Mahmood Karimi - Kojaei Baba (320).mp3
15.25M
ای بابا حکایتی شده مویم ...💔
ای بابا شکستگیِ ابرویم ...💔
اندڪے طَراوَٺ روح:))
- إسـراء -
#محرم | #شب_سوم | #حضرت_رقیه رقیھ[س] یعنی : سهسالهـ باشی و پــــدر برای دیدنت با ســــر بهـ خرابه
#محرم | #شب_چهارم | #حر_بن_ریاحی
امروز همان روزیست کهـ . .
معروف است بهـ توبهـ !
گر گناهی کردیم توبهـ کنیم (:
همان طور کهـ حُر توبهـ کرد . . !
یوسف زهرا! ز شما پُر شدم . .
تا کهـ اسیرِ تو شدم حُر شدم !
همون حُری کهـ راهِ کوفهـ رو بست اومد توبهـ کنهـ !💔
همون حرے کھ گفت تغییر مسیر بدید نرید کوفهـ
از دل دشمن به سویت پر زدم 🕊
آمدم و حلقه بر این در زدم . . !
آمدهام تا کهـ قبولم کنی 😔
خاکِ رهِ آلِ رسولم کنی ...
پشیمونم مثلِ همان حُر 💔!
یا حسین[؏] مرا در آغوش بگیر . .
حرّ پشیمانِ توام یا حسین[؏]😭
دست بهـ دامانِ توام یا حسین[؏]
یک نگهـ افکن همهـ هستم بگیر !
ای پسرِ فاطمهـ دستم بگیر !
رویِ علیِ اکبرِ تو دیدنی است
دستِ علمدارِ تو بوسیدنی است
مهرِ تو کُلِّ آبرویِ من است 💔
هستیِ من خونِ گلوی من است !
چهـ میشود کشتهـ راهت شوم ؟
خاکِ قدم هاے سپاهت شوم ؟
روزِ عاشورا آمد و گفت میخوام بهـ
شما ملحق بشم حسین جآن . .
حسین[؏ گفت باشهـ
گفت میخوام نوکرتون باشم
حسین[؏ گفت باشهـ
گفت میخوام منو ببخشید . .
حسین[؏ گفت باشهـ بخشیدم
اما توبهـ پذیر اصلی خداست !
جورے فدای امامِ زمانش شد
کهـ خدا هم اونو بخشید :)!
دلم میخواد لحظھ آخرے مرگم شبیهـ
حر باشهـ !
آقا منو میپذیرے ؟!
دلم میخواد زانو بزنم جلوت بگم
حُر پشیمانِ تو ام
آقا منو میپذیرے
دلم میخواد . .
نویسندھ : م.جعفرے
[ https://eitaa.com/joinchat/2775515320Ce97d0e60f8 ]
هر شب با روضھ هامون همراھ باشید ↻!
هدایت شده از - إسـراء -
بسمِربِالحسین؏🌱!
السلامُعلیالحسین؛
وعلیٰعلیبنالحسین؛
وعلیٰاولادِالحسین؛
وعلیٰاصحابالحسین؛
حرِّ پشیمانِ توام یا حسین[؏
دست بهـ دامانِ توام یا حسین[؏
یک نگهـ افکن همهـ هستمُ بگیر
ای پسرِ فاطمهـ دستمُ بگیر . .
➜•🌿
「 Eitaa.Com/Isra_F 」
- إسـراء -
حرِّ پشیمانِ توام یا حسین[؏ دست بهـ دامانِ توام یا حسین[؏ یک نگهـ افکن همهـ هستمُ بگیر ای پسرِ فاط
پارسال همین موقع توبهـ کردم حسین[؏]
ولی باز گنهـ کار شدم . .
میشهـ یهـ کارے کنی بعدِ توبهـ ی امسالم
دیگهـ گنهـ کار نباشم ؟!
مثلِ حُر پاکِ پاک عزمِ میدان شوم ؟!
12-Shoor 9-Ali Heydari-1401.02.28 Shahadat Hazrat Hamze va Vafat Hazrat AbdolAzim.mp3
5.45M
من اومدم فقط با آقاے خودم کار دارم . .
اندڪے طَراوَٺ روح:))
- إسـراء -
#محرم | #شب_چهارم | #حر_بن_ریاحی امروز همان روزیست کهـ . . معروف است بهـ توبهـ ! گر گناهی کردیم تو
#محرم | #شب_پنجم | #عون_و_محمد
یهـ زینبی میگیم . .
یهـ زینبی میشنویم . .
دیدے مادراےِ شهدا تا میفھمن شهید آوردن عکسِ بچشو میگیرھ بغلش و میرھ استقبالِ شھید . .
من یهـ مادر سراغ دارم کهـ برایِ همهـ ی شھدا مادرے کرد . .
برای همهـ ی شھیدا دوان دوان رفت؛
اما نوبت بهـ بچهـ های خود کهـ رسید . .
تو خیمهـ ها موند و جلو نیومد !
نقل اینهـ :
خانم زینب؛ دستِ گل پسراشو گرفت و سویِ خیمهـ ی ارباب رفتن 💔
بهـ خیمهـ کهـ رسیدن رو بهـ بچهـ هاش کرد و گفت :
من تو نمیآم؛ شما برید از داییتون اجازھ بگیرید . .
زینب ایستاده پشتِ خیمهـ
منتظرِ کهـ گل پسراش از خیمهـ بیان بیرون
دلش آروم و قرار نداره . .
بیتابهـ
هی میگهـ خدایا، نکنهـ من سھمی نداشتهـ باشم . .
بچه ها برگشتند . .
بی بی زینب دید بچهـ ها اشک تو چشماشون حلقه زدھ سرشون پایینهـ
پرسید : چی شدھ ؟
گفتند : دایی اجازھ ی رفتن بهـ میدانو نداد . .
دستِ بچه ها رو گرفت اومد تو خیمهـ ی أبیعبدالله . .
رو بهـ ارباب کرد و فرمود :
برادر چرا نمیزاری بچهـ هام فدات شن ؟
چرا نمیزاری بهـ قیامت لبیک بگن ؟
چرا مانعِ رفتنشون میشی ؟
ارباب با شنیدنِ حرف های خانم زینب شروع بهـ گریهـ کردن کرد
و اجازھ ی رفتنِ طفلان زینبو داد
بچهـ ها از مادر وداع کردند و رفتند . .
وقتی خبرِ شھادتِ بچهـ های زینب اومد . .
سیدالشھداء شتابان رفت سوی خواهرزادھ هاش
دوان دوان !
از خدا طلب کمک میخواست؛
جوابِ خواهرش خانم زینب رو چی بدھ
اما هر چی منتظر موند زینب از خیمهـ خارج نشد
از خانم زینب پرسیدند :
چرا بهـ استقبال بچهـ هات نیومدی ؟
خانم فرمودند :
خوف از این داشتم برادرم حسین از من شرم کند . .
امان از دل زینب یعنی همین . . 🌱
نویسندھ : م.جعفرے
[ https://eitaa.com/joinchat/2775515320Ce97d0e60f8 ]
هر شب با روضھ هامون همراھ باشید ↻!