eitaa logo
فرهنگ همراه با خوشمزه های حاضر جواب
31 دنبال‌کننده
5 عکس
4 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📙حرف گ ❌موضوع : گناه ❤️نمونه برخورد متفاوت در یک موضوع.! 👈 🌸 به یه دختربچه ۵ ساله مذهبی گفتم : 😍 وااااای چه چادر قشنگی داری 😍 چه حجاب زیبایی 😍 چقدر قشنگ ست کردی 🌸 اونم آروم ، 🌸 لبخندش مثل غنچه باز شد و گفت : 👑 ممنونم عمو 🌸 چند روز بعد 🌸 به یه دختر بچه ی ۵ ساله غیرمذهبی ، 🌸 که نه خودش حجاب درستی داشت نه مامانش ، گفتم : 😍 وای عمویی چقدر نازی تو ، 😍 موش بخورتت ... 🌸 اونم گفت : 😡 خفه شو کثافت چشم چرون بیکار و بی عار جامعه ، مایه ی ننگ همه ایرانیا ... 😍 یعنی شانس آوردم مسلح نبود ... 🤣😂 🇮🇷 @ghairat ♻️برچسب : #نگاه #اذیت#ایمان#یادخدا#آبرو#فتنه ✍️جهت آگاهی بیشتر از واژه های برچسب خورده به کتابخانه موضوعی مراجعه بفرمائید. https://eitaa.com/jadiiddd/108 •┈┈••✾••📚••✾••┈┈• https://eitaa.com/jadid3
📙حرف م 💠موضوع : مرگ 😍 ✍️می گفت: عموم داشت نفسای آخرش رو می کشید 😍 میخواستیم رو به قبله‌اش کنیم 😍 ولی نمیدونستیم قبله کدوم طرفه 😍 اینقدر چرخوندیمش 😍 که آخر بلند شد و با کمربند افتاد دنبال ما 😄 💟 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@ghairat ♻️برچسب : #سلامتی #دانش#احترام#یادخدا#قرآن ✍️جهت آگاهی بیشتر از واژه های برچسب خورده به کتابخانه موضوعی مراجعه بفرمائید. https://eitaa.com/jadiiddd/108 •┈┈••✾••📚••✾••┈┈• https://eitaa.com/jadid3
✨﷽✨ 📙حرف ف 💠موضوع : ✅راهکارهای کنتزل زبان 💠نعمت‌های خداوند را یاد کنیم و شاکر باشیم ✍️آیت الله مجتهدی تهرانی: قدیم در کتابی این داستان را خواندم که: سعدی شاعر معروف یه وقتی کفش نداشت، عصبانی بود که من شاعری این مملکت، باشم آن وقت کفش ندارم. مدتی از خدا ناراضی بود که: خدایا، این چه زندگی است که ما کفش نداریم بخریم. شاعر هم هستیم! تا اینکه یک روز جلوی مسجد می‌گذشت، یک نفر را توی مسجد دید که از زانوها به پایین پا نداشت، تا او را دید، سرش را بلند کرد و گفت: «خدایا شکرت که اگر من کفش ندارم، پا دارم».تا دیروز از خدا ناراضی بود، اما امروز که دید این شخص پا ندارد، خوشحال شدو گفت: « الحمدالله، اگر من پا نداشتم، چیکار میکردم؟» 🔘خدا می داند واقعا اگر ما پا نداشتیم چیکار میکردیم؟! گاهی نعمت های خدا را یاد کنید. پا نداشتیم، دست نداشتیم، چشم نداشتیم، گوش نداشتیم، چیکار میکردیم؟ 📚ڪتاب بدیع الحکمة حکمت 24 از مواعظ آیت الله مجتهدے تهرانی(ره) کانال سخنرانی دلنشین @sokhanrani313 ♻️برچسب : #شعر#لباس#سلامتی#یادخدا ✍️جهت آگاهی بیشتر از واژه های برچسب خورده به کتابخانه موضوعی مراجعه بفرمائید. https://eitaa.com/jadiiddd/108 •┈┈••✾••📚••✾••┈┈• https://eitaa.com/jadid3
🌷🌷نکته های امید آفرین آیت الله مرعشی نجفی قدس سره می‌فرمودند: در قم شیخی بود معروف به شیخ ارده شیره جهت معروف شدنش به این نام آن بود که او به ارده شیره بسیار علاقه داشت و حتی کتابی در توصیف ارده شیره نوشته بود آدم فقیری بود و خانه و منزلی نداشت در حقیقت تارک دنیا بود یک شب در زمستان در میان مقبره میرزای قمی در قبرستان شیخان خوابید صبح برای نماز بلند شد، دید برف زیادی آمده پشت در را محکم گرفته شیخ هر کاری کرد در باز نشد ماند در میان مقبره از طرفی وسیله وضو حتی وسیله تیمم هم نبود چون مقبره با گچ و سیمان و سایر مصالح پوشیده بود نزدیک طلوع آفتاب شد، دید نمازش قضا می‌شود، با همان حال بدون وضو و تیمم صحیح نماز را خواند بعد از نماز رو کرد به طرف آسمان و دست‌ها را بلند نمود به شوخی به خداوند عرض کرد: خدایا تا به حال تو به من هر چه دادی من چیزی نگفتم قبول کردم گاهی نان و پنیر دادی قبول کردم گاهی نان و ارده شیره دادی شکر کردم گاهی هم نان دادی اصلاً خورشت ندادی باز هم قبول کردم خدایا تو هم امروز این یک نماز بی‌طهارت را از من قبول کن و مؤاخذه نکن بعد از وفات شیخ یکی از دوستان صالحش او را در خواب دید پرسید: خداوند با تو چگونه رفتار کرد؟ گفته بود: خدا مرا به واسطه همان یک نماز بخشید استاد فاطمی نیا در ادامه اظهار داشتند: مثل اینکه خداوند هم از شوخی کردن بنده‌اش خوشش می‌آید ولی نه هر شوخی و نه از هر بنده‌ای! خدا از شوخی آن بنده‌ای خوشش می‌آید که آن بنده را دوست دارد و آن بنده هم خدا را دوست دارد هر چه خدا مقدرش کرده خوب یا بد، تلخ یا شیرین کم یا زیاد، سیری و گرسنگی غم و شادی، داری و نداری قبول کرده در هر حال خدا را شکر می‌کند نه مانند آن بنده‌ای که با مختصر کم و زیاد حالش تغییر می‌کند و با کوچکترین تحول عوض می‌شود و اگر صدمه‌ای ببیند گاهی با خدا سر جنگ پیدا می‌کند اموزنده🎐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠داستان زندگی پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم 🌷- خوشحال کردن بچه‌ها با گردو روزی پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» برای نماز به مسجد می رفت. در راه، گروهی از کودکان که در حال بازی بودند، با دیدن پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» دست از بازی کشیدند و دور ایشان جمع شدند. کودکان به علّت اینکه آن حضرت همواره امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را بر دوش خود می‌گرفت، از ایشان درخواست کردند تا با آن‌ها هم بازی کند. پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» از طرفی نمی‌خواست آن‌ها را برنجاند و ازطرف دیگر مردم در مسجد منتظرش بودند و می‌خواست خود را به مسجد برساند. داستان زندگی پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم - خوشحال کردن بچه‌ها با گردو بلال که در مسجد همراه مردم منتظر پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» بود با دیر کردن پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» نگران شده و به طرف خانه ایشان حرکت کرد. بلال در راه به جست وجوی پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» پرداخت. داستان زندگی پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم - خوشحال کردن بچه‌ها با گردو او پس از مدّتی، آن حضرت را در حال بازی با کودکان دید. خواست کودکان را از طرف ایشان دور کند ولی پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» مانع شد و از بلال خواست تا به خانه‌ی ایشان برود و برای کودکان چیزی تهیه کند تا آن‌ها پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» را رها کنند. داستان زندگی پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم - خوشحال کردن بچه‌ها با گردو بلال رفت و پس از جست وجو تعدادی گردو پیدا کرد. پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» آن‌ها را میان کودکان تقسیم کرد و این گونه کودکان راضی شدند تا آن حضرت را رها کنند. امام مهدی «عج الله تعالی فرجه الشریف» هم فرزند پیامبر مهربان است و هم جانشین ایشان و مهربانی را از ایشان ارث برده . ایشان وقتی بیایند مثل ایشان رفتار می‌کنند. https://eitaa.com/jadid3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺برنامه‌ی در چهارباغ اصفهان!!! 👌یک حرکت خوب و اثرگذار برای طرح مسائل روز جوانان با . متاسفانه یکی از مشکلات بزرگ حوزویان امروز این است که با مردمی که شاید زیاد اهل آمدن به مسجد نیستند ارتباط خاصی ندارند و گفتمان سازی آنان معمولا با افراد دیندار مسجدی است. 👂همین نشستن و گوش کردن به صحبت جوانانی که معمولا گله‌مندی های زیادی دارند و مملو از هستند ، باعث تغییر نگرش مردم نسبت به روحانیت می‌گردد. برخی جوانان وقتی می‌بینند یک روحانی می‌خندد تعجب می‌کنند. 😍یک بازخورد خیلی جالبی که به شخصه گرفتم این بود که سه دختر کوچک کنار من نشستند و شروع به حرف زدن کردند. من هم از آنان خواستم که سوره های کوچک قرآن را بخوانند ، آنان نیز با ذوق فراوان خواندند. در پایان یکی از آن دخترها که حدود ۷ سال داشت ، به من گفت عمو داخل کیفت چیزی گذاشتم، بعداً که نگاه کردم دیدم یک شکلات برایم هدیه گذاشته. ✨آری ... گفتگوی محبت آمیز و همراه با منطق ، باعث ایجاد محبت و کشش می‌گردد! ✍️ میخ مِدیا