پایگاه حضرت ام البنین(س)
🌹سلام بر آنهایے ڪہ قامت راست ڪردند تا ماقامت #خم نڪنیمـ وبہ خاڪ افتادند تا ما بہ خاڪ نیفتیم وبر آن
زخم فراقِ شما را مرهمی نیست
این درد را تا همیشه
با خود خواهیم داشت ...
#شهید_احمدعلی_نیری
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
@paegha
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
پایگاه حضرت ام البنین(س)
#رمان_عارفانه 💫شهید احمدعلی نیری💫 #قسمت_پنجاه ادامه #عمل_عرفانی ✨نمازصبح را در مسجد امین الدوله خو
💫شهید احمدعلی نیری💫
#رمان_عارفانه❤️
#قسمت_پنجاه_و_یکم
✨در نامه ای که از جبهه برای یکی از دوستانش نوشته بودآورده:
✨امام صادق(ع)فرمودند:در توصیه های شیطان به یارانش آمده است که سه خصلت در بنی آدم بگذارید تا من خیالم راحت شود.
✨کارهای پر معصیت را نزد آن ها کوچک جلوه دهید.
✨کارهای پسندیده و خوب را نزد آن ها سخت (و بزرگ)جلوه دهید (تا انجام ندهند)
✨تکبر و خود پسندی را نزد آن ها به وجود آورید.
برادران محترم نکند خدای نکرده در این سه دام شیطان که در آن غوطه ور هستیم بیشتر آلوده شویم.
مومن واقعی اگر یک معصیتی انجام دهد،سنگینی آن را مانند کوه احد بر روی شانه اش حس میکند.اما منافق اگر معصیتی انجام دهد ،مانند کسی است که مگسی را از روی صورتش بلند کند .
🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹
🔶ادامـــــه دارد...↩️
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
@paegha
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
پایگاه حضرت ام البنین(س)
💫شهید احمدعلی نیری💫 #رمان_عارفانه❤️ #قسمت_پنجاه_و_یکم ✨در نامه ای که از جبهه برای یکی از دوستانش
💫شهید احمدعلی نیری💫
#قسمت_پنجاه_و_دوم
راوی: جمعی از دوستان
💠بزرگان دین ما بر این عقیدهاند که راه دیدار با مولا و صاحب و امام عصر(عج)باز است.
☘حتی برخی از بزرگان راه وصول و ملاقات باحضرت را برای مخاطبان خود بیان می دارند.
اما همین علما می گویند: اگر کسی مدعی دیدار با چهرهی دلربای حضرت شد و این را وسیلهای برای کسب شهرت و... قرار داد او را تکذیب کنید.
کما اینکه در این دوران، مدعیان دروغین ملاقات با حضرت زیاد هستند و دکّان این افراد مشتریهای زیادی دارد.
☘اما باید گفت انسانی که در اوج بندگی خدا قرار دارد. جوانی که با گناه و معصیت میانهای ندارد و شخصی که به خاطر خدا از لذات دنیا گذشته است، یقینا مراتب کمال را یکی پس از دیگری طی خواهد کرد.
☘کسی که صبح هر روز بعد از نمازجماعت دعای عهد را ترک نمی کند.
هرجمعه با مشقت بسیار دعای ندبه را برگزار می کند، کسی که بخاطر جشن نیمهی شعبان بسیار تلاش می کند، همیشه برای نوجوانان از مولایش و امام زمانش می گوید، این شخص حسابش با بقیه فرق دارد...
☘او اگر برای ما از باطن عالم و حقیقت اعمالمان می گفت بلافاصله ادامه می داد: این ها را می گویم که شماهم بالا بیایید، نه اینکه به این دنیای ظلمانی دل خوش کنید و خود را از فیض بزرگ عالم محروم کنید
☘احمداقا در سنین جوانی و نوجوانی به جایی رسیده بود که راههای آسمان را بهتر از راههای زمین می شناخت☘
یکبار خیلی به او اصرار کردیم که احمداقا شما امام زمان(عج)را دیدهاید؟
مثل همیشه خیلی زیرکانه از پاسخ به این سوال شانه خالی کرد.
او با جوابهای سطحی و اینکه همه باید مطیع دستورات آقا باشیم و مشاهدهی حضرت نشانهی کمال نیست و... به ما پاسخ داد.
از طرفی شاید سن ما برای شنیدن چنین مطلبی زود بود.
🔶ادامـــــه دارد...↩️
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
@paegha
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
پایگاه حضرت ام البنین(س)
💫شهید احمدعلی نیری💫 #قسمت_پنجاه_و_دوم راوی: جمعی از دوستان 💠بزرگان دین ما بر این عقیدهاند که ر
#رمان_عارفانه
💫شهید احمدعلی نیری💫
#قسمت_پنجاه_و_سوم
ادامه قسمت قبل
💠یکبار با احمداقا و بچههای مسجد امین الدوله به زیارت قم و جمکران رفتیم.درمسجد جمکران پس از اقامهی نماز به سمت اتوبوس برگشتیم، ایشان هم مثل ما خیلی عادی برگشت.
راننده گفت: اگر می خواهید سوهان بخرید یا جایی بروید و...، یک ساعت وقت دارید.
ما هم راه افتادیم به سمت مغازهها، یک دفعه دیدم احمداقا از سمت پشت مسجد به سمت بیابان شروع به حرکت کرد!
☘یکی از رفقایم را صدا کردم، گفتم: به نظرت احمداقا کجا می ره؟!
دنبالش راه افتادیم.آهسته شروع به تعقیب او کردیم!
آن زمان مثل حالا نبود.
حیاط آن بسیار کوچک و تاریک بود.
احمد جایی رفت که اطراف او خیلی تاریک شده بود، ما هم به دنبالش بودیم.
☘هیچ سر و صدایی از سمت ما نمی آمد، یک دفعه احمداقا برگشت و گفت: چرا دنبال من می آیید؟!
جا خوردیم.
گفتم: شما پشت سرت رو می بینی؟ چطور متوجه ما شدی؟
احمداقا گفت: کار خوبی نکردید.برگردید.
گفتیم: نمی شه، ما با شما رفیقیم.هرجا بری ما هم می یایم، درثانی اینجا تاریک و خطرناکه، یک وقت کسی، حیوانی، چیزی به شما حمله می کنه ....
گفت: خواهش می کنم برگردید.
ما هم گفتیم: نه، تا نگی کجا می ری ما برنمی گردیم!
دوباره اصرار کرد و ماهم جواب قبلی....
✨سرش را پایین انداخت
با خودم گفتم: حتما تو دلش داره ما رو دعا می کنه!
بعد نگاهش را در آن تاریکی به صورت ما انداخت و گفت: طاقتش رو دارید؟ می تونید با من بیایید؟!
ما هم که از احوالات احمداقا بی خبر بودیم گفتیم: طاقت چی رو،مگه کجا می خوای بری؟!
نفسی کشید و گفت: دارم می رم دست بوسی مولا.✨
باور کنید تا این حرف را زد زانوهای ما شُل شد.ترسیده بودیم، من بدنم لرزید.
☘احمداقا این را گفت و برگشت و به راهش ادامه داد.همین طور که از ما دور می شد گفت: اگه دوست دارید بیایید بسم الله.
☘نمی دانید چه حالی بود.
شاید الان با خودم می گویم ای کاش می رفتی اما آن لحظه وحشت وجود ما را گرفته بود، با ترس و لرز برگشتیم.
ساعتی بعد دیدیم احمداقا از دور به سمت اتوبوس می آید.
💠چهرهاش برافروخته بود، با کسی حرف نزد و سرجایش نشست.
از آن روز سعی می کردم بیشتر مراقب اعمالم باشم.
🔶ادامـــــه دارد...↩️
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
@paegha
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
اعمال قبل از خواب :)
شبٺون منور به نگاه مادر ساداٺ..🍃
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
@paegha
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
•| شهید حسین معزغلامی |•
این دعای عظم البلا را زیاد بخوانید ...🌱
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
@paegha
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅