eitaa logo
من شیعه هستم
568 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🌼🌼 💠 هويت و شخصيت مستقل براى اجتماع در اسلام 💠 📝 و به همين جهت قرآن كريم غير از آنچه كه براى افراد هست، وجودى و عُمرى و كتابى و حتى شعورى و فهمى و عملى و اطاعتى و معصيتى براى اجتماع قائل است. مثلاً : ❣ درباره و امّت ها مى فرمايد: وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ - براى هر امّتى اَجلى است كه رسيدنش را نه مى توانند جلو بيندازند و نه عقب. (سوره اعراف آيه 34) ❣ و درباره به هر امّتى مى فرمايد: كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى كِتابِهَا - و هر امتى به سوى كتابش خوانده مى شود. (سوره جاثيه آيه 28) ❣ و درباره و هر امّتى مى فرمايد: زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ - عمل هر امتى را براى آن امّت زينت قرار داديم. (سوره انعام آيه 108). در نتيجه زشت را زيبا و زيبا را زشت مى يابند. ❣ و درباره بعضى از امّتها فرموده: مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ - بعضى از امّتها داراى دركى صحيح اند. (سوره مائده آيه 66) ❣ و درباره امّت فرموده: أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّه - امّتى است قائم و شب زنده دار كه آيات خدا را تلاوت می کنند. (سوره آل عمران آيه 113) ❣ و درباره امّتها فرموده: وَ هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ، لِيَأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ - هر امتى در صدد بر آمد تا رسول خود را دستگير كنند و با باطل عليه حق مجادله كردند تا شايد به وسيله آن، حق را از بين ببرند، در نتيجه من آنها را به عذاب خود گرفتم و چه عقابى بود كه بر سرشان آوردم. (سوره غافر آيه 5) ❣ و نيز درباره امّت فرموده: وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ - براى هر امّتى رسولى است، پس همين كه رسولشان آمد، در بينشان به قسط داورى شد. (سوره يونس آيه 47) 📝 و از همين جا است كه مى بينم همان عنايتى را كه به داستان اشخاص دارد، به داستان و تاريخ امتها نيز دارد بلكه اعتنايش به تواريخ امتها بيشتر است، براى اينكه در عصر نزول قرآن آنچه از تاريخ بر سر زبانها بود، تنها احوال پادشاهان و رؤساى امتها بود و ناقلينِ تاريخ هيچ در صدد ضبط احوال امتها و تواريخ جوامع نبودند. شرح حال جوامع تنها بعد از نزول قرآن باب شد، آن هم بعضى از مورّخين مانند و متعرض آن شدند، تا آنكه تحول فكرى اخير در تاريخ نگارى پديدار شد، و به جاى پرداختن به شرح حال اشخاص، به شرح حال امّتها پرداختند، و به طورى كه می گويند اولين كسى كه اين روش را باب كرد، " " متوفى در سال 1857 ميلادى بوده است. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
💙💙 📝 مترجم المیزان : (چشم به دروازه دوخته اند، ببينند چه مُد تازه اى در پختن و خوردن طعام و در بُرش لباس و در طرز ازدواج و در طريقه خانه سازى و دكوربندى خانه و حتى در نحوه سخن گفتن و راه رفتن، از غرب به ایشان مى رسد. و از خود هيچ استقلال و اراده اى ندارند، هر چه می كنند از خود نمى پرسند كه چرا می كنند؟ به بُزى می مانند كه وقتى بپرسى چرا از رودخانه پريدى؟ جز اينكه بگويد چون ديگران پريدند، پاسخى ندارند). 📝 علّامه : و اما آن تقسيمى كه براى سير زندگى بشرى نموده اند و چهار دوره اش كرده اند؛ تا آنجا كه تاريخ دين و فلسفه نشان می دهد، سخنى است . براى اينكه دين ابراهيم (ع) بعد از عهد فلسفه هند و مصر و كلدان بود، و دين عيسى (ع) هم بعد از فلسفه يونان بود و همچنين دين محمّد (ص) نيز بعد از فلسفه يونان و اسكندريه بود. و بالأخره ، نهايت درجه اوجش قبل از اوج گرفتن اديان بوده و در گذشته هم گفتيم كه دين توحيد از تمامى اديان ديگر قديمى تر است. 📝 و در سير تاريخى انسان، آن تقسيمى را كه قرآن كريم صحيح مى داند اين است كه اولين دوره بشر، دوران و بى رنگى بشر بوده كه در آن دوره، همه امّت ها يك جور بوده اند و دومین دوره، دوران و حسّ نگرى است؛ كه بيانش در تفسير آيه: (كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ — سوره بقره آيه 213) آمده است. «برای مطالب بیشتر به آنجا مراجعه کنید». 💠 پایان 💠 📚 جلد 1 ص 642 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
🌷🌷🌷 💠 و امّا اينكه گفتند حسّ و با كشتن حيوانات و خوردن گوشت آنها نمى سازد، جوابش اين است كه آرى هيچ شكى نيست كه رحمت، خود موهبتى است لطيف و تكوينى كه خداى تعالى آن را در انسان و بسيارى از حيوانات كه تاكنون به وضع آنها آشنا شده ايم به وديعه نهاده إلّا اينكه چنان هم نيست كه تكوين، حسّ رحمت را «حاكم على الإطلاق» بر امور قرار داده باشد، و در هيچ صورتى مخالفت آن را جائز نداند و اطاعتش را بطور مطلق و در همه جا لازم بشمارد. خُب وقتى خودش رحمت را بطور مطلق و همه جا استعمال نمی كند ما چرا مجبور باشيم او را در همه امور حاكم قرار دهيم؟! دليل اينكه تكوين، رحمت را بطور مطلق استعمال نمی كند وجود دردها و بيماريها و مصائب و انواع عذابها است. 💠 از سوى ديگر اين صفت يعنى صفت رحمت اگر در حيوانات بطور مطلق خوب و نعمت باشد در خصوص چنين نيست. يعنى مانند «عدالت» نیست که بدون قيد و شرط و بطور على الإطلاق فضيلت باشد؛ چون اگر اينطور بود مؤاخذه ظالم به جُرم اينكه ظلم كرده، و مجازات مُجرم به خاطر اينكه مرتكب جرم شده درست نبود - و حتّى زدن يك سيلى به قاتل جنايتكار صحيح نبود، زيرا با ترحّم منافات دارد - و همچنين انتقام گرفتن از متجاوز و به مقدار تعدّى او تعدّى كردن درست نبود. و حال اگر ظالم و مُجرم و جانى و متجاوز را به حال خود واگذاريم دنيا و مردم دنيا مى شوند. 💠 و با اين حال، امر رحمت را بدان جهت كه يكى از مواهب خلقت است مُهمل نگذاشته، بلكه دستور داده كه رحمت عمومى گسترش داده شود، و از اينكه حيوانى را بزنند نهى كرده و حتّى از زدن حيوانى كه مى خواهند ذبح كنند منع نموده و داده : مادام كه حيوانِ ذبح شده جانش بيرون نيامده اعضائش را قطع و پوستش را نكَنند، و نيز نهى كرده از اينكه حيوانى را پيش روى حيوان ديگرى مثل آن ذبح كنند، و براى ذبح كردن حيوان راحت ترين و ملايم ترين وضع را مقرّر فرموده، و آن بريدن چهار رگ گردن او است (دو تا لوله خون و يك لوله تنفس و يك لوله غذا)، و نيز دستور فرموده حيوانى را كه قرار است ذبح شود آب در اختيارش بگذاريد، و از اين قبيل احكام ديگرى كه تفصيل آنها در كتب فقه آمده است. 💠 و با همه اينها اسلام دين است نه دين عاطفه، و در هيچ يك از شرايعش عاطفه را بر احكام عقلى كه اصلاح گر نظام مجتمع بشرى است مقدّم نداشته، و از احكام عاطفه آن احكامى را معتبر شمرده كه عقل آن را معتبر شمرده است كه برگشت آن نيز به پيروى حكم «عقل» است. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌹🌹🌹 ❇️ بَرده گيرى در اسلام ❇️ 💠 برده گيرى در از اين راه صورت مى گيرد كه نخست سپاه اسلام خود را براى روبرو شدن با كفّار هم مرز و همجوار تجهيز نموده، آنان را با كلمات حكمت آميز خود و موعظه و مجادله و با ، به حقّ دعوت نموده، آن گاه اگر كفّار دعوتشان را پذيرفتند برادرانشان خواهند بود (به اين معنى كه در هر سود و زيانى با ساير مسلمانان شركت خواهند داشت) و اگر بعد از اتمام حجّت نپذيرفتند، در اين صورت : 1- یا اين است كه پيرو كتابى از كتابهاى آسمانى هستند و حاضر مى شوند كه به حكومت اسلامى و بپردازند كه در اين فرض به حال خود واگذار شده، در تحت پرچم و ذِمّه اسلام به سلامت زندگى مى كنند. 2- و یا اين است كه با سپاه اسلام اى مى بندند كه در اين صورت چه اهل كتاب باشند و چه نباشند به عهدشان وفا می شود. 3- و چنانچه نه اهل كتابند و نه براى جِزيه دادن حاضر به بستن معاهده هستند، در اين صورت با به جهاد و كارزار با ايشان اقدام مى شود. 💠 البته تنها كسانى از آنان كشته مى شوند كه كشيده و در مَعركه و ميدان جنگ حاضر شده باشند، و امّا كسانى كه تسليم شده و همچنين مردان و زنان و فرزندان مُستضعف، هيچكدام محكوم به قتل نيستند و اسلام، كشتن آنان را جايز نمى داند؛ و نيز شبيخون زدن و بدون اطّلاع بر سر دشمن تاختن و آب را به روى دشمن بستن و او را شكنجه دادن و مُثله كردن را اجازه نمى دهد. 💠 سپاه اسلام اين روش را هم چنان ادامه مى دهد تا آنكه در روى زمين اثرى از باقى نماند و همه به دين خدا گرایش پیدا کنند، بنابر اين تنها كسانى محكوم به قتل اند كه دين حقّ را نپذيرند. و در هر جنگى كه لشكر اسلام پيروز مى شود بعد از خاتمه جنگ، به هر چه از اموال و نفرات سپاهِ كفر که مسلّط شود مالک آنها خواهد بود. تاريخ درخشان جنگ هاى رسول خدا (ص) مشتمل است بر صفحاتى نورانى و مملو است از و پسنديده اى كه سراسر لطائفى از فُتوّت و مُروّت و ظرائفى از نیکی و احسان است. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈 🌺🌺🌺🌺
🌹🌹🌹 💠 و امّا ، وضع زن و اصولاً وضع به وجود آمدن خانواده و رُبوبيّت و سرپرستى خانواده در آنجا، نزديك همان وضع روم بود. يعنى قِوام و ركن اجتماع مدنى و اجتماع خانوادگى نزد آنان، مردان بودند و زنان تابع و طُفيلى مردان به حساب مى آمدند؛ و به همين جهت زن در اراده و در افعال خود استقلال نداشت، بلكه تحت ولايت و سرپرستى مرد بود. ليكن همه اين اقوام در حقيقت، قوانين خود را خودشان كردند، براى اينكه اگر براى زن استقلالى قائل نبودند، بايد همه جا قائل نباشند، يعنى همانطورى كه يك كودك نه در منافعش مستقل است و نه در جرائمش، بايد در مورد زنان نيز اينطور حكم مى كردند كه اگر در اراده و اعمالشان (آنجا كه مثلاً مى خواهند چيزى بخرند و يا بفروشند) مستقل نيستند، در جرائمشان هم مستقل نباشند؛ يعنى اگر كار خلافى كردند، نبايد خودشان جريمه شوند و يا شكنجه گردند، بلكه بايد ولىّ و سرپرستشان جريمه بپردازد. ولى همانطور كه گفتيم، اين اقوام، طُفيلى بودن زن را فقط در طرف منافعشان حكم مى كردند، یعنی اگر زنان كار نيكى مى كردند پاداش آنها به كيسه سرپرست آنها مى رفت و امّا اگر كار بدى مى كردند، خودشان شكنجه مى شدند. و اين خود عيناً يكى از شواهد و بلكه از دلايلى است كه دلالت مى كند بر اينكه در تمامى اين قوانين، را به اين نظر كه موجودى است ضعيف (و جزئى است از اجتماع، امّا جزئى ناتوان و محتاج به قيّم) مورد توجّه قرار ندادند، بلكه به اين ديد به او نگاه كرده اند كه موجودى است مُضرّ، و مانند ميكروبى است كه مزاج اجتماع را تباه مى كند و صحّت آن را سلب مى نمايد؛ چيزى كه هست مى ديدند كه اجتماع حاجت حياتى و ضرورى به اين دارد، زيرا اگر زن نباشد نسل بشر باقى نمى ماند، لذا مى گفتند : چاره اى نيست جز اينكه بايد به شأن وى اعتنا كنيم و وبال امر او را به عهده بگيريم. 💠 پس اگر جُرمى و خيانتى كرد بايد خودش عذاب آن را بچشد، و امّا اگر كار نيكى كرد و سودى رسانيد مردان از آن بهره مند شوند، و براى ايمنى از شرّش نبايد هيچگاه آزادش گذاشت، كه هر كارى خواست بكند، عيناً مانند يك دشمن نيرومندى كه در جنگ شكست خورده باشد و او را گرفته باشند، مادام كه زنده است بايد مقهور و زير دست باشد، اگر كار بدى كند شكنجه مى شود، و اگر كار نيكى كند تشكر و تقدير از او به عمل نمى آيد. و همين كه ديديد مى گفتند كه قِوام اجتماع به وجود مردان است، باعث شد كه معتقد شوند به اينكه اولاد حقيقى انسان، فرزندان مى باشند و بقاى نسل به بقاى پسران است (و اگر كسى فرزند پسر نداشته باشد و همه فرزندانش دختر باشند، در حقيقت بلا عقب و اجاق كور است)، و همين اعتقاد منشأ پيدايش عمل تبنّى (فرزند گيرى) شد، يعنى باعث آن شد كه اشخاصِ بى پسر، پسر ديگرى را فرزند خود بخوانند و ملحق به خود كنند، و تمامى آثار فرزند واقعى را در مورد او هم مترتّب سازند، براى اينكه مى گفتند : خانه اى كه در آن فرزند پسر نيست محكوم به ويرانى و نسل صاحب خانه محكوم به انقراض است، لذا ناچار مى شدند بچه هاى پسر ديگران را فرزند خود بخوانند، تا به خيال خودشان نسلشان منقرض نشود، و با اينكه مى دانستند اين فرزند خوانده، فرزند ديگران است و از نسل ديگران آمده، مع ذلك فرزند قانونى خود به حساب مى آوردند، و به او ارث مى دادند و از او ارث مى بردند، و تمامى آثار فرزند صُلبى را در مورد او مترتّب و جارى مى كردند. و وقتى مردى از اين اقوام يقين مى كرد كه است و هرگز بچه دار نمى شود، دست به دامن يكى از نزديكان خود از قبيل : برادر و برادر زاده مى شد، و او را به بستر همسر خود مى برد تا با او جماع كند، و از اين جماع فرزندى حاصل شده، و او آن فرزند را فرزند خود بخواند و خاندان او باقى بماند. و امّا مسأله ازدواج و طلاق نيز در يونان و روم نزديك به هم بود، در هر دو قوم جائز بود، ولی در يونان اگر زن از يكى بيشتر مى شد يكى از آن زنان، زن قانونى و رسمى بود و بقيه غير رسمى. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa