♨️فقط دعاگویان مهدی اهل نجاتند...
🔸احمد بن اسحاق گوید:
به حضور حضرت عسکری علیه السلام رسیدم و بنا داشتم از آن حضرت درباره امام بعد از او سوال کنم. حضرت به قدرت امامت از باطنم آگاه شدند و فرمودند:
«ای احمد ابن اسحاق بدرستی که خداوند خالی نگذاشت زمین را از حجت از زمان حضرت آدم، و نخواهد گذاشت تا اینکه قیامت به پا شود. به سبب آن حجت بلا را از زمین دفع میکند، و به خاطر او باران را نازل میکند، و به وجود او زمین برکاتش را بیرون میدهد.»
🔸 احمد بن اسحاق میگوید:
گفتم ای پسر رسول خدا، امام و خلیفه بعد از شما کیست؟
پس #امام_عسکری به سرعت برخاست و داخل [اندرون] خانه شد، سپس بیرون آمد در حالی که روی دوشش پسری سه ساله بود که صورتش مانند ماه شب چهارده میدرخشید.
🔸حضرت #امام_حسن_عسکری علیه السلام فرمود:
« ای احمد ابن اسحاق، اگر تو نزد خدا و حجتهای خدا عزیز و گرامی نبودی، هیچ گاه این فرزندم را به تو نشان نمی دادم. بدرستی که او هم اسم رسول خدا صلی الله علیه و آله و هم کنیه اوست، و اوست کسی که زمین را پر از عدل و داد میکند پس از آن که پر از ظلم و جور شده باشد.
ای احمد بن اسحاق، مَثَل او در این امت مَثَل خضر علیه السلام و مَثَل او مَثَل ذو القرنین است. به خداوند سوگند او دارای غیبتی است طولانی که نجات پیدا نمی کنند مردم در آن زمان از هلاکت مگر کسی که خدای عزوجل او را بر قول به امامتش ثابت بدارد و او را موفق کند در آن زمان غیبت که برای تعجیل فرجش #دعا کند.»
📚کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۵.
همان، ج ۲، ص ۵۶.
🆔 @iranrhdm
خواهرش پیراهن برایش فرستاده بود. من هم یک شلوار خریدم ، تا وقتی از منطقه آمد، باهم بپوشد. لباس ها را که دید، گفت:توی این شرایط جنگی وابستم می کنید به دنیا، هرجور بود راضی اش کردیم لباس ها را پوشید و رفت ؛ وقتی آمد دوباره همان لباس های کهنه تنش بود. چیزی نپرسیدم خودش گفت:یکی از بچه های سپاه عقدش بود لباس درست وحسابی نداشت.
#شهید_مهدی_زین_الدین
🆔 @iranrhdm
🔅#امام_مهدی علیه السلام:
✍️ أما تعْلَمُونَ أنَّ الاَْرْضَ لا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ إمـّا ظاهِراً وَ إمـّا مَغْمُوراً؛
💠 مـگر نمىدانيـد كـه زمـين، هرگز از حجّت خالى نخواهد بود، آشكار يا غايب و پنهان.
📚 بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۹۱
#حدیث_روز
🆔 @iranrhdm
خویشتن را در قفس محبوس می بینم
و می خواهم از قفس به در آیم.
سیم های خاردار مانعند.
من از دنیای ظاهر فریب مادیات
و همه آنچه كه از خدا بازم می دارد متنفرم.
#شهید_ابراهیم_همت
🆔 @iranrhdm
🔅 #پندانه
✍ هرچه داریم و هرچه نداریم همه از اوست
🔹همسر جوان پادشاهی، پسری زیباروی به دنیا آورد.
🔸پدر را جمال پسر بر دل نشست و همواره در تخت جلوس، پسر را کنار خود مینشاند و مادر همیشه به زیبایی فرزند در هر بزم خلوت و جلوتی افتخار میکرد و به سلطان ناز و تبختر مینمود که چه پسر زیبایی برای او به دنیا آورده است.
🔹غرور شاهبانو بسیار فزون گشت تا فرزند دیگری از پادشاه آبستن گردید، ولی این بار چرخ ایام معکوس چرخید و تفاخر و تبختر سلطانبانو درهم شکست و خداوند دختری با چشمانی لوچ و دوبین به او داد.
🔸سلطان با دیدن فرزند خویش خنده تلخی کرد و مادر مغرورش را به تحقیر نگریست.
🔹سلطانبانو به شاه گفت:
کار خداست؛ بر کار خدا خرده مگیر و بر خلقت او مخند.
🔸سلطان گفت:
در شگفتم از این خلایق ناسپاس که هرچه زیبایی و نیکی در آفرینش که از آنِ خداست به نام خود مصادره و ثبت میکنند و هرچه عیب و نقص در خلقت است به آن حکیم بیعیب و نقص نسبتش میدهند.
🔹پسری که زیباست تو زاییدهای و معاذالله دختری که نازیباست چنان گویی که خدا او را به دنیا آورده است.
🆔 @iranrhdm
📷 تصویری از سراسرنما و محوطه زیبای موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس 😍
#موزه_ملی_انقلاب_اسلامی_و_دفاع_مقدس
🆔 @iranrhdm
7.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"کار مومن نشد ندارد..."
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
🆔 @iranrhdm
#عاشقانه_شهدا🌹🌹
✍🏻 با چندتا از خانواده هاےسپاه توے یہ خونہ ساڪن شده بودیم.یه روز که حمید از منطقه اومد
بہ شوخی گفتم:
" دلم میخواد یہ بار بیاے و ببینے
اینجا رو زدن ومن هم کشته شدم.
اونوقت برام بخونے
فاطمه جان شهادتت مبارک!"😓💚
بعدشروع کردم به راه رفتن و این جمله رو تڪرار ڪردم.
دیدم ازحمید صدایی در نمیاد.😥
نگاه کردم ، دیدم داره گریه میڪنه، جا خوردم.
گفتم:" تو خیلی بی انصافے هر روز میری توی آتش و منم چشم به راه تو، اونوقت طاقت اشک ریختن من رو ندارے و نمیزارے من گریه کنم، حالا خودتـــ نشستی و جلوے من گریه میکنی؟"😢
سرش رو بالا آورد و گفت: "فاطمه جان به خداقسم اگه تونباشی من اصلا از جبهه برنمیگردم"😭
#شهید_حمید_باکری
🆔 @iranrhdm
🔅 #پندانه
✍ کار خیر زیبا
🔹برﮔﻪﺍﯼ ﺩﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﻧﺼﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ:
🔸«ﻣﺒﻠﻎ ۸۰ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ ﺯﯾﺮﺍ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ. ﻫﺮﮐﺴﻰ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺁﺩﺭﺱ ﻓﻼﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ.»
🔹ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺮﮔﻪ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﻣﺒﻠﻎ ۸۰ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﯿﺒﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﻰﺑﺮﺩ. ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﺳﺎﻛﻦ ﻣﻨﺰﻝ ﻫﺴﺖ.
🔸ﺷﺨﺺ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﻳﻞ میدهد.
🔹ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﺮﻳﻪ میﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ:
ﺷﻤﺎ ﻧﻔﺮ ﺩﻭﺍﺯﺩﻫﻤﯽ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﯾﺪ ﻭ ﺍﺩﻋﺎ میکنید ﭘﻮﻟﻢ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻩﺍﻳﺪ.
🔸ﺟﻮﺍﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪﻯ ﺯﺩ ﻭ ﺑﻪﺳﻤﺖ ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺣﺮﮐﺖ ﻛﺮﺩ.
🔹ﭘﻴﺮﺯﻥ ﻛﻪ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﻳﻪ میکرد، ﮔﻔﺖ:
ﭘﺴﺮﻡ، ﻭﺭﻗﻪ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﻛﻦ، ﭼﻮﻥ ﻣﻦ، ﻧﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻪﺍﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺳﻮﺍﺩ ﻧﻮﺷﺘﻨﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ. ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻫﻤﺪﺭﺩﻯ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﻣﻦ، ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﻟﮕﺮﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ بزرگترین ﺧﻴﺮ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.
🔸ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻫﺴﺖ، ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺤﺒﺖﮐﺮﺩﻥ ﻫﺴﺖ. ﺑﻪ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ است ﺭﺣﻢ كنيد تا رحمت آسمانها شامل حال همه شود.
🆔 @iranrhdm
🔰 چشم به درد نخور !
چشماش مجروح شدو منتقلش کردند تهـران ؛
محسن بعد از معاینه دکتر پرسید:
آقای دکتر مجرای اشک چشمم سالمه؟
میتونم دوباره با این چشم گریه کنم؟
دکتر پرسید: براچی این سوال رو
می پرسی پسر جون؟
محسن گفت:
چشمی که برا امامحسین(ع) گریه نکنه
بدرد من نمیخوره ....
#شهید_محسن_درودی 🌷
🆔 @iranrhdm
حاجی داشت حرف میزد و سبزی پلو را با تن ماهی قاطی میکرد. هنوز قاشق اول را نخورده، رو به عبادیان کرد و پرسید: عبادی! بچه ها شام چی داشتن؟
گفت: همینو
-واقعا؟جون حاجی؟
نگاهش را دزدید و گفت: ماهی رو فردا ظهر میدیم
حاجی قاشق را برگرداند بخدا فردا بهشون میدیم
حاجی همین طور که کنار میکشید گفت:
به خدا منم فردا ظهر می خورم!
#شهید_ابراهیم_همت
🆔 @iranrhdm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سعی کن یه جوری زندگی کنی
که خدا عاشقت بشه....)
#شهیدمحسنحججی
🆔 @iranrhdm