🔅#پندانه
✍ زندگی، همین روزهایی است که منتظر گذشتنش هستیم
🔹شخصی برای اولین بار یک کلم دید.
🔸اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن یه برگ دیگر و...
🔹با خودش گفت:
حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادوپیچش کردن!
🔸اما وقتی به تهش رسید و برگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده،
بلکه کلم مجموعهای از این برگهاست.
🔹حکایت زندگی هم اینچنین است!
🔸ما روزهای زندگی رو تندتند ورق میزنیم و فکر میکنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، در حالی که همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم.
🔹و چقدر دیر میفهمیم بیشتر غصههایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود!
🔸زندگی، همین روزهایی است که منتظر گذشتنش هستیم.
🆔 @iranrhdm
📷 تصویری از منزل پدری حاج قاسم در سراسر نمای موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس 😍
#موزه_ملی_انقلاب_اسلامی_و_دفاع_مقدس
🆔 @iranrhdm
آخرین پیام من این است که قدر امام و ولایت فقیه را بدانید خداوند میگوید: اگر شکر نعمت کردید نعمت را افزون میکنم، اگر هم کفران نعمت کنید از شما میگیرم. شکرگزاری از خدا فقط دعا به امام نیست
بلکه اطاعت از فرمانهای اوست.
قدر امام را بدانید، مواظب باشید دل امام به درد نیاید و خدای ناکرده از ما به امام زمان شکایت نکند.
#شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده
🆔 @iranrhdm
☀️ حضرت آیتالله خامنهای: زنده نگه داشتن یاد آن بانویی که در دِه «صد خَرْو» یا هر جای دیگر در خانهاش ده تا تنور میزند که برای رزمندگان نان بپزد، جهاد است.
📸 تصویر: خانم خیرالنساء صدخروی، از بانوان جهادگر روستای صدخرو خراسان رضوی که در ایام دفاعمقدس روستا را تبدیل به پایگاه پخت نان برای ارسال به جبههها کرد.
🌷 ١۴۰۲/۳/۹
🆔 @iranrhdm
🔅 #پندانه
✍ زندگی یعنی چه؟
🔹از خياطی پرسيدند:
زندگی يعنی چه؟
🔸گفت:
دوختن روح به خدا با نخ توبه!
🔹از باغبانی پرسيدند:
زندگی يعنی چه؟
🔸گفت:
کاشت بذر عشق در زمين دلها زير نور ايمان!
🔹از باستانشناسی پرسيدند:
زندگی يعنی چه؟
🔸گفت:
کاويدن جانها برای استخراج گوهر درون!
🔹از آينهفروشی پرسيدند:
زندگی يعنی چه؟
🔸گفت:
زدودن غبار آينه دل با شيشهپاککن توکل!
🔹از ميوهفروشی پرسيدند:
زندگی يعنی چه؟
🔸گفت:
دستچين خوبیها در صندوقچه دل!
🆔 @iranrhdm
قرنهاست زمین انتظار مردانی اینچنین را میکشد تا بیایندوکربلای ایران را عاشقانه بسازند و زمینه ساز ظهور باشند…آن مردان آمدندورفتند، فقط من وتو ماندیم واز جریان چیزی نفهمیدیم…
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
🆔 @iranrhdm
رفقایم توی بسیج شنیده بودند مصطفی ازمن خواستگاری کرده، از این طرف و اون طرف به گوشم می رسوندند که «قبول نکن، متعصبه» با خانم ها که حرف می زد سرش را بالا نمی گرفت. سر برنامه های بسیج اگر فکر می کرد حرفش درست است کوتاه نمی آمد. به قول بچه ها حرف حرف خودش بود، معذرت خواهی در کارش نبود. بعد از ازدواج محبتش آنقدر به من زیاد بود که رفقایم باور نمی کردند این همان مصطفی باشد که قبل از ازدواج می شناختند. طاقت نداشت سردرد مرا ببیند.
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
🆔 @iranrhdm
#عاشقانه_شهدا🌷
بعضی آقایان وقتی وارد خانه میشوند و محیط خانه را نامرتب میبینند یا متوجه میشوند که غذا آماده نیست، اعتراض میکنند.
مواقعی بود که بخاطر موقعیت کاری یا بچهداری نمیتوانستم غذا آماده کنم یا خانه را مرتب کنم.
وقتی مصطفی وارد میشد از او عذرخواهی میکردم
از ته قلبش ناراحت میشد و میگفت: «تو وظیفهای نداری که برای من غذا درست کنی. تو وظیفهای نداری که خانه را مرتب کنی. این وظیفه من است و حتما من اینجا کم کاری کردم».
بعد با خنده به او میگفتم: «پس من چه کاره هستم و وظیفه من چیست؟»
مصطفی هم پاسخ میداد: «وظیفه تو فقط تربیت بچههاست. بقیه کارهای خانه وظیفه من است. اگر خودم بتوانم کارهای خانه را انجام میدهم و اگر نتوانستم باید با کسی هماهنگ کنم که این کارها را برای تو انجام دهد».
زندگی با مصطفی خیلی شیرین بود. خیلی شیرین بود.
🔰 به نقل از همسر شهید مصطفی صدرزاده
🆔 @iranrhdm
🔅 #پندانه
✍ خواستن توانستن است
🔹دانشآموز دبیرستان شهاب شهرستان خوی بودم.
🔸روزی دبیر ادبیات پرسید:
شیرازی، بعد از اتمام تحصیلت میخوای چهکاره بشی؟
🔹سریع گفتم:
خلبان آقا.
🔸این را که گفتم چند تا از بچهها خندیدند.
🔹دبیرمان گفت:
خلبان مسافربری؟
🔸با قاطعیت گفتم:
نه آقا! شکاری، جنگنده.
🔹اینبار همه کلاس خندیدند، بهجز دبیرمان که گفت:
آفرین، پس سعی کن حتما موفق میشی.
🔸از اول ابتدایی تا آن روز همیشه شاگرد اول بودم. بعد از دیپلمگرفتن رفتم دنبال آرزویم.
🔹یادمه روزی که میخواستم خلبانی ثبتنام کنم، پدرم موافق نبود. میگفت:
آدم عاقل زیر پایش را خالی نمیکند.
🔸ولی من عاشق پرواز بودم، علتش را پرسید، اون موقع نتونستم جوابشو پیدا کنم ولی بعدا فهمیدم آسمان تنها جاییست که به من آرامش میداد.
🔹بالاخره رفتم آزمون خلبانی و باز نفر اول قبول شدم.
🔸با هزینه دولت و از طرف ارتش شاهنشاهی ایران رفتم آمریکا و بهعنوان شاگرد اول با چهار کاپ و تقدیرنامه و دو مقام اولی دوره خلبانی تی-۳۸ برگشتم ایران.
🔹اینها را نوشتم که بگویم خواستن توانستن است. رویاهایتان را فراموش نکنید.
🔻اسطوره اف-۵
جناب سرهنگ خلبان غلامعلی شیرازی
🆔 @iranrhdm
گفت چهار روز است خانه نرفتهام.
گفتم بیابان بودی؟ گفت آره! گفتم چرا خانه نمیروی؟ گفت چند تا از بچه ها آمدهاند آموزش،
خیلی مستضعفند؛ یکیشان کاپشنش را فروخته آمده. به خاطر چنین آدم هایی شب و روز نداشت.
یکبار گفت من یک چیزی فهمیدام؛ خداشهادت را همیشه به آدم هایی داده که درکار سختکوش بودهاند.
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
🆔 @iranrhdm
خوش دارم هیچکس مرا نشناسد، هیچکس از غمها و دردهایم آگاهی نداشته باشد، هیچکس از راز و نیازهای شبانه ام نفهمد، هیچکس اشکهای سوزانم را در نیمه های شب نبیند، هیچکس به من محبت نکند، هیچکس به من توجه نکند، جز خدا کسی را نداشته باشم، جز خدا با کسی راز و نیاز نکنم، جز خدا انیسی نداشته باشم، جز خدا به کسی پناه نبرم.
#شهید_مصطفی_چمران
🆔 @iranrhdm
#عاشقانه_شهدا 🌷🌷
خندید و گفت دیدی بالاخره به دلت نشستم؟!
زبانم بند امده بود من که همیشه حاضر جواب بودم و پنج تا روی حرفش میگذاشتم و تحویلش میدادم،
لال شده بودم...
خودش جواب خودش را داد رفتم مشهد یه دهه متوسل شدم حالا که بله نمیگی امام رضا از توی دلم بیرونت کنه! پاک پاک که دیگه به یادت نیفتم نشسته بودم گوشه رواق که یهو سخنران گفت: اینجا جاییه که میتونن چیزی رو که خیر نیست خیر کنن و بهتون بدن...
نظرم عوض شد دو دهه دیگه دخیل بستم که برام خیر بشی حالا فهمیدم که الکی نبود که یه دفعه نظرم عوض شد انگار دست امام بود و دل من... ❤️
#محمد_حسین_محمد_خانی
🆔 @iranrhdm