پلک بر هم میزدی کرب و بلا میشد مرور
مـقتلى کاملتر از چشمت در این عالم نبود
#شهادت_امام_سجاد(ع) تسلیت باد...🥀
http://eitaa.com/istadegi
🥀
⁉️سختترین شرایط بین همه اهل بیت(ع) را کدام امام معصوم داشتند؟!
#شهادت_امام_سجاد (ع)
#محرم
http://eitaa.com/istadegi
خب، سلام و درود خدمت تمام شنوندگان و خوانندگان عزیز این متن😌
#طناز صحبت میکنه🤓
نوجوون که بودم فکر میکردم باید همه چیز رو بخونم، همه چیز رو بدونم، همه چیز رو بفهمم... خیلی ام در این راستا تلاش کردم، فرات، شاهده! ولی خب هرچی بیشتر پیش رفت، فهمیدم اگه کمتر میدونستم یا اگه کمتر خونده بودم، شاید کمتر اذیت میشدم...
حالا، تصمیم گرفتم که یه مجموعه رو با همراهی پیش ببریم، به اسم مجموعه
" نمیخوام بدونم"
آره حق میدم خیلی عجیبه اسمش، ولی منتظرش باشید، قول میدم زود بهش عادت کنید و با خوندنش خوش بگذره، هم عقلی هم روحی🤓
محتویات این مجموعه متن ها رو اجازه بدین که نگم، ولی دوست دارم تا فردا، که اولین قسمتشو منتشر میکنیم با فرات داخل کانال، تصورات تونو از این مجموعه بدونم!
فکر میکنین قراره چیا بگه براتون؟!
منتظر پیشنهاد های خلاقانهتون هستم😉
#نمیخوام_بدونم
مهشکن🇵🇸
خب، سلام و درود خدمت تمام شنوندگان و خوانندگان عزیز این متن😌 #طناز صحبت میکنه🤓 نوجوون که بودم فکر می
payamenashenas.ir/Youdontknowme
اینم ناشناس طناز جونتون😒
پیشنهادها و نظراتتون رو براش بفرستید.
منم برم به ادامه قهرم برسم🙄
(لینک ناشناسو توی پیام سنجاقشده اضافه میکنم)
#معرفی_کتاب 📚
عقیله 📘
✍🏻الهام امین
#نشر_بهنشر
📍معرفی به قلم فاتح
میگن صبر رو باید از حضرت زینب(س) یاد بگیریم؛ صبر حضرت فقط محدود به واقعه کربلا و اتفاقات بعدش نیست.
حضرت زینب(س) از همون لحظهای که پا به این دنیا گذاشتن، زندگیشون عجین شده با صبره!
از لحظهای که جدشون حضرت محمد(ص) رو از دست دادن، برای ایشون، شروع اتفاقاتی بود که هر لحظهش نیاز به صبر داشت.
از ماجرای سقیفه و خانهنشین کردن پدرشون حضرت علی(ع)، تا جهادتبیین مادرشون حضرت زهرا(س) در خانه تکتک یاران پیامبر(ص)،
از سیلی زدن به مادرشون پشت در تا به شهادت رسیدنشون،
از شهادت پدرشون تا تنهایی برادرشون امام حسن مجتبی(ع) و در ادامه واقعه کربلا و ماجرای اسارتشون...
اگر میخواید یک سیر داستانی جذاب و پر کشش از لحظه تولد حضرت تا لحظه شهادتشون بخونید و افتخار کنید که یک بانوی مسلمان هستید، کتاب عقیله رو بهتون پیشنهاد میکنم.
نویسنده کتاب هم مثل شخصیت اصلی داستان بانو هستند؛
به نظرم این باعث شده که روایتی که در سیر داستان اتفاق میافته خیلی برای منِ دختر قابل درک باشه.
📖بریده کتاب
در مسجد جماعت مسلمانان نشسته بودند...
فاطمه(س) را اندوهی سترگ بر دل سنگینی میکرد. آهی جگرسوز برکشید و خلقی را به گریه افکند. آنگاه سکوتی غریب و مادر دادِ سخن داد.
هیچکس جز تو ندانست که فاطمه را چه میشود. هیچکس جز تو نتوانست سوز کلام فاطمه(س) را حس کند که درک خطبه فاطمی تنها از عقیله بنی هاشم برآید.
با همه کودکیات واژه به واژه سخنان مادر را چون درّی گران به صدف سینه سپردی تا روزگار خطبه فدک را از زبان صادق تو روایت کند...
#محرم
@istadegi
#نمیخوام_بدونم
#قسمت_اول
[کاش فیلم interstellar را نمیدیدم ‼️]
فضا و جو خارج از زمین انسانها، جای ترسناکی ست. چون آنجاست که تازه متوجه میشوید کلمه "عظمت" چقدر عظیم است. آنجاست که برای لحظهای احساس حماقت به نفع شما عمل میکند و دلتان، از هراس دنیا خالی میشود.
دوست داشتم به عقب برمیگشتم و هرگز فیلم میان ستارهای(interstellar ) را نمیدیدم. دوست داشتم هیچگاه نمیدانستم از سال ۲۰۱۴ که این فیلم پخش شد، تا به امروز، فقط ۷۵ دقیقه در سیاره "میلر" در فیلم، گذشته است!
دوست داشتم هیچگاه نمیدانستم که سیاراتی در فضا وجود دارند که در آنها میتوانیم میلیاردها سال عمر کنیم! و این واقعیت، این تلنگر را زد که نه تنها وجودم بلکه کیفیت و کمیت وجودم نیز، در اختیار خودم نیست و از محیطی به محیط دیگر، بدون دخالت من، تغییر میکند!
در این جهان، چگونه از "خدا" حرف نزنم؟
چگونه از موجودی فرای این زمان و مکان نگویم؟
خدای من، همانیست که اگر از سیارهای به سیاره ای دیگر، دقیقهای عمر کنم یا میلیونها سال، باز هم او هست، قبل از من بوده و بعد از من خواهد بود.
خدای ما، خدای نظم و زمان است. همان خدایی که در interstellar، سیارهای را پر موجهای آبی که کیلومتر ها ارتفاع دارند میکند، و سیاره زمین را یه گلوله مذاب آتش...
#طناز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توضیحات مرتبط با قسمت اول...
در این دنیا، ما کجاییم؟
مهشکن🇵🇸
توضیحات مرتبط با قسمت اول... در این دنیا، ما کجاییم؟
البته چیزی که اینجا گفته شده،
دقیقا سیاره نیست. شبیه سیاره ست.
این اجرام مثل سیارات، به اندازهای جرم دارن که تحت تاثیر گرانش خودشون شکل کروی داشته باشن ولی انقدری بزرگ نیستن که مثل ستارهها همجوشی گرماهستهای داشته باشن.
ولی مثل سیارات در مدار یه ستاره نیستن.
مهشکن🇵🇸
فکر نمیکردین؟ دوستای فرات از خودش همیشه خفن تر بودن عزیزانم😌 #طناز
بعد نیاید رمان بخواید ها
برید از طناز جونتون رمان بخواید😒
گنبد فیروزای و قشنگش رو همیشه توی مسیر رفت و آمد دانشگاه میدیدم.
همیشه از کنارش رد میشدم؛ هیچوقت داخل نرفته بودم ولی خیلی این بنا رو دوست داشتم.
رنگ گنبدش واقعا زنده ست.
چند روز پیش بالاخره رفتم داخلش.
وای که چقدر روح داشت این بنا!
اصلا تا واردش شدم یه جوری شدم...
اینجوری که احساس کردم زیر نظر یه آدم مهمم و داره نگاهم میکنه و باید مواظب رفتارم باشم.
و در عین حال دوست داشتم ساعتها توی اون مقبره کوچیک آجری بشینم و سرمو به دیوار تکیه بدم و چشمام رو ببندم.
صاحب مقبره رو خیلی نمیشناختم. میدونستم یکی از عرفای بزرگ اصفهان بوده و حاجت هم میداده. و اینم میدونستم که شیخ بهایی خیلی به مقبره ایشون اهمیت میداده.
هنوز هم چیز زیادی دربارهش نمیدونم. ولی واقعا زیارتش تحت تاثیر قرارم داد.
اگه اومدید اصفهان حتماً یه سر به «بابا رکن الدین» بزنید.
#فرات
تخت فولاد اصفهان، چیزی فراتر از یه آرامستان معمولیه.
یه بافت زنده ست که تاریخ اصفهان درونش نفس میکشه.
توی تخت فولاد مقبرههای خانوادگی زیادی وجود داره.
اینجا مقبره مادر شازده ست.
قبر یکی از بانوان خیر و مومن اصفهان.
باز هم یک بنای زنده و قشنگ...
توی تخت فولاد که راه میرم، اصلا احساس نمیکنم بین آدمهای مرده راه میرم.
احساس میکنم دارم با روح اجدادم مرتبط میشم و این خیلی حس خوبیه؛ احساس ریشهدار بودن، وطن داشتن، حس تعلق.
حس اینکه منم یه بخش کوچیکی از یه تاریخ بزرگم.
صدسال دیگه، یه نفر دیگه از کنار سنگ قبر همه ما رد میشه، بدون این که بدونه ما دقیقا کی بودیم، به چی فکر میکردیم، چه احساسات و دغدغههایی داشتیم...
برای هیچکس هم مهم نیست، همونطور که برای ما مهم نیست.
با ما یا بدون ما،
این زمین میچرخه...
#فرات