eitaa logo
بنیاد ایران‌شناسی
370 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
120 ویدیو
8 فایل
سایت بنیاد ایران شناسی www.iranology.ir تلگرام بنیاد ایران شناسی https://t.me/iranologyf اینستاگرام بنیاد ایران شناسی https://instagram.com/iranologyfoundation ارتباط با ادمین 👇👇 @Bonyadiranshenasi
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ بهار در شعر فارسی 6⃣ به قلم محمدکاظم کاظمی (شاعر معاصر) 🟣 مضمون‏‌سازى با بهار شعر مکتب هندى، شعر خیال‏‌پردازى و نکته‏‌سازى است و شاعران این دوره نیز به بهار بیشتر از زاویه مضمون‏‌سازى و کشف تصویرهاى تازه مى‏‌نگرند. در واقع هدف شاعر از توصیف، نه مقدمه‏‌اى براى مدح است و نه بیان پند و عبرتى ویژه؛ بلکه مى‏‌خواهد شعرى پر رمز و راز بسراید و البته در این میان، گاه تأملات معنوى نیز مى‏‌توان یافت. خوب است که مثالى بیاوریم از صائب، شاعر بزرگ این مکتب: از دل پرخون بلبل کى خبر دارد بهار؟ هر طرف چون لاله صد خونین‏‌جگر دارد بهار مستى غفلت، حجاب نشئه بیگانگى است ورنه بیش از باده در دلها اثر دارد بهار از قماش پیرهن غافل ز یوسف گشته‏‌اند شکوه‏‌ها از مردم کوته‏‌نظر دارد بهار خواب آسایش کجا آید به چشم سیم‏‌تن؟ همچو بوى گل عزیزى در سفر دارد بهار قاصد مکتوب ما صائب همان مکتوب ماست از شکوفه نافه‏‌هاى نامه‏‌بر دارد بهار چیز دیگرى که در این دوره دیده مى‏‌شود، ایجاد توسّع معنایى در کلمه «بهار» است. در شعر بعضى از هندى‏‌سرایان، به ویژه بیدل، کلمه بهار یک مفهوم عام از طراوت، زیبایى، نشاط و خرّمى را تداعى مى‏‌کند، بدون این که ربط مستقیمى به فصل اوّل سال داشته باشد. این هم ابتکارى است که در دوره‏‌هاى پیشین شعر فارسى کمتر دیده شده است. در این بیتها از بیدل، بهار فقط یک مفهوم کلّى از زیبایى و خرّمى است: چقدر بهار دارد سوى دل نگاه کردن به خیال قامت یار، دو سه سرو آه کردن بهار، آن دل که خون گردد به سوداى گل رویى ختن، فکرى که بندد آشیان در حلقه مویى بهار، آیینه رنگى که گردد صرف آیینت شکفتن، فرش گلزارى که بوسد پاى رنگینت  🔜 ادامه این نوشتار در پست‌های آینده 🔻 ‏ ⭕ روابط عمومی بنیاد ایران‌شناسی @iranologynews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کتیبهٔ بیستون 📌 کرمانشاه 🟣 سنگ‌نوشته یا کتیبه بیستون بزرگ‌ترین سنگ‌نوشتهٔ جهان، نخستین متن شناخته شدهٔ ایرانی و از آثار دودمان هخامنشیان (۵۲۰ سال پیش از میلاد) واقع در شهر بیستون در سی کیلومتری شهر کرمانشاه بر دامنه کوه بیستون است. سنگ‌نوشته بیستون یکی از مهم‌ترین و مشهورترین سندهای تاریخ جهان و مهم‌ترین متن تاریخی در زمان هخامنشیان است که شرح پیروزی داریوش بزرگ را بر گئومات مغ و به بند کشیدن یاغیان را نشان می‌دهد. ‏ ⭕ روابط عمومی بنیاد ایران‌شناسی @iranologynews
آداب و رسوم اقوام مختلف ایرانی در نوروز / آئین کوزه شکنی خراسان یکی از آیین های نوروزی در خراسان شمالی مراسم کوزه شکنی است؛ در این رسم کوزه ای را مقداری آب می کنند و درون آن سکه پول می اندازند، سپس آن را یکی از اعضای خانواده که معمولا پسر خانواده است ، از پشت بام به پایین پرت می کند تا کوزه شکسته و آب آن پاشیده شود .آنها شکستن کوزه را نشانه آلودگی ها و اندوه های یکساله می دانستند. همچنین آنها برای رهایی از آلودگی ها، ظرفهای مسی خود را به مس گرها می دادند و سفید می کردند. در خراسان جنوبی مراسم کوزه شکستن یکی از مراسم برخاسته از آیین و رسم کهن چهارشنبه‌سوری است. ایرانیان در شب چهارشنبه‌سوری کوزه‌های کهنه را بالای بام خانه برده، به زیر افکنده، آن را می‌شکستند و کوزه جدیدی را جایگزین آن می‌ساختند. آن‌ها عقیده داشتند که بلاها و قضاهای بد را در کوزه متراکم کرده‌اند و با شکستن کوزه، آن بلاها دفع و نابود خواهند شد. این سنت احتمالاً بر یک اصل بهداشتی نیز متکی بوده‌است، زیرا ایرانیان قدیم بر این باور بودند که ظروف سفالی را بیش از یک سال نباید در خانه نگاه داشت و چون سال به پایان خود نزدیک می‌شد و شب چهارشنبه سوری می‌رسید، ظروف سفالی را که در خانه داشتند، می‌شکستند. دلیل این کار این است که ظروف سفالی چون لعاب ندارند، چرک و آلوده می‌شوند و چون قابل شستن و پاک کردن نیستند تنها چاره برای دفع زیانش، شکستن آن است. ‏ ⭕ روابط عمومی بنیاد ایران‌شناسی @iranologynews
✳️ بهار در شعر فارسی 7⃣ به قلم محمدکاظم کاظمی (شاعر معاصر) 🟣 شعر امروز شعر فارسى که در قرنهاى پیش رنگ و بویى ثابت و یکنواخت داشت، در قرن اخیر و با جداشدن پاره‏‌هاى این قلمرو وسیع زبانى به وسیله مرزهاى سیاسى جدید، در هر سرزمین جلوه دیگرى یافت. البته به طور کلى باید پذیرفت که شاعران امروز فارسى در حدّ شاعران کهن عنایتى به بهار و نوروز نداشته‏‌اند و این نیز خالى از دلیلى نیست. پیش از این گفتیم که یکى از دلایل مقبولیت بهار در نزد شاعران کهن، وابستگى و الفت شدید انسانهاى آن روزگار با طبیعت بوده است، به گونه‏‌اى که هر تغییرى در فصلها، بر همه جوانب زندگى مردم اثر مى‏‌گذاشته‏‌است. امّا در روزگار ما، صنعت و تکنولوژى، تفاوت فصلها را بسیار کم کرده‏‌است. مردم شهرنشین، که بیشتر شاعران هم از این گروه‏‌اند، نه در بهار بهره چندانى از طبیعت دارند و نه در زمستان از آن بى‏‌بهره‏‌اند. سبزیجات و میوه‏‌هاى سردخانه‏‌اى و گیاهان گلخانه‏‌اى و انواع و اقسام وسایل نقلیه و امکانات جدید گرم‏‌کردن منازل، در زمستان نیز همان آسایش بهارى را به آنان مى‏‌بخشد. آنان در بهار نیز چیزى بیشتر از این‏‌ها در اختیار ندارند، مگر پناه‏‌بردن به تفریحگاه‏‌هایى در بیرون شهر که آن‏‌ها نیز به واسطه تکنولوژى و ارتباطات، تفاوت بسیارى با شهرها ندارد. چنین است که انسان امروز، به ویژه انسان شهرى، چندان تعلّق خاطرى نسبت به بهار حس نمى‏‌کند چون تغییر فصل‏‌ها و به طور کلّى تغییرات طبیعى، دیگر آن تأثیر را در زندگى‏‌اش ندارد. اینجاست که بهار از شکل مادى بیرون مى‏‌آید و حالت یک مفهوم را مى‏‌یابد. یعنى شاعر دیگر همانند منوچهرى و فرّخى و دیگر شاعران سده‏‌هاى نخست شعر فارسى، ضرورتى به توصیف طبیعت حس نمى‏‌کند، چون به راستى با آن طبیعت بیگانه است. شاید یکى از آخرین شاعران برجسته‏‌اى که همان سنّت کهن را در توصیف بهار حفظ مى‏‌کند، اقبال لاهورى است. او در مستزاد معروفش، نخست به توصیف عینى بهار مى‏‌پردازد و سپس مى‏‌کوشد بدین وسیله درى به سوى رازهاى هستى بگشاید خیز که در کوه و دشت خیمه زد ابر بهار مست ترنّم هزار طوطى و دُرّاج و سار بر طرف جویبار کشتِ گل و لاله‏‌زار چشمِ تماشا بیار خیز که در کوه و دشت خیمه زد ابر بهار  خاک چمن وا نمود رازِ دلِ کاینات بود و نبود صفات جلوه‏‌گرى‏‌هاى ذات آنچه تو دانى حیات آنچه تو خوانى ممات هیچ ندارد ثبات خاک چمن وانمود رازِ دل کاینات امّا به تدریج، در شعر امروز، جنبه توصیفى بهار کم‏‌کم رنگ مى‏‌بازد. شاعر مى‏‌کوشد آمدن بهار را دستمایه‏‌اى قرار دهد براى بیان یک سلسله مفاهیم دیگر. این مفاهیم نیز از جنس مسایل مطرح‏‌شده در شعر سعدى و مولانا نیستند، بلکه بیشتر جنبه سیاسى و اجتماعى دارند. به عبارت دیگر، اگر در شعر مکتب عراقى، شاعر از پرداختن به بهار، یک سلسله حکمت‏‌ها، پندها و مفاهیم معنوى را در نظر داشت، در شعر امروز گرایش شاعر بیشتر به سوى مفاهیم اجتماعى است و کمتر دیده مى‏‌شود که از بى‏‌اعتبارى دنیا و امثال اینها سخن به میان آید. این شعر کوتاه از سلمان هراتى مى‏‌تواند نمونه بارزى براى این نوع نگاه به نوروز باشد. نگاه اول: عید، «حوّل حالنا» است / که واجب است بفهمیم عید، شوقى است / که پدرم را به مزرعه مى‏‌خواند عید، تن‏‌پوش کهنه باباست / که مادر / آن را به قد من کوک مى‏‌زند و من آن‏‌قدر بزرگ مى‏‌شوم / که در پیراهن مى‏‌گنجم عید، تقاضاى سبزشدن است یا مقلّب القلوب! نگاه دوم: عید سوپرمارکتى است / که انواع خوردنیها در آن هست عید بوتیکى است / که انواع پوشیدنیها در آن هست عید ملودى مبارک‏‌باد است / که من با پیانو مى‏‌نوازم شب به خیر دوست من!  🔜 ادامه این نوشتار در پست‌های آینده 🔻 ‏ ⭕ روابط عمومی بنیاد ایران‌شناسی @iranologynews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز امشب عشق تنها می شود / زخم سهم فرق مولا می شود آفتاب عشق گلگون می شود / سینه ی سجاده پرخون می شود پشت نخل آرزو خم می شود / داغ حسرت سهم آدم می شود جاده می ماند غریب و بی سوار / ذوالفقار عدل می گیرد غبار ⚫ سالروز ضربت خوردن مولای متقیان، امیر المومنین حضرت علی (علیه السلام) تسلیت باد 🏴 ‏ ⭕ روابط عمومی بنیاد ایران‌شناسی @iranologynews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 حال خوب دریاچه ارومیه بعد از سالها انتظار 🟣 با لطف خداوند و بارش‌های چند ماه اخیر بخش‌هایی از دریاچه که خشک شده بودند، بعد از پنج سال مجددا پر آب شده است. ⭕ روابط عمومی بنیاد ایران‌شناسی @iranologynews
✳️ بهار در شعر فارسی 8⃣ (آخرین بخش) به قلم محمدکاظم کاظمی (شاعر معاصر) 🟣 شعر بهار در سایر ملل فارسی زبان 🔶 تاجیکستان در یک بررسى مقایسه‏‌اى میان نگاه شاعران این سه کشور فارسى‏‌زبان (ایران، افغانستان و تاجیکستان) به نوروز و بهار، به سهولت مى‏‌توان دریافت که در عصر حاضر، تاجیکان بیش از همه به نوروز و آداب و رسوم آن اشاره کرده‏‌اند. این به سبب فشارى است که ملت تاجیکستان در این دهه‌های اخیر براى دور شدن از فرهنگ باستانى خویش دیده و در برابر آن به شدت مقاومت کرده است. حقیقت این است که ستایش از مفاخر فرهنگى، زبان فارسى و آداب و رسوم کهن براى مردم تاجیک، به نوعى وسیله ای برای حفظ هویت بدل شده است و آنان، به‏‌ویژه شاعرانشان کوشیده‏‌اند که با یادآورى این پیوندها، زبان و فرهنگ خود را در برابر تهاجم فرهنگ روسى حفظ کنند. آن‏‌قدر ستایش از زبان فارسى و مفاخر آن که در شعر تاجیکان دیده مى‏‌شود، به هیچ وجه در شعر شاعران ایران و افغانستان دیده نمى‏‌شود. از سویى دیگر این را هم باید پذیرفت که فرهنگ در تاجیکستان بیشتر جنبه ملى دارد تا مذهبى. به همین سبب آنان علاقه بیشترى به آداب و رسوم ملّى نشان مى‏‌دهند و این برخلاف افغانستان است که در آنجا فرهنگ مذهبى قوى‏‌تر بوده است. این چند شعر به طور نمونه مى‏‌تواند نشانگر این علاقه و وابستگى باشد. نوروز مى‏‌درآید همچون عروس از در شد خانه‏‌هاى مردم از بوى گل معطّر هر خانه شد پر از فیض، از نو، بهار آمد با بوى هفت میوه، صوت دوتار آمد (محمد خالق) 🔻(قابل یادآورى است که در تاجیکستان و افغانستان، بیش از هفت سین، هفت میوه رایج است) سر به سر یخستانم، زیر آفتابم کن اى بهار! آبم کن، اى بهار! آبم کن جمع بوده‏‌ام، پاییز این‏‌چنین پریشم کرد برگ برگ جمعم کن، از دگر کتابم کن اى بهار! آبم کن، اى بهار! آبم کن از تو اشک‏‌بارانم، از تو برق چشمانم یا بیا سحابم کن، یا بیا شهابم کن (نظام قاسم) 🔶 افغانستان وقتى روزگار براى یک جامعه تیره شود، بهار هم در چشم مردم آن تیره خواهد بود و وقتى جنگ و بدبختى بر سرنوشت مردم چیره شده باشد، این مصائب بر بهاریه‏‌هاى شاعران هم اثر خواهد گذاشت، چرا که شعر راستین، آیینه زندگى شاعر و جامعه اوست. از همین روى، در شعر دو سه دهه اخیر افغانستان، نگاهى دردآلود و اندوهبار به بهار احساس مى‏‌شود. گاه شاعر نه تنها از آمدن بهار اظهار خرسندى نمى‏‌کند، که آرزو مى‏‌کند امسال خبرى از نوروز و بهار نباشد، چنان که استاد خلیل‏‌الله خلیلى در آن مسمط معروفش گفته است. گویید به نوروز که امسال نیاید در کشور خونین‏‌کفنان ره نگشاید بلبل به چمن نغمه شادى نسراید ماتم‏‌زدگان را لب پُرخنده نشاید خون مى‏‌دمد از خاک شهیدان وطن، واى! اى واى وطن، واى! گلگون کفنان را چه بهار و چه زمستان خونین‏‌جگران را چه بیابان، چه گلستان در کشور آتش‏‌زده، در خانه ویران کس نیست زند بوسه به رخسار یتیمان کس نیست که دوزد به تن مرده کفن، واى! اى واى وطن، واى! به نظر مى‏‌رسد که خلیلى در این نگاه تازه و یأس‏‌آلود به بهار، در شعر افغانستان پیشگام بوده است. البته در شعر خلیلى، این برخورد با بهار یک وجه هنرى هم دارد، یعنى شاعر نوعى آشنایى‏‌زدایى به کار برده است. ایجاد تضاد و تقابل میان پدیده‏‌هاى خوشایند دنیا و مصایبى که بر سر ملت افغانستان آمده بود، از دستاویزهاى بیانى خلیلى بود و او غالباً مى‏‌کوشید خواننده شعرش را از تصور یک دنیاى آرمانى، به سوى واقعیتى تلخ در کشور خویش پرتاب کند. در آن سالها، او در غالب شعرهایى که براى تفریحگاهها و جایهاى دیدنى دنیا سروده است، ناگهان به فضاى داخل افغانستان گریز زده و از این تضاد، استفاده هنرى و احساسى کرده است. همین عملکرد هنرى را بعداً در شعرى از سیدابوطالب مظفرى هم مى‏‌بینیم. او در غزلى بهارى که به همزبانان تاجیکستانى‏‌اش تقدیم کرده‏‌است، در عین خوشایندى بهار، وضعیت کشور خویش را هم ترسیم مى‏‌کند: جهان حال خوشى دارد به نوروز دریغا حال خلق مانده در بند شکسته‏‌مردمى کز دیرسال است به روى خود ندیده یک شکرخند بهارا! نوبهار بلخ تلخ است بیاور از سمرقند خودت قند باید پذیرفت که نگاه تاریک به بهار در میان شاعران امروز افغانستان، خالى از زمینه‏‌هاى عینى و واقعى هم نبوده است. اگر در روزگارانى، زمستان فصل تعطیلى تفرج و شکار و ساز و سرود بوده است، در سالیان اخیر در افغانستان، این جنگها بود که با سردى هوا به رکود مواجه مى‏‌شد و با آب شدن یخها و باز شدن راهها، مردان جنگ باز بر سر کار مى‏‌شدند. پس در چنین وضعى هیچ عجیب نیست اگر شاعر افغانستان آرزو کند که هیچ‏‌گاه بهار نیاید. اما فرق این آرزو با آرزوى استاد خلیلى این است که آنجا بیشتر یک آشنایى‏‌زدایى هنرى در کار بود، ولى اینجا یک واقعیت عینى نیز با بى‏‌رحمى تمام خود را بر شعر تحمیل مى‏‌کند.
این شعر از محبوبه ابراهیمى، تفصیل سخنى است که ما اینک به اجمال از آن گفتیم. باز هم بهار شد، پرنده‏‌ها! باخبر! دوباره جنگ مى‏‌شود دشتها و تپّه‏‌هاى دهکده باز لانه تفنگ مى‏‌شود باز هم بهار شد، برادرم کشت و کار و گلّه را رها گذاشت خسته شد، شکسته شد به کوه زد رفت و از خودش غمى به جا گذاشت باز هم کنار چشمه، بین ما از ستاره و بهار یاد شد سال پیش، اوّل بهار بود قبرهاى دهکده زیاد شد باید این بهار هم درختها رختهاى نو دوباره تن کنند خوش به حالشان که نیستند مثل ما سال نو به جانشان کفن کنند آى بچه‏‌هاى ده! دعا کنید تا خدا بهار را نیاورد تا همیشه برف باشد و کسى جنگ را به خانه‏‌ها نیاورد با آنچه گفته شد، به نظر مى‏‌رسد که نگاه به نوروز و فصل بهار در شعر امروز فارسى به سبب تفاوت سرنوشت ملل فارسى‏‌زبان، متنوع‏‌تر است و بیش از شعرهاى بهارى ادب کهن، از ویژگیهاى بومى و جغرافیایى برخوردار است. به واقع در روزگاران کهن غالب شاعران بیش از این که به محیط زندگى خویش متکى باشند، به سنّت ادبى رایج متکى بودند. در شعر امروز این اتکا به سنت کمرنگ شده و در مقابل، جنبه‏‌هاى شخصى و تجربى شعرها قوى‏‌تر شده است. چنین است که هر شاعرى، بهار را از منظرى مى‏‌بیند که دیگران ندیده‏‌اند و این خالى از لطف نیست، هرچند تعداد بهاریه‏‌ها در شعر امروز، بسى کمتر از شعر کهن باشد. 🔰 این مقاله در ویژه‌نامۀ نوروزی روزنامۀ قدس منتشر شده است. 🔚 اتمام نوشتار بهار در شعر فارسی 💠 ‏ ⭕ روابط عمومی بنیاد ایران‌شناسی @iranologynews
✅ آداب و رسوم اقوام مختلف ایرانی در نوروز / آداب و رسوم نوروزی در کهگیلویه و بویر احمد از آیین سنتی مردم استان کهگیلویه و بویراحمد چاله گرم کنون یا سفره پرکنون است که در نخستین شب سال برگزار می شود. برای پر خیر و برکت بودن سال نو هر خانواده سفره خود را پر از نان تازه کرده و با پخت غذاهای سنتی مانند شله ماش، شله عدس، شله بادام، شله کنجد چاله یا اجاق خود را گرم نگه می دارد. ‏ ⭕ روابط عمومی بنیاد ایران‌شناسی @iranologynews
🟣 دوازده فروردین، سالروز استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی و تجلی اراده ملت شریف ایران، گرامی باد 🇮🇷 🔶 ١٢ فروردین یکی از روزهای تاریخی و مهم ایران اسلامی است، که در این روز نظام سیاسی کشور پس از ٢۵٠٠ سال با رای اکثریت قاطع مردم به نظام جمهوری اسلامی و حکومت مردمی تغییر یافت. رهبر معظم انقلاب، حضرت آيت‌الله‌العظمی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) نیز درباره این روز مهم در تاریخ ایران فرموده اند: «روز جمهوری اسلامی یک مقطع تاریخی بی‌نظیری در تاریخ کشور ماست، زیرا که برای اولین بار بعد از صدر اسلام و پس از فَترَت کوتاه اولین سال‌های فتح ایران به دست مسلمین یعنی که در آن سال‌های کوتاه البته حکومت‌ها تا حدود زیادی اسلامی بودند در طول این تاریخ ممتدی که کشور ما داشته، برای اولین بار بعد از آن فَترَت و بعد از آن دوران کوتاه صدر اسلام یک حکومتی اعلان شد، یک نظامی اعلان شد که دارای دو خصوصیت مردمی بودن و الهی بودن هست؛ یعنی جمهوری اسلامی و در واقع نقطه‌ مکمل و متمم انقلاب، ۲۲ بهمن بود یعنی خلاصه محصول ۲۲ بهمن روز جمهوری اسلامی روز دوازدهم فروردین بود». ‏ ⭕ روابط عمومی بنیاد ایران‌شناسی @iranologynews
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 طلوع آفتاب از جانب پل خواجو و زاینده‌رودِ جاری ⭕ روابط عمومی بنیاد ایران‌شناسی @iranologynews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصویر هوایی ، یکی از خاص ترین دره های دنیا ، در ایران - دره تنگ ⭕ روابط عمومی بنیاد ایران‌شناسی @iranologynews
🖼 ٩ بهاریه از ٩ شاعر زبان فارسی 🔶 بهاریه اول 💠 مولانا جلال الدین محمد بلخی ‏ ⭕ روابط عمومی بنیاد ایران‌شناسی @iranologynews
✅ آداب و رسوم اقوام مختلف ایرانی در نوروز / آداب و رسوم نوروزی در کرمان در کرمان هنگام تحویل سال آش رشته می پزند و و رشته آش را زمان تحویل سال درون آن می ریزند تا پایان سال رشته کارها در دستشان باشد. در برخی نقاط خانم ها خود رشته بریده و آش درست می کنند. کرمانی ها معتقدند در زم‍‍ان ت‍ح‍وی‍ل س‍‍ال آب ه‍‍ا ی ج‍‍ار ی در ی‍ک ل‍ح‍ظه م‍‍ی ای‍س‍ت‍ن‍د. در برخی م‍ن‍‍اطق اس‍ت‍‍ان ک‍رم‍‍ان ب‍‍ا زع‍ف‍ران و گ‍لاب ب‍ر ب‍دن‍ه ی‍ک ک‍‍اس‍ه چ‍ی‍ن‍‍ی دع‍‍ای م‍خ‍ص‍وص ت‍ح‍وی‍ل س‍‍ال را م‍‍ی ن‍وی‍س‍ن‍د و با آن ش‍رب‍ت درس‍ت م‍‍ی ک‍ن‍ن‍د و تمام اعضای خانواده این شربت را می نوشند تا تمام طول سال سلامت باشند. ⭕ روابط عمومی بنیاد ایران‌شناسی @iranologynews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکبار اگر که با تو شبم سر شود بس است یا خاک پای حضرتت این سر شود بس است احیا گرفته‌ام که تو احیا کنی مرا قدرم اگر که با تو مقدر شود بس است ⚫️ شهادت اسوه عدل و شجاعت، مولی الموحدین حضرت علی (علیه السلام) تسلیت باد 🏴 ⭕ روابط عمومی بنیاد ایران‌شناسی @iranologynews
🟩 گذری بر تاریخچه‌ی سیزده بدر  سیزده‌ بدر، سیزدهمین روز فروردین ماه و از جشن‌های نوروزی است، در تقویم‌های رسمی ایران این روز، روز طبیعت نامگذاری شده‌است و از تعطیلات رسمی است. هیچ سندی وجود ندارد که مردمان نسل‌های پیشین از نحسی سیزده سخن گفته باشند، شاید از آنجایی که دربارهٔ این روز آگاهی کمتری وجود داشته در یکی دو قرن اخیر به علت اینکه عدد ۱۳ در برخی ادیان و فرهنگ‌ها نحس دانسته می‌شود در ایران نیز این بدعت یا علت بی‌پایه و اساس را به سیزده بدر اضافه کرده‌اند. در میان جشن‌های ایرانی جشن سیزده بدر کمی مبهم است، چون مبنا و اساس دیگر جشن‌ها را ندارد. در کتاب‌های تاریخی اشارهٔ مستقیمی به وجود چنین مراسمی نشده‌ است اما در منابع کهن اشاره‌هایی به روز سیزدهم فروردین داریم. ایرانیان باستان در آغاز سال نو پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده‌ایست به باغ و صحرا می‌رفتند و شادی می‌کردند و در حقیقت به این ترتیب رسمی بودن دورهً نوروز را به پایان می‌رسانیدند. 🟢 دیرینه سیزده بدر روز طبیعت (سیزده بدر) سنت ایرانیان باستان به مناسبت پیروزی ایزد باران بر دیو خشکسالی اَپوش می‌باشد، سیزدهم روز از ماه فروردین، تیر یا تِشتَر نام دارد. ایزد تیر یا تشترکه در اوستا، یَشتی هم به نام آن وجود دارد ایزد باران است و در باور پیشینیان پیش از آشو زرتشت برای این که ایزد باران در سال جدید پیروز شود و دیو خشکسالی نابود شود باید مردمان در نیایش روز تیر ایزد از این ایزد یاد کنند و از او در خواست باریدن باران کنند. در ایران باستان پس از برگزاری مراسم نوروزی، روز سیزدهم که به ایزد باران تعلق داشت مردم به دشت و صحرا و کنار جویبارها می‌رفتند و به شادی و پایکوبی می‌پرداختند و آرزوی بارش باران را از خداوند می‌کردند. هم‌اکنون هم زرتشتیان از بامداد روز تِشتَر ایزد و فروردین‌ماه، سفره نوروزی را بر می‌چینند، خوردنی‌ها و مقداری آجیل و شیرینی‌های باقی‌مانده در سفره نوروز را با خود به طبیعت می‌برند، و سبزه‌های موجود در سفره را با خود بر می‌دارند و به دشت و صحرا و کنار چشمه‌ها یا آب‌های روان می‌روند. سبزهٔ خود را در کنار جویبارها به آب روان می‌سپارند و آرزو می‌کنند که سالی پر برکت و خرم داشته باشند، تا پسین آن روز را بیرون از خانه هستند و در طبیعت و میان سبزه و صحرا به شادمانی می‌پردازند. ✅ آئین‌های سیزده‌ بدر این رویداد دارای آئین‌های ویژه‌ای است که در درازای تاریخ پدید آمده و اندک اندک چهره سنت به خود گرفته است از آن جمله می‌توان آئین‌های گره زدن سبزه، سبزه به رود سپردن، خوردن کاهو و سکنجبین، پختن خوراک‌های گوناگون به‌ویژه آش رشته، پرتاپ ١٣ عدد سنگ (مخصوص مناطق کردنشین) و...... بیان نمود. ✔️ سبزه گره زدن یکی از آئین‌های این روز سبزه گره زدن است که بیش‌تر جوانان در این روز این کار را انجام می‌دهند. گره زدن سبزه به معنای گره زدن زندگی با طبیعت است که هیمشه سبز و شاداب باقی بمانیم. فلسفه‌ی سبزه گره زدن یکی از کارهای روز سیزده‌ بدر، علف گره‌زدن است، در خصوص سابقه‌ی این رسم می‌گویند که مربوط به فرزندان کیومرث یعنی اولین زوج یا اولین پدر و مادر(مشیه و مشیانه) است، زرتشتیان معتقدند چون این دو با هم ازدواج کردند، دو شاخه «مورد» را گره زدند و پایه‌ی ازدواج خود را بنا نهادند و از آن زمان به بعد این رسم معمول شد و امروز هم دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی نیت می‌کنند و علف گره می‌زنند. در مناطق کردنشین در پایان روز سیزده بدر ١٣ عدد سنگ رابه پشت سر پرتاب می‌کنند بدین معنا که آرزو می‌کنند که بلایا و نواحس از شخص دور شود و به ازای هر سنگ یک آرزوی نیک می‌کنند. ‏ ⭕ روابط عمومی بنیاد ایران‌شناسی @iranologynews
🖼 ٩ بهاریه از ٩ شاعر زبان فارسی 🔶 بهاریه دوم 💠 حکیم عُمَر خَیّام نیشابوری ⭕ روابط عمومی بنیاد ایران‌شناسی @iranologynews
✅ آداب و رسوم اقوام مختلف ایرانی در نوروز / آداب و رسوم نوروزی در لرستان در لرستان هنگام تحویل سال برای آمدن باوُ نوروز درب خانه خود را باز می گذاشتند. باوُ نوروز هنگام تحویل سال آن چه بر سفره موجود بود را بین افراد تقسیم می کرد و برکت سال آن خانه را معین و مشخص می کرد و اگر درها بسته بودند، باوُ نوروز پشت درمی ماند. مردم لرستان به جای روز سیزده بدر در روز 14 به دامان طبیعت می رفتند. در لرستان آیین کوسه سوار یا ننه پیره برگزار می شد. مردم ننه پیره را عامل سرمای سخت و مرگ ومیر در اواخر زمستان می دانستند . آنها در این آیین مردی بدون ریش را می آوردند و از او سواری می گرفتند تا نشان دهند که ننه پیره کاری دیگر نمی تواند انجام دهد. ‏ ⭕ روابط عمومی بنیاد ایران‌شناسی @iranologynews