هدایت شده از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
نشست های چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی
گزارش نشست علمی توسعه فلسفه در چشم اندار چهل ساله انقلاب اسلامی
به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی؛ نشست علمی « توسعه فلسفه در چشم اندار چهل ساله انقلاب اسلامی» به همت پژوهشکده فلسفه و کلام و مرکز همکاریهای علمی و بینالملل پژوهشگاه در تاریخ ۱۸ شهریور برگزار شد. حجتالاسلام والمسلمین دکتر فیروزجایی و دکتر ابراهیم علیپور به عنوان ارائه دهنده و دکتر ذوالفقار ناصری به عنوان دبیر علمی در این نشست علمی حضور داشتند.
در ابتدای جلسه دبیر علمی دکتر ناصری در مورد ضرورت جلسه توضیح دادند و گفتند: انقلاب اسلامی و دانش های مختلفی که در راستای انقلاب اسلامی است رابطه تنگاتنگی دارد؛ زیرا انقلاب هویت فرهنگی داشته و دارد و به همین مناسبت در خدمت دو نفر از اساتیدی که در حوزه فلسفه اشتهار دارند هستیم و از ایشان دعوت کردیم تا در این زمینه به بحث و گفتگو بنشینیم، در ابتدا از آقای فیروز جایی می خواهیم که نسبت بین فلسفه و انقلاب اسلامی را مطرح کنند، آیا فلسفه بعد از انقلاب اسلامی توسعه پیدا کرده است و در هر دو صورت به تبیین آن بپردازند و آیا فاصله ما با فلسفه مطلوب چقدر است؟
دکتر فیروزجایی:
قبل از هر چیز از دوستان پژوهشکده فلسفه و کلام که زحمت تشکیل این جلسه را به عهده گرفتند تشکر می کنم، در مورد نسبت فلسفه و انقلاب اسلامی باید کمی به عقب برگردیم و مقایسه ای داشته باشیم و وضعیت قبل از انقلاب با وضعیت بعد از انقلاب بررسی کنیم و این مقایسه در دو حالت باید انجام بگیرد یکی فعالیت فلسفه تا شروع انقلاب اسلامی و دیگری فعالیت فلسفه در چهل سال انقلاب اسلامی.
بخش اول به علت ضیق وقت امکان بررسی تفصیلی آن در این جلسه وجود ندارد و فقط می توانیم بستر فرهنگی که در انقلاب برای فلسفه به وجود آمد اشاره کنیم که گویای بخش اول نیز خواهد بود، همان طور که نهضت ترجمه در سده های اول، دوم، چهارم و پنجم از زبان های یونانی، هندی و لاتین شکل گرفت و این اولین مواجهه تمدن اسلامی و مغرب زمین بود و بعد از آن نهضت مشروطیت اتفاق افتاد، در این دوران، ایرانیان به مغرب زمین و فلسفه غربی توجه کردند، هرچند توجه به آن کامل نبود و گفت و گوهایی ناقص شکل گرفت، بعد از مشروطیت و شکل گیری سلطنت پهلوی، با وضعیت جدیدی مواجه هستیم، از یک سو مدرنیسم غربی یا روشنفکری غرب زده مواجه هستیم که تصمیم می گیرد که ایران را به صورت کامل غربی کند، معمار این مدرنیسم محمد علی فروغی است و برای احیای فلسفه جدید غربی باید نگاه ما به عقل و ادراکات عقل باشد و کتاب هایی را در این زمینه مانند سیر حکمت در اروپا ترجمه کرد تا فلسفه غربی را در ایران پیاده کند.
جریان دیگری که در غربی سازی شکل گرفت جریان مارکسیسم بود، آن ها برای احیای و ترویج مارکسیسم فعالیت چشمگیری داشتند.
در همه مراکز علمی و دانشگاهی هر دو جریان فعال بوده اند، در چنین فضایی علامه طباطبایی به احیای فلسفه اسلامی و پاسخ به شبهات فلاسفه می پردازد که منجر به شکل گیری کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم می شود و این یک نقطه عطف در تاریخ انقلاب اسلامی محسوب می شود.
این وضعیت اجمالی فلسفه قبل از انقلاب اسلامی بود، امام خمینی که بنیانگذار انقلاب اسلامی است خود فیلسوف بزرگی است و با همین مبانی فلسفی به طراحی انقلاب اسلامی پرداخته است.
هر چند سیستم حکومتی بر اساس ولایت فقه طراحی شده است ولی ولایت فقیه نیز دارای مبانی کلامی و فلسفی متعددی می باشد و انقلاب اسلامی برای دفاع از خودش و به ویژه هجمه های فکری باید به سراغ عقل و منطق رفت و از همان ابتداء شهید مطهری و شاگردان علامه طباطبایی به تحکیم مبانی اعتقادی نهضت می پردازند که می توان به اساتید سبحانی، مصباح و شهید صدر اشاره کرد.
بعد از انقلاب اسلامی، در حوزه اسلامی و اخلاق مباحث عمده ای شکل گرفت و در عرصه فلسفه سیاسی نیز بیشتر مباحث در بعد از انقلاب شکل گرفته است و البته این طور نیست که همه این مباحث نوآوری داشته باشد، در فلسفه اخلاق آن چه بعد از انقلاب شکل گرفت بسیار عمده است و با قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست.
بعد از انقلاب اسلامی، رسما در دانشگاه های و مجامع علمی کشور رشته های فلسفی ایجاد شد و در این زمینه پژوهش های مختلفی انجام شد و کتاب هایی که در زمینه فلسفه منتشر شده است قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست و هم چنین نشریات فلسفی قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست، هر چند هنوز ما به حد مطلوب نرسیده ایم؛ این مهم به معنای کم کاری ما در این عرصه نیست ولی تلاش های زیادی در این زمینه انجام شده است.
هدایت شده از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
دکتر علیپور:
بحث ما در این جا، نگاه ایجابی است نه سلبی، در این جلسه به نکات ایجابی فلسفه خواهیم پرداخت، در ابتدا اشاره ای به منظومه معرفتی بحث می کنیم وقتی در این چهل سال می خواهیم عبور کنیم چگونه می توانیم این تحول را احرازکنیم، ما می توانیم با قبل از انقلاب مقایسه کنیم، می توانیم با مدارس فلسفی مقایسه کنیم و یا نگاهی کلان به لیست اندیشمندان قبلی و فعلی کنیم و در این زمینه مقایسه ای داشته باشیم یا در مورد روش های بحث این دو دوره مقایسه داشته باشیم.
اگر نگاهی به حوزه و دانشگاه داشته باشیم مشاهده می کنیم که فلسفه قبل از انقلاب یا تدریس نمی شد یا خیلی کم تدریس می شد، یا در مراکز آکادمیک احترامی برای فلسفه و فیلسوف قائل نمی شدند. ولی امروز مراکز با نشاط فلسفی و عقلانی زیاد مشغول فعالیت هستند، به عنوان نمونه مجمع عالی حکمت به صورت هفتگی جلسات فلسفی با حضور طلاب و فضلاء برگزار می کند.
امروزه کتابخانه های تخصصی در مورد فلسفه وجود دارد که در پژوهشگاه های متعدد وجود دارد که این نشان از توسعه فلسفه بعد از انقلاب دارد.
در مورد معرفت شناسی بحث های تخصصی بعد از انقلاب اسلامی مطرح شده است یا در مورد فلسفه های مضاف پژوهش های فراوانی در بعد از انقلاب انجام شده است که در این جا باید به زحمات استاد مطهری در این زمینه اشاره کرد.
بعد از انقلاب اسلامی ترجمه های غربی به صورت فراروان انجام شده است که این نیز یکی از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی به شمار می آید.
در پایان جلسه اساتید به پرسش های افراد حاضر در جلسه پاسخ دادند.
مقرر شد در جلسه دیگری آسیب های فلسفه ورزی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
هدایت شده از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
هجدهمین نشست از سلسله نشست های چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی با موضوع انقلاب اسلامی و آزادی
پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی www.isca.ac.ir
کانال پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در پیام رسان داخلی eitaa.com/isca24
هدایت شده از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
چهاردهمین نشست از سلسله نشست های چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی با موضوع رشد و پیشرفت همه جانبه
پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی www.isca.ac.ir
کانال پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در پیام رسان داخلی eitaa.com/isca24
هدایت شده از نجف لک زایی
دلالت های امنیتی قیام امام حسین علیه السلام .mp3
20.78M
دلالت های امنیتی قیام امام حسین علیه السلام
سخنرانی نجف لک زایی
در کمیسیون حقوق بشر اسلامی
قم. ۲۲ شهریور ۹۷
سوم محرم ۱۴۴۰
پیام #رهبر_معظم_انقلاب در پی #حادثه_تروریستی امروز صبح در #اهواز؛دستگاههای مسئول دنباله جنایتکاران را تعقیب وبه پنجه قضایی بسپارند
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
بسمهتعالی
حادثهی تلخ و تأسفبار شهادت جمعی از مردم عزیزمان در اهواز به دست تروریستهای مزدور، یک بار دیگر قساوت و خباثت دشمنان ملت ایران را آشکار ساخت. این مزدوران قسیالقلب که به روی زن و کودک و مردم بیگناه آتش میگشایند وابسته به همان مدعیان دروغگو و ریاکارند که پیوسته دم از حقوق بشر میزنند. دلهای پرکینهی آنان نمیتواند تجلّی اقتدار ملی در نمایش نیروهای مسلح را تحمل کند. جنایت اینها ادامهی توطئهی دولتهای دستنشاندهی آمریکا در منطقه است که هدف خود را ایجاد ناامنی در کشور عزیز ما قرار دادهاند. به کوری چشم آنان ملت ایران راه شرافتمندانه و افتخارآمیز خود را ادامه خواهد داد و مانند گذشته بر همهی دشمنیها فائق خواهد آمد.
اینجانب تسلّا و همدردی خود را به خانوادههای این شهیدان عزیز عرض میکنم و صبر و سکینهی الهی را برای آنان و علوّ درجات برای شهیدان مسألت مینمایم. دستگاههای مسئول اطلاعاتی موظفند با سرعت و دقت دنبالههای این جنایتکاران را تعقیب کنند و آنان را به سرپنجهی مقتدر قضائی کشور بسپارند.
سیّدعلی خامنهای
۳۱ شهریور ۱۳۹۷
@Islamicpp
لکزایی در نشست انقلاب اسلامی و توسعه فلسفه سیاسی:
نیازمند حضور جدی و مؤثر فلسفه سیاسی در عرصههای مختلف هستیم
شریف لکزایی بیان کرد: حکمت متعالیه در حقیقت نوع توسعه یافته فلسفه اسلامی اشراق و مشاء است و امروزه نیاز داریم که حضور جدی و مؤثر فلسفه سیاسی را در عرصه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ببینیم.
به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، نشست «انقلاب اسلامی و توسعه فلسفه سیاسی» از سلسله نشست های چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی با ارائه حجت الاسلام والمسلمین احمدرضا یزدانی مقدم، رجبعلی اسفندیار، شریف لک زایی و محمد پزشگی در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
@Islamicpp
طلیعه ، پایگاه خبری – تحلیلی علوم انسانی » نیازمند حضور جدی و مؤثر فلسفه سیاسی در عرصههای مختلف هستیم
http://www.talie.ir/%d8%ad%da%a9%d9%85%d8%aa-%d9%85%d8%aa%d8%b9%d8%a7%d9%84%db%8c%d9%87-%d8%aa%d9%88%d8%b3%d8%b9%d9%87%e2%80%8c%db%8c%d8%a7%d9%81%d8%aa%d9%87-%d9%81%d9%84%d8%b3%d9%81%d9%87-%d8%a7%d8%b4%d8%b1%d8%a7%d9%82/
دکتر غلامرضا اعوانی در شوکران نهم:
⭕ فلسفه بدون تأثیر، فلسفه نیست/ با مدرنیسم پدرکشتگی نداریم/ سنتگرایان متحجر نیستند
▫️نهمین قسمت برنامه تلویزیونی «شوکران» شب گذشته با حضور دکتر غلامرضا اعوانی چهره ماندگار فلسفه از شبکه چهار سیما پخش شد.
وی در پاسخ به این پرسش پیام فضلینژاد که آیا فلسفه امکان انعکاس دردها و دغدغههای مردم را دارد، گفت: اگر فلسفه تأثیر نداشته باشد میتوان گفت فلسفه بهمعنای حقیقی کلمه نیست.
▫️این متفکر ۷۶ ساله در پاسخ به پرسش دیگری درباره ارتباط فلسفه اسلامی با رستگاری انسان گفت: امروزه سعادت و نیکبختی یک معنای دنیوی پیدا کرده و بهمعنای رفاه شده. رفاه خوب است و دنیا و رفاه لازم است اما نیکبختی تنها در رفاه نیست. یعنی آدمی ممکن است فقیر هم باشد و به حکمت متعالیه برسد.
▫️اعوانی اظهار داشت: آنچه انسان را به معنای واقعی سعادتمند میکند، رسیدن به مطلق است. حالا این گاهی از طریق ایمان است و گاهی حکمت و فلسفه؛ ولی اگر آن را نداشته باشد، اهل رستگاری نیست. ممکن است ما دنیای خیلی خوبی هم داشته باشیم یعنی یک آدم سکولار یا کسی که به خدا هم اعتقادی ندارد ممکن است خیلی ثروتمند باشد اما از دیدگاه الهی این اهل نجات نیست.
▫️وی با انتقاد از روند نادرست ورود فلسفه غربی به کشورمان گفت: وقتی که دانشگاههای ایران تاسیس شد یک عدهای که به فلسفه اسلامی چندان وارد نبودند، رفتند و در خارج از کشور درس خواندند اما با فلسفه آن، عمیق برخورد نکردند. آنچه را دمدستشان بود به ایران آوردند. مثل پوزیتیویسم چرا که آنزمان تفکر غالب تفکر پوزیتیویستی بود. این را آوردند و در اینجا راجع به آن کتاب نوشتند و سخت از آن دفاع کردند. فیلسوف آن زمان دکارت بود و دیگر افلاطون هم نبود. یک غربی را معرفی کردند که نمیشود به آن گفت غرب اصیل.
▫️رئیس انجمن بینالمللى فلسفه اسلامى خاطرنشان کرد: برخی متفکران و فیلسوفان اسلامی، وقتی به غرب میروند، تحت تأثیر فیلسوفان غربی و بادهای غربی قرار میگیرند، آنوقت آمدهاند میخواهند اسلام را رنگ بدهند!
▫️رئیس انجمن حکمت و فلسفه ادامه داد: مخالفت ما با مدرنیسم به خاطر پدرکشتگی نیست، به خاطر این است که با مبادی الهی تمام الهیون در تمام تاریخ ضدیت دارد.
▫️اعوانی در نقد برخی تفکرات هم گفت: فیلسوف مسلمان نمیتواند بگوید «برای خودم» مینویسم و به من ربطی ندارد که اثر عمل و نوشته من در جامعه چیست! این بسیار اشتباه است. مگر فیلسوف برای خودش فلسفهورزی میکند؟ این با حکمت اسلامی از بن دندان منافات دارد.
▫️وی اظهار داشت: الان نمیشود گفت که جامعه ما صد درصد اسلامی است. الان جامعه ما یکدست نیست. آنهایی که در غرب تحصیل کردهاند، هر کدام یک گرایشی دارند.
▫️شاگرد سیدحسین نصر در پاسخ به نقدهایی که نسبت به سنتگرایی توسط افرادی مانند عبدالکریم سروش مطرح میشود، اظهار داشت: یا جامعه جهانی اشتباه کرده و آقای دکتر نصر را بهعنوان فیلسوف زنده پذیرفته و این یعنی دکتر نصر در همه ابعاد فلسفه اسلامی کار کرده و شما ببینید چه کتابهایی را درآورده است. الان با کمک 70 یا 80 نفر یک کتاب پنج جلدی منتشر کرده که تمام بزرگان فلاسفه ایران را معرفی کرده است.
▫️وی افزود: من هیچ وقت متحجر نیستم. چرا؟ برای اینکه «الذین یستمعون القول». من همیشه گوش استماع دارم. انسان باید انصاف و سمع داشته باشد. «فیتبعون احسنه»، و بعد بگویم به این دلیل و آن دلیل قبول است. ولی اینکه بگوید شما باید بپذیرید، این مکتب ایسم را بپذیرید، دگماتیسم در اینهاست. دگماتیسم این است که به یک ایسمی قائل باشید (که بیشتر اینها همینطور هستند) و اصلا چشم برندارید از این ایسم. ما به هیچ ایسمی قائل نیستیم.
▫️وی در پایان از مباحثات علمی استقبال کرد و گفت: بسیار خوب است روبهروی هم بنشینند ولی دیالوگ باشد. فحش نباشد. دیالوگ اولش استماع است. اولش احترام است. ولو اینکه کسی حرف مرا قبول ندارد یا من نداشته باشم، کلام او به یک اجتهادی رسیده؛ حالا بالاخره آن هم اجتهاد کرده ولی بالاخره ممکن است نتایجش درست نبوده. نهایتا یا اجتهاد من اشتباه بوده یا او.
🔸 لکزایی در نشست انقلاب اسلامی و توسعه فلسفه سیاسی:
نیازمند حضور جدی و مؤثر فلسفه سیاسی در عرصههای مختلف هستیم
شریف لکزایی بیان کرد: حکمت متعالیه در حقیقت نوع توسعه یافته فلسفه اسلامی اشراق و مشاء است و امروزه نیاز داریم که حضور جدی و مؤثر فلسفه سیاسی را در عرصه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ببینیم.
به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، نشست «انقلاب اسلامی و توسعه فلسفه سیاسی» از سلسله نشست های چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی با ارائه حجت الاسلام والمسلمین احمدرضا یزدانی مقدم، رجبعلی اسفندیار، شریف لک زایی و محمد پزشگی در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
@Islamicpp
طلیعه ، پایگاه خبری – تحلیلی علوم انسانی » نیازمند حضور جدی و مؤثر فلسفه سیاسی در عرصههای مختلف هستیم
http://www.talie.ir/%d8%ad%da%a9%d9%85%d8%aa-%d9%85%d8%aa%d8%b9%d8%a7%d9%84%db%8c%d9%87-%d8%aa%d9%88%d8%b3%d8%b9%d9%87%e2%80%8c%db%8c%d8%a7%d9%81%d8%aa%d9%87-%d9%81%d9%84%d8%b3%d9%81%d9%87-%d8%a7%d8%b4%d8%b1%d8%a7%d9%82/
🔸 چکیده مقاله
🔹صلح از منظر صدرالمتألهین شیرازی
نویسندگان
شریف لک زایی، دانشیار و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
نجمه کیخا، استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
مقاله حاضر با هدف تمرکز بر دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی، بر آن است تا چارچوبی از مسئله صلح را در فلسفه سیاسی صدرالمتألهین مورد بررسی قرار دهد. پرسش اصلی بحث آن است که: با توجه به آثار و از منظر صدرالمتألهین، چه تصویری از صلح ترسیم میشود و صلح چه جایگاهی در فلسفه ایشان دارد؟ در پاسخ به پرسش یادشده، این مدعا مورد توجه قرار گرفته که به نظر، در فلسفه سیاسی ملاصدرا تمامی عرصههای فردی و اجتماعی زندگی انسان درگیر مسئله صلح میشود و باید برای همه ارکان سهگانه زندگی، یعنی فرهنگ، سیاست و اقتصاد، صلح تدارک شود؛ در غیر این صورت نمیتوان از صلح سخن گفت. در واقع چالش در هر کدام از سه بخش مورد اشاره میتواند به برقراری و تحقق صلح خلل وارد سازد. از نظر فلسفه سیاسی متعالی، هر چیزی که معرفت، امنیت و معیشت و به عبارتی، عدالت جامعه را مختل سازد، از صلح دور شده است. از این منظر میتوان گفت جنگ و صلح هر دو بر جامعه عارض میشود. اگر عدالت باشد، صلح برقرار است و معرفت، امنیت و معیشت در جامعه بهسامان است و اگر عدالت نباشد، جنگ و ستیز اتفاق میافتد. ازاینروست که در فلسفه اسلامی بر عدالت به عنوان رکن هستی تأکید بسیاری شده است و در کنار علم و معرفت، از مهمترین ویژگیهای یک حاکم مسلمان و حکومت اسلامی به شمار میرود. جهاد نیز از این منظر برای مقابله با سدکنندگان راه معرفت خدا و سدکنندگان راه معیشت و حیات مردم وضع شده است و کارکردی صلحطلبانه دارد.
فصلنامه حکمت اسلامی، شماره1-پیاپی 16 (بهار 97)، صفحه 179-198.
@Islamicpp
متن کامل 👇👇👇
صلح از منظر صدرالمتألهین شیرازی
http://fhi.hekmateislami.com/article_68982.html
🔴 فلسفه صدرایی و علوم انسانی
بخش اول( کلیات)
نویسنده: محسن جبارنژاد
🔽 فلسفه را به درستی مادر علوم دانستهاند؛ چه آنکه بسیاری از علوم در اثبات اصول موضوعه و مبادی خود، محتاج فلسفهاند. تنقیح علوم انسانی، بدون پشتیبانی یک سنت فلسفی غیرممکن خواهد بود و این خود اهمیت فلسفه را در تعیین جهتگیریهای علومانسانی، نشان میدهد. امروزه بیش از هر زمان دیگری، ناکارآمدی علومانسانی در ایران اثبات شده است. در یک نگاه کلی میتوان چنین به قضاوت نشست که علومانسانی در ایران نه آنچنان توانسته نیازی از ما رفع کند و نه رنجی از ما بکاهد. شاید بتوان این مشکل را در وهله اول نه در خود این علوم بلکه در فلسفه پشتیبان این علوم دانست و همین مساله ضرورت ابتنای علوم انسانی بر یک سنت فلسفی قابلاتکا را دوچندان میکند. نگارنده بر این باور است که بدون آنکه بخواهیم درگیر شعارزدگی، باورهای سطحی یا انتظارات غلط و نابجا از دستگاه فلسفه صدرایی شویم، در عین حال با کاربست منطقی این سنت فلسفی و خصوصا امتداد آن در علوم انسانی و اجتماعی میتوانیم شاهد شکوفایی این علوم در ایران باشیم.
🔽 سنت فلسفی حکمت متعالیه اولا سنتی خودی محسوب میشود و لذا نسبتی با «ما» دارد و ثانیا به دلیل نگرش وجودی حاکم بر آن، از وجود انضمامی انسان و از عرصههای حیات اجتماعی آدمی غفلت نمیورزد و لذا میتوان طیفی از فلسفههای مضاف اعم از فلسفه سیاست، فلسفه حقوق، فلسفه هنر و… را از دل این سنت فلسفی استخراج و جهتگیری دانش علوم انسانی را بر مبنای آن تنظیم کرد، ضمن آنکه نباید گرفتار انتظارات نابجا از این دستگاه فلسفی شد و کارویژههای آن را با کارویژههای خود علومانسانی یکی دانست. تدوین علومانسانی بومی و به تعبیری ایرانی- اسلامی، نیازمند کوشش پیگیر و مستمر علمی از سوی محققان است و نقش حکمت متعالیه در این میان، نه تولید گزارههای دانشی علومانسانی بل در اختیار نهادن شاخص و مبنایی برای سنجش مدام همسویی گزارههای دانشی علوم انسانی با مبانی یاد شده است. با عنایت به موارد یاد شده،فلسفه صدرایی می تواند در موارد متعددی، نقش عقبه پشتیبانیکننده علومانسانی بومی را ایفا کند. این پشتیبانی هم میتواند درجهت سلبی و نقد علوم انسانی فعلی موثر واقع شود و هم واجد ابعاد ایجابی و ناظر به درافکندن طرحی بدیع و گشودن افقی نو پیشروی علوم انسانی در ایران باشد.
🔴فلسفه صدرایی و علوم انسانی
بخش دوم( هستی شناسی)
نویسنده: محسن جبارنژاد
🔽 هستیشناسی، بخش اصلی هر نظام فلسفی است که به تبیین کلان هستی و تقسیم آن میپردازد. آیا هستی منحصر به ماده است یا مجردات را نیز شامل میشود؟ آیا ذهنی و خارجی است؟ آیا حادث و قدیم است؟ آیا واجب و ممکن است؟ و دهها پرسش دیگر ( خسروپناه، ۲۹:۹۴). هستیشناسی، نقشی تعیینکننده در جهتگیریهای علومانسانی ایفا میکند. بدون ارجاعات آنتولوژیک، هیچ گزاره دانشی در علوم انسانی را نمیتوان توجیه کرد یا حداقل چنین تبیین و توجیهی را نمیتوان کامل دانست. هستیشناسیهای متفاوت، علومانسانی متفاوت تولید خواهد کرد. طی یکی دو قرن اخیر هستیشناسی مادی در غرب، باعث تزریق روح پوزیتیویسم و اثباتگرایی در علوم انسانی شد.حتی گرایشهای منتقد اثباتگرایی نظیر هرمنوتیک، انتقادی و پستمدرن علیرغم برخی تفاوتهایی که با این رویکرد داشتند، در نوع نگاه به هستی (و توافق بر هستیشناسی مادی) با اثباتگرایی مشترکند.
🔽 چارچوب هستیشناختی ملاصدرا مشتمل بر عناصر محتوایی متعددی نظیر اعتبارات عقلی (اعم از اعتبار عقلی وحدت، اعتبار عقلی جوهریت و عرضیت، اعتبار عقلی امور اضافه و عدمی اعتبار عقلی عدد… )، اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، وحدت تشکیکی، قاعده بسیطالحقیقه، مساوقت وحدت و وجود، حرکت جوهری و… است که میدان وسیعی را برای مانور علوم انسانی به دست میدهد. اصالت وجود و اعتباریت ماهیت را میتوان نقطه کانونی هستیشناسی صدرایی برشمرد که از ظرفیت بالایی برای فربهسازی و بسط گزارههای علوم انسانی بومی و نیز فراروی از محدودیتهای تحمیل شده بر علومانسانی از جانب هستیشناسی مادی، برخوردار است. ملاصدرا علم را حقیقتی از سنخ «وجود» میداند و از طرفی قائل به عدم مسانخت میان علم و ماده است.
🔽 در اندیشه صدرالمتالهین، هستی واجد ساحتی مجرد است. صدرالمتالهین، نفس آدمی را مجرد میداند و بر این باور است که ذات انسان جوهری مجرد و غیر از جسم و عوارض آن است. این تجرد در قیاس با بنیادهای هستیشناختی مادی علومانسانی سکولار، نوعی افقگشایی در برابر علوم انسانی محسوب میشود. مفارق دانستن نفس آدمی و متعلق دانستن آن به عوالم روحانی در حکمت متعالیه، امکانات جدیدی را در اختیار علومانسانی برای شکستن حصار تنگ هستیشناختی مادی و خصوصا پوزیتیویستی در اختیار دانش انسانی بومی قرار میدهد. پذیرش ساحت تجرد برای علوم انسانی کمک میکند که اولا انسان را به روح مجرد و بدن مادی تقسیم کند و ثانیا در کشف روابط میان پدیدهها به نسبت ملک و ملکوت (ظاهر و باطن)، توجه ویژهای نشان داده شود و ثالثا تفکر رئالیستی بر علوم انسانی حکمفرما شود و رویکرد ابزارانگاری و پوزیتیویستی و ایدهآلیستی طرد شود.
🔴 فلسفه صدرایی و علوم انسانی
(بخش سوم: شناخت شناسی)
نویسنده: محسن جبارنژاد
🔽 حکمت متعالیه در مباحثی نظیر امکان معرفت، فرآیند و مکانیسم معرفت، منابع معرفت، قلمروی معرفت، تئوریهای صدق و ارزش و معیار معرفت و نیز شرایط و موانع معرفت، نکات قابلتوجهی را در جهت گرهگشایی از نقاط کور معرفتشناسی علومانسانی موجود عرضه میکند. تجرد معرفت، اتحاد عالم و معلوم و ترابط معرفت با هر دوی اینها، همسنخی معرفت و وجود (بهعنوان یکی از ارکان معرفتشناسی صدرایی)، رئالیسم معرفتی دستگاه فلسفه صدرایی و نقد صریح شکاکیت معرفتشناسانه در این دستگاه فلسفی و امکان حصول معرفت و تفصیلهایی که صدرا در این زمینه ارائه داده است، بستری قابلاتکاست برای اتخاذ موضعی انتقادی نسبت به برخی رویکردهای رایج در علوم انسانی نظیر پدیدارشناسی، هرمنوتیک و حتی پستمدرن. حرکت جوهری ملاصدرا همانگونه که در هستیشناسی اثراتی عمیق بر جای گذارده، در معرفتشناسی نیز تاثیری تعیینکننده دارد.
🔽 حرکت جوهری به عنوان یکی از مولفه های مهم فلسفه صدرایی، در حیطه معرفتشناسی، بصیرتهای انتقادی فراوانی را پیشروی ما برای نقد تجربهگرایی افراطی و نیز عقلگرایی رادیکال و خودبنیاد، قرار میدهد و ضمن توجه به هر دو ساحت تجربه حسی و عقل، تبیین دقیقی از وزن و جایگاه هر یک از این عناصر با استفاده از نظریاتی نظیر حرکت جوهری، جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا و سیرنفس در عوالم ثلاثه ارائه میدهد. مراتب معرفت در حکمت صدرایی را باید هماهنگ با مراتب هستی و سیر نفس در عوالم وجود پیش برد. زیرا صدرا ثابت کرد علم هم سنخ وجود است و هر مرتبه آن، همرتبه وجود آن مرتبه است. از سوی دیگر نفس، در سیر خود به حرکت جوهری، در مراحل هستی تعالی مییابد. بنابراین تعالی در مراتب آن، همان حرکت تکاملی نفس در ادراک عالم طبیعت و محسوسات در مرتبه طبیعت قرار میگیرد؛ پس از مرحله ادراک طبیعی و حسی و با اندوختههای علم حسی، به عالم مثال یا خیال ارتقا مییابد و پس از آن، آماده ورود به عالم عقل و نیل به مقام تجرد عقلانی میشود. این همان سیر نفس در عوالم ثلاثه است که صدرا اقسام ادراک را بر همین اساس به سه قسم حسی، خیالی و عقلی تقسیم کرده است. (خسروپناه، ۱۳۸۸: ۲۴۴ و ۲۴۵). بدینترتیب ملاصدرا ادراکات حسی را زمینهساز ادراکات برتر – یعنی ادراک خیالی و ادراک عقلی- میداند و آنها را در یک نسبت طولی صورتبندی میکند، بدون آنکه یکی را به نفع دیگری طرد کند. در اینجا میتوان از معرفتشناسی صدرایی پلی به روششناسی نیز زد. بدینمعنا که تکثر منابع شناخت و جمع توامان «قرآن و عرفان و برهان» یا «عقل و خیال و حس» در فلسفه صدرایی، گشایشهای فراوانی را نیز در روششناسی علوم انسانی پدید میآورد.
🔴 فلسفه صدرایی و علوم انسانی
(بخش چهارم: روش شناسی)
نویسنده: محسن جبارنژاد
🔽 میان روشهای استقرایی و قیاسی از یکسو و نیز روشهای کمی و کیفی از سوی دیگر، باعث شده دامنه این نزاعها در علومانسانی ما را با دلمشغولیهای فلسفی گستردهتر مواجه سازد. سوالاتی نظیر اینکه چگونه میتوانیم جهان اجتماعی را بشناسیم؟ یا چه چیز، توضیحی کافی از پدیدههای اجتماعی قلمداد میشود؟ (استوکر، ۱۳۸۸: ۳۸). فلسفه صدرایی به دلیل توجه توامان به هر چهار ساحت تجربه، عقل، شهود و وحی، وسعتی را پیشروی بسط علوم انسانی و خروج از دایره «انحصارگرایی روشی» ایجاد میکند. نزاع میان حس و عقل، عقل و شهود، وحی و عقل و درگیرشدن در دعواهای ممتدِ تاریخی میان علم و دین در غرب، نشان از ضیق دایره روششناسی در علومانسانی است -که خود نیز به دلیل تضییق رهیافتهای فلسفی در اصالت دادن به یکی از عناصر چهارگانه یاد شده و غفلت از سایر عناصر است و به نظر تلفیق روششناختی برآمده از تکثر منابع معرفت در حکمت متعالیه، تا حدود زیادی میتواند ما را در فائق آمدن بر این تنگناهای روشی، یاری رساند.
🔴 فلسفه صدرایی و علوم انسانی
( بخش پنجم و آخر: انسان شناسی فلسفی)
نویسنده: محسن جبارنژاد
🔽 انسانشناسی فلسفی نیز یکی از ساحتهای مهمی است که در جهتگیری علومانسانی تاثیری تعیینکننده دارد. علوم انسانی اصولا به معارفی اطلاق میشود که موضوع تحقیق آنها فعالیتهای مختلف بشر است؛ یعنی فعالیتهایی که متضمن روابط افراد بشر با یکدیگر و روابط این افراد با اشیا و نیز آثار و نهادها و مناسبات ناشی از آنهاست. (فروند، ۱۳۷۲: ۴) با این تعریف رابطه میان انسانشناسی و علومانسانی بیش از پیش مشخص میشود. رویکردهای متفاوت آنتروپولوژیک، به تفاوتهایی قطعی در گزارههای دانشی علومانسانی اعم از حقوق، سیاست، اقتصاد و… منجر خواهد شد. نگاه سوبژکتیو و خودبنیاد کانتی به انسان، قطعا نتایجی متفاوت با نگاه انسانشناسانه ملاصدرا در ساحتهای یادشده بر جای میگذارد.
🔽 در انسانشناسی فلسفی صدرایی، سوژه انسانی خودبنیاد نیست، بلکه به دلیل امکان فقر وجودی، کل هستیهای جهان و ازجمله انسان، هستیهای تعلیقیای هستند که وجود آنها عین تعلق آنهاست. این رویکرد انسانشناختی، جهتگیریهایی متفاوت با جهتگیری سوبژکتیو بر گزارههای علوم انسانی برجای مینهد. انسان ملاصدرا، حیوان ناطق ارسطویی نیست بلکه «حی متأله» است، یعنی موجود زنده الهیاندیش. مفهوم متعالی انسان در نگاه صدرا و تبیین چنین انسانی بر مبنای حرکت جوهری، آدمی را در مسیر «شدن» قرار میدهد و با نگاهی دینامیک و پویا به ظرفیتهای آدمی، رد او را در عوالم چهارگانه حس، خیال، اندیشه و شهود پی میگیرد و با توجه به عنصر اختیار آدمی در این صیرورت نفس، چهارگونه انسان حسی، خیالی، حیوانی و حقیقی را به تصویر میکشد. به نظر، نگاه متعالی ملاصدرا به انسان و تصویر جامع وی از آدمی، برخلاف نگاههای تکساحتی به انسان در علوم انسانی فعلی، مبانی نظری جامعی را برای ساخت بنای علومانسانی متعالی در اختیار مینهد. به هر روی دستگاه فلسفی صدرایی، به صورت توأمان هم واجد توانایی شالودهشکنی مبانی علومانسانی فعلی و هم واجد طرحی ایجابی و نو برای فراروی از مبانی این علوم و تاسیس «علوم انسانی متعالی» است.
پایان
🔹 انتشار «درآمدی بر اندیشه سیاسی امام موسی صدر»
کتاب «درآمدی بر اندیشه سیاسی #امام_موسی_صدر » نوشته #شریف_لکزایی نخستین اثر مستقل در باب منظومه فکر سیاسی امام موسی صدر روانه بازار نشر شد.
خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: کتاب «درآمدی بر اندیشه سیاسی امام موسی صدر» نوشته شریف لکزایی توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شد.
در این اثر که نخستین اثر مستقل در باب منظومه فکر سیاسی امام موسی صدر است، سعی شده تا حد امکان نقاط تلاقی اندیشه و عمل وی به مخاطب نشان داده شود. در چنین بستری است که مفاهیم مهم اندیشه سیاسی صدر نظیر عدالت، آزادی، ولایت و حکومت به درستی فهم خواهد شد.
این کتاب شامل هفت فصل می شود: شرح حال، فعالیتها و آثار، بنیانهای اندیشه، آزادی، عدالت، گفتوگو و همبستگی، ولایت و حکومت.
در بخشی از این کتاب آمده است: «فهم منظومه فکری متفکران و اندیشمندان به خودی خود جذاب است و اگر صاحب اندیشه امام موسی صدر باشد این جذابیت افزون خواهد شد و جامعه متکثر و چند فرهنگی لبنان در کنار نگاه جامع نگر و اندیشمندانه امام صدر و نیز تمایزات شخصیتی وی، او را به مصلحی متفکر و کنشگری اندیشمند بدل ساخت.»
کتاب «درآمدی بر اندیشه سیاسی امام موسی صدر» نوشته شریف لکزایی در ۲۶۸ صفحه توسط نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در سال ۱۳۹۷ منتشر شد.
@Islamicpp
انتشار «درآمدی بر اندیشه سیاسی امام موسی صدر» - خبرگزاری شبستان
http://www.shabestan.ir/detail/News/730565
نجمه کیخا در گفتگو با مهر:
امام(ره) توانست تغییرات گسترده در سازمان اخلاق و سیاست ایجاد کند
نجمه کیخا گفت: امام خمینی(ره) هم به لحاظ ابزارهای ارتباط جمعی، هم به لحاظ پختگی و حضور مردم، هم به لحاظ دارا بودن قدرت مرجعیت توانست تغییرات گسترده ای را در سازمان اخلاق و سیاست ایجاد کند.
خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: اخیرا کتاب مناسبات اخلاق و سیاست در حکمت متعالیه، نوشته نجمه کیخا عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، توسط گروه فلسفه سیاسی پژوهشکده علوم و اندیشه اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شده است. این اثر در ادامه کتاب مناسبات اخلاق و سیاست در اندیشه اسلامی است که به آرای محقق سبزواری، محقق نراقی و امام خمینی در این باره پرداخته است. اخلاق و سیاست به عنوان دو مفهوم فربه در حوزه حکمت عملی و در جریان زندگی متغیر و پرتکاپوی اجتماعی بشر، نیازمند بازنگری و تأمل مداوماند. بیشک فهم عوامل تأثیرگذار در ترسیم ارتباط این دو مقوله بر درک صحیحتر مناسبات این دو در جامعه امروزین یاری خواهد رساند. در گفتگویی با نجمه کیخا به بررسی این اثر و اهداف و دستاوردهای تحقیقی وی پرداخته ایم.
*پیش از این شما مناسبات کتاب اخلاق و سیاست در اندیشه اسلامی را منتشر کرده اید، به نظر می رسد بهتر است از این کتاب آغاز کنیم. هدف از نگارش این اثر چه بوده است و به طور کلی در اندیشه اسلامی اخلاق و سیاست چه مناسباتی وجود دارد؟
در کتاب مناسبات اخلاق و سیاست که در سال ۱۳۸۶ به چاپ رسید بیشتر به دنبال آن بودم تا نشان دهم تلقی اندیشمندان مسلمان شیعه در ایران در باب اخلاق و سیاست
@Islamicpp
https://www.mehrnews.com/news/4404555/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA-%D8%AA%D8%BA%DB%8C%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%DA%AF%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82-%D9%88-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF
هدایت شده از شریف لک زایی
نشست هفتگی شهر کتاب
سهشنبه 15 آبان ساعت ۱۶:۳۰
با رونمایی از کتاب «درآمدی بر اندیشهی سیاسی امام موسی صدر»
با حضور آقایان اختری، میراحمدی، شریعتمداری و شریف لک زایی
@shariflakzaei