه کردید؛ و شجاعانه باید به پیش بروید و مقاومت کنید... (21شهریور1358، صحیفه امام، ج9، ص494)
🇮🇷 @IRANeMOASER
خمینیِ بیرجند
«بخشی از مصاحبه اختصاصی استاد سیدحمید روحانی با آیتالله العظمی خامنهای در مورد وقایع پیش از 15خرداد سال 42
بازنشر بهمناسبت دیدار مقام معظم رهبری با مردم خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان
🔹خاطرات زیر بخشی از مصاحبه اختصاصی حجتالاسلام والمسلمین #سید_حمید_روحانی با رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی حضرت آیتالله العظمی خامنهای در دوران ریاستجمهوری در دهه 60 انقلاب اسلامی است که برای اولینبار توسط فصلنامه پانزده خرداد منتشر شد.در این مصاحبه خاطراتی جذاب و شنیدنی مطرح شده است که که از عمق نفوذ روحانیت انقلابی و خالص در قلب ملت خبر می دهد.گوشه ای از این مصاحبه را می خوانیم:
🔸«[آیتالله العظمی خامنهای:] من آن روز (هفتم محرم سال 42) منبر رفتم و درباره اهداف دشمنان اسلام صحبت کردم و گفتم که قصدشان محو اسلام است و اسلام بزرگترین مانع برایشان در راه اهدافشان است و به قدر چند دقیقه در این باره صحبت کردم و بعد مطلب را به #مدرسه_فیضیه رساندم، گفتم همان خط مشی بود و همان جریان بود که منتهی شد به اینجا که در یک روز مقدس در مدرسه فیضیه در #خانه_طلاب در خانه امام صادق بریزند کماندوها چنین بکنند و چنان بکنند؛ از آتش زدن عمامه، از آتش زدن قرآن، از وسائل طلاب آنچه را که دیده بودم و شنیده بودم همه را بیان کردم. ضجه مردم بلند شد، مردم گریه کردند و غوغایی شد.
🔹صبح بعد از نماز نشسته بودم داشتم تعقیبات نماز میخواندم که دیدم مأمور آمد و گفت آقا بفرمایید برویم شهربانی، گفتم برای چه شهربانی؟ گفت برای چی را بعداً به شما میگویم... بعد دو رکعت نماز استخاره خواندم و صد مرتبه «أستخیرالله برحمته خیرة فی عافیة» را گفتم... روایت دارد که آنچه خیر و صلاح است بر قلب انسان و به زبان انسان جاری میشود و نمازش را خواندم و بنا کردم أستخیرالله را گفتن و بعد با مأمور راه افتادم رفتم.
🔸[رئیس شهربانی] گفت چه گفتید؟ گفتم قضیه #مدرسه_فیضیه بود. حادثه مهمی بود من طلبه هستم دیده بودم تحت تأثیرم مسلمانم خواستم مردم بدانند. بنا کرد مرا نصیحت کردن که شما قول بده که از این حرفها نزنی و برو بیرون؛ گفتم من چنین قولی نمیتوانم بدهم. گفت شما اگر قول ندهی من مجبورم با شما سختگیری کنم. زیرا که من مأمورم گفتم، من هم مأمورم، مأمورم که این حرفها را بزنم او چشمش گرد شد که چه مأموریتی من دارم از طرف کیه و شاید اصلاً فکر کرد که اطلاعات مهمی به دستش آمد. گفت شما از طرف کی مأموری؟ گفتم از طرف خدا؛ این خیلی تحت تأثیر قرار گرفت.
🔹مرا بردند مجدداً توی اتاق رئیس شهربانی آنجا چند تا قاضی از دادگستری آمدند آنجا و نشستند و از من سؤالاتی کردند و شبیه بازپرسی رسمی دادگستری بود. من آن وقت خیال کردم دادگاه است. دادگاه تشکیل داده بودند برای اینکه بتوانند مرا با قرار آزاد کنند. علت این بود که در خارج اوضاع شلوغ شده بود من این را بعد فهمیدم معلوم شد که آن روز که مرا گرفتند خبرش #روز_تاسوعا همه جا پخش شده بود و این پختگی کار امام بود اگر روز تاسوعا کسی این حرفها را میزد فرصت فکر کردن برای مردم نمیماند روز هفتم که آدم این حرف را میزد تا روز تاسوعا و عاشورا که روز تصمیمگیری مردمی است فرصت فکر کردن جا افتادن چیزی برای مردم باقی میماند حرف دهان به دهان میگشت و همین شد.
🔸من روز هفتم این حرفها را زدم، مردم فهمیدند که من #بیرجند هستم صبح نهم که مرا گرفتند مطلب کاملاً جا افتاده بود برای مردم و میتوانستند تصمیمگیری کنند. این بود که راه افتاده بودند هیئت مختلف منزل آقای #تهامی این طرف و آن طرف که بعداً آقای تهامی به من میگفت اینها میخواستند بیایند به شهربانی حمله کنند میگفت من گفتم بابا! خون راه میافتد گفتند راه بیفتد و تهامی نگذاشته بود و مانع شده بود و شاید در حقیقت به داد من رسیده بود چون وضع من به مراتب مشکلتر میشد. ایشان گفته بود من آزادش میکنم از زندان و همین اعمال نفوذها را ایشان کرده بود.
🔹آنها هم از خدا میخواستند که مرا آزاد کنند؛ شهربانیچیها و دستگاه پلیس در آنجا. زیرا که زندانی بودن من مردم را به هیجان میآورد منتظر بهانه بودند و به هر حال آزاد کردند. منتهی از آقای #سادسی همان سیدی که گفتم قول گرفتند که من را ببرد خانه خودشان و من جایی نروم و منبر هم نروم.
🔸وضعیت دستگیری و اخراج من از #بیرجند کاری کرد که تأثیرش در مردم تا مدتها باقی ماند. ماه صفر همان سال یکی از دوستان ما آسید جواد علمالهدی را میشناسید از دوستان مشهدی ماست، ایشان هم میرفت بیرجند محل منبرش بیرجند بود وقتی که رفت آنجا و برگشت به من گفت که تو #خمینی_بیرجند شدهای مردم آنجا مثل آقای خمینی به تو علاقه دارند و عجیب تأثیر رویشان کرده بود.
(فصلنامه تخصصی پانزده خرداد،ش۴۳ و ۴۴، تابستان ۹۴)
🇮🇷 @IRANeMOASER
📅 چهل سال پیش در چنین روزی
📌 روزنامه #اطلاعات ۲۱ شهریور ۱۳۶۲
🇮🇷 @IRANeMOASER
📅 چهل سال پیش در چنین روزی
📌 روزنامه #کیهان ۲۱ شهریور ۱۳۶۲
🇮🇷 @IRANeMOASER
📅 چهل سال پیش در چنین روزی
📌 روزنامه #جمهوری_اسلامی ۲۱ شهریور ۱۳۶۲
🇮🇷 @IRANeMOASER
2793_33441.pdf
2.41M
موج تازه بحثهای اختلافبرانگیز پس از درگذشت دکتر شریعتی
انتشار گزیدهای از «عمار انقلاب» در بخش پاورقی روزنامه کیهان/بخش هفتاد و پنجم
بعد از درگذشت دکتر شریعتی، بحث بر سر آثار و افکار او همچنان داغ بود و گرایش روزافزون به وی خصوصاً در میان مبارزین، موجب میشد که نقد آثار او در نزد برخی علما، از هر زمان دیگری ضروریتر تلقی شود.
مدرسه حقانی قم به دلیل موقعیت ممتازی که از نظر سیاسی در حوزه داشت، به یکی از کانونهای اصلی نزاع بر سر آثار شریعتی تبدیل
شده بود. در یکی از اسناد ساواک (به تاریخ 8 آذر 56)به اختلافات مدرسه حقانی اینچنین اشاره شده است: ...« شدیدترین وضع اختلافات
ً بین طرفداران شریعتی و مخالفین وی فعلا در مدرسه حقانی است، زیرا یکی از مدرسین آن مدرسه به نام مصباح یزدی که از مؤسسین
در راه حق* نیز میباشد، از مخالفین سرسخت شــریعتی اســت. لذا طرفداران شریعتی در جلسات درس وی شرکت نکرده و مقالاتی را بر
رد شریعتی مینویسد پاره میکنند و شاگردان مصباح هم مقالات شریعتی را پاره میکنند....»
*مرحوم آیتالله مصباح از مؤسسین در راه حق نبود بلکه از پایهگذاران بخش آموزش این مرکز بود.
🗞متن کامل در : ضمیمه | روزنامه کیهان،18شهریور1402، صفحه 6.
#عمار_انقلاب
🇮🇷 @IRANeMOASER
1402.06.20.pdf
1.13M
مناظرهای که برگزار نشد
انتشار گزیدهای از «عمار انقلاب» در بخش پاورقی روزنامه کیهان/بخش هفتاد و ششم
🔹آیتالله محمد یزدی - از روحانیان مبارز نهضت امام- در خاطرات خود از جلسه مدرسین قم پیش از انقلاب برای تصمیمگیری درباره آثار
شریعتی چنین میگوید:
🔸«در جریان شریعتی و مرحوم مطهری که در میان مردم بخصوص جوانان فرهنگدوست، شکافی ایجاد کرده بود، جامعه مدرسین جلسات متعددی تشــکیل داد و بحثهای مبسـوطی مطرح کرد.
🔹آقای مصباح در آن ماجرا قائل به دیدگاه خاصی بودند و بقیه اعضای جامعه در برابر ایشان قرار داشتند. جلسه مزبور در منزل آیتالله حسین نوری همدانی تشکیل شده بود و بحث به مرز کفر و ایمان رسیده بود. در آن جلسه آقایان: گیلانی، مظاهری و سید علی اکبر موسوی یزدی هم حضور داشتند ... بعضیها صریحاً شریعتی را تکفیر میکردند و بعضی دیگر نظر ملایمتری داشتند... بنده مأمور شده بودم که طرفداران دو نظریه را در مورد شریعتی در کنار هم جمع کنم تا به قدر مشترکی برسیم...»
🗞متن کامل در : ضمیمه | روزنامه کیهان،20شهریور1402، صفحه 6.
#عمار_انقلاب
🇮🇷 @IRANeMOASER