_ باید برویم.
_ کجا؟
_ هر جایی غیر میلک.
_ جایی نداریم آخه.
_ همه جا جای ماست، به شرطی که خاطرههایمان با ما نیایند ...
بیوهکشی
یوسف علیخانی
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
🖋️ یک موقعیت خوب بهخصوص برای بچههای داستاننویسی طنز!
هشتمین جشنواره طنز و رسانه «طنزپهلو»
مهلت ارسال آثار تا پایان فروردین ۱۴۰۳
لینک فراخوان
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
میخواهم لااقل یک نفر باشد که با او همانطور حرف بزنم که با خودم حرف میزنم.
ابله
تئودور داستایوفسکی
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
هر کسی آن کند که از اصل و گوهر وی سزد.
تاریخ بیهقی
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
🔻«نشاندادن» برایم سخت است! چه کنم؟
نوشتن ارتباط مستقیمی با صداقت دارد. تو در مورد چه چیزی میتوانی صادق باشی؟ در مورد چیزی که میشناسیاش! در مورد چیزی که نمیشناسی که نمیتوانی صادق باشی. پس تو از پس نوشتن چیزی برمیآیی که میشناسیاش.
اگر «نشاندادن» برایتان سخت است، میتواند دو علت داشته باشد:
1) آن موقعیت را خیلی خوب نمیشناسی.
2) اگر میشناسیاش، داری با فاصله به آن نگاه میکنی.
شما وقتی راوی موفقی داری (فارغ از اولشخص یا سومشخص بودنش) که از دلِ ماجرا روایت کند. بنابراین باید خودت را تا جایی که ممکن است در دل ماجرا قرار دهی.
پس مشکل «نشان دادن» به شناخت و نگاه خداگونه به داستان برمیگردد. نگاه خداگونه یعنی از بالا ایستادهای، شخصیتهای داستانی آن پایین دارند کارشان را میکنند و تو داری مینویسیشان. در صورتی که تو همکُفو آن شخصیتهای داستانی هستی. تو خدا نیستی! تو روی آن زمینی! تو در دلِ ماجرایی. خصوصاً داستانی که قرار است با عواطف سروکار داشته باشد، اول باید بتواند خودت را منقلب کند. اگر از پسِ منقلب کردن تو برنیاید، احتمال اینکه از پس منقلب کردن مخاطب بربیاید، چیزی نزدیک به صفر است!
🔺برشی از کارگاه «جستار شخصی» استاد رامبد خانلری
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr