موش کور:«وقتی بزرگ شدی میخوای چی کاره بشی؟»
پسرک:«مهربون!»
انیمیشن پسرک، موش کور، روباه و اسب(۲۰۲۲)
چارلی مکسی
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
ره آسمان درون است، پر عشق را بجنبان
پر عشق چون قوی شد، غم نردبان نماند
مولانا
غزلیات شمس
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
مادامی که در گذشته هستی، نمیتوانی کاری انجام دهی که باعث تغییر زمان حال شود.
پیش از آنکه قهوه سرد شود
توشیکازو کاواگوچی
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
خاک بر سر آن خاکسار که خدمت پادشاهان کند که با ایشان وفا و حرمت و رحمت نیست.
تاریخ بیهقی
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
حتی اگر به کسی احساس تعلق خاطر عمیقی دارید، همواره شکلی از فاصله و جدایی وجود دارد و یک جور تنهایی، که باید به آن حرمت گذاشت.
فلسفه تنهایی
لارس اسوندسن
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
و در سرزمین دلهای ما درختان محبتت را بکار.
مناجات خمسعشر
مناجاتالزاهدین
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
تا آنجا که شعورم راه میدهد آگاهانه سعی میکنم دریچههای ذهنم را به روی تأثیر دیگران باز بگذارم. دائم خوشهچینی میکنم. از اثر دیگران نمیترسم چون میدانم مرا دگرگون نمیکند.
روزها در راه
شاهرخ مسکوب
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
میدانم هر کاری را بد انجام دادهام. بد زندگی کردم، بد نوشتم، بد عاشق شدم، اما یک کار را خوب انجام دادهام؛ با قلدرها خوب جنگیدم، هرچند زمان و زندگیم از دست رفت.
ماه غمگین، ماه سرخ
رضا جولایی
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
ما ره به کوی عافیت دانیم و منزلگاه انس
ای در تکاپوی طلب گم کرده ره با ما بیا
شهریار تبریزی
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
آکادمی هنری ماه نو
🔻پرداخت شخصیت از چه طریقیه؟ یا از طریق دیالوگه یعنی همین گفتوگوها، یا از طریق عمل داستانیه، یا از
🔻روایت چیست؟
ابنسینا میگوید من اولین چیزی که یادم میآید، این است که از یک حصار مشبکی آسمان را میدیدم. بعدها مادرش برایش تعریف کرده بود که ما داشتیم نان میپختیم و تو را که یک نوزاد کوچکی بودی، گذاشته بودیم کنارمان و رویت یک الک گذاشتیم که قِل نخوری و از روی تنور بیفتی پایین. و خب این خاطره در ذهن ابنسینا بوده که از بین سوراخهای الک آسمان را میدیده. یعنی ابنسینا اولین روایتی که حافظهاش را ساخته، آنجا شکل گرفته.
شما اولین چیزی که از زندگی یادتان است، چیست؟
🔺برشی از درسگفتار «روایتنویسی مقدماتی» استاد مکرمه شوشتری
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
من فکر میکنم ما کور نشدهایم. ما کور هستیم، کور اما بینا. کورهایی که میتوانند ببینند اما نمیبینند.
کوری
ژوزه ساراماگو
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
آکادمی هنری ماه نو
🔻خب که چی؟
سؤالی که ممکن است بعد از خواندن ناداستانتان بشنوید، و شنیدنش بسیار دردناک است، اما سؤال بسیار درستی است!
«خب که چی؟» نشان میدهد چیزی باید در هویت هر ناداستانی وجود داشته باشد که جواب این سؤال را در دل خود داشته باشد! و آن چیز چیست؟ در هر داستان یا ناداستانی باید یک «تحول» رخ دهد.
وقتی از یک داستان یا ناداستان صحبت میکنیم، صحبت از یک «تغییر» است. دو اتفاق میافتند که فاصلۀ بینشان یک تغییر است. مثلاً کسی عزیزی را از دست میدهد و این، باعث میشود با مرگ کنار بیاید. فاصلۀ بین از دست دادن و کنار آمدن، تغییر است.
چه میشود که آدمها تصمیم میگیرند تغییر کنند؟
ما برای اینکه تغییر کنیم، باید درد بکشیم. درد یعنی چه؟ هر گاه بین آنچه در ذهنم تصویر کردهام و آنچه واقعیت به من نشان میدهد فاصله باشد، احساس درد میکنم. مثلاً من فکر میکنم آدم باهوشیام. واقعیت بهم نشان میدهد که آنقدرها هم باهوش نیستم! من احساس درد خواهم کرد. لازمۀ تغییر «احساس درد» است.
هر جا که تصمیم میگیرم خودم را از آنچه واقعاً هستم به آنچه در ذهنم از خودم سراغ دارم تبدیل کنم، یعنی در مسیر تغییرم و این، دستمایۀ نوشتن همۀ ناداستانهای دنیاست.
وقتی میخواهم یک ناداستان بنویسم، باید جواب این سؤال را بدهم: چی هستم؟ میخواهم چه بشوم؟
🔺برشی از درسگفتار «نزدیک داستان» استاد رامبد خانلری
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr