eitaa logo
ويژه نامه امام رضا و حضرت معصومه عليهم السلام
13 دنبال‌کننده
13 عکس
11 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
9.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سر به‌ سر گذاشتن‌ یک پیرمرد روستایی توسط خادم امام رضا علیه السلام و ادامه ماجرا.... @Hafez1356
حکایت 9⃣7⃣5⃣                    ❤️ پیش تو محتاجها                      در حال رفت و آمدند                          تا که آهو میرود                     پشتش کبوتر میرسد ❤️ می گوید : روزی عليه السّلام از كنار ما گذشت و با ما درباره ی خويش بحث كرد . من و که اهل رقّه بود ، به امامت او قائل نبوديم و مذهب زيدى داشتيم. وقتى كه با آن حضرت به صحرا رفتيم، چند آهو ديديم . امام عليه السّلام به يكى از بچه آهوها اشاره كرد . بچه آهو آمد و نزد حضرت ايستاد . ايشان دست مباركش را به سر بچه آهو كشيد و آن را به غلامش داد. بچه آهو، مضطرب و ناراحت بود و مى‌خواست به چراگاه برگردد . حضرت با او طورى سخن گفت كه ما نفهميديم و آهو ساكت شد. آنگاه فرمود: اى عبداللّٰه! آيا باز هم نمى‌آورى‌؟! عرض کردم : بله اى آقاى من! تو حجّت خدا بر خلقش مى‌باشى و مى‌كنم. سپس حضرت به بچه آهو فرمود : به چراگاهت برو . بچه آهو در حالى كه اشک از چشمانش سرازير بود ، آمد و بدن خودش را به پاهاى امام عليه السّلام كشيد و صدایی از خود درآورد . حضرت فرمود : مى‌دانى چه مى‌گويد؟ عرض کردیم : خدا و پيامبر و فرزند پيامبرش داناترند . فرمود : اين آهو مى‌گويد : « دَعَوْتَنِي فَرَجَوْتُ أَنْ تَأْكُلَ مِنْ لَحْمِي، فَأَجَبْتُكَ، وَ حَزِنْتُ حِينَ أَمَرْتَنِي بِالذَّهَابِ. اول كه مرا خواندى ، امید آن داشتم که از گوشت من خواهى خورد و دعوتت را پذيرفتم، ولى اكنون كه مرا امر به رفتن نمودى، مرا غمگين كردى . » 🗂منبع : الثاقب في المناقب ، ج ۱، ص ۱۷۶
💠 👈دستگیری امام هشتم علیهم السلام از زائران در راه مانده ✍️محدث نوری رضوان الله علیه نقل می‌کند : یکی از خدمتگزاران حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام گفت : در شبی که نوبت خدمت من بود، در رواقی که به دارالحفاظ معروف است، خوابیده بودم . ناگاه در خواب دیدم که در حرم مطهر باز شد خود حضرت امام رضا علیه السلام از حرم بیرون آمدند و به من فرمودند :« برخیز و بگو مشعلی فروزان بالای گلدسته ببرند، زیرا جماعتی از اعراب بحرین به زیارت من می‌آیند و اکنون در اطراف « طرق » ( هشت کیلومتری مشهد ) بر اثر بارش برف راه را گم کرده‌اند برو به میرزا شاه نقی متولی بگو مشعلها را روشن کند و با گروهی از خادمان جهت نجات و راهنمایی آنان حرکت کنند .» آن خادم می‌گوید : از خواب پریدم و فوری از جا برخاستم و مسؤول خدام را از خواب بیدار کرده و ماجرا را برایش گفتم او نیز با شگفتی برخاست و با یکدیگر بیرون آمدیم در حالی که برف به شدت می بارید مشعلدار را خبر کردیم و او به سرعت مشعلی روی گلدسته روشن کرد آنگاه با عده‌ای از خدام حرم به خانه‌ی متولی رفتیم و ماجرا را برایش شرح دادیم سپس با گروهی مشعلدار به طرف طرق حرکت کردیم نزدیک طرق به زوار رسیدیم . آنان در هوای سرد و برفی میان بیابان گویی منتظر ما بودند . از چگونگی حالشان جویا شدیم گفتند : ما به قصد زیارت حضرت رضا علیه السلام از بحرین بیرون آمدیم امشب گرفتار برف و سرما شده و از راه خارج گشتیم و دیگر نمی‌توانستیم مسیر حرکت را تشخیص دهیم تا اینکه از شدت سرما دست و پای ما از کار افتاد و خود را آماده‌ی مرگ نمودیم . از مرکب‌ها فرود آمدیم و همه یک جا جمع شدیم . فرش‌هایمان را روی خود انداختم و شروع به گریستن کردیم و به حضرت رضا علیه السلام متوسل شدیم . در میان مسافران مردی صالح و اهل علم بود . همین که چشمش به خواب رفت، حضرت رضا علیه السلام را در خواب زیارت نمود ،که به او فرمود : برخیز ! که دستور داده‌ام چراغ‌ها را بالای مناره‌ها روشن کنند. شما به طرف چراغ‌ها حرکت کنید .» همه برخاستیم و به طرف چراغ‌ها حرکت کردیم که ناگاه شما را دیدیم .» دارالسلام ، ج 1 ص267. ای نفست چاره‌ی درماندگان جزتوکسی نیست کس بی‌کسان چاره‌ی ما ساز که بیچاره‌ایم گر توبرانی، به که روی آوریم یار شوای مونس غمخوارگان چاره‌ کن ای چاره‌ی بیچارگان قافله شد، بی کس ما ببین ای کس ما بی‌کسی ما ببین پیش تو با ناله وآه آمده‌ایم معتغذر از جرم و گناه آمده‌ایم 🌺ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ 👇 💠 http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92 💠کانال و حال خوش 👆👆👆
25.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺( داستان عنایت امام رضا ع به تاجر ورشکسته )😭 🎙حاج آقا عالی