eitaa logo
مجتمع فرهنگی امام رضا علیه السلام
6.2هزار دنبال‌کننده
32.3هزار عکس
8.4هزار ویدیو
266 فایل
✅کانال مجتمع فرهنگی آموزشی امام رضا علیه السلام @ircom_8 🔹آدرس : چیتگر- بلوار کوهک- خیابان نسیم 16 غربی- مجتمع امام رضا علیه السلام @ircom8admin ادمین کانال مجتمع ✅لینک کانال ها و لوکیشن مجتمع امام رضا(ع): https://takl.ink/ircom_8/
مشاهده در ایتا
دانلود
#ابرارورزشی @ircom_8
روزنامه های امروز 👆👆👆
🌕 ....استاد مطلع شد 🔶آیت‌الله احمدی میانجی فرمودند: یک بار برای پسرم کفش نو خریده بودم. . 🔶استاد مطلع شد و فرمود: آیا همه‌ی بچه‌های مدرسه چنین امکانی دارند که از این نوع کفش‌ها تهیه نمایند؟! . 🔶انسان هر چه بچه‌اش خواست، آن را بخرد و بگوید بگذار بچه‌ام عقده‌ای نشود، ممکن است با این کار، بچه‌اش عقده ای نشود؛ ولی ده‌ها بچه‌ی دیگر را عقده‌ای خواهد کرد. . 🔶پس باید شرایط آن محله یا مدرسه را در نظر بگیرد و اگر با شؤونات آن‌جا می‌سازد، اشکال ندارد؛ ولی اگر منطقه‌ی فقیرنشینی هست، این لباس و کفش و غیره برای دیگران مشکل آفرین خواهد شد. @ircom_8
☘️ #موفقیت_و_انگیزش ☘️ #شاد_بودن تنها انتقامی است که انسان می تواند از بندگی بگیرد شاد باشید …🌴🌴🌴🌴🌴 @ircom_8
🏴 مراسم شهادت #امام_جواد (ع) 🏴 #پنجشنبه #دهم_مرداد 98/5/10 همزمان با نماز مغرب و عشاء چیتگر،بلوارکوهک،بلوار علوم و فنون،حسینیه مجتمع امام رضا(ع) #اعلام_مراسم @ircom_8
🌼🌼 دوشنبه 98/5/7 ⏰ از ساعت 16:30 ( چهار و نیم عصر ) چیتگر،بلوار کوهک،نسیم16غربی،مجتمع امام رضا(ع) سرکارخانم (عضو هیئت علمی دانشگاه) @ircom_8
🌺 #کلام_نور 🌕 #امام_زین_العابدین (ع) 🔸حق خدا 🔹پس #حق_خداوند که بزرگترین حق است؛ بر گردن تو آنست که فقط #بنده_او_باشی و در عبادت و بندگی شرک نورزی؛ پس وقتی که چنین بودی و بنده مخلص او شدی؛ خداوند نیز بر خود واجب می‌کند که دنیا و آخرت ترا کفایت نموده و آنچه را که از دنیا و آخرت دوست میداری برای تو حفظ نماید.🌷 منبع: رساله حقوق امام سجاد(ع) 💠 @ircom_8
🏃♂️🍏 #رمز_سلامتی 🍏کبودی های ناگهانی بدن می‌تواند به دلیل ضعیف بودن عروق خونی یا رژیم غذایی باشد ! بهتر است از انجام تمرینات سنگین خودداری کنید و ویتامین c بیشتری مصرف کنید و حتما به پزشک مراجعه کنید @ircom_8
🌺 #روانشناسی نمی توانی به عقب برگردی و شروع را عوض کنی، ولی می توانی از جایی که هستی آغاز کنی و پایان را عوض کنی... 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @ircom_8
#کبوترانه 🍃بسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَالصِّدیقین🕊 #شھـید_محسن_حاجی_حسنی1 💐 میگویند حضرت مسیح علیه السلام یک روز تشت آب آورد و پای حواریون خودش را شست . محسن همین طور تا میکرد با بچه ها . همان وقت هایی با دست پر از مالزی برگشته بود، یک سفر با شاگردهایش رفت گلستان . هیچ وقت از ذهن هادی نمیرود آن روز را که محسن سرش را شست . هادی میخواست ریش خودش را خط بگیرد که محسن ریش تراش را از دستش قاپید . اول خط تمیزی دور ریش هادی انداخت بعد تصمیم گرفت سرش راهم بشوید . کله هادی را به زور زیر شیر آب گرفت و شامپو زد . طوری به موهایش چنگ می انداخت که انگار دارد سر بچه اش را میشوید . 💐هادی داد میزد : _ چشمم میسوزه مامان! ولی محسن ول کن نبود . آبکشی که تمام شد حوله را انداخت روی سر هادی و موهایش را خشک کرد . 💐بعد هم سشوار کشید و خوب شانه زد . دست آخر نگاه دقیقی از زوایای مختلف به سر و کله هادی انداخت و گفت : _ خوب شد . حالا برو! 💐 زیاد اتفاق می افتاد که وسط بحث ها خیلی جدی به امید خیره میشد و ازش میپرسید : _ امید! چرا من اینقدر تو رو دوست دارم؟! @ircom_8
🌸🌸 #تربیت_کودک_و_نوجوان آموزش مفاهیم دینی به کودکان 🌿🌿 #اصل_سهولت3 ✅مفاهیم دینی اموری هستند که با فطرت کودک سازگارند و نیازی به تحمیل و سخت گیری ندارند، سخت گیری زمانی است که آموزه هایی خلاف خواست فطری کودک به گونه ای برای او ترسیم و تکرار شود که آن را بدون فکر و اندیشه بپذیرد. علاوه بر این، مفاهیم و آموزهای دینی سهل و آسان زمینه های دورنی و انگیزشی لازم را برای کودک فراهم نموده، او را به یادگیری مفاهیم و حقایق دینی علاقه مند می سازد. @ircom_8
📔📔 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 نکند مجبور شوم...! دائم در ذکر و توسل بودم و از شهدا کمک می‌خواستم... می‌دانستم در اثر یک حادثه، یادمان شهدای طلائیه سوخته و قبرهای آن‌ها بی‌حفاظ است... از طرفی می‌دانستم آن‌ها اگر بخواهند، قیامت هم برپا می‌کنند، چه رسد به معجزه!!! به طلائیه که رسیدیم، همه‌شان را جمع کردم و راه افتادیم ... اما آن‌ها که دست‌بردار نبودند! حتی یک لحظه هم از شوخی‌های جلف و سبک و خواندن اشعار مبتذل و خنده‌های بلند دست برنمی‌داشتند و دائم هم مرا مسخره می‌کردند. کنار قبور مطهر شهدای طلائیه که رسیدیم، یک نفر از بین جمعیت گفت: پس کو این معجزه حاج آقا! ما که این‌جا جز خاک و چند تا سنگ قبر چیز دیگه‌ای نمی‌بینیم! به دنبال حرف او بقیه هم شروع کردند: حاج آقا باید... برای آخرین بار دل سپردم. یا اباالفضل گفتم و از یکی از بچه‌ها خواستم یک لیوان آب بدهد. آب را روی قبور مطهر پاشیدم و... تمام فضای طلائیه پر از شمیم مطهر و معطر بهشت شد... عطری که هیچ جای دنیا مثل آن پیدا نمی‌شود! همه اون دخترای بی‌حجاب و قرتی، مست شده بودند از شمیم عطری که طلائیه را پر کرده بود. طلائیه آن روز بوی بهشت می‌داد... همه‌شان روی خاک افتادند و غرق اشک شدند! سر روی قبرها گذاشته بودند و مثل مادرهای فرزند از دست داده ضجه می‌زدند ... شهدا خودی نشان داده بودند و دست همه‌شان را گرفته بودند. چشم‌ها‌شان رنگ خون گرفته بود و صدای محزون‌شان به سختی شنیده می‌شد. هرچه کردم نتوانستم آن‌ها را از روی قبرها بلند کنم. قصد کرده بودند آن‌جا بمانند. بالاخره با کلی اصرار و التماس آن‌ها را از بهشتی‌ترین خاک دنیا بلند کردم ... به اتوبوس که رسیدیم، خواستم بگویم: من به قولم عمل کردم، حالا نوبت شماست، که دیدم روسری‌ها کاملا سر را پوشانده‌اند و چفیه‌ها روی گردن‌شان خودنمایی می‌کند. هنوز بی‌قرار بودند... چند دقیقه‌ای گذشت... 🕌 @ircom_8