25.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ اینگونه دختر عالمه تربیت کنیم
🌹🔹 ویژگی های گفته نشده شهید جمهور، در بیان دختر فاضله ی ایشان در سوگواره شهیدان پرواز اردیبهشت
▪️ مراسم گرامیداشت شهدای خدمت، جامعه بانوان مشهد
🔰 حسینیه آیت الله شیرازی مشهد
🔸 پنجشنبه ۱۰خرداد
#متقی_سیاستمدار
#متعهد_به_ولایت
🎋#شهید_جمهور#جوانان_انقلابی
#انتخابات#امام_زمان
@istadeh_tashahadat
هدایت شده از کاروان عشق
💠🌹💠🌹💠🌹💠🌹💠
🔴 وقتی گرگ حمله میکند، با صدای بلند حمله میکند و فرصتی برای واکنش دارید.
🔘 اما وقتی موریانه هجوم میآورد، از همان ابتدا مخفیانه و بی سرو صدا از ریشه به جان داراییتان میافتد.
🗡️ایستادن در برابر گرگ، شجاعت میخواهد
💓 دفع خطر موریانه بصیرت!
🏵 "بصیرت" سواد نیست "بینش" است.
🏵 بصیرت، یعنی اینکه نگاهت به "شخصیت"ها نباشد، بلکه همواره به "شاخص"ها باشد
🏵 بصیرت، یعنی اینکه بدانی حتی مسجد میتواند "مسجد ضِرار" باشد و پیامبر آن را خراب کند.
🏵 بصیرت، یعنی اینکه بدانی جانباز صفین میتواند قاتل امام حسین علیه السلام درکربلا باشد!
ملاک حال فعلی افراد است.
🏵 بصیرت، یعنی اینکه بدانی در جنگ با فتنه نمیتوانی آغازگر باشی اما وقتی شروع کردید باید آن را از ریشه در بیارید
مهم👇
⭕️⛔️بصیرت، یعنی اینکه" مالک اشتر"ها را به تندروی و "ابوموسی اشعری"ها را به اعتدال نشناسی!
مهم👇
⭕️⛔️ بصیرت، یعنی اینکه بدانی معاویه ها، به سست عنصرهای سپاهِ امام علی علیه السلام دل بستهاند!..
مهم👇
⭕️⛔️بصیرت یعنی اینکه بدانی: تاریخ تکرار می شود، نه با جزئیاتش، بلکه با خطوط و شاخص هایش
🔆 اللهم اجْعَلْ النُّورَ فِي بَصَرِي ، وَالبَصِيرَةَ فِي دِينِي🤲
❤️یا الله یا رحمان یارحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک🤲
#حضور_حداکثری #انتخابات #من_رای_میدهم
╭═━⊰✿•❀•✿⊱━═╮
@karevaneshgh
╰═━⊰✿•❀•✿⊱━═╯
هدایت شده از کاروان عشق
8.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علایم هشدار دهنده اعتیاداینترنتی:
1 - عدم احساس گذشت زمان ، در زمان آنلاین بودن
2- استفاده از ساعات خواب و استراحت برای اتصال به اینترنت .
3- آشفتگی و عصبانیت در زمان بروز وقفه بین زمان های اتصال به اینترنت .
4- کج خلقی کردن در صورت منع شدن از اتصال به اینترنت .
5- استفاده از زمان انجام تکالیف و وظایف روز مره برای استفاده از اینترنت.
#سواد_رسانه
#پلیس_فتا
#کلیک_امن
#کودکان_سایبری
#پلیس_فتا_اصفهان
🇮🇷#اللهــم_عجل_لولیــڪ_الفــرج
@karevaneshgh
🍃🔳سالروز درگذشت آزاده مقاوم،سیدِ آزادگان نماینده ولی فقیه در امور آزادگان حجت الاسلام و المسلمین سید علیاکبر ابوترابیفرد گرامی باد
♦️در سال ١٣١٨ در قم متولد شد. در سال ١٣٣٧ برای تحصیلات علوم حوزوی به مشهد عزیمت کرد.
♦️با شروع جنگ تحمیلی، با لباس رزم در جبهه حاضر شد و در کنار شهید دکتر چمران به سازماندهی نیروهای مردمی پرداخت. شخصاً به مأموریتها و عملیات رزمی شناسایی میرفت و در یکی از همین مأموریتها، به اسارت در آمد. در دوران اسارت با تمسک به سیره ائمه (ع) مکر و حیله دشمن را بیتأثیر کرد و شمع محفل اسیران ایرانی شد.
♦️او به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی «همچون خورشیدی بر دلهای اسیران مظلوم میتابید و چون ستاره درخشانی، هدف و راه را به آنان نشان میداد و چون ابری فیاض، امید و ایمان را بر آنان میبارید»
♦️پس از آزادی، همراهی با آزادگان و رفع مشکلات را، وظیفه خود میدانست و در این راستا هیچ سختی و مشکلی مانع او نشد.
♦️سرانجام در تاریخ ۷۹/۳/۱۲ در حالی که به همراه پدر بزرگوارش آیتالله حاج سیدعباس ابوترابی عازم مشهد و زیارت حضرت ثامنالحجج (ع) بودند به لقاءالله پیوست.
🍃🌷
🎋#شهید_جمهور
#جوانان_انقلابی
#انتخابات
#امام_زمان
@istadeh_tashahadat
🍃🔹خاطرهای زیبا از زبان مرحوم حجتالاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی بنظرم زیبا بود که تقدیم میکنم:
🔺در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان میگفتیم، اما به گونهای که دشمن نفهمد.
🔹روزي جوان هفده ساله ضعیف و نحیفي، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان میگویی؟ بیا جلو»!
یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: «چیه؟ من اذان گفتم نه او».
آن بعثی گفت: «او اذان گفت».
برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه میکنی. من اذان گفتم».
مأمور بعثی گفت: «خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو».
برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد.
🔹وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی. الان دیگر پای من گیر است».
🔹به هر حال، ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در اردوگاه موصل (موصل شماره ۱ و ۲) زیر زمین بود. آنقدر گرم بود که گویا آتش میبارید.
آن مأمور بعثی، گاهی وقتها آب میپاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. روزی یک دانه سمون (نان عراق) میدادند که بیشتر آن خمیر بود.
ایشان میگفت: «میدیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه میشوم. نان را فقط مزه مزه میكردم که شیرهاش را بمکم . آن مأمور هم هر از چند ساعتی میآمد و برای اینکه بیشتر اذیت کند ، آب میآورد ، ولی میریخت روی زمین و بارها این کار را تکرار میکرد» .
میگفت: «روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک میشوم . گفتم : یا فاطمه زهرا ! امروز افتخار میكنم که مثل فرزندت آقا حسین بن علی اینجا تشنهکام به شهادت برسم» .
سرم را گذاشتم زمین و گفتم : یا زهرا ! افتخار میکنم . این شهادت همراه با تشنهکامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت، این را به عنوان برگ سبزی از من قبول کن .
دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم . تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمیخورد و دهانم خشک شده است .
🔹در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب میآورد و میریخت روی زمین. از پشت پنجره مرا صدا میزد که بیا آب آوردهام .
اعتنایی نکردم . دیدم لحن صدایش فرق میکند و دارد گریه میکند و میگوید : بیا آب آوردهام .
مرا قسم میداد به حق فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که آب را از دستش بگیرم .
عراقیها هیچ وقت به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) قسم نمیخوردند . تا نام مبارکت حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) را برد ، طاقت نیاوردم . سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است و میگوید : «بیا آب را ببر ! این دفعه با دفعات قبل فرق میکند».
همینطور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم . لیوان دوم و سوم را هم آورد . یک مقدار حال آمدم . بلند شدم . او گفت : به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن ! گفتم : تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمیکنم .
گفت : دیشب، نیمهشب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت : چه کار کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول الله (ص) شرمنده کردی . الان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در عالم خواب زیارت کردم . ایشان فرمودند : به پسرت بگو برو و دل اسیری که به درد آوردهای را به دست بیاور اگر نه همه شما را نفرین خواهم کرد .
🔺فقط بگو لبيک يازهرا (س)
حماسههای ناگفته (به روايت علی اكبر ابوترابی)،
عبد المجيد رحمانيان، انتشارات پيام آزادگان،
چاپ اول : ۱۳۸۸،صفحات ۱۲۵-۱۲۷
🔺ارسال از مخاطب محترم سرکار خانم محمد نسب از بابل
🍃🌷
🎋#شهید_جمهور
#جوانان_انقلابی
#انتخابات
#امام_زمان
@istadeh_tashahadat
هدایت شده از کاروان عشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | رای نمیدم تا نظام تغییر کنه و حکومت بهتری بیاد!!
#پاسخ_به_شبهات
#انتخابات
📚 برشی از جلسه پرسش و پاسخ با حضور #حجت_الاسلام_راجی نویسنده کتاب #صعود_چهل_ساله و #انتخابات_تکرار_یا_تغییر
هدایت شده از کاروان عشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | همه چیز دست رهبریه!
⁉️ رئیس جمهور فقط تدارکاتچیه؟!
#پاسخ_به_شبهات
#انتخابات
📚 برشی از جلسه پرسش و پاسخ با حضور #حجت_الاسلام_راجی نویسنده کتاب #صعود_چهل_ساله و #انتخابات_تکرار_یا_تغییر
هدایت شده از کاروان عشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | چرا اعضای #شورای_نگهبان جوان نیستند؟!
#پاسخ_به_شبهات
#انتخابات
📚 برشی از جلسه پرسش و پاسخ با حضور #حجت_الاسلام_راجی نویسنده کتاب #صعود_چهل_ساله و #انتخابات_تکرار_یا_تغییر