یادت باشه همیشه طوری زندگی کنی که ارزش کاری که برات انجام شد رو داشته باشی!
نجات سرباز رایان (۱۹۹۸)
استیون اسپیلبرگ
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
تا در تو نظر کردم رسوای جهان گشتم
آری همه رسوایی اول ز نظر خیزد
عطار نیشابوری
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
🔻چطور شوخی بنویسیم؟
خاطرات ما ممکن است به خودی خود آنقدر جذاب و بامزه نباشند. ما به عنوان نویسندۀ طنز باید در پرداخت آن خاطره، یک مقدار دروغ بگوییم و اغراق کنیم. یک کمی خاطره را دستکاری کنیم تا بامزه شود. درواقع خاطره دستاویزی برای شروع کار است. یعنی خاطره را میگذاریم جلویمان و فکر میکنیم باید چه کار کنیم تا بامزهتر و خندهدارتر شود. باید یک چیزهایی را دور ریخت، اتفاقات بیمزه و بینمک را حذف کرد. و یک چیزهایی هم اضافه کرد که اصلاً در آن وجود نداشته! کار نویسنده اصلاً همین است.
شما باید این توانایی را داشته باشید که خاطرۀ مناسب را از بین خاطراتتان بیابید و بعد آن را توسعه دهید.
از آنجایی که برای نوشتن، مطالعه هدفمند بسیار مهم و اثرگذار است، دو کتاب از «دیوید سداریس» طنزنویس مهم امریکایی معرفی میکنم که حتماً بخوانید. هر دو کتاب را پیمان خاکسار ترجمه، و نشر چشمه منتشر کرده است: «بالاخره یک روز قشنگ حرف میزنم» و «مادربزرگت را از اینجا ببر».
🔺برشی از کارگاه «طنزنویسی» استاد حسام حیدری
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻جملاتتون باید کوتاه باشه!
جملاتتون باید کوتاه باشه. یعنی چی؟ یعنی فاصلهٔ بین نهاد و گزاره همیشه باید کم باشه. «علی آمد.» علی نهاد و گزاره، آمد. هر چی فاصلهٔ نهاد و گزاره بیشتر بشه، فهمش، تحلیلش، درکش برای مخاطب سختتر میشه. به جایی میرسه که میبینید در یه متنی میگه:«علی که با محمدرضا دعواش شده بود و کتش رو زده بود پاره کرده بود، همون کتی که از فروشگاه هاکوپیان خریده بودند، بلوار فردوسی، همونی که سرش رو تازه خراب کرده بودند و یه سری شهرداری هم ریخته بودند با مردم دعوا میکردند، غذا خورد.»
چی شد؟! انقدر فاصلهٔ بین نهاد و گزاره زیاد شده که ما میمونیم که این گزارهٔ غذا خورد، کتش رو از روی جالباسی برداشت، به کی میخوره؟ میریم از اول متن رو میخونیم، گاهی میفهمیم و گاهی حتی با خوندن متن هم متوجه نمیشیم!
🔺برشی از کارگاه «نویسندگی خلاق» استاد سیداحمد بطحایی
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
چرا از موقعیتهای ترسآوری مثل جفتپا پریدن در رابطههای اشتباه، گز کردن جاده در تاریکی، یا شنا در دریاچهای که دست به غرق کردنش ملس است، به اندازهٔ کافی نمیترسم؟ به بدن ظریف و شکنندهام مینازم یا دلم قرصِ عهدِ جهان سستبنیاد است؟
و کسی نمیداند در کدام سرزمین میمیرد
مهزاد الیاسی
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr