eitaa logo
🌹(نتایج شگفت انگیز دوره ها)🌹
1.6هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
43 ویدیو
3 فایل
اینجا هرچی میبینید رضایتها و حاجت روایی های اعضای کانال حال خوب هستش 👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/611516825C85ec51dbd9 شما هم حاجتی از کانال ما گرفتیدممنون میشم برامون بفرستید👇 https://eitaa.com/joinchat/3036021415C03dfc1aaae مدیر کانال👇 @nilooo3
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. سلام خانم شکری جان شبتون بخیر و شادی من امروز هر تکنیکی که شما تو هر ۴ تا کانال که گذاشتی انجام دادم خداروشکر فروشم عالی بود مخصوصا حرفهایی که دلی از پشت فرمون برامون میزاری حرف زدن با امام زمان قربونشون برم شما یه فرشته ای انشاله هر کاری برای ما انجام میدی هزار برابرش برگرده به زندگی خودتون فقط اسمم مشخص نشه ممنونم بزرگوار دوستت دارم .خدایا شکرت شکرت شکرت . . از کانال اموزش و کارو جذب مشتری👆👆😍.
رفقایی ک درمورد تکنیک راز عدد 9 و راز عدد 8 راپرسیدید لطفا این‌ویس وگوش کنید آموزش این تکنیک ها داخل این کانال گذاشته شده...👌👌👌👆👆👆 عالی از اموزش و کار وجذب مشتری بزن رو لینک آبی برات میاره 👇👇👇 https://eitaa.com/jaazbe_servat/27327 https://eitaa.com/jaazbe_servat/27324 https://eitaa.com/jaazbe_servat/27323 https://eitaa.com/jaazbe_servat/27423 https://eitaa.com/jaazbe_servat/27429 https://eitaa.com/jaazbe_servatt/3591 https://eitaa.com/jaazbe_servat/27609 https://eitaa.com/jaazbe_servat/27786 https://eitaa.com/jaazbe_servatt/3685 https://eitaa.com/jaazbe_servatt/3692 https://eitaa.com/jaazbe_servatt/3713 https://eitaa.com/jaazbe_servatt/3711
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. اینبار رضایت داریم از کانال تکنیک های طلایی👆👆😍 خدارا هزاران بارشکر شکر شکر...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. شما فقط رضایت رو ببینید😍 هنوز شک دارین 😳که بشه تا شما تو شک باقی بمونید که میشه یانه بقیه خیلی سریع نتیجه هاشون رو برای ما میفرستن😍😉 خداروشکر که تونستیم قدمی برای بهتر شدن زندگی شما عزیزان برداریم❤❤ و ممنونم از اعتمادتون 🌼💯🌺 . رضایت از کد معجزه سفید
👆 🌿🌺 بخت گشایی 🌿🌺 اگر بخت شما باز نشده براے بخت گشایے این بند را بخوانید ☜۴۱ روز و هر روز ۷ مرتبہ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. اسمش بهمراه روز شانسی ک در کانال «تکنیک های طلایی » آموزش دادم کولاک کرده👆😍👆 ینی هزاران رضایت برام اومده ک چقدر راضی بودن و ب نتایج فوق العاده رسیدن اگه تو هم میخواهی یاد بگیری چطوری کد شانست و روز شانست و فرزندانت و بدست بیاری باید بیای کانال تکنیک های طلایی👇👇👇بهای اصلیش۳/۵۰۰ باتخفیف ۶۶۶ تومن شده.‌‌ راستی ب محضی ک بیای اونجا کانال کارماسوزی هم اد میشی یه اشانتیون دریافت میکنی😍😍😍😳 واسه اد شدن ب اون کانال من اینجام‌‌👇 @nillooo3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️اتفاقی جالب در تفحص یک شهید... خوندی و دلت شکست اشک ازچشمات سرازیر شد التماس دعا...😢💔 🔹شهیدی که قرض ها و بدهی تفحص کننده خود را ادا کرد .... 🔹شهید سید مرتضی دادگر🌷 🔹می گفت : اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران..... 🔹علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم.... 🔹یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان.... بعد از چند ماه ، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم.... 🔹یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.... سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان ، با عطر شهدا عطرآگین... تا اینکه.... 🔹تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد... آشوبی در دلم پیدا شد... حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم ... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم.... 🔹با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم.... 🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد.... 🔹شهیدسیدمرتضی‌دادگر...🌷 فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من.... 🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید ، به بنیاد شهید تحویل دهم..... 🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند.... 🔹با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم.... 🔹"این رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم.... " گفتم و گریه کردم.... 🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید... » 🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.... هر چه فکرکردم ، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده... 🔹لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.... به قصابی رفتم... خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم : 🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... به میوه فروشی رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... گیج گیج بودم... مات مات... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟ 🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته .... با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد.... 🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.... اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟ 🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود.... بخدا خودش بود.... کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود.... به خدا خودش بود.... گیج گیج بودم.... مات مات.... کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم.... عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم.... می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز.....؟ 🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم...مثل دیوانه هاشده بودم.. به کارت شناسایی نگاه می کردم.... 🔹شهید سید مرتضی دادگر.... فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... وسط بازار ازحال رفتم... 🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون🌹 شادی روح شهدا ، روح امام شهدا سه صلوات و فاتحه ای تقدیم می کنیم. ❤️‍🩹اگر دلت شکست حداقل به یک نفر ارسال کن😭