eitaa logo
حجت الاسلام دکتر هدایی تبریزی
1.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
152 فایل
استاد حوزه و دانشگاه وکیل و نماینده مراجع عظام تقلید دارای اجازات علمی از مراجع تقلید دارای دو مدرک دکترای phdدانشگاهی کارشناس عالی مشاوره وراهنمایی کارشناس اخلاق و تربیت کارشناس طب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔔 آزمون ورودی جامعةالزهرا(س) در همه مقاطع تحصیلی ۳۰ خرداد ۹۹ به صورت برخط برگزار می‌شود ◻️ با توجه به برگزاری آزمون به صورت مجازی، مکان آزمون تاثیری در برگزاری آن ندارد و داوطلبان می توانند تا ۱۰ خرداد برای شرکت در این آزمون ثبت نام کنند. ◻️ سامانه ثبت نام به نشانی paziresh.jz.ac.ir/ تا روز ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ فعال خواهد بود و داوطلبانی که قبلاً موفق به ثبت نام نشده‌اند می‌توانند تا این تاریخ ثبت نام کنند. ◻️ زمان اخذ کارت ورود به جلسه آزمون ۲۵ تا ۲۹ خرداد است. •┈┈••✾••┈┈• @HawzahNews @jz_news
وقتی فرزندتان خشمگین می شود یا عدم تمرکز دارد بازیهای فوت کردنی به او بدهید. لازمه فوت کردن، تمرکز برتنفس است و تنفس آرام و شمرده ، احساسات خروشان کودک را آرام می کند.
❤️👌 اگر کسی وضو گرفته و آیه ی زیر را بر روی مشتی خاک لانه مورچه هفت بار بخواند و در چهار گوشه ی محل کارخود پخش کند در آن جا مثل مورچه مشتری پیدا خواهد شد↯↯ 《بسم الله الرحمن الرحیم و اذا راوا تجارة او لهوا انقصوا الیها و ترکوک قائما قل ما عند الله خیرا من اللهو و من التجارةوالله خیر الرازقین》 📚 تحفه الاسرار
🌷 خداوند متعال (جل جلاله) میفرماید : 🔹کسانی که مرا یاد می کنند،میهمان من هستند. 🔹کسانی که مرا اطاعت می کنند، در نعمت من هستند. 🔹کسانی که مرا شُکر می کنند، در فزونی نعمت‌هایم هستند. 🔹و اهل معصيتم را از رحمتم مايوس نمى كنم 🔹اگر توبه كنند، دوست آنها هستم. 🔹اگر مريض شوند، طبيب آنها هستم 🔹گناهکاران را با سختی ها و مصيبت‌ها مداوا مى كنم تا آنها را از گناهان و عيب‌ها پاك كنم. . 📚 ترجمه ارشاد القلوب ، ص ۲۲۷
✍️ هفت سؤال حجت‌الاسلام‌‌والمسلمین خسروپناه از نمایندگان مجلس دهم ◻️ دهمین دوره مجلس شورای اسلامی به پایان رسید.ما نیز از باب ادای ادب لازم است تلاش خالصانه و خدمات مجلس و ریاست محترمش را سپاس گویم. ...اینک بعد از سپاس مجدد، پرسش‌های اساسی را از می‌پرسم: ۱- چرا مجلس دهم نظارت قانونی بر عملکرد نمایندگان را مصوب نکرد؛ نظارتی که از فساد اخلاقی و مالی آن‌ها پیشگیری می‌کرد؟ آیا رد صلاحیت جمع قابل توجهی از نمایندگان توسط شورای نگهبان به جهت فساد اقتصادی یا اخلاقی، کارنامه مجلس دهم را متزلزل نمی‌کند؟ ۲- نظارت مجلس دهم بر عملکرد دولت به‌ویژه وضعیت خودرو و فروش شرکت‌های اقتصادی به ثمن بخس چگونه بوده است؟ ۳- کارشناسان اقتصادی معترف‌اند که اصلاح قانون مالیاتی و الکترونیک سازی آن به‌ویژه برای اقشار پردرآمد، مشکلات مالی دولت را ترمیم می‌کند؛ آیا مجلس دهم بدان اهتمام ورزید؟ ۴- چرا هر نماینده‌ای که وارد مجلس می‌شود باید خودرو و مبلغی نزدیک به یک میلیارد تومان به او داده شود؟ چرا مبالغ کلان در اختیار آن‌ها است و نظارتی بر نحوه مصرف مبالغ به‌ویژه در تبلیغات انتخاباتی آن‌ها وجود ندارد؟ ۵- چرا نمایندگان مجلس دهم بیش از هر دوره دیگر مجلس در امور اجرایی کشور دخالت کردند و وزرا به‌ویژه وزیر کشور را در تعیین استانداران و فرمانداران تحت فشار قرار دادند؟ ۶- طبق نظر متخصصان، قوانین ساختاری بانک‌ها از مهم‌ترین عوامل نقدینگی و تورم در کشور است و به‌جای گردش ثروت در مسیر اشتغال‌زایی و جهش تولید به سمت خرید و فروش زمین و ارز و طلا می‌روند؛ چرا مجلس به تجمیع بانک‌ها و اصلاح قانون آن‌ها گام اساسی برنداشت؟ ۷- قدرت‌های مافیای مالی و وارداتچی ها که مدیریت کالاهای اساسی کشور را در اختیار دارند؛ از عوامل مهم رکود تولید و اشتغال است؛ مجلس دهم برای مقابله با این تهاجم اقتصادی چه کرد؟ آیا نباید قصه دردناک گمرک را حل می‌کرد؟ آیا نباید جلو واردات بی‌رویه کالاها را می‌گرفت؟ چرا باید تولید بذر در کشور تعطیل شود و در وضع تحریم حداکثری محتاج غرب شویم؟ چرا با وجود ظرفیت تولید گیاهان دارویی و گل محمدی در کشور باید ۹۵ درصد اسانس کشور از خارج وارد شود؟ ◻️جناب دکتر لاریجانیِ عزیز... اعتدال و امت وسط بودن با خواندن و نوشتن خطبه‌های علی علیه السلام تحقق نمی‌یابد که باید از طریق انطباق عمل کارگزاران نظام با سیره علوی ظهور یابد. ❗️ امیدوارم به‌ویژه هیات رئیسه آن به پرسش‌های این مرقومه توجه نمایند که تا چشم به هم زنند چهار سال خواهد گذشت و در پیشگاه محکمه عدل الهی پاسخگو خواهند بود و در معرض داوری امت حزب الله قرار خواهند گرفت. متن کامل: https://hawzahnews.com/news/902790
مجسمه‌ پدر و پسر در برزیل . . . 🔹جذابیت این مجسمه به این خاطر است که تمام اجزای پسر از تکه‌های بریده‌ شده از پدر درست شده است که در واقع فداکاری پدر را نشان می‌دهد! پسر جزیی از پدر است
🌹ای رفته کم‌کم از دل و جان، ناگهان بیا! 🌹اللّهم عجّل لولیک الفرج🌹
يكي از فضيلت هايي كه براي (خلیفه سوم اهل تسنن)نقل كرده اند ، ازدواج با دو دختر نبي مكرم اسلام صلي الله عليه وآله وسلم به نام هاي و است . . . در اين باره نظريات مختلفي وجود دارد ، با قاطعيت تمام بر آن پافشاري مي كنند ؛ اما از طرف ديگر برخي از بر اين اعتقاد هستند كه هيچ كدامشان دختر پيامبر نبودند ؛ بلكه آن حضرت و بوده اند و براي اين احتمال دلايلي نيز ذكر كرده اند كه ما بدون هيچگونه اظهار نظر اين دلايل را به صورت مختصر نقل و قضاوت به عهده خوانندگان گرامي وا مي گذاريم . دوستان عزيزي كه مايل به تحقيق بيشتر در اين باره هستند مي توانند به اين كتاب ها مراجعه بفرمايند : 📚ازواج النبي و بناته ، تأليف الشيخ نجاح الطائي و📚 الصحيح من سيرة النبي الأعظم نوشته سيد جعفر مرتضي و... . 🔻برای مطالعه ادامه متن، روی لینک زیر بزنید👇 https://www.valiasr-aj.com/persian/mobile_shownews.php?idnews=5135
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸چرا روزۀ عید فطر حرام است؟ | حرمت روزه، یک مانور است!🔸 در روز اول شوال، روزه حرام است. این یک است. می دانید چرا؟ چون می خواهد بگوید: «خوردنشان به امر من است؛ نخوردنشان هم به امر من است» اگر روزۀ اول شوال را حرام نمی کردند، عده زیادی روز اول شوال را روزه می گرفتند و می گفتند: «می خواهیم بدرقه ماه رمضان برویم»! خداوند چون می خواهد همه [با هم] دست بکشند، روزه را حرام کرده. امام صادق(علیه السلام) درباره روز عید فطر و تشخیص آن می فرمایند: «دست است»؛ اگر امام مسلمین گفت: «عید است»، همه باید افطار کنند و نماز عید بخوانند. اگر امام مسلمین گفت: «این آخر رمضان است»، بر همه واجب است روزه بگیرند. چرا این را برای امام مسلمین گذاشته؟ برای اینکه اینجور نشود که زن مقلد این آقاست و آقا می گوید برای من ثابت نشده که امروز آخر رمضان است؛ شوهر مقلد دیگری است؛ او گفته برای من ثابت شده امروز عید بگیریم. اگر بعضی روزه باشند و بعضی روزه نباشند، در خانه چه اتفاقی می افتد؟ روزی که باید جشن بشود، روز عیش باشد، روز سرور باشد، روز خوشحالی باشد، روز حزن می شود. [اعیاد رسمی مسلمین یعنی] عید فطر و عید قربان را برای این خاطر روزه اش را حرام کردند که ایجاد بشود؛ یعنی همه «با هم» دست بکشند از روزه. خود این وحدت یک ابهتی دارد، اسلام را در نظر دشمنان با مهابت می کند.
‍ ‌🔸‌ مرحوم استاد تابستان ها به مشهد مشرف می شدند، و معمولشان این بود که پنجشنبه ها و جمعه ها از ساعت 9 تا 11 می نشستند، و مردم به دیدنشان می رفتند. هرکس هر سؤالی داشت می پرسید، و جواب می شنید، و البته گاهی با لهجه ای شیرین می فرمود: نَمی دانم.  در یکی از این روزها خدمتشان بودم. دیگران هم بودند. کسی گفت که امام زمان علیه السلام را به هیچ وجه نمی توان ملاقات کرد. ایشان چیزی نفرمود. چند دقیقه ای مجلس به سکوت گذشت. بعد ایشان شروع به صحبت کردند، و گفتند: مشایخ ما می فرمودند: به عتبات مشرف شده بود. ناگزیر دید و بازدید انجام می شد. آیت الله سید محمد مهدی بحرالعلوم که مرجعیت درس و تدریس نجف را به عهده داشت، به دیدن ایشان آمد. چند روزی گذشت. میرزا می خواست به بازدید ایشان بیاید. وقتی را انتخاب کرد که در محضر ایشان کمتر کسی باشد. در این مجلس بعد از گفتگوها و تعارفات رسمی میرزا به ایشان گفت: آقا مراتب و مقامات معنوی شما قابل انکار نیست، و اخبار آن عالم گیر است بنابراین شما چیزی را انکار نکنید. فقط برای ما بفرمایید که چطور شد؟ کی شد؟ چه جور شد که شما به این مقامات رسیدید؟ ایشان چاره ای نداشت. میرزا مرد بزرگی بود، و با هم سال ها در درس وحید بهبهانی  هم دوره بودند. اکنون نیز در ایران مرجعیت داشت. بنابراین فرمودند: من رسم داشتم شبها از نجف به مسجد کوفه بروم، و آنجا تا صبح به عبادت مشغول بودم. البته صبح بعد از نماز به نجف باز می گشتم تا درس و بحث تعطیل نشود. هجده سال! بر این روال عمل کرده بودم. یک شب طبق رسم از نجف بسوی کوفه حرکت کردم. کمی که راه پیمودم شوق مسجد سهله به دلم افتاد. اعتنا نکردم، و می خواستم طبق رسم معمول به مسجد کوفه بروم. اما شوق لحظه به لحظه زیادتی می یافت، و من در برابر آن  مقاومت می کردم. ناگهان باد و طوفانی همراه با شن و رمل از مقابل هجوم آورد، و دیگر امکان رفتن بسوی کوفه نبود. از سر ناچاری بسوی مسجد سهله رفتم. شب از شب های معمولی هفته بود، و در مسجد هیچ کس نبود. من در را باز کردم و به داخل مسجد رفتم. در مقام صاحب الزمان یک بزرگواری نشسته و مشغول دعا بود. دعا از دعاهای معمولی و شناخته شده بنظر نمی رسید. گویا آن بزرگ در همان حال آن را انشاء می کرد. لحن و حال و دعا مرا تسخیر کرده بود. همانطور کنار در مانده بودم. این حال ادامه یافت تا اینکه دعا به پایان رسید. ایشان روی گردانید، و به زبان فارسی با لهجه بروجردی که محل تولد من بود، به من فرمود: «مهدی بیا» مقداری جلو رفتم. از هیبت و به خاطر حرمت ایشان ایستادم. باز فرمود: مهدی بیا . بار هم مقداری جلو رفتم. باز از ترس و حرمت ایستادم. این بار فرمود: ادب در حرف شنیدن است. بیا. رفتم تا نزدیک ایشان رفتم. آغوش باز کرد، و مرا به بغل گرفت. هرچه شد آنجا شد.