💥وقتی از گرما کلافه شدی،
یه نسیم خنک خوشبختیه،
وقتی از سرما داری میلرزی،
دو دقیقه کنار بخاری خوشبختیه،
وقتى گرسنه اى،
يه لقمه نون خوشبختيه،
وقتى تشنه اى،
يه قطره آب خوشبختيه،
وقتی تنهایی،
بودنِ یه شخص خوشبختیه،
وقتى خوابت مياد،
يه چُرت كوچيک خوشبختيه،
خوشبختى یعنی یه مُشت از لحظه ها،
یه مُشت از آدم ها،
يه مُشت از نقطه هاى ريز،
كه وقتى كنار هم قرار مى گيرن
يه خط ميسازن به اسم "زندگى"
قدر مُشت های زندگیمونو بدونیم...
http://zil.ink/zahraes070
@zahraes070
اگر به خود بگویید احساس خوبی دارید، احساس خوبی پیدا خواهید کرد. ” جودی پیکولت ”
#احساس_خوب
@zahraes070
🌼🌼🌼
اگر تو در آرامش باشی،
تمام جهان برای تو در آرامش میشود.
این فقط یک انعکاس است.
هر چیزی که تو هستی،
بر همه جا منعکس شده است...
http://zil.ink/zahraes070
🆔@zahraes070
چه وقت باید احساس بزرگی کرد؟ (احساس کنیم حرفه ای شدیم )
1- هر گاه از خوشبختی کسانی که
دوستمان ندارند خوشحال شدیم.
2- هر گاه برای تحقیر نشدن دیگران
از حق خود گذشتیم.
3 - هرگاه شادی را به کسانی که
آن را از ما گرفته اند هدیه دادیم.
4- هرگاه خوبی ما به علت نشان دادن
بدی دیگران نبود.
5- هرگاه کمتر رنجیدیم و بیشتر بخشیدیم.
6- هرگاه به بهانه ی عشق از دوست
داشتن دیگران غافل نشدیم.
7- هرگاه اولین اندیشه ما برای
رویارویی با دشمن انتقام نبود.
8- هرگاه دانستیم عزیز خدا
نخواهیم شد. مگر زمانی که
وجودمان آرام بخش دیگران باشد.
9- هرگاه بالاترین لذت ما شاد کردن دیگران بود.
10- هرگاه همه چیز بودیم و گفتیم :
هیچ نیستیم ...
http://zil.ink/zahraes070
🆔@zahraes070
#میگم زندگی رو با آدم هایی پر کن که باهاشون آینده مشترک داری نه گذشته مشترک 🙂
http://zil.ink/zahraes070
🆔@zahraes070
بنده های شاکر🌷
زشتی های دیگران را میپوشانند
بدی ها را نادیده میگیرند
سختی ها را با لبخند و امید میگذرانند
و باور دارند که🍃
پایان شب سیه سپید است
چون دلشان را نور خدا گرفته
روزتون پر از نگاه مهربون خدا🌷
http://zil.ink/zahraes070
🆔@zahraes070
💚دهه
♡فجر
❤️برملت
💚ایران
♡مبارک
❤️باد!
http://zil.ink/zahraes070
🆔@zahraes070
✍️ ذهنت را از افکار غلط رها کن
🔹ﺑﻮﻣﯿﺎﻥ آﻓﺮﯾﻘﺎ، ﺭﻭﯼ ﺗﻨﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺣﻔﺮﻩﻫﺎﯾﯽ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﻔﺮﻩﻫﺎ ﮔﺮﺩﻭ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﻧﺪ!
🔸ﻣﯿﻤﻮﻥﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮔﺮﺩﻭ، ﺩﺳﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﯾﻦ ﺣﻔﺮﻩﻫﺎ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﺮﺩﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺸﺖ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ، ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ.
🔹ﻣﯿﻤﻮﻥ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺟﯿﻎ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﻻﻭﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯽﭘﺮﺩ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻓﮑﺮﺵ ﻧﻤﯽﺭﺳﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺍﻡ ﺁﺯﺍﺩ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻧﻬﺎﯾﺘﺎً ﺷﮑﺎﺭ ﺷﮑﺎﺭﭼﯿﺎﻥ ﻣﯽﺷﻮﺩ!
🔸ﺍﻓﮑﺎﺭ و باورهای غلط و منفی که بدون فکر قبولش کردهایم، ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺍﮔﺮ ﺁنها ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﻢ، ﺁﺯﺍﺩ ﻣﯽﺷﻮیم.
http://zil.ink/zahraes070
🆔@zahraes070
💕💜💕💜💕💜💕💜💕
💞به كسي كينه نگيريد!
💞دل بي كينه قشنگ است!
💞به همه مهر بورزيد
💞به خدا مهر قشنگ است!
💞دست هر رهگذري را بفشاريد به گرمي
💞بوسه هم حس قشنگي است!
💞بوسه بر دست پدر
💞بوسه بر گونه مادر
💞لحظه حادثه بوسه قشنگ است!
💞بفشاريد به آغوش عزيزان
💞پدر و مادر و فرزند
💞به خدا گرمي آغوش قشنگ است!
💞نزنيد سنگ به گنجشك
💞پر گنجشك قشنگ است!
💞پر پروانه ببوسيد!
💞پر پروانه قشنگ است
💞نسترن را بشناسيد
💞ياس را لمس كنيد!
💞به خدا لاله قشنگ است
💞همه جا مست بخنديد!
💞همه جا عشق بورزيد
💞سينه با عشق قشنگ است!
💞بشناسيد خدا را...
💞هر کجا یاد خدا هست
💞سقف آن خانه قشنگ است
http://zil.ink/zahraes070
🆔@zahraes070
💥در یکی از روستاهای ایتالیا،پسر بچه ی شَروری بود که دیگران را با سخنان زشتش خیلی ناراحت می کرد.
روزی پدرش جعبه ای پر از میخ به پسر داد و به او گفت:
هر بار که کسی را با حرف هایت ناراحت کردی،
یکی از این میخ ها را به دیوار طویله بکوب.
روز اول،پسرک بیست میخ را به دیوار کوبید.
پدر از او خواست تا سعی کند تعداد دفعاتی که دیگران را می آزارد،کم کند.
پسرک تلاشش را کرد و تعداد میخ های کوبیده شده به دیوار کمتر و کمتر شد.
یک روز پدرش به او پیشنهاد کرد تا هربار که توانست از کسی بابت حرفهایش معذرت خواهی کند،یکی از میخ ها را از دیوار بیرون بیاورد.
روزها گذشت تا اینکه یک روز پسرک پیش پدرش آمد و با شادی گفت: بابا،امروز تمام میخ ها را از دیوار بیرون آوردم!
پدر دست پسرش را گرفت و با هم به طویله رفتند،پدر نگاهی به دیوار انداخت و گفت: آفرین پسرم!کار خوبی انجام دادی.
اما به سوراخهای دیوار نگاه کن.
دیوار دیگر مثل گذشته صاف و تمیز نیست.
وقتی تو عصبانی می شوی و با حرف هایت
دیگران را می رنجانی،آن حرف ها هم چنین آثاری بر دل انسان ها می گذارند.
بیایید کمی بیشتر مراقب میخ هایی که بر دل انسان ها میکوبیم باشیم...
http://zil.ink/zahraes070
🆔@zahraes070
💠 اعمال شب و روز مبعث
🔻 اعمال شب بیست و هفتم
🔹 غسل کردن
🔹 زیارت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
🔹 خواندن دوازده رکعت نماز که در هر رکعت سورههای حمد، فلق و ناس را یکبار و نیز اخلاص چهاربار خوانده میشود و بعد از اتمام نماز، گفته شود: «لا اله الا الله و الله اکبر الحمدلله و سبحان الله و لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم»
🔻 اعمال روز بیست و هفتم
🔸 غسل کردن
🔸 روزه گرفتن
🔸 صلوات فرستادن
🔸 زیارت پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله)
🔸 زیارت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
🔸 خواندن دوازده رکعت نماز که در هر رکعت سوره حمد و یس را بخواند پس از نماز، چهار بار سوره حمد را بخواند و سپس چهاربار بگوید: «لا اله الا الله و الله اکبر و الحمد لله و سبحان الله و لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم» و بعد چهار بار بگوید: «الله ربی لا أشرك به شیئا»
#مبعث
http://zil.ink/zahraes070
🆔@zahraes070
💥اگر شما حس حسادت نسبت به دیگران
و چیزهایی که دارند دارید،
لازم است جلوی این خصیصه گرفته شود،
زیرا هر چه بیشتر حسادت کنید،
کمبود بیشتری دریافت میکنید
و چیزهای بیشتری از دست میدهید.
زمانی که احساس حسادت به داشته دیگری کردید،
این عبارت را بگویید:
"خدایا شکرت که یک نفر در این دنیا به فلان داشته رسید"
"خدایا کاری کن از داشته اش لذت ببرد"
و به فراوانی این دنیا ایمان داشته باشید.
خیر و برکت را برای همه طلب کنید.
در این صورت به شدت ارتعاش هایتان تغییر میکند و
اثر آن دعا را در زندگیتان خواهید دید...
http://zil.ink/zahraes070
🆔@zahraes070
🔹جوونی اومد پیشم. حالش خیلی عجیب بود. فهمیدم با بقیه فرق میکنه!
🔸گفت:
آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه.
🔹گفتم:
اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم.
🔸گفت:
من رفتنیام!
🔹گفتم:
یعنی چی؟
🔸گفت:
دارم میمیرم!
🔹گفتم:
دکتر دیگهای، خارج از کشور؟
🔸گفت:
نه، همه اتفاقنظر دارن. گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد!
🔹گفتم:
خدا کریمه، انشاءالله بهت سلامتی میده.
🔸با تعجب نگاه کرد و گفت:
اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟
🔹فهمیدم آدم فهمیدهایه و نمیشه گولش زد.
🔸گفتم:
راست میگی، حالا سوالت چیه؟
🔹گفت:
من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم. از خونه بیرون نمیومدم. کارم شده بود تو اتاقموندن و غصهخوردن.
🔸تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم!؟ خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون و مثل همه شروع به کار کردم.
🔹اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت. خیلی مهربون شدم. دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد!
🔸با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که پیچیدن جلوم و بوق زدن! آخه من رفتنیام و اونا انگار نه!
🔹سرتونو درد نیارم. من کار میکردم، اما حرص نداشتم. بین مردم بودم، اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم.
🔸ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم. گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم، کمک میکردم. مثل پیرمردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم.
🔹خلاصه اینکه این ماجرا منو آدم خوب و مهربونی کرد.
🔸حالا سوالم اینه که من بهخاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوبشدن رو قبول میکنه؟
🔹گفتم:
بله، اونجور که من یاد گرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن، خوب شدنشون واسه خدا عزیزه.
🔸آرامآرام خداحافظی کرد و تشکر.
🔹داشت میرفت که گفتم:
راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
🔸گفت:
معلوم نیست. بین یک روز تا چندهزار روز!
🔹یه چرتکه انداختم، دیدم منم تقریباً همینقدرا وقت دارم!
🔸با تعجب گفتم:
مگه بیماریت چیه؟
🔹گفت:
بیمار نیستم!
🔸هم کُفرم داشت درمیومد و هم از تعجب داشتم شاخ درمیاوردم.
🔹گفتم:
پس چی؟
🔸گفت:
فهمیدم مردنیام. رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم؟ گفتن: نه! گفتم: خارج چی؟ باز گفتن: نه!
🔹خلاصه ما رفتنی هستیم.
وقتش یکم بالا پایین فرقی داره مگه؟
http://zil.ink/zahraes070
🆔@zahraes070