eitaa logo
موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
543 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1هزار ویدیو
58 فایل
جهاد تبیین یعنی قبل از دشمن، شما محتوای صحیح را درست کنید رهبر انقلاب ✅بزرگترین ویترین انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در کشور ✅ معرفی موزه و بیان دستاورد های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ✅ ارتباط با ادمین @iranrhdm_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید:  به مردم بگویید امام زمان (عج) پشتوانه‌ی این انقلاب است. 🌹بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه‌ی کردستان عراق بودیم که به‌ طرز غیرعادی جنازه‌ی شهیدی را پیدا کردیم. از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود. 🌹در وصیت‌نامه نوشته بود : من سیدحسن بچه‌ی تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم... پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را دعوت می‌کنند... پدر و مادر عزیزم! من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم. جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز در منطقه می‌ماند. بعد از این مدت، جنازه‌ی من پیدا می‌شود و زمانی که جنازه‌ی من پیدا می‌شود، امام خمینی در بین شما نیست. این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می‌گویم. به مردم دلداری بدهید. به آن‌ها روحیه بدهید و بگویید که امام زمان (عج) پشتوانه‌ی این انقلاب است. بگویید که ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم . بگویید که ما را فراموش نکنند. 🌹بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره‌ی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم. دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز از آن گذشته است. ✍️راوی: سردار حسین کاجی 📚برگرفته از کتاب خاطرات ماندگار؛ ص١٩٢ تا ١٩۵ 🆔 @iranrhdm
🔷 فرماندهان ارشد دفاع مقدس چه سنی داشتند !!!!!!؟؟؟؟؟؟؟☝️ 🆔 @iranrhdm
روزی برای تحویل امانتی به شهر "تبنین" رفته بودیم در راه برگشت صدای اذان آمد احمد گفت "کجا نگه می داری تا نماز بخوانیم؟" گفتم "۲۰دقیقه ی دیگر به شهر می رسیم وهمانجا نماز می خوانیم" از حرفم خوشش نیامد و نگاه معنا داری به من کرد و گفت "من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه ی دیگر زنده باشم! و نمی خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که نماز قضا دارم دوست دارم نمازم با نمازامام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)  در همان وقت به سوی خدا برود"️ 🆔 @iranrhdm
تاج امامت است به روی سر شما  خیل ملائکند به دور و بر شما  قربان چهره ات که تجلی مصطفاست  قربان آن صلابت چون حیدر شما سالروز آغاز امامت و ولایت امام زمان (عج) بر شما تبریک و تهنیت باد 🆔 @iranrhdm
🔅 ✍ عجایب هفتگانه جهان در درون ماست 🔹معلمی از دانش‌آموزان خواست تا عجایب هفتگانه جهان را بنویسند. 🔸دانش‌آموزان شروع به نوشتن کردند. معلم نوشته‌های آن‌ها را جمع‌آوری کرد. 🔻با آنکه همه جوا‌ب‌ها یکی نبودند اما بیشتر دانش‌آموزان به موارد زیر اشاره کرده بودند: 🔹اهرام مصر، تاج محل، کانال پاناما، دیوار بزرگ چین و... 🔸در میان نوشته‌ها کاغذ سفیدی نیز به چشم می‌خورد. 🔹معلم پرسید: این کاغذ سفید مال چه کسی است؟ 🔸یکی از دانش‌آموزان دست خود را بالا برد. 🔹معلم پرسید: دخترم چرا چیزی ننوشتی؟ 🔸دخترک جواب داد: عجایب موجود در جهان خیلی زیاد هستند و من نمی‌توانم تصمیم بگیرم که کدام را بنویسم. 🔹معلم گفت: بسیارخب، هرچه در ذهنت هست به من بگو، شاید بتوانم کمکت کنم. 🔸در این هنگام دخترک مکثی کرده و گفت: به نظر من عجایب هفتگانه جهان عبارتند از لمس‌کردن، چشیدن، دیدن، شنیدن، احساس‌کردن، خندیدن و عشق‌ورزیدن. 🔹پس از شنیدن سخنان دخترک، کلاس در سکوتی محض فرو رفت. اکنون تازه همه به حقیقتی مهم آگاه شده بودند، آری، عجایب واقعی همین نعمت‌هایی هستند که ما آن‌ها را ساده و معمولی می‌انگاریم. 🆔 @iranrhdm
به غیبت کردن خیلی حساس بود می گفت هر صبح در جیبتان مقداری سنگ بگذارید برای هر غیبت یک سنگ بردارید و در جیب دیگرتان بگذارید شب این سنگ ها را بشمارید این طوری تعداد غیبتها یادمان نمی رود و سعی می کنیم تعداد سنگ ها را کم کنیم ... 🆔 @iranrhdm
🔴 ‏صدام مقرر کرده بود متجاوزین عراقی روز اول در ‎خرمشهر، سپس ‎اهواز و روز هفتم در تهران باشند اما با سدی به نام ‎ روبرو شدند؛ سدی که تمامی معادلات جنگی ‎عراق را بهم زد و 34 روز آنها را پشت دروازه های خرمشهر زمین گیر کرد. 🌹 پاسداشت هفته‌ی دفاع مقدس و زنده‌ نگه داشتن یاد و خاطره‌ی شهدا، کمترین وظیفه‌ایست که بر گردن ماست روح‌تان شاد و راه‌تان پررهرو 🆔 @iranrhdm
🌷 مهدی اهمیت بسیار زیادی برای نماز شب قائل بود و در یکی از سخنرانی هایش در مقر انرژی اتمی اهواز میگفت: بچه ها! من نیمه شب ها می آیم از نزدیک نگاه میکنم، میبینم نماز شب خوان ها بسیار اندکند! تاسف میخورد که چرا سرباز امام زمان عجل الله فرجه نسبت به نماز شب باید این قدر بی تفاوت باشد. 📚 شهید مهدی زین الدین ‌⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘ ‌🆔 @iranrhdm
نمیخواهد شما خودتان را برای انقلاب فدا کنید، انقلاب راه خودش را می رود؛ شما خودتان را بسازید و اصلاح کنید. 🆔 @iranrhdm
پیرمردی نارنجی‌پوش در حالی‌که کودک را در آغوش داشت با سرعت وارد بيمارستان شد و به پرستار گفت: به این بچه کمک کنید. یک ماشین بهش زد و فرار کرد. پرستار گفت: این بچه نیاز به عمل داره و باید هزینه اش رو پرداخت کنید. پیرمرد گفت: اما من پولی ندارم، پدر و مادر این بچه رو هم نمیشناسم. خواهش میکنم عملش کنید، من هرجور شده پول رو تا شب براتون میارم. پرستار گفت: با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید. پیرمرد پيش دكتر رفت؛ اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت: این قانون بیمارستانه. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه. صبح روز بعد همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروزش می‌اندیشید. ⭕️ گاهی اوقات تا اتفاقی برای خودمان پیش نیاید، به فکر ابعاد مختلف آن نیستیم. 🆔 @iranrhdm
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مثل خدیجه پیدا نخواهد شد. خدیجه در آن هنگام که مردم مرا تکذیب کردند، مرا تصدیق نمود، و مرا با ثروت خود برای پیشرفت دین خدا یاری نمود. خدا به من دستور داد خدیجه را به قصر زمرّدی که در بهشت دارد و هیچ رنج و زحمتی در آن نیست، بشارت دهم. 🌟سالروز ازدواج پیامبر اکرم و حضرت خدیجه (س)، سالروز پاکترین، زلالترین، شادترین و مقدس ترین پیوند هستی مبارکباد . 🆔 @iranrhdm
سلام به همگی ✋ 🔹به مناسبت هفته دفاع مقدس فردا چهارشنبه ۵ مهرماه از ساعت ۹ الی ۱۳ واحد سیار سازمان انتقال خون در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ( رستوران یاس) مستقر هستند ‌. دوستان عزیزی که مایل به مشارکت در این کار خیر و خداپسندانه هستند میتونند تشریف بیارن .🌹 🆔 @iranrhdm
وقت هایی که بچه هایش تب می کردند تا صبح بیدار می ماند و با دستمال خیس پاشویه شون می کرد. با بچه هایش نماز میخواند و بعد از نماز رو به آن ها می کرد و می گفت : اولین دعاهایتان شهادت من باشد. 🆔 @iranrhdm
🌱🌱🌱 🍁ما بايد اون چيزي باشيم كه امام مي خواد. ⚡️بچه ها را جمع كردن توي ميدان صبحگاه پادگان؛ قرار بود آيت ا... موسوي اردبيلي برايمان سخنراني كنند. ⚡️لابلاي صحبت هايشان گفتند: امام فرمودند، من به پاسدارها خيلي علاقه دارم، چرا كه پاسدارها سربازان امام زمان (عج) هستند. ⚡️كنار محمود ايستاده بودم و سخنراني را گوش مي دادم. وقتي آيت ا... اردبيلي اين حرف را گفتند، يك دفعه ديدم محمود رنگش عوض شد؛ بي حال و ناراحت يك جا نشست مثل كسي كه درد شديدي داشته باشد. ⚡️زير لب مي گفت:"لا اله الا الله" تا آخر سخنراني همين اوضاع و احوال را داشت. تا آن موقع اين جوري نديده بودمش. ⚡️از آن روز به بعد هر وقت كلاس مي رفت، اول از همه كلام امام را مي گفت، بعد درسش را شروع مي كرد. مي گفت: اگر شما كاري كنيد كه خلاف اسلام باشد، ديگه پاسدار نيستيد، ما بايد اون چيزي باشيم كه امام مي خواد. 🆔 @iranrhdm
🔅 ✍ مساله را درست بشناس 🔹هنگامی که ناسا برنامه فرستادن فضانوردان را به فضا آغاز کرد با مشکل کوچکی روبه‌رو شد. 🔸آن‌ها دریافتند که خودکارهای موجود، در فضای بدون جاذبه کار نمی‌کند. جوهر خودکار به‌سمت پایین جریان پیدا نمی‌کند و روی سطح کاغذ نمی‌ریزد. 🔹برای حل مشکل ۱۲میلیون دلار صرف شد و در نهایت آن‌ها خودکاری طراحی کردند که در ماهیت بدون جاذبه می‌نوشت. زیر آب کار می‌کرد و روی هر سطحی حتی کریستال می‌نوشت و از دمای زیر صفر تا ۳۰۰ درجه سانتی‌گراد کار می‌کرد! 🔸اما رقیب آن‌ها در آن زمان را‌ه‌حل ساده‌تری برای این مشکل ارائه کرد؛ آن‌ها از مداد استفاده کردند. چون مساله‌ی اصلی، نوشتن بود. نه ننوشتن خودکار در فضا! 🆔 @iranrhdm
از من‌ سوال‌ شد امام‌ زمان «عج» غایب است، یعنی‌ چه؟ گفتم: غایب؟ کدام‌ غایب؟ بچه، دستش‌ را از دست‌ پدر رها کرده‌ و گم‌ شده، میگوید: پدرم‌ گم‌ شده‌ است...! 📚 حاج اسماعیل دولابی 🆔 @iranrhdm
من شهید شدم تا راه کـربلا باز شود و شما در فردایی شیرین در حرم امام حسین علیه‌السلام به یاد شهدا (باشید) و به یاد شهدا بگریید 🆔 @iranrhdm
دوازده، سیزده ساله بود. سن پدرمان بالا بود، دیگر نمی توانست کار سنگینی مثل نجاری بکند. رفت پی قالی بافی و فرش فروشی. مغازه و کارهای نجاری یک جا افتاد روی دوش احمد، نگذاشت آب از آب تکان بخورد. تنهایی مغازه را سر پا نگه داشت. مشتری ها کم نشدند. درس هم می خواند، کار هم می کرد. 🆔 @iranrhdm
💢احترام به والدین در سیره شهدا رَخت‌ها‌رو جمع‌کردم‌توی‌حیاط، تاوقتےبرگشتم‌بشورم.. . وقتےبرگشتم،دیدم‌علےاز ‌جبهہ‌برگشتہ‌و‌گوشـہ‌حیات‌نشستہ‌ ورخت‌هاهم‌روی‌طناب‌پهن‌شده..! . رفتم‌پیشش‌گفتم: «الهےبمیرم! مادر،‌تو‌با‌یہ‌دست‌ چطورۍاین‌همہ‌لباس‌رو‌شستے؟!» . گفت:«‌مادر‌جون، اگہ‌دوتادست‌هم‌نداشتم، ‌بازوجدانم‌قبول‌نمے‌کرد‌من ‌خونہ‌باشم‌وتۅزَحمت‌بکشے..:)♥️‌» 🆔 @iranrhdm
🔅 ✍ همه چیز در زندگی گذرا و موقتی‌ست 🔹هر وقت باران بیاید، بالاخره بند خواهد آمد. هر وقت ضربه می‌خورید، بالاخره خوب می‌شوید. بعد از تاریکی همیشه روشنایی است. 🔸هر روز صبح طلوع خورشید می‌خواهد همین را بگوید. اما شما یادتان می‌رود و در عوض فکر می‌کنید که شب همیشه باقی می‌ماند. در حالی که این طور نیست. هیچ‌چیز همیشگی نیست. 🔹پس اگر اوضاع زندگی خوب است از آن لذت ببرید. چون همیشگی نیست. اگر اوضاع بد است، نگران نباشید. چون این شرایط هم همیشه نمی‌ماند. 🔸اینکه در این لحظه، زندگی‌تان سخت شده به این معنی نیست که نمی‌توانید بخندید. اینکه چیزی اذیتتان می‌کند به این معنی نیست که نمی‌توانید لبخند بزنید. هر لحظه برای شما شروعی تازه و پایانی تازه است. 🔹هر لحظه فرصت جدیدی به شما داده می‌شود. فقط باید از این فرصت بهترین استفاده را بکنید. هر لحظه زندگی را زنده کن. 🆔 @iranrhdm
بسیجی از مسجد به جبهه آوردن هنر نیست، از کوچه و خیابان به جبهه آوردن هنر است. 🆔 @iranrhdm
شما اگر می خواهید به من خدمتی کنید گهگاهی به یادم بیاورید که من همان محمد علی رجایی فرزند عبدالصمد ، اهل قزوینم که قبلا دوره گردی می کردم و در آغاز نوجوانی قابلمه و بادیه فروش بودم. وهر گاه دیدید که در من تغییراتی بوجود آمده و ممکن است خود را فراموش کرده باشم همان مشخصات را در کنار گوشم زمزمه کنید. این تذکر و یادآوری برای من از خیلی چیزها ارزنده تر است. 🆔 @iranrhdm
فرمانده دسته بود. یکبار خیلی از بچه‌ها کار کشید. شب براش جشن پتو گرفتن. حسابی کتکش زدن. سعید هم نامردی نکرد، به تلافی اون جشن پتو، نیم ساعت قبل از وقت نماز صبح، اذان گفت. همہ بیدار شدن نماز خوندن!!! بعد از اذان فرمانده گروهان دید همه بچه‌ها خوابن. بیدارشون کرد و گفت: اذان گفتن چرا خوابید؟ گفتن: ما نماز خوندیم! گفت: الان اذان گفتن، چطور نماز خوندین؟ گفتند: سعید شاهدی اذان گفت! سعید هم گفت: من برای نماز شب اذان گفتم نه نماز صبح シ شهید سعید شاهدی 🆔 @iranrhdm
🔅 ✍ فقط به فکر خودمان نباشیم 🔹مردی تفاوت بهشت و جهنم را از فرشته‌ای پرسید. 🔸فرشته به او گفت: بیا تا جهنم را به تو نشان دهم. 🔹سپس هر دو باهم وارد اتاقی شدند. آنجا گروهی به دور یک ظرف بزرگ غذا نشسته بودند، گرسنه و تشنه، ناامید و درمانده. 🔸هر کدام از آن‌ها قاشقی در دست داشت با دسته‌ای بسیار بلند، بلندتر از دست‌هایشان، آن‌قدر بلند که هیچ‌کدام نمی‌توانستند با آن قاشق‌ها غذا در دهانشان بگذارند. شکنجه‌ وحشتناکی بود. 🔹پس از چند لحظه فرشته گفت: حال بیا تا بهشت را به تو نشان بدهم. 🔸سپس هر دو وارد اتاق دیگری شدند. کاملاً شبیه اتاق اول، همان ظرف بزرگ غذا و عده‌ای به دور آن، و همان قاشق‌های دسته‌بلند؛ اما آنجا همه شاد و سیر بودند. 🔹مرد گفت: من نمی‌فهمم، آخر چطور ممکن است در این اتاق همه خوشحال باشند و در آن اتاق همه ناراحت و غمگین، در حالی که شرایط هر دو اتاق کاملاً یکسان است؟ 🔸فرشته لبخندی زد و گفت: ساده است، اینجا مردمی هستند که یاد گرفته‌اند به یکدیگر غذا بدهند. 🆔 @iranrhdm
🌷 هرگاه که نمازت قضا شد و نخواندی در این فکر نباش که وقت نماز خواندن نیافتی بلکه! فکر کن چه گناهی را مرتکب شدی که خداوند نخواست در مقابلش بایستی! 📚 شهـــید نوید صفری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘ ‌🆔 @iranrhdm