۳ تیر ۱۴۰۲
سلام
ژانری به نام «رمان مذهبی» نداریم. هدفگذاریتون نباید رمان مذهبی نوشتن باشه، باید هدفتون رمان خوب نوشتن باشه(خوب یعنی طبق اصول فنی داستاننویسی باشه، قلم خوبی داشته باشه، پیرنگ خلاقانه داشته باشه، محتوای درست داشته باشه متعهد به ارزشها و اصول دینی باشه). یه رمان خوب ممکنه اصلا رنگ و بوی مذهبی نداشته باشه؛ ولی در لایههای پنهانش محتوای دینی منتقل کنه. ممکنه هم یه رمان پسوند «مذهبی» رو یدک بکشه، ولی نه از نظر فنی و نه از نظر محتوایی هیچ ارزشی نداشته باشه که معمولا علتش همین هدفگذاری اشتباهه...
بارها گفتم، نویسنده موفق شدن نیاز به زیاد خواندن داستانهای خوب، پرهیز از داستانهای ضعیف و زیاد نوشتن داره...
۳ تیر ۱۴۰۲
۴ تیر ۱۴۰۲
۴ تیر ۱۴۰۲
۴ تیر ۱۴۰۲
🔲 السلام علیک یا محمد بن علی الباقر علیه السلام
🔶 لا فَضیلَةَ کالجِهادِ ، ولا جِهادَ کمُجاهَدَةِ اَلهَوی.
امام محمد باقر - علیه السلام - می فرماید: فضیلتی چون جهاد نیست و جهادی چون مبارزه با هوای نفس نیست.
تحف العقول ص ۲۸۶. مستدرک الوسائل ج ۱۱ ص ۱۴۳.
#شهادت_امام_محمد_باقر
۴ تیر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما هم حرم لازمیم،
هم دلمان تنگ است،
هم روزگارمان بهم خورده؛
اما
سرنوشتمان اینچنین رقم خورده که هیچوقت به عنوان میهمان نخواهندمان...
سرنوشت ما اینچنین است که با حسرت بمیریم.
(حتی انقدر خوشبخت نیستیم که در خراسان هوای کربلا بکنیم، یادمان رفته اصلا خراسان کجاست)
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید...
#عرفه
#فرات
۶ تیر ۱۴۰۲
۷ تیر ۱۴۰۲
۷ تیر ۱۴۰۲
خواستم امشب که شب عیده، یکم روح و روانتون رو شاد کنم که این بیرمانیِ این چند وقت جبران بشه.
برای همین میخوام داستان نامگذاری رمان خط قرمز رو بگم.
خب من گفته بودم خط قرمز رو با توسل و اشک و آه نوشتم... ولی بیشترین اشک رو سر انتخاب اسمش ریختم!
بعد از کار معدن، سختترین کار انتخاب اسم برای رمانه. یعنی حاضرم یه رمان دهجلدی بنویسم ولی برای یه جلدش اسم نذارم، انقدر که انتخاب اسم آدمو پیر میکنه!😐
حقیقتا برای انتخاب اسم خط قرمز مغزم فقط خطای ۴۰۴ میداد. گفتم از اروند کمک بگیرم؛ چون رمان من و اروند به هم مرتبط بودن و باهم برای نوشتن هماهنگ بودیم.
چیزی که میخونید، گفتوگوهای من و اروند برای انتخاب اسمه...
۷ تیر ۱۴۰۲
۷ تیر ۱۴۰۲
۷ تیر ۱۴۰۲
۷ تیر ۱۴۰۲
۷ تیر ۱۴۰۲
۷ تیر ۱۴۰۲
۸ تیر ۱۴۰۲
۸ تیر ۱۴۰۲
🔸 #لشگر_فرشتگان 🔸
🌷 #شهید_فاطمه_نیک 🌷
(امالشهدای جزیره هرمز)
🔸تولد: پنجم مهر ۱۳۰۰، جزیره هرمز، استان هرمزگان
🔸شهادت: پنجم مرداد ۱۳۶۶، مکه مکرمه(مراسم برائت از مشرکین)
#عید_قربان
http://eitaa.com/istadegi
۸ تیر ۱۴۰۲
917581_134.pdf
9.14M
#معرفی_کتاب 📚
کتاب تعبیر یک خواب 📙
✍️به قلم: #شمسی_خسروی
#نشر_نوید_شاهد
🥀این کتاب روایتی از زندگی شهید فاطمه نیک، امالشهدای جزیره هرمز و از شهدای حج خونین سال شصت و شش است.🥀
شهید فاطمه نیک، از بانوان انقلابی و مبارز دوران انقلاب و مادر سه شهید بود؛ سه برادر، داماد و خواهرزاده این بانو نیز به شهادت رسیده بودند.
#لشگر_فرشتگان
#عید_قربان
https://eitaa.com/istadegi
۸ تیر ۱۴۰۲
۸ تیر ۱۴۰۲
هدایت شده از مهشکن🇵🇸
بسم رب الشهداء
🔸 #معرفی_شهید 🔸
🌷 #شهید_مرجان_نازقلیچی 🌷
(فرماندار بندر ترکمن)
🔸تولد: یکم خرداد ۱۳۵۳، مصادف با میلاد حضرت زهرا سلاماللهعلیها، شهر بندر ترکمن
🔸شهادت: دوم مهر ۱۳۹۴، مصادف با عید قربان، سرزمین مقدس منا
#عید_قربان
http://eitaa.com/istadegi
۸ تیر ۱۴۰۲
هدایت شده از مهشکن🇵🇸
#معرفی_کتاب 📚
کتاب #کعبه_بوی_بهشت_می_دهد 📘
✍🏻 #اعظم_سادات_حسینی
#نشر_روایت_فتح
این کتاب روایت یک مادر است؛ روایت یک فرماندار، روایت یک همسر، و از همه مهمتر، یک بانو که بندگی را در خدمت به بندگان خدا پیدا کرد و چشید.
روایت مفصلی از شهید مرجان نازقلیچی؛ فرماندار اهلسنت بندر ترکمن که در سال نود و چهار و در فاجعه منا به شهادت رسید؛ چیزی که بارها آن را آرزو کرده بود.
پیکرش هم گمنام ماند؛ در سرزمین وحی، همانجا که خودش از شدت علاقه به آن میگفت «مکه جان». و شاید این گمنامی، او را پیوند داده به حضرت زهرا سلاماللهعلیها که اتفاقا مرجان، در روز ولادت ایشان به دنیا آمده بود...
دوست دارم این کتاب را بدهم به کسانی که میگویند کار و فعالیت اجتماعی را نمیتوان با وظیفه مادری و همسری پیوند زد. شهید مرجان، یک کارمند معمولی نبود که هرروز هفت و نیم صبح تا دوی بعد از ظهر برود سرکار و برگردد. فرماندار و البته قبلش بخشدار بود؛ یعنی مواجه بود با کوهی از مسائل و دغدغههای سنگین. درس هم میخواند. یکی از کارشناسان برجسته بخش خانوادهی شورای حل اختلاف بود. معینه کاروان حج بود و... در کنار همه اینها، همسر بود و مادر دو فرزند نوجوان. و جالب است بدانید با تمام خستگیاش، ملایمتش را در برخورد با فرزندانش از دست نمیداد، از رسیدگی به درس و حتی خورد و خوراکشان غافل نمیشد، همراهی و اعتماد به همسرش را فراموش نمیکرد و حتی جالبتر است بدانید طوری کارهای خانه را مدیریت میکرد که در تمام هفته، بچهها و همسرش دستپخت خودش را میخوردند نه غذای بیرون را.
شاید تصور کنید که دارم از یک الگوی آرمانی حرف میزنم؛ اما مرجان نازقلیچی یک انسان کاملا واقعی ست که روی همین زمین و در همین کشور زندگی کرده.
اهلسنت بود؛ اما محب اهلبیت. به نیابت از امام خامنهای حج رفته بود یک سال. حجابش بین بانوان ترکمن بهترین بود. رابطه و پارتیبازی و بیقانونی جایی در کارش نداشت؛ اما تمام زندگیاش وقف شده بود برای خدمت به مردم. از حل مشکلات خانواده و طلاق و زنان سرپرست خانوار بگیر تا حل مشکلات کلان شهر بندر ترکمن.
اصلا اگر دغدغه کمک به مردم نداشت، توی فاجعه منا خودش را نجات میداد و زنده میماند؛ نه این که برود کمک پیرزنهای کاروان و بعد هم پایش سر بخورد و برود زیر دست و پا و...
لذت بردم از مطالعه زندگی این بانو. یک بانوی قوی، مومن، شجاع، مدیر و مدبر و از همه مهمتر، مادر؛ همانطور که یک زن مسلمان باید باشد...
حیف است یک الگویی مثل شهید مرجان نازقلیچی در میان بانوان ناشناخته بماند...
#عید_قربان
#مه_شکن
http://eitaa.com/istadegi
۸ تیر ۱۴۰۲