🌷 خاطره رهبر انقلاب از شهید محراب آیتالله مدنی در دوران دفاع مقدس
✏️ رهبر انقلاب: در ایامی که سوسنگرد آزاد شده بود -- در یکی از دفعاتی که سوسنگرد آزاد شده بود، بعد البتّه مجدّداً اشغال شد -- ما به سوسنگرد رفتیم. بنده اهواز بودم، میخواستم بروم سوسنگرد، لباس نظامی تنم بود. در این بین دیدیم آقای مدنی در اهواز پیدا شد؛ از تهران آمده بودند و [بعد] آمدند سراغ ما. گفتند: کجا میروید؟ گفتیم میرویم سوسنگرد. گفتند: من هم میآیم. ایشان را هم با خودمان برداشتیم و رفتیم سوسنگرد و در آنجا ظهر نماز را که خواندیم، من یک قدری با مردم صحبت کردم.
✏️ خب، طبعاً من فارسی حرف میزدم و نمیتوانستم نطق عربیِ از بَر بکنم، آن هم بخصوص با لهجهی عمومی و مردمی. ایشان گفت من با مردم حرف میزنم؛ و منتظر نشد، چون جمعیّت مسجد بعد از اینکه من صحبت کردم، تقریباً متفرّق شد؛ رفت بین مردم، یک وقت دیدیم یک جماعت عظیمی از زن و مرد را دور خودش جمع کرده و دارد با لهجهی حسچهی عربی با اینها حرف میزند!
✏️ یک سخنرانی حسابیِ گرم آنجا کرد که مردم را به هیجان آورد. من یک خاطرهای مکرّر نقل کردهام: آنوقت آنجا در همان جماعتِ ایشان بود که مردم یک زنی را نشان دادند و گفتند او پنج یا هفت مهاجم عراقی را با چوب کشته! یعنی حرف آقای مدنی و آن شور و هیجانی که ایجاد کرده بود، همه را اصلاً به شور آورد، به هیجان آورد، میتوانست با قشر مردم ارتباط برقرار کند. ۱۳۸۰/۶/۱۲
🗓 سالروز شهادت آیتالله شهید مدنی
@iranrhdm
☆☆☆بسماللهالقاصمالجبارین☆☆☆
✍داستان کوتاه امنیتی #ماشه
✍قسمت ۴
چند ثانیه پلکهایم را به روی هم فشار میدهم و سعی میکنم تا اینطور از شدت خشمی که به یک باره در سراسر وجودم شعله ور میشود، کم کنم.
چشمهایم را باز میکنم و زاویهام را تغییر میدهم. با دوربین اسلحهای که در دست دارم دنبالش میکنم وارد ساختمان میشود و من دیگر کاملا از شکار او در داخل ساختمان ناامید میشوم.
انگشتم را روی گوشم میگذارم:
-شماره یک سوژه از دستم رفت.
پاسخی از آن سمت نمیآید؛ اما چند ثانیهی بعد و درحالیکه همانطور دراز کشیده و اسلحه به دست و با فاصلهای معقول منتظر رسیدن دستور جدید هستم، متوجه صفحهی گوشی ماهوارهای ام میشوم:
-اتاق شش شمالی! چهل و پنج درجه به راست...
آه کوتاهی میکشم و نگاهی به سمت راستم میاندازم که ساختمانی بلند با شیشه های رفلکس قرار دارد و عملا امکان انجام عملیات را از من سلب میکند. با خودم فکر میکنم چطور ممکن است بتوانم او را درون ساختمان شکار کنم. من با یک لحظه غفلت شانس شلیک به او را در فرصتی مناسب از دست دادهام و محال است که...
هنوز غرق در افکارم هستم که ناگهان پیام دیگری روی خط ماهوارهایام ارسال میشود:
-وَيَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ ۚ
با دیدن این آیه گل لبخند به روی لبهایم شکوفه میزند...
«و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد»
🇮🇷ادامه دارد....
✍نویسنده: علیرضا سکاکی
@iranrhdm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 شرح حدیثی درباره "نماز شب"
✏️ نقل توصیه آیتالله حاجمیرزا علیآقایقاضی به علامه طباطبائی توسط رهبر انقلاب در ابتدای درس خارج فقه. ۱۳۹۸/۱۱/۱۴
@iranrhdm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"بوی پیراهن یوسف"
🗓 سکانس ماندگار سینمایدفاعمقدس؛ بمناسبت ۲۱ شهریور روز سینما
@iranrhdm
❤️ “این خودروها، شاهدان خاموش فداکاری و ایثار مردانی هستند که جان خود را برای پیشرفت و امنیت کشور فدا کردند. هر بار که به این خودروها نگاه میکنیم، یادآور میشویم که راه شهدای هستهای همچنان ادامه دارد و خون پاکشان، چراغ راه آینده ماست. 🌹🇮🇷”
📍 "خودروهای شهدای هسته ای" در موزه ملّی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
@iranrhdm
☆☆☆بسماللهالقاصمالجبارین☆☆☆
✍داستان کوتاه امنیتی #ماشه
✍قسمت ۵
فورا به سمت راست میچرخم و پایهی اسلحهام را تنظیم میکنم تا این بار فرصت از دستم نرود.
حالا از پشت دوربین یک اسلحه محو تماشای ساختمانی هستم که ساختار شیشهای پنجرههایش اجازهی دید به من را نمیدهد.
بار دیگر به عکس سوژه نگاه میکنم...
به مردی که فرمانده پایگاه هوایی العدید قطر است و همان فردی است که دستور شلیک به ماشین حاج قاسم و ابومهدی را صادر کرد و بابت این خوش خدمتی ارتقا درجه گرفت...
به جیمز سی ویلیس که چند ثانیهی قبل با همان سر تراشیده و چشمهای سبز از مرکز دوربین اسلحه ام خارج شد؛ اما این وعدهی خداوند متعال است که در آیه ۲۲۷ سوره شعرا میفرماید:
-وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ...
یعنی «و آنان که ظلم و ستم کردند به زودی خواهند دانست که به چه کیفر گاهی و دوزخ انتقامی بازگشت میکنند.»
ناگهان تصاویر آن شب لعنتی از فرودگاه بغداد در پس پردهی تاریک چشمهایم تکرار میشود... صدای مهیب انفجار و دو ماشین که غرق در آتش میسوختند و گر میگرفتند...
🇮🇷ادامه دارد....
✍نویسنده: علیرضا سکاکی
از رمان مذهبی امنیتی
@iranrhdm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 "جانجهان فداییات، فخر بشر گداییت؛ هستیم همه یاسیدی، سائل سامراییت."
🏴 "در دل آزادگان باشد ولایعسکری؛ جان هر آزادهای گردد فدایعسکری."
🕯سالروز شهادت جانسوز آقاامامحسنعسکری(ع) را به محضرمقدس حضرت بقیهالله الاعظم(عج) تسلیت و تعزیت عرض می نماییم.
آجرکالله یا صاحبالزمان ( عج)
@iranrhdm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزوی حاج قاسم عزیز...
🏴 شهادت یازدمین اختر آسمان ولایت و امامت، امامحسنعسکری(ع) تسلیت باد.
@iranrhdm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تجهیزات فرانسوی ارتش بعث عراق که در جنگ علیه ایران استفاده شد
🔸بخشی از تجهیزات راداری مخابراتی ارتش بعث عراق که توسط فرانسه ساخته شده و در اختیار صدام گذاشته شده بود، از سوی رزمندگان ایرانی در عملیات والفجر ۴ به غنیمت گرفته شد.
@iranrhdm
☀️ همزمان با روزهای آغازین ماه ربیعالاول،مضجع مطهر حضرتامامرضاعلیهالسلام با حضور رهبرمعظمانقلاباسلامی غبارروبی شد.
🔹️ در حاشیه این مراسم، حضرتآیتاللهخامنهای با حضور بر مزار شهید حجتالاسلاموالمسلمین رئیسی فاتحه قرائت کردند.
@iranrhdm
“🌸 با آغاز امامتحضرتمهدی(عج)، دلهایمان پر از امید و انتظار میشود. به امید ظهور منجی عدالتگستر. 🌸”
✏️ مجموعه "سخننگاشت" از بیانات حضرت آیتالله خامنهای ویژه سالروز آغاز امامتحضرتمهدی(عج)
@iranrhdm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 "السَّلامُ عَلَیْکَ یَا داعِیَ اللّٰهِ وَرَبَّانِیَّ آیاتِهِ"
✏️ رهبر معظم انقلاب: طلوع خورشیدِ حق و عدل در پایان این شب ظلمانی قطعی است.
➕ چهار نكته درباره امام زمان(عج) در بيانات رهبرانقلاب
🗓 سالروز آغاز امامت حضرت مهدی(عج)
@iranrhdm
☆☆☆بسماللهالقاصمالجبارین☆☆☆
✍داستان کوتاه امنیتی #ماشه
✍قسمت ۶
ناگهان تصاویر آن شب لعنتی از فرودگاه بغداد در پس پردهی تاریک چشمهایم تکرار میشود... صدای مهیب انفجار و دو ماشین که غرق در آتش میسوختند و گر میگرفتند...
علمدار ما، فرماندهی سپاه قدس ما در یکی از آن ماشینها بود...
در یکی از همان ماشینهایی که هدف حملهی پهبادی پایگاه هوایی العدید قطر قرار گرفته و حالا من با فرماندهی آن عملیات لعنتی تنها چند صد متر فاصله دارم که همین فاصلهی اندک را نیز میشود به لطف ماشهای که در زیر انگشتم قرار گرفته در نظر نگرفت.
به خودم که میآیم اشک به روی گونههایم شره و صورتم را خیس کرده است.
خاطرهای که همیشه از حاج قاسم در ذهن دارم و صدایی که هنوز از سردار در گوشهایم باقی مانده همان جملهای است که در یکی از جلسات به من و سید رضی موسوی گفت:
-سید رضی تو دیگه پیر شدی... دیگه باید شهید بشی...
سپس به من نگاه کرد و ادامه داد:
-تو هم همینطور... تو هم باید شهید بشی...
در همین افکار غوطه ور هستم که ناگهان یکی از پنجرههای ساختمان باز میشود، فورا روی دوربینم متمرکز میشوم و نگاهی به داخل اتاق میاندازم...
یک میز مستطیل شکل در وسط اتاق قرار گرفته و رویش پرچم آمریکا به چشم میخورد. دور میز را صندلیهای چرخ دار زیادی پر کرده است که احتمالا تا چند دقیقهی دیگر و به واسطهی برگزاری جلسهی حساسی که در حال برگزاری است، با نیروهای امنیتی و نظامی آمریکایی که در قطر در حال فعالیت هستند، پر خواهد شد.
🇮🇷ادامه دارد....
✍نویسنده: علیرضا سکاکی
@iranrhdm
❣سلام امام زمانم آغاز امامتت مبارک آقا❣️
🔹اَلسَّلاَمُ عَلَي بَقِيَّهِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَي عِبَادِهِ الْمُنْتَهِي إلَيْهِ مَوَارِيثُ الأَْنْبِيَاءِ وَ لَدَيْهِ مَوْجُودٌ آثَارُ الأَْصْفِيَاءِ، اَلْمُؤْتَمَنِ عَلَي السِّرِّ وَ الْوَلِيِّ لِلْأَمْرِ
🔹سلام بر باقي مانده خدا در زمین و حجّت او بر بندگانش، آنكه ميراث پيامبران به او رسيده، و آثار برگزيدگان نزد او سپرده است. آن امين بر راز، و ولي امر.
🔹فرازی از زیارت نامه حضرت مهدی(عج)
@iranrhdm
📸 آثار به جامانده از موانع مصنوعی عراق برای پیشگیری از کمکهای هوایی بالگردها و پیاده کردن نیروهایایرانی در "خرمشهر"
🗓 شهریور ۱۳۶۱
عکاس : امیرعلی جوادیان
@iranrhdm
☆☆☆بسماللهالقاصمالجبارین☆☆☆
✍داستان کوتاه امنیتی #ماشه
✍قسمت ۷
صدای رعد آسمان در گوشم میپیچد
و بلافاصله قطرهای به روی عکس حاج قاسم در کنار حسین پور جعفری که کنار اسلحهام گذاشتهام، میچکد.
راستش شبی که مسئول این پرونده من را برای انجام شلیک نهایی و بستن پرونده انتخاب کرد تا صبح پای سجاده نشستم و گریه کردم.
بعد هم عکس حاج قاسم در کنار حسین پور جعفری را در دست گرفتم و با خودم عهد بستم که در هنگام عملیات این عکس را نیز در کنار عکس قاتل سردار و فرماندهای که دستور شلیک به ماشین سردار را صادر کرد بگذارم تا شاید... شاید اینگونه کمی داغ دلم آرام بگیرد.
نفسی میکشم و دوباره به بیرون میدهم.
چشمم را به لبهی دوربین اسلحهام میچسبانم و از نیمهی باز پنجره به داخل اتاق نگاه میکنم.
کم کم نفرات وارد اتاق میشوند و من با دقت فراوان به چهرههایی که برخی آشنا هستند و بعضی برایم تازگی دارند نگاه میکنم. نفرات داخل اتاق تکمیل میشوند و سرهنگ جیمز سی ویلیس به عنوان آخرین نفر وارد اتاق میشود. احوال پرسی نه چندان گرمی با اعضا حاضر میکند و با خونسردی و بدون هیچ عجلهای روی صندلیاش مینشیند.
حالا همه چیز مهیا است...
او روی صندلی و درست در تیررس من قرار گرفته است. چند نفس کوتاه میکشم و اسلحهای را که در بین انگشتان محاصره کردهام جا به جا میکنم. انگشتم را روی ماشه میگذارم و بدون آن که بخواهم به بازگشت از این مهلکه فکر کنم، آماده صادر شدن دستور و شلیک میشوم.
✍نویسنده: علیرضا سکاکی
@iranrhdm
🌹عکسی دردناک از لحظه اصابت گلوله دشمن به رزمندهی نوجوان و شهادت او ...
این بخشی از تابلوی هویت ملی ماست
#قهرمان_وطن
#دفاع_مقدس
💢موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
✅ @iranrhdm