eitaa logo
ف نقطه جعفریان
1.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
594 ویدیو
154 فایل
💥 تجارب و ایده نوشته های یک فعال فرهنگی... دیده می شوید 👇👇👇 https://daigo.ir/secret/2637741745
مشاهده در ایتا
دانلود
رسیدم بهش .... روی میز روبروش که ی صفحه شطرنج بود بقایای خوبی نبود 😔 اومد پرید تو بغلم و دوباره زد زیر گریه و محکم فشارم داد هنوز بوی دود میداد نمی دونم چرا یاد این شعر افتادم🤌🙈
عشق آن‌شب به دیدنم آمد دسته‌ای یاس داشت در دستش قبل هر کار دیگری آمد دست من ‌را گذاشت در دستش دست من‌ را گرفت یخ کردم خانه لبریز عطر یاسش بود گنگ بودم، توهمی بودم او ولی کاملا حواسش بود گفتم اینجا چه میکنی دختر😢 یخ زدی، برف را نمی‌بینی؟ به گلویش اشاره کرد ، تو چه؟ این‌همه حرف را نمی‌بینی؟😔 ساده و بی‌اجازه آمد تو بعد با پشت پاش در را بست با همان لحن بی‌نظیرش گفت “بد نگاهم نکن همینه که هست” مثل هربار باز خندیدم ناخودآگاه سر تکان دادم چاره‌ای غیر خنده بود مگر؟ رخت‌آویز را نشان دادم رخت‌آویز دست‌هایش را باز می‌کرد تا بغل بکند شال او‌ را که بی‌گمان می‌رفت خانه را غرق در غزل بکند شال بر موی لخت سر می‌خورد صحنه‌ای دیدنی رقم می‌زد موج موهای مشکی‌اش آن شب بی‌محابا به صخره‌ام می‌زد عطر، آن عطر گرم و شیرینش از تنش می‌دوید تا بدنم ردّ بو را به چشم می‌دیدیم می‌نشیند به روی پیرهنم چشم‌ها چشم‌ها نمی‌دانی آه با من چه ها نکرد آن شب از زیادی آهِ حسرت من گرم شد دست های سرد آن شب در خیالات مبهمم بودم یک نفر داشت چای دم میکرد عاشق چای بود مثل خودم چای ما را شبیه هم میکرد قند ها با تواضع بسیار به لبانش سلام می کردند سبز یا سرخ هر چه او می گفت استکان ها قیام می کردند چای در دست سمت من آمد غرق آرامشی تماشایی بودنش توی خانه انگاری تیر میزد به قلب تنهایی    استکان را به دست من داد و یاس ها را درون آب گذاشت گفت اول تو بشنوی یا من؟ خوب شد حق انتخاب گذاشت گفتم اول من از تو می شنوم بنشین پیش من ترانه بخوان لطف کن از خودت بگو زیبا لطف کن شعر عاشقانه بخوان شعر جاری شد از لبان ترش سعدی از عجز داشت دق میکرد مولوی در سماع می رقصید حافظ مست هق و هق میکرد واژه ها بال در می آوردند تا دهانش به حرف وا می شد سر هر دفعه گفتن شینش روح من از تنم جدا می شد چشم می شد نگاه میکردم واژه می شد سکوت میکردم مثل حوا هوایی ام میکرد مثل آدم سقوط میکردم هدفش از تمام شعر فقط به همین جا کشاندن من بود ناگهان در سکوت غرق شدیم نوبت شعر خواندن من بود کاش می شد که حرف هایم را رو به روی تو مو به مو بزنم تا که آزرده خاطرت نکنم باز باید به شعر رو بزنم شعر دنیاى کوچکى که در آن تو براى همیشه مال منى من جواب سکوت مبهم تو و تو زیبا ترین سوال منی بنشین شعر تازه دم کردم باز هم تشنه ی شنیدن باش روی یک قلّه رو به آغوشم باش و آماده ی پریدن باش گریه میکرد و شعر میخواندم😭 شعر میخواند و گریه میکردم😭 شعر میشد هر آنچه میگفتم اشک می شد هر آنچه میکردم ساز برداشتم سخن گفتم عود آلوده کرد بویش را کاش می شد دو تار مویش را بنوازم کمی گلویش را روی دوشم فرشته ها با هم به لبانش اشاره میکردند دخترک های توی نقّاشی همه ما را نظاره میکردند روی لب هاش طعم‌ وسوسه و توی چشمش پر از تمنّا بود من که یوسف نبودم از اول او ولی کاملا زلیخا بود رفت با کوله‌باری از حسرت ماند از او خاطرات لعنتی اش من به دنیای سرد خود رفتم او به دنیای جیغ و صورتی اش بگذریم از گذشته ها دیگر هر چه که بوده دوستش دارم دوستش دارم و نمیداند و چه بیهوده دوستش دارم ناگهان در جهان بی روحم دختری را غریق غم دیدم دختری که درون چشمانش تکّه ای کوچک از خودم دیدم😭 پیش پایم نشست و دستم را با سرانگشت ها نوازش کرد با همان چشم آشنا خندید با همان خنده‌هاش خواهش کرد چشم در چشم‌های خیسم گفت باز داری چه می‌کنی بابا من کنار تو ام، نمی بینی ؟ پس چرا گریه می‌کنی بابا عشق هم مثل هر چه داشتمش بازی عمر بود و باختمش پیر مردی درون آینه بود که من اصلا نمی شناختمش
گریه می کرد و شعر میخواندم شعر می خواند و گریه می کردم 😭 خدایا چرا با من این طوری می کنی عاخه چرا من باید اینجا باشم چه کمکی ازم بر میاد
براش شده بودم دو تا گوش گفت و گریه کرد دستش رو گرفتم باز آروم میشد دوباره میزد زیر گریه مردم رد میشدن بد نگاه می کردن
حدود یک ساعت حرف زد بیشتر سعی کردم بشنوم حرف زد حرف زد قضیه هاش مفصله بخوام اینجا بگم از حوصله تون خارجه اما تلاش کردم کل حواس بدنم چشمم نگاهم همه ی توجه و قلبم سمتش باشه
آخر سر دیگه باید می رفتم گفت که امشب تصمیم داشته که دیگه زنده نباشه با آدما چه ها که نمی کنه 😢 راس می گفت گذشته ها عذابش میداد بهش گفتم بیا برسونمت خونه تون گفت نه ازش خداحافظی کردم کمی که دور شدم برگشتم گفتم .... دوست دارم 😍 الان هم پیام داد گفت که شرمنده اس که من این همه راه به خاطرش رفتم و حالش بهتره شکر خدا
چند تا راهکار بهش دادم بازم پیگیر بشم انشاالله که بهتر بشه چ مشکلاتی تو دنیای آدما هست 😭 دلم خیلی گرفته 😔 پایان . . .
فقط ی پیاده روی اربعین می تونه بشوره ببره 😭 😍 حلالم کنید 🌱
نمیزارن آدم تمرکز کنه ی کم تو خودش باشه 😇😜 هنوز راه نیفتاده نون داغ و پنیر و حلوارده😋
274.9K
رادیو اربعین اف ام ۲ موج ۹۵:۵۰ مگاهرتز
7.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وای اگر سر به بیابان بگذارم 🪴 یخده رادیو آوامون نشه ؟😢😂
ف نقطه جعفریان
🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 سلام علیکم ! کیف حالک؟! درخواست ایده شده برای پیاده روی جاماندگان اربع
سلام ی پیشنهاد اینجا اضافه کنم ارگان های اصلی هماهنگ کننده مواکب جاماندگان پیاده روی اربعین یک برچسب با نماد تلفیقی اربعین و غزه طراحی کنند تا خود مردم چاپ کنن و روی لقمه ها و بسته های غذایی بزنن بنرهای بزرگ هم از این نماد چاپ بشه میشه چاپ بشه و یک مکان برای توزیع اعلام بشه 📝 تجارب و ایده نوشته های یک فعال فرهنگی ❗️ ف نقطه جعفریان 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3149922437C26432d609b