eitaa logo
مه‌شکن🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
527 ویدیو
75 فایل
✨﷽✨ هرکس‌می‌خواهدمارابشناسد داستان‌کربلارابخواند؛ اگرچه‌خواندن‌داستان‌را سودی‌نیست‌اگردل‌کربلایی‌نباشد. شهیدآوینی نوشته‌هایمان‌تقدیم‌به‌ اباعبدالله‌الحسین(ع)‌وشهیدان‌راهش..‌. 🍃گروه‌نویسندگان‌مه‌شکن🍃 💬نظرات: https://payamenashenas.ir/RevayatEshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام و درود و سپاس از نظرات شما عزیزان. ممنونم که به بنده لطف دارید و وقتتون رو به مطالعه داستانم اختصاص دادید. اشاره شد که وحید با وجود همکاری با سازمان، هوای حسین رو داشته به این علت که دوستش بوده... و همین غیرمستقیم بیانگر احساسات هست.
💐 بدون غدیر، دین ناقص می‌ماند 🔻 رهبر انقلاب: روز ، ولایت اسلامی یعنی رشحه‌‌ای و پرتوی از ولایت خدا در میان مردم تجسّم پیدا کرد و لذا بود که دین کامل شد؛ بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص می‌ماند و لذا بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد. 🏷 http://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱سلام بر شما عزیزان عیدی ناقابلی آماده کردیم برای شما✨ عیدتون مبارک باشه ان‌شاءالله🌷☺️ https://pay.eitaa.com/v/?link=zR8qD (زود باشید تا تموم نشده😉)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مه‌شکن🇵🇸
🎉 #مسابقه 🎉 4️⃣جمله چهارم: «از وسایل روی هم چیده شده بالا رفت.» این جمله برشی از چه داستانیه؟🧐 ⚠
🎉 🎉 5⃣جمله پنجم: «پتو را کنار زدند.» این جمله برشی از چه داستانیه؟🧐 ⚠️راهنمایی: به رمان‌های بنده مربوط نیست. ✨ارسال پاسخ به آیدی: @Ya_emam_hasanjanam http://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مه‌شکن🇵🇸
🎉 #مسابقه 🎉 5⃣جمله پنجم: «پتو را کنار زدند.» این جمله برشی از چه داستانیه؟🧐 ⚠️راهنمایی: به رمان
🎉 🎉 6️⃣جمله ششم: «دو طرف در را گرفت.» این جمله برشی از چه داستانیه؟🧐 ⚠️راهنمایی: به رمان‌های بنده مربوط نیست. ✨ارسال پاسخ به آیدی: @Ya_emam_hasanjanam http://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مه‌شکن🇵🇸
🎉 #مسابقه 🎉 6️⃣جمله ششم: «دو طرف در را گرفت.» این جمله برشی از چه داستانیه؟🧐 ⚠️راهنمایی: به رما
🎉 🎉 7️⃣جمله هفتم: «قدم می‌زد و اشک می‌ریخت.» این جمله برشی از چه داستانیه؟🧐 ⚠️راهنمایی: به رمان‌های بنده مربوط نیست. ✨ارسال پاسخ به آیدی: @Ya_emam_hasanjanam http://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام بر شما عزیزان 🌿 میلاد امام کاظم علیه‌السلام رو تبریک می‌گم خدمتتون✨🌷 ان‌شاءالله امروز تصمیم داریم نتایج مسابقه رو اعلام کنیم.😎 کسانی که هنوز پاسخ ندادند، تا ساعت ۱۷ امروز فرصت دارند پاسخ‌هاشون رو برای ما بفرستند.☺️ http://eitaa.com/istadegi
و اما اعلام برندگان...
هیچ کاربری نتونست هر هفت‌تا پاسخ درست رو بفرسته.😓 اما دونفر از کاربران، ۶پاسخ درست داشتند.👏 کاربر گرامی «ساده»🌿 و کاربر گرامی «مجنون حسین».🌿 تبریک میگیم.👏👏✨✨ جوایز هردو بزرگوار، اشتراک هفت روزه طاقچه بی‌نهایت هست که تقدیم‌شون میشه ان‌شاءالله.☺️ به بقیه بزرگوارانی که حداقل ۴ پاسخ درست داشتند هم، به قید قرعه یک کتاب در اپلیکیشن طاقچه تقدیم می‌شه🌷 با تشکر از همراهی و همکاری شما عزیزان 🌱🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏆پاسخ‌های صحیح مسابقه:🏆 1️⃣جمله اول: حدیث شریف کساء.✨ 1️⃣جمله دوم: ولادت امام علی علیه‌السلام در کعبه✨ 3️⃣جمله سوم: انفاق امام علی علیه‌السلام در رکوع✨ 4️⃣جمله چهارم: غدیر✨ 5️⃣جمله پنجم: لیله المبیت✨ 6️⃣جمله ششم: نبرد خیبر✨ 7️⃣جمله هفتم: جنگ نهروان؛ وقتی که امام بالای سر کشته‌های خوارج اشک می‌ریختند.✨ http://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹روز ۲۴ ذی‌الحجه( فردا) روز مباهله است 🦋 السلام علیک یا رسول الله(ص): تو آمدی و ریخت به هم هر معادله افتاد در زمین و زمان شور و ولوله اسلام با هوّیت تو آبرو گرفت گاهی به حسن خلق و گهی با مباهله 🔰‏آیت الله جوادی آملی: از غريبترين ايام زندگي ما ايام مباهله است، مباهله جزء واجبات ركني ولایت است 📿 اعمال عید و روز مباهله: ۱-غسل و روزه ۲-دورکعت نماز مثل نماز عید غدیر ۳-خواندن دعای مباهله ۴-هفتاد بار استغفار ۵-صدقه دادن ۶-زیارت امیرالمومنین ۷-زیارت جامعه کبیره التماس دعا 🤲 http://eitaa.com/istadegi
سلام بر شما عزیزان🌿 عید مباهله رو خدمتتون تبریک میگم.✨ قصد داریم در چند روز آینده، یک سفرنامه رو با شما به اشتراک بگذاریم.😎 این سفرنامه، به قلم خانم مصباح نوشته شده. ایشون از اعضای مه‌شکن و دوست صمیمی بنده هستند و حضورشون در خاطراتی که قبلا منتشر کردم هم مشهوده.
🌱بسم الله الرحمن الرحیم 🌱 به قلم: درست لحظه‌ای که دیدم یک موج بلند از دور دارد به سمت من می‌آید، در ذهنم جرقه زد باید دوباره شروع کنم به نوشتن. کلمات تند تند شروع کردند به تراوش. کل آب دریا پر شد از کلمه. سرم را هر طرف می‌چرخاندم داستان می‌دیدم. کلمات تند تند جمله میشد و در ذهنم رژه می‌رفت. احساس کردم باید همین الان، همین وسط دریا بنشینم و بنویسم... چندین سال بود چشمم به جمال دریای شمال باز نشده بود. برای مایی که پدری داریم که همه چیز برایشان قانون و مناسک سفت و محکم دارد، سفر یهویی و تفریحی بی‌برنامه وجود ندارد. یعنی مثلاً اگر در شهری، مکان خوبی پیدا کردیم و شرایط خوب بود و تابستان هم بود و سفر دیگری هم در طول آن سال نرفته بودیم، مجاز می‌شویم بریم سفر. و سال‌ها بود که حتی دوتای این شرایط هم نبود چه رسد به همه‌اش. از دور خبر شمال رفتن اغیار را می‌شنیدیم و می‌سوختیم و می‌ساختیم. امسال خدا خواست و ساحت مقدس دریا هم طلبیدمان. یک بار روی منبر، حاج آقایی می‌گفت این مناظر و این زیبایی‌ها و هوای خوب و... را خدا آفریده برای مؤمنین‌. می‌گفت اصلا شماها باید بروید و لذت ببرید... اوایل برایم نظر غریبی بود. ولی کم‌کم هرچه گذشت دیدم انگار بیراه هم نمی‌گوید، حتی شاید کاملا هم منطقی است. اصلا حالا که دقیق نگاه می‌کنم نظر خودم هم همین است! انگار طبق قانون نانوشته‌ای، مذهبی ها و چادری ها و... باید بروند مشهد. و بقیه جاها مال بقیه؛ هروقت دلِ تنگشان گرفت یا دو روز تعطیلی پشت سر هم شد جُل و پلاسشان را بیندازند پشت صندوق عقب ماشینشان و بروند شمال جوج بزنند. حتی خیلی از اسماً مذهبی ها پارک و دنبال رودخانه و میدان امام هم نمی‌روند... —••÷[مِـصــــــــــــــبَــاحـــ❀ ]÷••— ⚠️ادامه دارد... http://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱بسم الله الرحمن الرحیم 🌱 به قلم: خودم را مجبور کرده‌ام که دقیق به امواج نگاه کنم‌؛ به طریقه شکل‌گیری، به بالا و پایین رفتنشان، به فرود پر هیاهویشان بر سطح آب و به تندتند ایجاد شدن امواج. به «ما زنده به آنیمِ» خلقت خدا... مدت ها اسمم در همه شبکه های اجتماعی «موج» بود. متن معرفی هم بیتِ «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست» بود. بعد از عوض شدن شماره‌ام، به ناچار اسم را تغییر دادم و شد این که هست. طبیعت موج برایم خیلی زیبا بود. اینکه ماهیتش در حرکت است. دوست داشتم برسم به نقطه ای که ماهیتم حرکت باشد. خسته نشوم از کار و درس و کلاس و عبادت و کتاب و نوشتن و هزار و یک کار دیگری که برای خودم تعریف کرده بودم. مهم‌ترین هدف میان‌مدتم همین بود. ریزریز زندگی‌ام را طوری سامان داده بودم که روزی، برسم به جایی که هدررفت وقتم برسد به صفر. چهارده سالگی‌ام را جشن گرفتم برای خودم؛ چون خیلی نزدیک بودم به آن نقطه آرمانی. بعد از آن سال یازدهم مدرسه دوباره رسیدم به مرز صفر شدن؛ از شش صبح می‌رفتم مدرسه، چراغ‌های مدرسه را تندتند روشن می‌کردم و می‌رفتم در کلاس، کیفم را می‌گذاشتم و کارهای صبحگاه را آماده می‌کردم، یا برنامه‌ریزی برای نزدیک‌ترین مناسبت فرهنگی، یا کار کردن درس با دانش‌آموزان ضعیف یا.... بعد از مدرسه هر روز کلاس متفاوتی داشتم و تازه بعدش انجام تکالیف بود و درس خواندن. ساعت یازده تا دوازده شب هم ظرف شستن. بدون خواب بعد از ظهر، بدون فیلم دیدن، بدون ور رفتن به گوشی و کامپیوتر. استراحتم کتاب خواندن بود... خلاصه که کیف میکردم که دارم مفید زندگی می‌کنم. که دارم مثل موج می‌شوم... تصورم از موج، «فا اذا فَرغْتَ فَنصَب» بود، کار که تمام شد، برو سراغ بعدی، اندازه یک «ف» استراحت کن. اما امروز که با دقت امواج را نگاه کردم دیدم هنوز موج قبلی تمام نشده موج بعدی شروع می‌شود. البته دقیقش را بخواهم بگویم، قبلی تمام نمی‌شد، توسط بعدی بلعیده می‌شد! زیرِ موج قبلی می‌رفت و عملا محو می‌شد.... چقدر تا موج شدن فاصله دارم... —••÷[مِـصــــــــــــــبَــاحـــ❀ ]÷••— ⚠️ادامه دارد... http://eitaa.com/istadegi