eitaa logo
هیأت جوانان حضرت علی اکبر (ع)
262 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
146 ویدیو
10 فایل
حضرت علی اکبر (ع)، "جوان مومن انقلابی" زمان خویش بود!
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 کتاب روایت زندگی شهید روح‌الله قربانی ، شهیدی که ی او را در تمام مراحل زندگی اش همچون گوهری می درخشد. این کتاب چهاردهمین کتاب از مجموعه است 🖇 سخنی از نگارنده کتاب: روح الله در تمامی صحنه های زندگی اش تقوا موج میزد، از نگاه نکردن ولو یک لحظه به نامحرم گرفته تا ارتباطش با دوستانش و جنگیدنش برای رضای خدا، روح‌الله به گفته تمام کسانی که او را می‌شناختند خیلی با حیا بود. او حتی به طور مستقیم به چهره معلمش هم خیره نمی شد و سرش پایین بود. اما به عقیده بنده تمام این ها یک طرف و احترامی که او برای پدر و مادرش قائل بود هم یک طرف، که باز این هم به خاطر تقوایی بود که داشت. روح‌الله به شدت در تمام لحظات احترام مادر و پدرش را داشت. حتی بعد از فوت مادرش هم مقید بود هر هفته سر مزار او برود. شخصیت این شهید والا مقام به قدری حائز اهمیت بوده که حتی رهبر انقلاب هم بر این کتاب تقریظ زده اند. 📍 خرید این کتاب با ۲۰ درصد تخفیف از طریق: شماره تماس ۰۹۳۷۵۶۷۹۰۰۸ ✅ @j_aliakbarr
📚 : کتاب روایت شهید مدافع حرمی اصالتاً مراغه‌ای و ساکن تهران، متولد فروردین سال ۶۵ و فارغ التحصیل رشته کامپیوتر و دانشجوی کارشناسی الکترونیک و ورزشکار حرفه‌ای در چهار رشته ورزشی است. کسی که هیچکس امید به شهادتش نداشت و همه می‌گفتند خیلی شیک هستی و ادکلن زده هستی و تورو چه به شهادت! اما سر انجام او حین انجام مأموریت در حومه شهر حلب در سوریه در دفاع از حرم مطهر حضرت زینب (س) و در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی به‌دست نیروهای تکفیری در کشور سوریه به فیض عظیم شهادت نائل آمد. این کتاب شریف نشان دهنده شهیدی است که تعلقاتش را دانه دانه از خود جدا کرد و با آغوشی باز به بالین شهادت رفت. این کتاب سیزدهمین کتاب از مجموعه کتب انتشارات روایت فتح است. 📍 خرید این کتاب با ۲۰ درصد تخفیف از طریق: شماره تماس ۰۹۳۷۵۶۷۹۰۰۸ ✅ @j_aliakbarr
📚 کتاب روایت برادر شهید است. جلد اول مجموعه‌ی از چشم‌ها با خاطرات شهید از زبان همسر و همراهان او بازگو می‌کند. کتاب از روزهای زمان انقلاب و فعالیت‌های دوران جبهه می‌گوید. از روزهای بعد از رفتنش می‌گوید، روزهایی که همسرش احساس می‌کرد که نه فقط همسر که دوستش را، برادرش را، همسفرش و رقیبش را از دست داده است. برخی گفته اند: این که شما می گویید حمید کی بود واقعاً گفتنی نیست. خودش در یک دنیای دیگر بود و حرف هایی که پشت سر او و آقا مهدی گفته می شد یک دنیای دیگر. 📍 خرید این کتاب با ۲۰ درصد تخفیف از طریق: شماره تماس ۰۹۳۷۵۶۷۹۰۰۸ ✅ @j_aliakbarr
📚 کتاب روایت شهید ، شهیدی که ستاره ای از ستاره های آسمان انقلاب است. این کتاب جلد چهارم مجموعه‌ی از چشم‌ها به خاطرات شهید محمود کاوه از زبان همسر، پدر و مادر، فرزند، خواهرها، خواهرزاده‌‌ها، استاد و همرزمان و فرماندهان شهید پرداخته است. خاطرات از روزهایی می‌گویند که همسر و پدر و مادر و خواهرهایش جبهه رفتن‌های مکرر او را به تماشا نشسته‌اند و همرزمانش شاهد شهامت‌ها و پایمردی‌های مکرر او بوده‌اند. 🖇 برشی از کتاب: کاوه از آن روزها که کودکی بود در کوران انقلاب تا روزی که پرکشید و رفت، یک سر دوید؛ از تلخ تا شیرین، از تند تا ملایم، از کودک تا مردی پخته، همه را دوید. کنار راه این همه آدم ایستاده بودند؛ آیینه وار، کوچک، بزرگ، دور، نزدیک، کج، صاف، عکس کاوه درتک تک این آیینه ها افتاده است . هریک از این آدم ها چیزی از او می گویند؛ خاطره ای، توصیفی، زندگی نامه ای، اما کاوه دویده است و رفته است. باید این تصویرها را این نقطه ها را به هم وصل کرد و به آن نقطه ی پایان رساند؛ به آن نقطه ای که آغاز بودنی دیگر است. 📍 خرید این کتاب با ۲۰ درصد تخفیف از طریق: شماره تماس ۰۹۳۷۵۶۷۹۰۰۸ ✅ @j_aliakbarr
📚 کتاب (س) برگرفته شده از کتاب (ره) به تدوین و ترجمه حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسن شفیعی شاهرودی است که به صورت مجزا در رابطه با حضرت فاطمه و ابعاد وجودی، ظاهری آن مخدره و ارتباط و جایگاه ایشان نزد پیامبر(ص) و ازدواج ایشان با امیرالمومنین و نقش ایشان بعد از پیامبر و حوادث اتفاق افتاده برای آن بانو و در آخر شهادت این بانوی بزرگوار می پردازد. این کتاب نقش بسزایی در معرفت پیدا کردن هرچه بیشتر به حضرت فاطمه(س) و شناخت جایگاه ایشان ایفا می کند. 📍 خرید این کتاب با ۲۰درصد تخفیف از طریق: شماره تماس ۰۹۳۷۵۶۷۹۰۰۸ ✅ @j_aliakbarr
هیأت جوانان حضرت علی اکبر (ع)
📚 کتاب نوشته ، نویسنده، مجری، پژوهشگر و استاد دانشگاه است. یامین‌پور در این کتاب زندگی و زمانه شیخ را در قالب داستانی روایت کرده است و به برسی ابعاد شخصیت و خصوصت های ایشان پرداخته همچنین نویسنده در این ، به جز زندگی شیخ انصاری و تاریخ علمای شیعه به موضوعات دیگر از جمله جنگ‌های ایران و روس، حضور انگلستان در ایران و دوران امپراتوری عثمانی پرداخته است. 🖇 برشی از متن کتاب: بازار نجف از هفت شاخه به حرم منتهی می‌شد و آن راهی که مرتضی می‌آمد از سمت شرق و در مقابل ایوان طلا به حرم می‌رسید. چند نفر با لباس‌های بلند عربی در حال بازگشت از نماز جماعت ظهر و عصر بودند. از اقامه نماز چیزی نگذشته بود و هنوز خادمان حرم درها را نبسته بودند. مرتضی نعلینش را بیرون حرم از پا درآورد و به سمت درگار چوبی رفت. نعلینی که به زردی می‌زد فرسوده‌تر از آن بود که کسی را به طمع بیندازد. درگاه را بوسید و گونه راستش را روی زمین گذاشت که ناگهان موجی از دلتنگی آمیخته با اشتیاق توفید و چشم‌ها را به اشک نشاند. دربرابر ایوان طلا ایستاد تا اذن دخول بخواند، ولی پیش از آن دوست داشت بار دیگر تمام زوایای حرم را با دقت ببیند و به خاطر بسپارد. حرم با طلاکاری‌های جدید شاه قاجار و ضریح نقره‌ای که چندی پیش نصب کرده بودند، به کلی با گذشته‌اش فرق کرده بود. دو گلدسته در اطراف ایوان به‌تازگی به دستور فتحعلی‌شاه طلاکاری شده بودند و شبستان اصلی حرم با زیلوهایی با نقش چهارگوش و لوزی را از جلوی ایوان تا کنار ضریح مفروش شده بود. حرم خالی از زائر و نمازگزار بود و جز گفت‌وگوی مبهم خادمان در شبستان‌های اطراف صدایی شنیده نمی‌شد. مرتضی با قدم‌های کوتاه خود را به ضریح رساند؛ دست‌هایش را در پنجره‌های نقره‌ای آن گره کرد و پیشانی را بر آن تکیه داد. آن رؤیای ملکوتی را به یاد آورد و تمام وجودش از خاطره شنیدن صدای امیرالمومنین مشتعل شد. 📍 خرید این کتاب با ۲۰ درصد تخفیف از طریق: شماره تماس ۰۹۳۷۵۶۷۹۰۰۸ ✅ @j_aliakbarr
📚 نام رمانی با موضوع و با درون‌مایه‌ای طنز و نشاط آور برای دوره سنی کودک و نوجوان از نویسنده توانای معاصر داوود امیریان است. مجموعه داستان دارای 20 داستان با عناوین متنوع برای کودک و نوجوان است تا هرچه بیشتر کودکانمان از همین دوران با فرهنگ ایثار و اما به صورت مناسب دوره خودشان آشنا شوند. 🖇 برشی از متن کتاب: پنج نفر بودیم همراه و هم‌راز و همدرد. دردمان چه بود؟ رفتن به جبهه. همان ۱۵-۱۶ ساله و شاگرد دبیرستانی. در آن جمع پنج نفره فقط من بودم که چند ماه پیش با هزار دوز و کلک توانسته بودم خودم را به عقبه منطقه عملیاتی برسانم. اما وقتی شب حمله فرا رسید و خواستند گردان ما را به خط مقدم ببرند، فرمانده گردان آمد سراغم و محترمانه و بدون هیچ رحم و شفقتی حکم اخراج را دستم داد... 📍 خرید این کتاب با ۲۰ درصد تخفیف از طریق: شماره تماس۰۹۳۷۵۶۷۹۰۰۸ ✅ @j_aliakbarr
📚 نام رمانی با موضوع و با درون‌مایه‌ای طنز و نشاط آور برای دوره سنی کودک و نوجوان از نویسنده توانای معاصر داوود امیریان است. 🖇 برشی از متن کتاب: عشق رفتن به جبهه دیوانه ام کرده بود. نه سن و سال درست و حسابی داشتم، نه تن و بدن رشید و تنومند. هربار که می رفتم پایگاه اعزام نیرو، انگار که با بچه ی تخس و پررویی طرف باشند، دنبالم می کردند و با بد و بیراه و تهدید، بیرونم می کردند؛ اما آن قدر رفتم و آمدم تا مسئول ثبت نام را از رو بردم. بنده ی خدا با خنده ای که شکل دیگری از گریه بود، چند تا فرم داد دستم. من هم چشمان اشک آلودم را سریع پاک کردم و با خط خرچنگ قورباغه ام، تند تند فرم ها را پر کردم. مانند دو تا فرم که باید دو نفر از افراد معتمد و خوش نام محله آن را پر می کردند. مثل خر ماندم توی گل. در حالیکه سعی می کردم حالت چهره ام مظلومانه باشد، به مسئول ثبت نام گفتم: (من دوتا خوش نام و معتمد از کجا پیدا کنم؟...) . 📍 خرید این کتاب با ۲۰درصد تخفیف از طریق: شماره تماس ۰۹۳۷۵۶۷۹۰۰۸ ✅ @j_aliakbarr
🌹هیات جوانان حضرت علی اکبر علیه السلام🌹 🔸 ولادت با سعادت علیها السلام و (ره) را به همه ی مسلمانان تبریک عرض میکنیم. ✅ @J_aliakbarr کانال هیئت در بله و ایتا