eitaa logo
ويژه نامه امام رضا و حضرت معصومه عليهم السلام
13 دنبال‌کننده
12 عکس
7 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پس حضرت نزد خود خواند ( هربذاكبر ) را كه بزرگ آتش پرستان بود و به او فـرمـود: خـبـر بـده مـرا از زردشـت كـه گـمـان مـى كـنـى پـيـغـمـبـر تـو اسـت ، چـيـسـت دليل تو بر نبوت او؟ عرض كرد كه معجزه اى آورد به چيزى كه كسى پيش از او نياورد و مـا مـشـاهـده نـكـرديـم لكـن اخـبـار از پـيـشـيـنيان ما از براى ما وارد شده است به اينكه او حـلال كـرده اسـت از بـراى مـا چـيـزى را كـه كـسـى غـيـر از او حـلال نـكـرده اسـت پس ما او را متابعت كرديم ، حضرت فرمود: چنين است كه چون اخبارى از براى شما آمده است و به شما رسيده است متابعت كرده ايد پيغمبر خود را؟ عرض كرد: بلى ، فـرمـود: سـايـر امـم گـذشـتـگـان هـم اخـبارى به ايشان رسيده است به آنچه كه آوردند پـيـغـمبران و آنچه آورد موسى و عيسى و محمّد عليهم السلام ، پس چيست عذر شما در اقرار نكردن از براى ايشان زيرا كه اقرار شما بر زردشت از جهت خبرهاى متواتره است كه آورد چـيـزى را كـه غـيـر او نياورده . ( هربذ ) در همين جا از كلام منقطع شد و ديگر چيزى نياورد. پس حضرت رضا عليه السلام فرمود: اى قوم ! اگر در ميان شما كسى باشد كه مـخـالف اسـلام بـاشـد و بـخـواهـد سـؤ ال كـنـد، سـؤ ال كند بدون شرم و خجالت . پـس بـرخـاسـت عمران صابى و او يكى از متكلمين بود، گفت : اى عالم و داناى مردم ! اگر نـه آن بود كه خودت خواندى ما را به سؤ ال كردن و چيز پرسيدن من اقدام نمى كردم در سؤ ال از تو، پس به تحقيق كه من در كوفه و بصره و شام و جزيره رفته ام و متكلمين را مـلاقـات نموده ام هنوز به كسى برنخوردم كه از براى من ثابت كند و احدى را كه غير او نـبـاشـد و قـائم بـاشـد بـه وحـدانـيـت خـود آيـا اذن مـى دهـى كـه از تـو سـؤ ال كنم ؟ حضرت فرمود كه اگر در اين جمعيت عمران صابى باشد تو هستى ؟ عرض كرد: بـلى مـنـم عمران . حضرت فرمود: سؤ ال كن اى عمران ولى انصاف پيشه كن و بپرهيز از كـلام سـسـت و تباه و جوز، گفت : اى سيد و آقاى من ! سوگند به خدا كه من اراده ندارم مگر آنـكـه از براى من ثابت كنى چيزى را كه در آويزم به آن و از آن نگذرم ، حضرت فرمود: سؤ ال كن از آنچه بر تو آشكار و ظاهر است . پس مردم ازدحام و جمعيت نموده و بعضى به بـعـضـى مـنـضـم شـدنـد، عـمـران گـفـت : خـبـر بـده مـرا از كـائن اول و از آنـچـه خـلق كـرده ، حـضـرت فـرمـود: سـؤ ال كردى پس فهم كن جواب آن را. مـؤ لف گـويـد: كـه حـضـرت جـواب او را مـفـصـل فـرمـود، او ديـگـر بـار سـؤ ال كـرد حـضـرت جـواب داد، و هـكـذا در كـلام طـولانـى كـه نقل آن منافى است با وضع كتاب تا آنكه وقت نماز رسيد، عمران عرض كرد: اى مولاى من ! مـسـاءله مرا قطع مكن همانا دل من رقيق و نازك شده ، به اين معنى كه نزديك است مطلب بر مـن مـعـلوم شـود و اسلام آورم . حضرت فرمود: نماز مى گزاريم و برمى گرديم ! پس آن جـنـاب و مـاءمـون از جـا بـرخـاسـتـنـد و آن حـضـرت در داخـل خـانـه نـمـاز گـزارد و مـردم در بـيـرون پـشت سر محمّد بن جعفر نماز گزاردند، پس حـضـرت و مـاءمـون بـيـرون آمـدند و حضرت به مجلس خود عود فرمود و عمران را طلبيد و فـرمـود: سـؤ ال كـن اى عـمـران ! پـس عـمـران سـؤ ال كـرد و حـضـرت جـواب داد و پـيـوسـته او سؤ ال مى كرد و حضرت جواب مى فرمود تا آنكه فرمود به عمران : ( اَفـَهـِمـْتَ يـا عـِمـْرانُ؟ قـالَ: نـَعَمْ يا سَيِّدى ! قَدْ فَهِمْتُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ اللّهَ تَعالى عَلى مـاوَصـَفـْتـَهُ وَحَّدْتـَهُ وَ اَنَّ مـُحـَمَّدا عَبْدهُ الْمَبْعُوثُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِ. ثُمَّ خَرَّ ساجِدا نَحْوَ الْقِبْلَةِ وَ اَسْلَمَ ) ؛ عمران شهادتين بر زبان راند و افتاد به سجده رو به قبله و اسلام آورد.
حـضـرت فـرمود: شهادت داده به نبوت او، موسى بن عمران و عيسى بن مريم و داود خليفة اللّه در زمـيـن عـرض كـرد: ثابت كن قول موسى بن عمران را! حضرت فرمود: اى يهودى ! آيـا مى دانى موسى وصيت نمود با بنى اسرائيل و فرمود به ايشان كه به زودى بيايد بـر شـمـا پيغمبرى از اخوان و برادران شما، تصديق كنيد او را و كلام او را بشنويد. پس آيـا مـى دانـى از بـراى بـنـى اسـرائيـل اخـوه و بـرادرانـى غـيـر از اولاد اسـمـاعـيـل ؟ اگـر بـدانـى و بـشـنـاسـى خـويـشـى يـعـقـوب را بـا اسـمـاعـيـل و سـببى و قرابتى كه ميان ايشان بود از جانب ابراهيم . راءس الجالوت گفت : بـلى ايـن گـفـتـه موسى است ما او را رد نمى كنيم ، حضرت فرمود: آيا از برادران و اخوه بنى اسرائيل پيغمبرى هست غير از محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم ؟ گفت : نه ، حضرت فـرمـود: آيـا ايـن نـزد شما صحيح نيست ؟ عرض كرد: بلى صحيح است و لكن من دوست مى دارم كـه تـصـحـيـح كـنـى نبوت محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم را از تورات ، حضرت فرمود: آيا انكار مى كنيد كه در تورات است : ( جاءَ النُّورُ مِنْ جَبَلِ طُورِ سَيْناءَ وَ اَضاءَ لَنا مِنْ جَبَلِ ساعيرَ وَ اسْتَعْلَنَ عَلَيْنا مِنْ جـَبـَلِ فـارانَ ) ؛ يعنى آمد نورى از كوه طور سيناء و روشنى داد ما را از كوه ساعير و عيان و آشكار گرديد بر ما از كوه فاران ، راءس الجالوت گفت : مى شناسم اين كلمات را اما نمى دانم تفسير آن را. حضرت فرمود: من به تو مى گويم : امـا آنـكـه نـور از كـوه طـور سـيـنـاء مـراد وحـى حـق تـعـالى اسـت كـه نازل فرمود بر موسى عليه السلام در كوه طور سيناء. و امـا ايـنـكـه روشـنـى داد مردم را از ( كوه ساعير ) پس آن كوهى است كه حق تعالى وحى فرستاد به عيسى بن مريم در وقتى كه عيسى بالاى آن كوه بود. و امـا اينكه آشكار گرديد بر ما از ( كوه فاران ) پس آن كوهى است از كوههاى مكه كـه بـيـن آن و مـكـه مـعـظـمـه يـك روز راه اسـت ، و شـعـيـاى پـيـغـمـبـر گـفـتـه بـنـابـر قول تو و اصحاب تو در تورات : ( رَاءَيْتُ راكِبَيْنِ اَضاءَ لَهُمُ اْلاَرْضُ اَحَدَهُما عَلى حِمارٍ وَ اْلا خَرُ عَلَى الْجَمَلِ ) ؛ يـعـنـى ديـدم مـن دو سـوارى كه روشن شده بود براى ايشان زمين يكى از ايشان سوار بر حمار بود و ديگرى سوار بر شتر. پـس كـيـسـت آن راكـب حمار و كيست آن شتر سوار؟ راءس الجالوت گفت : كه من نمى شناسم ايـشان را خبر بده مرا كه كيستند آن دو نفر؟ حضرت فرمود: اما راكب حمار پس عيسى است و امـا آن شـتـر سـوار مـحـمـّد صـلى اللّه عـليـه و آله و سلم است ، آيا انكار مى كنى اين را از تـورات ؟ گـفـت : انـكـار نمى كنم اين را، پس از آن حضرت فرمود: آيا مى شناسى حيقوق پـيـغـمـبـر را؟ عرض كرد: بلى او را مى شناسم ، فرمود: او گفته و در كتاب شما نوشته اسـت كـه آورد خداوند بيانى از كوه فاران و پر شد آسمانها از تسبيح احمد و امت او يَحْمِلُ خَيْلَهُ فى الْبَحْرِ كَما يَحْمِلُ فى الْبَرِّ بياورد ما را به كتابى تازه بعد از خرابى بيت المـقـدس و مـقصود از ( كتاب تازه ) قرآن است آيا مى شناسى اين را، تصديق دارى بـه او؟ راءس الجـالوت گـفـت كـه حـيـقـوق پـيـغـمـبـر ايـنها را گفته است و ما منكر نيستيم قـول او را، حـضـرت فـرمـود كـه داود در زبـور خـود گـفـتـه و تـو آن را قرائت مى كنى : پـروردگـارا! مـبـعـوث گـردان كـسى را كه برپا كند سنت را بعد از زمان فترت ، يعنى مـنـقـطـع شـدند آثار نبوت و مندرس شدن دين ، پس آيا مى شناسى پيغمبرى را كه برپا كرد سنت را بعد از زمان فترت غير از محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم ، راءس الجالوت گـفـت : اين قول داود است ما مى دانيم آن را و انكار نمى كنيم و لكن مقصود او به اين كلام ، عـيـسـى اسـت و ايـام او فـتـرت اسـت . حـضـرت رضـا عـليـه السـلام فـرمـود: جـهـل دارى و نـمى دانى كه حضرت عيسى مخالفت سنت ننمود و موافق بود با سنت تورات تـا ايـنـكـه حـق تـعـالى او را بـه آسـمـان بـالا بـرد و در انـجـيل نوشته است ( ابن البرّة ) رونده است و ( بارقليطا ) بعد از او آينده اسـت و او سـبـك مـى كـند بارها را و تفسير مى كند براى شما هر چيزى را و گواهى مى دهد بـراى مـن هـمـچـنـان كـه مـن گـواهـى دادم بـراى او، مـن آوردم بـراى شـمـا امـثـال را و او مـى آورد بـراى شـمـا تـاءويـل را، آيـا تـصـديـق مـى كـنـى ايـنـهـا را در انجيل ؟ گفت : آرى و انكار نمى كنم آن را.
راوى حـسـن بـن محمّد نوفلى گويد كه چون متكلمين نظر به كلام عمران صابى نمودند و حـال ايـنـكـه او مـردى جدلى بود كه هرگز كسى حجت او را قطع نكرده بود ديگر احدى از عـلمـاى اديـان و اربـاب مـقـالات نـزديـك حـضـرت نـيـامـد و از چـيـزى از آن جـنـاب سـؤ ال نـشـد و شـب درآمـد پـس مـاءمـون و حـضـرت رضـا عـليـه السـلام بـرخـاسـتـنـد و داخـل مـنـزل شـدنـد و مـردم مـتفرق شدند و من با جماعتى از اصحاب بودم كه محمّد بن جعفر فـرسـتـاد و مـرا احـضـار نـمود، من نزد او حاضر شدم . گفت : اى نوفلى ! ديدى گفتگوى رفـيـق خـود را، بـه خـدا سـوگـند كه گمان نمى كنم هرگز على بن موسى عليه السلام درآمده باشد در چيزى از اين مطالب كه امروز بيان كرد و معروف نبوده نزد ما كه در مدينه تـكـلم كـرده باشد يا اصحاب كلام نزد او جمع شده باشند. من گفتم كه حاجيان نزد او مى آمـدند از مسائل حلال و حرام خود مى پرسيدند و او جواب آنها را مى داد و بسا بود كه نزد او مـى آمـد كـسـى كـه بـا او مـحاجه مى كرد. محمّد بن جعفر گفت : اى ابومحمّد! من بر او مى تـرسـم كه اين مرد، يعنى ماءمون بر او حسد برد و او را زهر دهد يا اينكه در بليه اى او را گـرفـتـار كـنـد، تـو بـه او اشـاره كـن كـه خـود را از امـثـال ايـن سـخـنـان نـگـاه دارد و ايـنـگـونـه مـطـالب نـفـرمـايـد. مـن گـفـتـم : از مـن قبول نمى كند و مراد اين مرد (يعنى ماءمون ) امتحان او بود كه بداند نزد او چيزى از علوم پـدران او هـسـت يـا نـه ؟ گـفـت : بـه او بـگـو كـه عـمـويـت كـراهـت دارد دخول ترا در اين باب و دوست دارد كه خود را نگاه دارى كنى از اين چيزها به جهاتى چند. راوى گـويـد: چـون بـه مـنـزل حـضـرت رضـا عـليـه السـلام رفتم خبر دادم آن حضرت را به آنچه عمويش محمّد بن جعفر گفته بود. حضرت تبسم كرده فرمود: خداوند حفظ فرمايد عمويم را خوب مى دانم به چه سـبـب كراهت دارد اين سخنان مرا، پس ‍فرمود: اى غلام ! برو به سوى عمران صابى و او را بـيـاور نـزد مـن ، گـفتم : فدايت گردم ! من مى دانم جاى او را نزد بعضى از اخوان ما از شـيـعـيـان اسـت . فـرمـود: باكى نيست مال سوارى ببريد و او را بياوريد، من رفتم و او را آوردم حـضـرت او را تـرحـيـب كـرد و جـامـه طـلبـيـد و او را خـلعـت داد و مال سوارى به او مرحمت نمود و ده هزار درهم طلبيد و به او عطا فرمود. من گفتم : فدايت گردم ! به جا آوردى فعل جدت اميرالمؤ منين عليه السلام را، فرمود: اين چنين دوست مى داريم ما. پس امر فرمود شام حاضر كردند، مرا نشانيد در طرف راست خود و عمران را نشانيد در طرف چپ خود، چون از خوردن طعام فارغ شديم فرمود به عمران برو خـدا يـارت بـاد و صبح نزد ما حاضر شو تا ترا اطعام كنيم به طعام مدينه و بعد از اين عـمـران چـنـيـن بـود جـمـع مـى گشتند به نزد او متكلمون از اصحاب مقالات و با او تكلم مى كـردنـد و او امـر ايـشـان را باطل مى كرد تا آنكه از او اجتناب و دورى نمودند، و ماءمون ده هـزار درهـم بـه عـمـران عـطـا كـرد و ( فـضـل ) هـم مـقـدارى مال و اسب سوارى به او داد و حضرت رضا عليه السلام او را متولى موقوفات بلخ نمود پس عطاى بسيار به او رسيد.(3) 1- ( لوقا ) نسخه بدل (احتجاج طبرسى 2/406). 2- عبارت روايت چنين است : اتحب ان احييهم لك فتنذرهم ؛ يعنى آيا ميل دارى زنده كنم اينها را براى تو تا آنان را انذار كنى . احتمالا در ترجمه متن ، سهوى واقع شده . (ابراهيم ميانجى ). 3- ( الاحتجاج ) طبرسى 2/401 422، احتجاج شماره 307.
سخنان و وصایای حضرت ما وعده را دين خود مى بينيم فـرمـود: مـا اهـل بيتى مى باشيم كه وعده اى كه به كسى داده ايم آن را دين خود مى بينيم ، يعنى ملتزميم كه مانند دين آن را ادا كنيم همچنان كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم چنين كرد. - ( بحارالانوار ) 75/339. بيايد بر مردم زمانى فـرمود: بيايد بر مردم زمانى كه عافيت در آن زمان ده جزء باشد، نه جزء آن در اعتزال و كناره گزيدن از مردم و يك جزء ديگر در سكوت باشد.(1) نان جوين و خرقه پشمين و آب شور سى پاره كلام و حديث پيمبرى هم نسخه سه چارز علمى كه نافع است در دين نه لغو بوعلى (2) و ژاژ بحترى زين مردمان كه ديو از ايشان حذر كند در گوشه اى نهان شده بنشسته چون پرى با يك دو آشنا كه نيرزد به نيم جو در پيش ملك همتشان ملك سنجرى اين آن سعادت است كه بروى حسد برد آب حيات و رونق ملك سكندرى 1- ( بحارالانوار ) 75/339. 2- بوعلى ابن سينا است ، ( ژاژ ) يعنى سخنان هرزه و ياوه و بحترى به حاء مهمله ، نام شاعرى است كه مدح خلفاء نموده كه از جمله ايشان است متوكل . (شيخ عباس قمى رحمه اللّه ). راهکارها راضى از حق تعالى به روزى كم فرمود: هر كه راضى شد از حق تعالى به روزى كم ، حق تعالى راضى مى شود از او به عمل كنم .( بحارالانوار ) 75/349. زیارت قبر امام حسين (ع) قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): مَنْ زارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ عليه السلام بِشَطِّ الْفُراتِ، كانَ كَمَنْ زارَاللّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ. مستدرك الوسائل : ج 10، ص 250، ح 38. فرمود: هر مؤ منى كه قبر امام حسين عليه السلام را كنار شطّ فرات در كربلاء زيارت كند همانند كسى است كه خداوند متعال را بر فراز عرش زيارت كرده باشد. ثواب زيارت قبر من كَتَبَ الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع):: اءبْلِغْ شيعَتى : إ نَّ زِيارَتى تَعْدِلُ عِنْدَاللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اءلْفَ حَجَّةٍ، فَقُلْتُ لاِ بى جَعْفَرٍ عليه السلام : اءلْفُ حَجَّةٍ؟! قالَ: إ ى وَاللّهُ، وَ اءلْفُ اءلْفِ حَجَّةٍ، لِمَنْ زارَهُ عارِفا بِحَقِّهِ. - مستدرك الوسائل : ج 10، ص 359، ح 2. به يكى از دوستانش نوشت : به ديگر دوستان و علاقمندان ما بگو: ثواب زيارت قبر من معادل است با يك هزار حجّ. راوى گويد: به امام جواد عليه السلام عرض كردم : هزار حجّ براى ثواب زيارت پدرت مى باشد؟! فرمود: بلى ، هر كه پدرم را با معرفت در حقّش زيارت نمايد، هزار هزار يعنى يك ميليون حجّ ثواب زيارتش مى باشد. نماز مورد محاسبه قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): اوَّلُ ما يُحاسَبُ الْعَبْدُ عَلَيْهِ، الصَّلاةُ، فَإ نْ صَحَّتْ لَهُ الصَّلاةُ صَحَّ ماسِواها، وَ إ نْ رُدَّتْ رُدَّ ماسِواها. مستدرك الوسائل : ج 3، ص 25، ح 4. فرمود: اوّلين عملى كه از انسان مورد محاسبه و بررسى قرار مى گيرد نماز است ، چنانچه صحيح و مقبول واقع شود، بقيه اعمال و عبادات نيز قبول مى گردد وگرنه مردود خواهد شد. اجزاء و شرایط نماز قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): لِلصَّلاةِ اءرْبَعَةُ آلاف بابٍ. - تهذيب الا حكام : ج 2، ص 242، ح 957. فرمود: نماز داراى چهار هزار جزء و شرط مى باشد. نماز با تقوا و پرهيزكارى قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): الصَّلاةُ قُرْبانُ كُلِّ تَقىٍّ. وسائل الشّيعة : ج 4، ص 43، ح 4469. فرمود: نماز، هر شخص باتقوا و پرهيزكارى را - به خداوند متعال - نزديك كننده است . واداشتن پسران از هفت سالگى به نماز قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): يُؤْخَذُالْغُلامُ بِالصَّلاةِ وَهُوَابْنُ سَبْعِ سِنينَ. - وسائل الشّيعة : ج 21، ص 460، ح 27580. فرمود: پسران بايد در سنين هفت سالگى به نماز وادار شوند. آداب وضو بر زنان قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): فَرَضَاللّهُ عَلَى النِّساءِ فِى الْوُضُوءِ اءنْ تَبْدَءَالْمَرْئَةُ بِباطِنِ ذِراعِها وَالرَّجُلُ بِظاهِرِالذِّراعِ. - وسائل الشّيعة : ج 1، ص 467، ح 1238. فرمود: خداوند در وضو بر زنان لازم دانسته است كه از جلوى آرنج دست ، آب بريزند و مردان از پشت آرنج . (اين عمل از نظر فتواى مراجع تقليد مستحبّ مى باشد). رحمت خدا بر كسى كه اءمر ما را زنده کند قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): رَحِمَاللّهُ عَبْدا اءحْيى اءمْرَنا، قيلَ: كَيْفَ يُحْيى اءمْرَكُمْ؟ قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): يَتَعَلَّمُ عُلُومَنا وَيُعَلِّمُها النّاسَ. بحارالا نوار: ج 2، ص 30، ح 13. فرمود: رحمت خدا بر كسى باد كه اءمر ما را زنده نمايد، سؤ ال شد: چگونه ؟ حضرت پاسخ داد: علوم ما را فرا گيرد و به ديگران بياموزد.
امر به معروف و نهى از منكر قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): لَتَاءمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ، وَلَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ، اَوْلَيَسْتَعْمِلَنَّ عَلَيْكُمْ شِرارُكُمْ، فَيَدْعُو خِيارُكُمْ فَلا يُسْتَجابُ لَهُمْ. الدّرّة الباهرة : ص 38، س 3، بحار: ج 75، ص 354، ح 10. فرمود: بايد هر يك از شماها امر به معروف و نهى از منكر نمائيد، وگرنه شرورترين افراد بر شما تسلّط يافته و آنچه كه خوبانِ شما، دعا و نفرين كنند مستجاب نخواهد شد. فرستادن صلوات قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلى مايُكَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ، فَلْيَكْثُرْ مِنْ الصَّلوةِ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، فَإ نَّها تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْما. جامع الا خبار ص 59، بحارالا نوار: ج 91، ص 47، ح 2. فرمود: كسى كه توان جبران گناهانش را ندارد، زياد بر حضرت محمّد و اهل بيتش عليهم السلام صلوات و درود فرستد، كه همانا گناهانش اگر حقّ الناس نباشد محو و نابود گردد. فرستادن صلوات قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): الصَّلوةُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ تَعْدِلُ عِنْدَاللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ التَّسْبيحَ وَالتَّهْليلَ وَالتَّكْبيرَ. - اءمالى شيخ صدوق ص 68، بحارالا نوار: ج 91، ص 47، ضمن ح 2. فرمود: فرستادن صلوات و تحيّت بر حضرت محمّد و اهل بيت آن حضرت عليهم السلام در پيشگاه خداوند متعال ، پاداش گفتن ((سبحان اللّه ، لا إ له إ لاّاللّه ، اللّه اكبر)) را دارد. زمين لحظه اى خالى از حجّت نیست قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع) : لَوْخَلَتِ الاْرْض طَرْفَةَ عَيْنٍ مِنْ حُجَّةٍ لَساخَتْ بِاءهْلِها. علل الشّرايع : ص 198، ح 21. فرمود: چنانچه زمين لحظه اى خالى از حجّت خداوند باشد، اهل خود را در خود فرو مى برد. سلاح پيامبران قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): عَلَيْكُمْ بِسِلاحِ الاْ نْبياءِ، فَقيلَ لَهُ: وَ ما سِلاحُ الاْ نْبِياءِ؟ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّه ! فَقال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): الدُّعاءُ. بصائرالدّرجات : جزء 6، ص 308، باب 8، ح 5. فرمود: بر شما باد به كارگيرى سلاح پيامبران ، به حضرت گفته شد: سلاح پيغمبران عليهم السلام چيست ؟ در جواب فرمود: توجّه به خداوند متعال ؛ و دعا كردن و از او كمك خواستن مى باشد. انفاق براى اهل منزل قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): صاحِبُ النِّعْمَةِ يَجِبُ عَلَيْهِ التَّوْسِعَةُ عَلى عَيالِهِ. وسائل الشّيعة : ج 21، ص 540، ح 27807. فرمود: هر كه به هر مقدارى كه در توانش مى باشد، بايد براى اهل منزل خود انفاق و خرج كند. مريضى ، براى مؤ من قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): المَرَضُ لِلْمُؤْمِنِ تَطْهيرٌ وَ رَحْمَةٌ وَلِلْكافِرِ تَعْذيبٌ وَ لَعْنَةٌ، وَ إ نَّ الْمَرَضَ لايَزالُ بِالْمُؤْمِنِ حَتّى لايَكُونَ عَلَيْهِ ذَنْبٌ. - بحارالا نوار: ج 78، ص 183، ح 35، ثواب الا عمال : ص 175. فرمود: مريضى ، براى مؤ من سبب رحمت و آمرزش گناهانش مى باشد و براى كافر عذاب و لعنت خواهد بود. سپس افزود: مريضى ، هميشه همراه مؤ من است تا آن كه از گناهانش چيزى باقى نماند و پس از مرگ آسوده و راحت باشد. پيرى و كهولت سنّ قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): إ ذَا اكْتَهَلَ الرَّجُلُ فَلا يَدَعْ اءنْ يَاءكُلَ بِاللَّيْلِ شَيْئا، فَإ نَّهُ اءهْدَءُ لِنَوْمِهِ، وَ اءطْيَبُ لِلنَّكْهَةِ. - محاسن برقى : ص 422، ح 208. فرمود: وقتى كه مرد به مرحله پيرى و كهولت سنّ برسد، حتما هنگام شب قبل از خوابيدن مقدارى غذا تناول كند كه براى آسودگى خواب مفيد است ، همچنين براى هم خوابى و زناشوئى سودمند خواهد بود. مساوات و عدالت قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): إ نَّما يُرادُ مِنَ الاْ مامِ قِسْطُهُ وَ عَدْلُهُ، إ ذا قالَ صَدَقَ، وَ إ ذا حَكَمَ عَدَلَ، وَ إ ذا وَعَدَ اءنْجَزَ. - الدّرّة الباهرة : ص 37، س 13، بحار: ج 75، ص 354، س 5. فرمود: همانا از امام و راهنماى جامعه ، مساوات و عدالت خواسته شده است كه در سخنان صادق ، در قضاوت ها عادل و نسبت به وعده هايش وفا نمايد. ثروت،انباشته نمى گردد مگر قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): لايُجْمَعُ الْمالُ إ لاّ بِخَمْسِ خِصالٍ: بِبُخْلٍ شَديدٍ، وَ اءمَلٍ طَويلٍ، وَ حِرصٍ غالِبٍ، وَ قَطيعَةِ الرَّحِمِ، وَ إ يثارِ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ. - وسائل الشّيعة : ج 21، ص 561، ح 27873. فرمود: ثروت ، انباشته نمى گردد مگر با يكى از پنج خصلت : بخيل بودن ، آرزوى طول و دراز داشتن ، حريص بر دنيا بودن ، قطع صله رحم كردن ، آخرت را فداى دنيا كردن . خوراك خويش كم قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): لَوْ اءنَّ النّاسَ قَصَّرَوا فِى الطَّعامِ، لاَسْتَقامَتْ اءبْدانُهُمْ.مستدرك الوسائل : ج 2، ص 155، ح 30. فرمود: چنانچه مردم خوراك خويش را كم كنند و پرخورى ننمايند، بدن هاى آن ها دچار امراض مختلف نمى شود.
با گلاب خوشبو و معطّر نمايد قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): مَنْ خَرَجَ فى حاجَةٍ وَ مَسَحَ وَجْهَهُ بِماءِالْوَرْدِ لَمْ يَرْهَقْ وَجْهُهُ قَتَرٌ وَلا ذِلَّةٌ. مصادقة الا خوان شيخ صدوق : ص 52، ح 1. فرمود: هركس هنگام خروج از منزل براى حوايج زندگى خود، صورت خويش را با گلاب خوشبو و معطّر نمايد، دچار ذلّت و خوارى نخواهد شد. گياه كاسنى شفاى هزار نوع درد قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): إ نَّ فِى الْهِنْدِباءِ شِفاءٌ مِنْ اءلْفِ داءٍ، ما مِنْ داءٍ فى جَوْفِ الاْ نْسانِ إ لاّ قَمَعهُ الْهِنْدِباءُ - وسائل الشّيعة : ج 25، ص 183، ح 31693. فرمود: گياه كاسنى شفاى هزار نوع درد و مرض است ، كاسنى هر نوع مرضى را در درون انسان ريشه كن مى نمايد. افراد سخاوتمند قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): السَّخيُّ يَاءكُلُ طَعامَ النّاسِ لِيَاءكُلُوا مِنْ طَعامِهِ، وَالْبَخيلُ لايَاءكُلُ طَعامَ النّاسِ لِكَيْلايَاءكُلُوا مِنْ طَعامِهِ. - مستدرك الوسائل : ج 15، ص 358، ح 8. فرمود: افراد سخاوتمند از خوراك ديگران استفاده مى كنند تا ديگران هم از امكانات ايشان بهره گيرند و استفاده كنند؛ وليكن افراد بخيل از غذاى ديگران نمى خورند تا آن ها هم از غذاى ايشان نخورند. شيعيان ما كسانى قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): شيعَتُناالمُسَّلِمُونَ لاِ مْرِنا، الْآخِذُونَ بِقَوْلِنا، الْمُخالِفُونَ لاِ عْدائِنا، فَمَنْ لَمْ يَكُنْ كَذلِكَ فَلَيْسَ مِنّا. - جامع اءحاديث الشّيعة : ج 1، ص 171، ح 234، بحار: ج 65، ص 167، ح 24. فرمود: شيعيان ما كسانى هستند كه تسليم امر و نهى ما باشند، گفتار ما را سرلوحه زندگى در عمل و گفتار خود قرار دهند، مخالف دشمنان ما باشند و هر كه چنين نباشد از ما نيست . یاد مصائب ما اهل بيت قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع)مَنْ تَذَكَّرَ مُصابَنا، فَبَكى وَ اءبْكى لَمْ تَبْكِ عَيْنُهُ يَوْمَ تَبْكِى الْعُيُونُ، وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِسا يُحْيى فيهِ اءمْرُنا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ. - وسائل الشّيعة : ج 14، ص 502، ح 19693. فرمود: هر كه مصائب ما اهل بيت عصمت و طهارت را يادآور شود و گريه كند يا ديگرى را بگرياند، روزى كه همه گريان باشند او نخواهد گريست ، و هر كه در مجلسى بنشيند كه علوم و فضائل ما گفته شود هميشه زنده دل خواهد بود. حسنه و كار نيك قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): الْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ يَعْدِلُ سَبْعينَ حَسَنَةٍ، وَالْمُذيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ، وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ. - وسائل الشّيعة : ج 16، ص 63، ح 20990. فرمود: انجام دادن حسنه و كار نيك به صورت مخفى ، معادل هفتاد حسنه است ؛ و آشكار ساختن گناه و خطا موجب خوارى و پستى مى گردد و پوشاندن و آشكار نكردن خطا و گناه موجب آمرزش آن خواهد بود. همیشه شراب و مُسكرات حرام بوده قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): مابَعَثَ اللّهُ نَبيّا إ لاّ بِتَحْريمِ الْخَمْرِ، وَ اءنْ يُقِرَّ بِاءنَّ اللّهَ يَفْعَلُ مايَشاءُ. - بحارالا نوار: ج 4، ص 97، ح 3. فرمود: خداوند هيچ پيغمبرى را نفرستاده مگر آن كه در شريعت او شراب و مُسكرات حرام بوده است ، همچنين هر يك از پيامبران معتقد بودند كه خداوند هر آنچه را اراده كند انجام مى دهد. از عطر استفاده نمائيد قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): لاتَتْرُكُوا الطّيبَ فى كُلِّ يَوْمٍ، فَإ نْ لَمْ تَقْدِرُوا فَيَوْمٌ وَ يَوْمٌ، فَإ نْ لَمْ تَقْدِرُوا فَفى كُلِّ جُمْعَةٍ. - مستدرك الوسائل : ج 6، ص 49، ح 6. فرمود: سعى نمائيد هر روز، از عطر استفاده نمائيد و اگر نتوانستيد يك روز در ميان ، و اگر نتوانستيد پس هر جمعه خود را معطّر و خوشبو گردانيد (با رعايت شرائط زمان و مكان ). مسئولان حكومت و دروغ قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): إ ذا كَذِبَ الْوُلاةُ حُبِسَ الْمَطَرُ، وَ إ ذا جارَالسُّلْطانُ هانَتِ الدَّوْلَةِ، وَ إ ذا حُبِسَتِ الزَّكاةُ ماتَتِ الْمَواشى . - اءمالى شيخ طوسى : ص 82، مستدرك الوسائل : ج 6، ص 188، ح 1. فرمود: هرگاه واليان و مسئولان حكومت دروغ گويند باران نمى بارد، و اگر رئيس حكومت ، ظلم و ستم نمايد پايه هاى حكومتش سست و ضعيف مى گردد؛ و چنانچه مردم زكات و خمس مالشان را نپردازند چهارپايان مى ميرند. ارزاق انسان ها قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): الْمَلائِكَةُ تُقَسِّمُ اءرْزاقَ بَنى آدَمِ ما بَيْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إ لى طُلُوعِ الشَّمْسِ، فَمَنْ نامَ فيما بَيْنَهُما نامَ عَنْ رِزْقِهِ. وسائل الشّيعة : ج 6، ص 497، ح 6533. فرمود: ما بين طلوع سپيده صبح تا طلوع خورشيد ملائكه الهى ارزاق انسان ها را سهميه بندى مى نمايند، هركس در اين زمان بخوابد غافل و محروم خواهد شد.
رفع مشكلى از مؤ من قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللّهُ قَلْبَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ. اصول كافى : ج 2، ص 160، ح 4، وسائل الشّيعة : ج 16، ص 372، ح 6. فرمود: هركس مشكلى از مؤ منى را بر طرف نمايد و او را خوشحال سازد، خداوند او را در روز قيامت خوشحال و راضى مى گرداند. اهل بيت و اعتقادات درونى قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): إ نّا لَنَعْرِفُ الرَّجُلَ إ ذا رَاءيْناهُ بِحَقيقَةِ الا يمانِ وَ بِحَقيقَةِ النِّفاقِ. إعلام الورى : ج 2، ص 70، بصائرالدّرجات : جزء 8، ص 308، ح 5. فرمود: همانا ما اهل بيت عصمت و طهارت چنانچه شخصى را بنگريم ، ايمان و اعتقاد او را مى شناسيم كه اعتقادات درونى و افكار او چگونه است . حقيقت ايمان إ لاّ اءنْ يَكُونَ فيهِ ثَلاثُ خِصالٍ: سُنَّةٌ مِنَاللّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبيِّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَليّهِ، اءمَّاالسَّنَّةُ مِنَ اللّهِ فَكِتْمانُ السِّرِّ، اءمَّاالسُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ مُداراةُالنّاسِ، اَمَّاالسُّنَّةُ مِنْ وَليِّهِ فَالصَّبْرُ عَلَى النائِبَةِ. بحارالا نوار: ج 75، ص 334، ح 1، مستدرك الوسائل : ج 9، ص 37، ح 10138. فرمود: مؤ من ، حقيقت ايمان را درك نمى كند مگر آن كه 3 خصلت را دارا باشد: خصلتى از خداوند، كه كتمان اسرار افراد باشد، خصلتى از پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله كه مدارا كردن با مردم باشد، خصلتى از ولىّ خدا كه صبر و شكيبائى در مقابل شدائد و سختى ها را داشته باشد. سكوت و خاموشى قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): إ نَّ الصَّمْتَ بابٌ مِنْ اءبْوابِ الْحِكْمَةِ، يَكْسِبُ الْمَحَبَّةَ، إ نَّهُ دَليلٌ عَلى كُلِّ خَيْرٍ. مستدرك الوسائل : ج 9، ص 16، ح 10073 فرمود: همانا سكوت و خاموشى راهى از راه هاى حكمت است ، سكوت موجب محبّت و علاقه مى گردد، سكوت راهنمائى براى كسب خيرات مى باشد. بهترين وقت براى تزويج قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): مِنَ السُّنَّةِالتَّزْويجُ بِاللَّيْلِ، لاِ نَّ اللّهَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنا، وَالنِّساءُ إ نَّماهُنَّ سَكَنٌ. - وسائل الشّيعة : ج 3، ص 91، ح 22040. فرمود: بهترين وقت براى تزويج و زناشوئى شب است كه خداوند متعال شب را وسيله آرامش و سكون قرار داده ، همچنين زنان آرام بخش و تسكين دهنده مى باشند. زيارت قبر مؤ من قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع):ما مِنْ عَبْدٍ زارَ قَبْرَ مُؤْمِنٍ، فَقَرَأ عَلَيْهِ ((إ نّا أ نْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ)) سَبْعَ مَرّاتٍ، إ لاّ غَفَرَ اللّهُ لَهُ وَلِصاحِبِ الْقَبْرِ. من لا يحضره الفقيه : ج 1، ص 115، ح 541، وسائل الشيعة : ج 3، ص 227، ح 3479. فرمود: هر بنده اى از بندگان خداوند بر قبر مؤ منى جهت زيارت حضور يابد و هفت مرتبه سوره مباركه إ نّا أ نزلناه را بخواند، خداوند متعال گناهان او و صاحب قبر را مورد بخشش و آمرزش قرار مى دهد. برادر بزرگ قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): الاْخُ الاْ كْبَرُ بِمَنْزِلَةِ الابِ. وسائل الشّيعة : ج 20، ص 283، ح 25636. فرمود: برادر بزرگ جانشين و جايگزين پدر خواهد بود. غضب و خشم قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): انَّما تَغْضَبُ للّهِِ عَزَّ وَ جَلَّ، فَلاتَغْضَبْ لَهُ بِاءكْثَرَ مِمّا غَضِبَ عَلى نَفْسِهِ. عيون اءخبارالرّضا عليه السلام : ج 1، ص 292، ح 44. فرمود: چنانچه در موردى خواستى غضب كنى و براى خدا برخورد نمائى ، پس متوجّه باش كه غضب و خشم خود را در جهت و محدوده رضايت و خوشنودى خداوند، اِعمال كن . بهترين كارها، شغل كشاورزى قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع)خَيْرُ الاْ عْمالِ الْحَرْثُ، تَزْرَعُهُ فَيَاءكُلُ مِنْهُ الْبِرُّ وَ الْفاجِرُ، اءمَّا الْبِرُّ فَما اءكَلَ مِنْ شَيْى ءٍ إ سْتَغْفَرَ لَكَ، وَ اءمَّاالْفاجِرُ فَما اءكَلَ مِنْهُ مِنْ شَيْى ءٍ لَعَنَهُ، وَ يَاءكُلُ مِنهُ الْبَهائِمُ وَالطَّيْرُ. - الكافى : ج 5، ص 260، ح 5. فرمود: بهترين كارها، شغل كشاورزى است ، چون كه در نتيجه كشت و تلاش ، همه انسان هاى خوب و بد از آن استفاده مى كنند. امّا استفاده خوبان سبب آمرزش گناهان مى باشد، ولى استفاده افراد فاسد و فاسق موجب لعن ايشان خواهد شد، همچنين تمام پرنده ها و چرندگان از تلاش و نتيجه كشت بهره مند خواهند شد. کار در روز عاشوراى قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (ع): مَنْ تَرَكَ السَّعْيَ فى حَوائِجِهِ يَوْمَ عاشُوراء، قَضَى اللّهُ لَهُ حَوائجَ الدُّنْيا وَ الاَّْخِرَةِ، وَ قَرَّتْ بِنا فِى الْجِنانِ عَيْنُهُ. عيون اءخبارالرّضا عليه السلام : ج 1، ص 299، ح 57. فرمود: هركس روز عاشوراى امام حسين عليه السلام ، دنبال كسب و كار نرود (و مشغول عزادارى و حزن و اندوه گردد)، خداوند متعال خواسته ها و حوائج دنيا و آخرت او را برآورده مى نمايد؛ و در بهشت چشمش به ديدار ما - اهل بيت عصمت وطهارت عليهم السلام - روشن مى گردد.
دشمنان و زمامداران معاصر حضرت تفويض ماءمون ولايت عهدی رفـتـن حـضـرت امـام رضـا عـليـه السـلام از مـديـنـه بـه مـرو و تفويض ماءمون ولايت عهد را به آن سرور ايمان و ذكر مجلس مناظره آن جناب با علماى اديان مخفى نماند: آنچه از روايات ظاهر مى شود آن است كه ماءمون چون مستقر بر خلافت گشت و فـرمـانـش در اطـراف عـالم نـافـذ گـرديـد و ايـالت عـراق را بـه حـسـن بـن سهل تفويض كرد و خود در بلده مرو اقامت نمود و در اطراف ممالك حجاز و يمن غبار فتنه و آشـوب ارتـفاع يافته بعضى از سادات به طمع خلافت رايت مخالفت برافراشتند، چون خـبـر در مـرو بـه سـمـع مـاءمـون رسـيـد بـا فـضـل بـن سـهل ذوالرياستين كه وزير و مشير او بود مشورت نمود بعد از تدبير و انديشه بسيار، راءى مـاءمون بر آن قرار گرفت كه حضرت رضا عليه السلام را از مدينه طلب نمايد و او را وليـعـهـد خود گرداند تا آنكه ساير سادات به قدم اطاعت پيش آيند و دندان طمع از خلافت بردارند. پس رجاء ابن ابى الضحاك را با بعضى از مخصوصان خود به خدمت آن حـضـرت فـرسـتـاد بـه سوى مدينه كه آن جناب را به سفر خراسان ترغيب نمايند، چون ايـشـان بـه خـدمـت آن حـضـرت رسـيـدنـد حـضـرت در اول حـال امـتـنـاع بـسـيـار نـمـود چـون مـبـالغـه ايـشـان از حـد اعتدال متجاوز گرديد آن سفر اثر را به جبر، اختيار نمود. منتهی الآمال
شهادت امـام رضـا (ع) وداع امـام رضـا (ع) بـا پـيـامـبـر و اهـل و عيال و شـيـخ صـدوق رحـمـه اللّه از مـحـول سجستانى روايت كرده كه چون ماءمون طلب كرد امام رضـا عـليـه السلام را از مدينه به خراسان ، حضرت به جهت وداع با قبر پيغمبر صلى اللّه عـليـه و آله و سلم داخل مسجد شد و مكرر با قبر آن حضرت وداع مى كرد و بيرون مى آمد و بر مى گشت نزد قبر، و در هر دفعه صداى مباركش به گريه بلند بود، من نزديك آن حـضـرت رفـتـم و سـلام كـردم بـر آن جناب ، جواب داد، پس تهنيت گفتمش به آن سفر، فـرمـود: مـرا زيارت كن همانا من بيرون مى شوم از جوار جدم و مى ميرم در غربت و دفن مى شوم در پهلوى هارون .(1) و شـيخ يوسف بن حاتم شامى ـ تلميذ محقق حلى ـ در ( درّالنظيم ) فرموده كه روايت كـردنـد جـماعتى از اصحاب امام رضا عليه السلام كه آن حضرت فرمود: زمانى كه من مى خـواسـتـم بـيـرون بـيـايـم از مـديـنـه بـه سـوى خـراسـان جـمـع كـردم عـيـال خود را و امر كردم ايشان را كه بر من گريه كنند تا بشنوم گريه ايشان را، پس تـقـسـيم كردم در بين ايشان دوازده هزار دينار و گفتم به ايشان كه من بر نمى گردم به سوى عيالم هرگز، پس گرفتم ابوجعفر جواد را و بردم او را در مسجد پيغبر صلى اللّه عـليـه و آله و سلم و گذاشتم دست او را بر كنار قبر و چسبانيدم او را به آن قبر شريف و خواستم حفظ او را به سبب رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و امر كردم جميع وكيلان و حشم خود را به شنيدن و اطاعت فرمايش او و آنكه مخالفت او را ننمايند و فهمانيدم ايشان را كه او قائم مقام من است .(2) عـلامـه مجلسى فرموده در ( كشف الغمه ) و غير آن از امية بن على روايت كرده اند كه گـفـت در سـالى كـه امـام رضـا عـليـه السـلام بـه حـج رفت و متوجه خراسان گرديد امام مـحـمدتقى عليه السلام را به حج برد و چون امام رضا عليه السلام طواف وداع كرد امام مـحـمـدتـقـى عـليه السلام بر دوش ( موفق ) غلام آن حضرت بود و او را طواف مى فرمود، چون به حجر اسماعيل رسيد به زير آمد و نشست و آثار اندوه از روى منورش ظاهر شد و مشغول دعا گرديد و بسيار طول داد، ( موفق ) گفت : برخيز فداى تو گردم ، گـفـت : از ايـنجا مفارقت نمى كنم تا وقتى كه خدا خواهد كه برخيزم ، موفق به خدمت امام رضـا عـليـه السـلام آمـد و احـوال فرزند سعادتمند او را عرض كرد، حضرت نزديك نور ديـده خـود آمـد و فـرمـود كـه بـرخـيـز اى حـبـيـب مـن ! آن نـهـال حـديـقـه امامت گفت : اى پدر بزرگوار چگونه برخيزم و مى دانم كه خانه كعبه را وداعـى كـردى كـه ديـگـر بـه سوى آن برنخواهى گشت و گريان شد، پس ‍براى اطاعت پـدر بـزرگـوار خـود بـرخـاسـت و روانـه شد. و توجه آن حضرت به سوى خراسان در سال دويستم هجرت بود و در آن وقت موافق مشهور از عمر شريف امام محمّدتقى عليه السلام هـفـت سـال گـذشـتـه بـود، چـون مـتـوجـه آن سـفـر گـرديـد در هـر مـنـزل مـعجزات و كرامات بسيار از آن مخزن اسرار ظاهر مى شد و بسيارى از آثار آنها تا حال موجود است ، انتهى .(3) 1- ( عيون اخبار الرضا عليه السلام ) 2/217. 2- ( درّالنظيم ) ص 678. 3- ( بحارالانوار ) 49/120.