حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻زیرمتن نباید نیاز به توضیح داشته باشد!
نکتهای که وجود داره در مورد زیرمتن اینه که چه آگاهانه باشه چه ناخودآگاهانه، نباید نیاز به توضیح داشته باشه. زیرمتنی که نیاز به توضیح داشته باشه یعنی منِ نویسنده بخوام راجع به زیرمتنم توضیح بدم؛ به من بگن خب که چی؟ من خودم بیام راجع بهش توضیح بدم و پس از توضیح من، ماجرا حالا یا روشن شه یا روشن نشه، ولی با توضیح من، زیرمتن وجاهت پیدا بکنه.
زیرمتن نباید نیاز به توضیح داشته باشه. زیرمتن باید حس بشه ولو اینکه از جانب مخاطبهای مختلف، جنبههای مختلفی از اون حس بشه. یعنی ممکنه شما «رازهای سرزمین من» رو بخونید، یه حسی راجع بهش داشته باشید، یه برداشتی داشته باشید، یه ابعادی از اون براتون پدیدار بشه، کس دیگهای بخونه و اتفاق دیگهای براش بیفته.
یا شما «انفجار بزرگ» هوشنگ گلشیری رو اگر بخونید، ممکنه که شما یه برداشتی ازش بکنید و کس دیگری بیاد و اون رو بخونه و جنبههای دیگری از اون رو ببینه. چرا؟ چون اونجا زیرمتن درست شکل گرفته و درست ساخته شده و اون زیرمتن حالا میتونه ابعاد مختلفش و از جنبههای مختلف با مخاطب ارتباط برقرار کنه.
ولی اینکه گلشیری بخواد بیاد راجع به اون حرف بزنه و اصلاً بگه قصهاش راجع به چیه، بیاد توضیح بده و هی بخواد راجع به اون زیرمتن حرف بزنه و پُرگویی بکنه برای اینکه من قبول بکنم که زیرمتنی وجود داره یا زیرمتن داره چی میگه، این غلطه! و اونجا میتونیم بگیم که زیرمتن درست شکل نگرفته.
🔺برشی از کارگاه «داستاننویسی پیشرفته» استاد فرشته نوبخت
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
آدمیزاد فراموشکاره، وقتی درد داره قیل و داد میکنه، داد میکشه و بعد یادش میره! درد که همیشه درد نمیمونه؛ یا درمون میشه یا آدم بهش آُنس میگیره.
خواب زمستانی
گلی ترقی
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
کامجویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست
بر زمستان صبر باید، طالبِ نوروز را
سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
در میان این و آن فرصت شمار امروز را
غزلیات سعدی
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
🔻سوژهٔ ما چرا باید برای مخاطب اهمیت داشته باشد؟
در گذشته، نویسنده و هنرمند را کسی میدانستند که قدرت تخیل بالایی دارد؛ یکی که میتواند در داستانش تصویرهای بکر و جذاب برای مخاطب خلق کند و هر چه بیشتر از واقعیت فاصله بگیرد. اما این روزها کمتر نویسندهای را میتوانیم ببینیم که ناداستان ننوشته باشد و خودش را در مواجهۀ بیواسطه با واقعیت قرار نداده باشد؛ کاری خطیر، جسورانه و شفابخش.
فاستر والاس از پیشگامان عرصۀ ناداستان میگوید:«حقیقت این است که هر دو ژانر داستان و ناداستان ترسناکند. هر دو بندبازی بر فراز مغاکاند. این مغاکها هستند که فرق دارند. مغاکِ داستان، سکوت است و خلأ اما مغاک ناداستان هیاهوی محض است. سکون پر آشوب تمام چیزها و تجربهها، و آزادی مطلقِ بینهایت انتخاب که سراغ چه چیزهایی بروید و نشانشان بدهید و به هم وصلشان کنید.»
🔺برشی از کارگاه «روایتنویسی» استاد مکرمه شوشتری
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
وقتی میگویم دیگر به سراغم نیا، فکر نکن که فراموشت کردهام، یا دیگر دوستت ندارم، نه من فقط فهمیدم وقتی دلت با من نیست، بودنت مشکلی را حل نمیکند، تنها دلتنگترم میکند.
خداحافظ گاری کوپر
رومن گاری
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
یکی از ملوکِ بیانصاف پارسایی را پرسید: از عبادتها کدام فاضلتر است؟
گفت: تو را خواب نیمروز تا در آن یک نفس، خلق را نیازاری!
گلستان سعدی
باب اول در سیرت پادشاهان
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr