هدایت شده از کاروان عشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی ۵ دقیقه ای استاد عالی
صفا و صمیمیت در خانه
🇮🇷@karevaneshgh
✨حضرتآقا:
عظمت کار شهدا این است؛
که شهدا از آرزوها و راحتیها
گذشتند...🕊❤️
🇮🇷@karevaneshgh
، شهید پورجعفری حدود ۳۰ سال از صبح تا شب همراه سردار سلیمانی بوده و در آخر هم کنار سردار شهید شدند. در یک برهه، حوالی سال ۹۵ خانواده شهید پورجعفری از ایشان میخواهند که دیگر جهاد کافی هست و بیشتر به امور خانواده بپردازند.
شهید هم بدلیل ملاحظات خانواده استعفا میدهند.
بعد از آن، شهید سلیمانی برای اولینبار برای مأموریت عازم سوریه میشوند درحالی که برخلاف همیشه پورجعفری همراهشان نبوده.
در آن سفر، شهید سلیمانی نامه ای را برای حسین پورجعفری می نویسد که بسیار خواندنی هست.
ظاهراً بعد از این نامه، شهید پورجعفری خانواده را راضی میکند و دوباره برمیگردند به سپاه قدس و نهایتا در کنار شهید سلیمانی به فیض شهادت میرسد.
متن این نامه خواندنی حاج قاسم به این شهید به شرح زیر تقدیم به شما 👇
بسم الله الرحمن الرحیم
عزیز برادرم حسین، پس از سی سال خصوصا در این بیست سال که نفس تو پیوسته تنفسم بود، اولین سفر را بدون تو درحال انجام هستم. در طول سفر بارها بر حسب عادت صدایت کردم. همه تعجب کردند، در هواپیما، ماشین و . . . . بارها نگاه کردم، جایت خالی بود، معلوم شد خیلی دوستت داشتهام.
حسین عزیز تو نسبتی با من داشتی که حتما فرزندانت با شما و شما با فرزندانت نداشته ای و فرزندانم هم با من نداشته اند. همیشه نه تنها از جسمم مراقبت می کردی، بلکه مراقب روحم هم بودی. اصرار به استراحت، اصرار به خوردن، خوابیدن و . . . بیش از احساس یک فرزند به پدرش بود. بیست سال اخیر پیوسته مراقبت کردی که تمام وقت من صرف اسلام و جهاد شود و اجازه ندادی وقت من بیهوده هدر رود.
حسین عزیز! خوشحالم از من جدا شدی، خیلی خوشحالم. اگر چه مدتی از لحاظ روحی گمشده ای دارم، اما از جدا شدن تو خوشحالم، چون طاقت نداشتم تو را از دست بدهم. من همه عزیزانم را از دست داده ام و عزادار ابدی آنها هستم، لحظه ای نمی توانم بدون آنها شاد باشم. هر وقت خواستم زندگی کنم و آرامش داشته باشم، یک صف طولانی از دوستان شهیدم که همراهم بودند، مثل پروانه دورم می چرخیدند و جلو چشمم هستند.
حسین! بارها که با هم به خطوط مقدم می رفتیم، من سعی می کردم تو با من نیایی و تو را عقب نگهدارم. اگر چه هرگز بر زبان جاری نکردم و می نویسم برای آینده پس از خودم، که خدا می داند با هریک از آنها که از دست داده ام چه بر من گذشت و حتی بادپا، جمالی، علی دادی را از دست دادم و نگران بودم که تو را هم از دست بدهم. همیشه جلو که می رفتم نگران پشت سرم بودم که نکند گلوله ای بخورد و تو شهید شوی. به این دلیل خوشحال هستم که از من جدا شدی، حداقل من دیگر داغدار تو نمی شوم و تو زنده از من جدا شدی که خداوند را سپاسگزارم.
حسین جان! شهادت می دهم که سی سال با اخلاص و پاکی و سلامت و صداقت زندگیت را فدای اسلام کردی. تو بی نظیری در وفا، صداقت، اخلاص و کتمان سر.
حسین! پسرم، عزیزم، برادرم، دوستم، از خداوند می خواهم عمری با برکت داشته باشی و حسین پورجعفری را همانگونه که بود، با همان خصوصیت تا آخر حفط کنی.
حسینی که برای هر مجاهدی اعم از عراقی، سوری، لبنانی، افغانی و یمنی، آشنا بود. او نشانه و نشانی من بود. چه زیبا بود در این چند روز سراغت را از من می گرفتند و کسی باور نمی کرد همراهم نباشی.
حسین عزیز! فقط قیامت است که حقیقت ارزش اعمال معلوم می شود و چه زیباست آنوقتی که همه حیران و متحیرند و تو خوشحال و خندانی.
اجر این خستگی ها را آنوقت دریافت خواهی کرد، آنوقت که خانواده و وابستگان به تو نیازمندند و به تو توسل می جویند، خداوند اجر جهاد تو برادر خوبم را اجر شهید قرار دهد. به تو قول می دهم که اگر رفتم و آبرو داشتم، بدون تو وارد بهشت نشوم.
حسین عزیزم! سعی کن پیوسته تر و تازه بودن جهادی را در هر حالتی در خودت حفظ کنی، اجازه نده روزمرگی روزانه و دنیا یاد دوستان شهیدت را از یادت ببرد. یاد حسین اسدی، یاد حسین نصرالهی، یاد احمد سلیمانی، یاد حسین بادپا، یاد که را بگویم و چند نفر را بجویم؟ چرا که فراموشی آنها حتما فراموشی خداوند سبحان، است.
حسین جان! عمر انسان در دنیا به سرعت سپری می شود، ما همه به سرعت از هم پراکنده می شویم و بین ما و عزیزانمان فاصله می افتد. ما را غریبانه در گودال و حفره وحشت که می گذارند،در این حالت هیچ فریادرسی جز اعمال انسان نیست. چون فقط چراغ اعمال مقبول است که امکان روشنایی در آن خاموشی و ظلمت مطلق را دارد.
حسین عزیز! اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند.
برادر خوبم! اگر می خواهی دردمند نشوی، دردمند شو! دردی که خنکای وجودت را در گرمای سوزنده غیر طاقت است.
دردی که گرمای وجودت در سرمای جانکاه باشد، عزیز برادرم همه دردها، درد نیستند و همه بلاها، بلا نمی باشند. چه بسیار دردهایی که دوای دردند و چه بسیار بلاهایی که در حقیقت خودت را به او بسپار و رضایتش را عین نعمت
و لطف و محبت بدان.
حسین! می دانی چه وضعی دارم و آگاهی بر غم و اندوه درونم. می دانی چقدر به دعایت نیازمندم. خوب می دانی چقدر هراسناکم و ترس همه وجودم را فراگرفته است و لحظه ای رهایم نمی کند. اما نه ترس از دشمن و نه ترس از نداشتن، نه ترس از از مقام و مکان. تو می دانی! چون پاره ای از وجودم بودی، ترس من از چگونه رفتن است، تو آگاهی به همه اسرارم! دعایم کن و در دعایت رهایم نکن.
انشالله تو و خانواده مجاهد و صبورت همیشه موفق و موید باشید. خداحافظ برادر خوب و عزیزم، دوست و یار باوفاو مهربان و صادق سی ساله ام.
خداحافظ، برادرت قاسم سلیمانی
۱۰ / ۸ / ۱۳۹۵ سفر حلب
#شهدا_گاهی_نگاهی
✧جَـواݩـانِ اِنقـِلابـے✧
↓●ڪلیڪ ڪن●↓
http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4
🍃🔻۱۹دی ماه ۱۳۸۴ سالروز شهادت سردار دلاور حاج احمد ڪاظمی و ۱۰ تن از سرداران سپاه (شهدای عرفه) در سانحه هوایی گرامی باد.
🍃🌷
#شهدا_گاهی_نگاهی
✧جَـواݩـانِ اِنقـِلابـے✧
↓●ڪلیڪ ڪن●↓
http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4
هدایت شده از کاروان عشق
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ورود واکسن از آمریکا و انگلیس ممنوع است.
#ایدز #کرونا #آمریکا #مجلس #سازمان_بهداشت_جهانی #مردم #ایران #واکسن #بیل_گیتس #وزیربهداشت #وزارت_بهداشت #نمکی #تحریم_واکسن_آمریکایی #روحانی #اصلاحات #سرطان_اصلاحات #روشنگری #قالیباف #رییسی #قوه_قضاییه #کواکس #واکسن_فایزر #واکسن_میسازیم
🇮🇷@karevaneshgh
🎋جوانان انقلابی
ورود واکسن از آمریکا و انگلیس ممنوع است. #ایدز #کرونا #آمریکا #مجلس #سازمان_بهداشت_جهانی #مردم #ایر
🔰 ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور ممنوع
🔺 ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور ممنوع است این را من به مسئولین هم گفتم الان هم به طور عمومی میگویم. اگر آمریکایی ها توانسته بودند واکسن تولید کنند این افتضاح کرونایی در کشور خودشان پیش نمیآمد.
چند روز پیش در ظرف 24ساعت، چهار هزار نفر تلفات داشتند. اینها اگر واکسن بلدند درست کنند اگر کارخانه فایزرشان میتواند واکسن درست کند خودشان مصرف کنند اینقدر مرده و کشته زیاد نداشته باشند؛ انگلیس هم همین جور.
به اینها اطمینان و اعتماد نیست. نمیدانم، شاید گاهی هست که اینها میخواهند واکسن را روی ملتهای دیگر امتحان کنند. ببینند اثر میکند یا نمیکند. البته به فرانسه هم من خوش بین نیستم. علتش هم این است که سابقه آن خونهای آلوده را اینها دارند.
بله از جاهای دیگری میخواهند واکسن تهیه کنند جای مطمئنی باشد هیچ اشکالی ندارد.
#بسته_خبری
🇮🇷@karevaneshgh
#سبک_زندگی_فاطمی
#به_قلم_خودم
#وظیفهشناسی
دعای قشنگی بود.تازه و گویا. تا به حال درخواستی اینچنین از خدا نکرده بودم.آقای قرائتی است و کوه معرفت و حکمت، که خدا در اثر اخلاص اش به او داده. این استاد بزرگوار وقتی داشتند در انتهای مراسم دعا میکردند،این جمله را گفتند: خدایا ما را آگاه به وظایفمان کن، سپس توفیق عمل و اجرای آنها را به ما بده.
خیلی از این دعا خوشم آمد.از آن روز به بعد پای ثابته درخواستهایم از خدا شده!(البته اگر توفیق دعا و مناجات داشته باشم!)
راستی ما مشغول به چه هستیم،؟ آیا واقعا کاری که الان داریم انجام میدهیم،وظیفه ی ماست یا خیر؟
جایی دیگر شنیدم که آقای پناهیان گفته اند: به دنبال وظیفه تان بروید نه به دنبال استعدادتان! این جمله ها خیلی ذهن را درگیر میکند.برای چون منی باید ساعتها تفکر شود تا عمق کلام را بفهمم. خب، مثلا الان مشغول درس خواندن هستم و بچه هم دارم. با خودم میگویم، درس خواندن خوب است، ادامه میدهم. کودک عزیزم را از همان روزهای ابتدایی زندگیش یا به دست مادرم میسپارم، یا به دست پرستاری مهربان!
خودم هم سر کلاس درس و بحث میروم و سربازی آقا....
اما آیا واقعا این وظیفه ی من بود؟! مگر درس نمیخوانم که انسان سازی کنم،؟ کادر سازی کنم برای دولت عدل و عدالت مولایم حضرت مهدی؟
خدا این فرصت را به ما داده که فرزندپروری کنیم. سرباز بسازیم برای یاری حضرت. اما من سرکلاسم و فرزندم در آغوش دیگری ست!
کاش وظیفه ام را ببینم و بدانم و بعد به آن عمل کنم.
صدیقه ی طاهره حضرت فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها) در وهله ی اول یک مادر بود.
مادری نمونه و کامل. مادر بود که خون حسین اش احیاگر اسلام شد.مادر بود که خطبه های طوفانی زینب اش انقلاب به پا داشت و دشمنان را خوار کرد. مادر بود که فرزندانش تجلی مهر و رحمت خداوند شدند.
در همان عمر کوتاه و پر برکتش انسان سازی کرد. آه که اگر قامتش خم نمیشد و خورشید عمرش در هجده سالگی غروب نمیکرد، چه ها که نمیشد....
افسوس که چراغ عمر بانوی دو عالم زود خاموش شد.
اما در همان نه سال زندگی مطهرش چنان به وظایفش عمل کرد که حق و حقیقت نمایان شد.
در روزهای بعد از پیامبر وقتی برای احیای حق ولایت به درب خانه ی مهاجر و انصار میرفت، او فعال فرهنگی بود؛اما ابتدا مادر بود. او حامی ولایت بود، امام شناس بود.اما ابتدا مادر بود. با خطبه هایی که در مسجد ایراد کرد ،او سخنران و محدثه و حکیمه بود اما ابتدا مادر بود.حتی وقتی بنا بر وظیفه اش سپر بلای امامش شد و بین در و دیوار ماند، او ابتدا مادر بود.....
آری دامن پاک فاطمه امام پرور شد تا به ما بیاموزد که انسان پرور باشیم. به دنبال حق بدویم ولی غافل از وظیفه مان نباشیم.
کاش در کنار اشک هایمان برای مادر هجده ساله مان، وظیفه شناسی و سبک زندگی بیاموزیم.
به امید نگاهی از سوی مادر....
#شهدا_گاهی_نگاهی
✧جَـواݩـانِ اِنقـِلابـے✧
↓●ڪلیڪ ڪن●↓
http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4
🍃♦️به بهانه ۲۰ دی سالروز شهادت میرزا تقی خان امیرکبیر
✍در نامه بالا امیر کبیر پسر ناصرالدین شاه را به جرم رشوه از حکومت قم عزل کرده و به شاه می نویسد: اداره امور مملکت با توصیه عمه وخاله نمی شود
🇮🇷@karevaneshgh
هدایت شده از کاروان عشق
نشریه391عبرت های عاشورا @ebratha.org.pdf
4.17M
🔴فایل pdf( با کیفیت عالی)👆👆👆 جدیدترین شماره (391)نشریه عبرتهای عاشورا
♦️نسخه الكترونيك
📝آقای روحانی! توبه ی گرگ، مرگ است
✍🏻همسنگران گرامی: شما می توانید صفحات نشریه را در حد توان چاپ و در بین علاقمندان توزیع یا در مکان های مناسب نصب نمایید.
🇮🇷@karevaneshgh