🔰بازی تکراری با کارت آژانس
✍️دکتر حسین حسینی نژاد
⏹ ️تروئیکای اروپا در آخرین دقایق پنجشنبه شب اول آذرماه موفق شد قطعنامه ای را در شورای حکام آژانسبینالمللی انرژی اتمی علیه برنامه هسته ای ایران به تصویب برساند. این قطعنامه در حالی به تصویب رسید که پیشتر نیز انگلسیها به بهانه واهی ارسال موشک بالستیک به روسیه تحریمهای غیرقانونی را علیه تعدادی از اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی از جمله شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران و ایران ایر، اعمال کرده بودند.
↩️ شروع موج جدیدی از فشارها از سوی تروئیکای اروپا همزمان با روی کار آمدن دوباره ترامپ در امریکا، تصادفی به نظر نمی رسد، به ویژه آنکه کمتر از یکسال دیگر یعنی در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ میلادی (۲۶ مهر ۱۴۰۴) قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل که بر توافق هستهای موسوم به برجام، صحه گذاشت منقضی شده و تا حد زیادی محدودیتهای هستهای علیه ایران پایان مییابد.
⤵️ اگر این موضوع را در کنار این ادعای رویترز مبنی بر اینکه " قدرتهای غربی امیدوارند که قطعنامه جدید بتواند ایران را برای مذاکره درباره توافق جدید هستهای تحت فشار بگذارد" قرار دهیم، آنگاه می توان تحرکات اروپا را در جهت مقدمه چینی برای فشار بر ایران برای پذیرش دور جدیدی از مذاکرات پیرامون برنامه هسته ای با دولت جدید آمریکا دانست. به خصوص اینکه با تغییر دولت و تمایل دولت پزشکیان برای مذاکره این امیدواری ضریب بیشتری به خود می گیرد.
↙️ به واقع از نظر غرب قبل از آغاز مذاکرات مقدمات باید به گونه ای فراهم شود تا در نهایت ایران در شرایطی نابرابر مجبور به پذیرش خواسته های غرب شود، اما آنچیزی که در این میان ممکن است مانع رسیدن اروپا به این خواسته شود تصمیمات غیر قابل پیش بینی ترامپ از یک سو و اقدامات جمهوری اسلامی از سوی دیگر است.
🔚اگر فرض را بر این بگیریم که در اجرای این سناریو میان ترامپ با سران کشورهای اروپایی هماهنگی وجود دارد با این حال رفتار ایران می تواند این وضعیت را دگرگون کند. واکنش سریع ایران در پاسخ به این قطعنامه و" راه اندازی تعداد معتنابه ی از سانترفیوژها جدید و پیشرفته" در کنار زمزمه های برخی از مسئولین جمهوری اسلامی در خصوص خروج از ان پی تی و یا صراحتهای گفته شده در مورد ارتقاء دکترین دفاعی ایران در جهت بازدارنگی بیشتر ، نشان می دهد تا این لحظه جمهوری اسلامی بنایی برای عقب نشینی از مواضع پیشین و پذیرش آنچه که بر خلاف مصالح ملی است ندارد.
🇮🇷https://t.me/kafesiasi
🇮🇷https://eitaa.com/kafesiasi
🔹مديريت ويترينى چیست؟
▫️اين سبك مديريت به جاى تمركز بر عملكرد واقعى و بهره ورى، بر نمايش (show) عملكرد متمركز است. به عبارتى شاخص هاى ظاهرى و در معرض ديد عملكردى، از سوى مدير به شدت مورد توجه قرار مى گيرد و شاخص هاى واقعى عملكرد مورد غفلت واقع شده و رها مى شود.
▫️اين نوع مديران صرفا به تزئين ويترين عملكرد مشغول مى شوند در حالى كه در درون سازمان، كاركنان و مشتريان اثرى از بهبود مشاهده نمى كنند و چه بسا به دليل رها شدگى سيستم معضلاتى از جمله آمار سازى، چاپلوسى و ثناگويى، متملق پرورى، فساد ادارى، باندبازى و... به وقوع مى پيوندد.
👈🏽مثال سايه زدن در ورزش هاى رزمى استعاره مناسبى براى سبك مديريتى ويترينى مى باشد.
▫️از نمونه اعمال اين سبك مديريتى مى توان به: بستن تفاهم نامه هاى متعدد، ملاقات با اشخاص نامدار، مصاحبه هاى آب و تاب دار مطبوعاتى، گرفتن عكس با افراد مشهور و اماكن مترقى، دادن وعده هاى مديريتى حيرت انگيز بلند مدت و هزينه كردهاى وحشتناك اشاره كرد.
▫️ظهور فزاينده اين سبك مديريتى دلايل متعددى دارد كه از جمله ضعف ساختار نظارتى، نبود خط مشى ها و استراتژى هاى سازمانى، فقدان نظام ارزيابى عملكرد، تسلط ديوان سالارى (بوروكراسى) شديد ادارى، ورود افراد فاقد صلاحيتهاى تخصصى به پست هاى مديريتى و ... كه بررسى و ارائه راه حل براى آنها نيازمند ساعتها و شايد روزها قلم فرسايى است كه در اين مجال نمى گنجد...
🎖️@Dafoosmedia | دافوسمدیا
🔻فهم دینی در فلسفۀ فرهنگ
🖊مهدی جمشیدی
[یکم]. ما به عنوان اصحاب تفکّری که در برابر تجدّد قرار دارد و میخواهد دوباره به شوکت و هیبت پیشین بازگردد و یکهتاز و پیشرو شود، ناچاریم که به «مبادی» بپردازیم و خویشتن فلسفیمان را به میدان مواجهه بیاوریم. ما در نقطۀ آغاز قرار داریم و اقتضای قرار داشتن در این نقطۀ معرفتی، پرداختن به مبادی فلسفی است. نزاع ما با تجدّد، در سطح نیست که بتوان از مبادی آن بهره گرفت و با تکیه بر این زیربناها، روبناهای دینی آفرید. ازاینرو، باید از نقطۀ صفرِ نظریهپردازی آغاز کرد و از اساس، «تفکّر دیگر»ی را ساختهوپرداخته کرد. آنان که تقابل اسلام با تجدّد را در پوسته و قشر میانگارند و در پی تلفیق سنّت با تجدّد هستند و ترقی و توسعه و جهانیشدن را پذیرفتهاند، بهحتم معتقد به ترمیمها و تعدیلهای موردی هستند و نمیخواهند زیرساختهای متفاوتی را تولید کنند. باورمندان به این رهیافت، علم و عقل و تمدّن غربی را دارای ماهیّت تاریخی و فرهنگی نمیانگارند و ریشههای فلسفی آن را آغشته به مادّیّت تصوّر نمیکنند. چنین پنداشتی دربارۀ تجدّد، ناصواب است و ما را بیش از پیش و به دست خودمان، ذیل تاریخ تجدّد مینشاند و اسیر و محصور اقتضاهای آن میکند. بدین سبب است که «علم دینیِ فرهنگ»، محتاج «فلسفۀ دینیِ فرهنگ» است و بدون این زمینه، بیش از تکهبندی و اقتباس ناموجّه نخواهد بود.
[دوم]. فلسفۀ فرهنگ بهعنوان یکی از حوزههای فلسفۀ مضاف، جوهرۀ عقلی دارد، اما اینچنین نیست که عقل در فلسفههای مضاف، بیرنگ و صوری باشد و از اصولموضوعهای که خاستگاهش جهانبینی است، اثر نپذیرد. در پشتصحنۀ فلسفۀ فرهنگ، «کلانروایتها»یی قرار دارند که ربط مستقیم به «عقل اینجهانی» یا «عقل دینی» دارند و در تناسب با آن، دلالتهای خود را به حوزههای معرفتیِ پسینی، تحمیل میکنند. این کلانروایتها، جنبۀ تمدّنی دارند و حاصل یک عالَم تاریخی و معرفتی هستند. هر تمدّنی، عالَم تاریخی و معرفتیِ خاص خود را دارد و در نسبت با وجودِ خویش، عقل میآفریند. عقل، در عین اینکه استقلال نسبی دارد و از پارهای جهات، عام و جهانشمول هست، اما هنگامی که در عینیّت تاریخی و فعلیّت اجتماعی قرار میگیرد، رنگپذیر و اقتضایی میشود. برایناساس، عقل ما با عقل تجدّدی، تفاوتهای بنیادین دارد. عقل تجدّدی، دنیازده و ابزاری و جزوی است و عقل ایمانی، افزون بر اینکه معطوف به معاش است، اما از معاد، غفلت نمیکند. این در حالی است که تجدّد از عقل کلّی، بیبهره است و خود را در عقل جزوی، منحصر کرده است. ازاینرو، تمدّن غربی را باید تکنیکی و مادّی و کمّی دانست. آنچنان عقلی، اینچنین اقتضایی دارد. حال باید در قلمرو فلسفۀ فرهنگ نیز، عقل ایمانی و کلّی و قدسی را به صحنه آورد و به توصیفها و توصیههای او دربارۀ فرهنگ، تن در داد. عقل فرهنگی یا عقل تاریخی - که البته مبتنی بر مبادیِ قطعی و عام نیز هست - میتواند روایتی از فلسفۀ فرهنگ ارائه کند که در عین توجیه منطقی، اینجایی و بومی نیز باشد.
[سوم]. شاید بتوان گفت در میان تمام حوزهها و عرصههای فلسفۀ مضاف به امر، در هیچجا همچون فلسفۀ فرهنگ، عینیّت و زیستن در متن و بافت آن، مؤثّر در نظریهپردازی فلسفی نیست. همچنانکه به تعبیر مرتضی مطهری، عقل فقهی، تاریخ و جغرافیا دارد و فقه شهری، بوی شهر میدهد و فقه روستایی، بوی روستا، فلسفۀ مضاف نیز تابع «تجربۀزیستۀ عقل» است که با قالب خاصی از هستی فردی و اجتماعی، قرین و مأنوس بوده است. به بیان دیگر، «نحوۀ بودن» در «نحوۀ فهمیدن»، مدخلیّت و حضور دارد و دریافتهای معرفتی از بافتهای غیرمعرفتی، استقلال مطلق ندارند. اینهمه به معنی میل به نسبیّت و تاریخیّت مطلق نیست که با بنیان فلسفۀ اسلامی، ناهمخوان است، بلکه سخن در این است باید به صورت بینابینی، چنین ربط و نسبتی را پذیرفت. همچنانکه اشاره شد، این خویشاوندی در فلسفۀ فرهنگ، بیشتر از فلسفههای مضافِ دیگر، احساس میشود؛ چراکه فرهنگ، درهمتنیدۀ با وجودِ خودِ انسان است و از آن گسستنی نیست. فرهنگ در وجودِ انسان، محقّق و متجلّی میشود و انسان میان خود و فرهنگ، فاصلهای نمیبیند. این منِ ثانوی، هویّتی است که در عمق وجودِ انسان آشیانه میکند و بدین سبب، ماهیّت خاصی را به عقل انسان القا میکند. در قلمرو نظریهپردازی دینی نیز، هرچه نظریهپرداز بتواند به تجربۀزیستۀ حیات معنوی و فرهنگ قدسیِ خویش رجوع کند و در وضع «اُنسی» و «آگاهانه» نسبت به آن قرار بگیرد و روایتگر حال «وجودی» و «انفسی»اش باشد، به فلسفۀ دینیِ فرهنگ، نزدیکتر میشود. در نقطۀ مقابل، اهتمام و اعتنای آنچنانی ما به فلسفۀ تجدّدیِ فرهنگ، امکانسوز و امتناعآفرین است.
🖇در اینجا بخوانید:
http://iict.ac.ir/fahmdini
18.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ الجزیره بررسی میکند:
📍ایران یا اسرائیل، کدام پیروز نبرد منطقهای خواهد بود؟
#عربی
🆔 @Kavoshmedia
بازنده میدان(نتانیاهو)
در تلاش است با ترور فرماندهان ارشد حزب الله که دیشب با بمب های سنگرشکن انجام شد
و با تثبیت مواضع در محور الخیام و قطع کردن رابطه میان خیام و المرجعیون از طریق روستاهای مسیحی نشین ترسوی جنوب لبنان
خود را فاتح میدان جلوه دهد.
حزب الله دیشب توانست ضربه محکمی از طریق استفاده از 28 پهپاد انتحاری در نبرد زمینی وارد کند و در حال اسیر کردن تعدادی از نظامیان صهیونیست بود که
با علمیات هانیبال
این نظامیان توسط خود رژیم کشته شده اند.
روزهای آینده روزهای سرنوشت ساز منطقه و لبنان است.
✅ ایدئولوژی سویفتیسم همان ایدئولوژی صهیونیسم است
🔸 این اعتراف یک تحلیل گر صهیونیست است، که سلبریتیسم در ضدیت با اسلام است و مشخصاً سلبریتی خاصی به نام تیلور سوئیفت، صاحب ایدئولوژی سویفتیسم است که اتفاقاً، کاملاً منطبق با ایدئولوژی صهیونیسم محسوب می شود.
🔻 بر طبق ادعای این تحلیل گر صهیونیست، ایدئولوژی تیلور سوئیفت چهار مولفه دارد، که با اسلام آیت الله خمینی در تقابل است:
۱. ایندیویژوآلیسم یا تفرد
اسلام (امام) خمینی با تفرد مخالف است، اما تیلور سویفت به اشاعهی فردیت در موسیقی خود می پردازد، و اتفاقاً (رژیم) اسراییل هم به ایندیویژوآلیسم بسیار اهمیت می دهد، از اینرو اسلام دشمن تیلور و اسراییل است.
۲. آزادی بیان
تیلور آزادی بیان را می ستاید و اتفاقاً اسرائیل هم آزادی بیان را قبول دارد، اما جمهوری اسلامی مخالف آزادی بیان است و روح الله زم را اعدام کرد.
۳. تیلور سویفت موافق عشق های رومانتیک ساختار شکن مانند همجنس بازی است و اتفاقاً اسراییل هم سالانه بزرگترین فستیوال همجنس بازان را برگزار می کند، اما ابراهیم رئیسی آن را مخالف فطرت انسان و برای نابودی ذریه آدم می داند.
۴. کانسیومریسم یا مصرف گرایی
تیلور مصرف گرایی را اشاعه می دهد، و اتفاقاً اسراییل هم آن را قبول دارد، اما جمهوری اسلامی آن را تقبیح می کند.
🔸 پس ببینید! ایدئولوژی سویفتیسم که همان سبک زندگی آمریکایی است، با ایدئولوژی صهیونیسم یکی است، از این روست که جمهوری اسلامی، به آمریکا لقب شیطان بزرگ، و به اسراییل لقب شیطان کوچک داده است. اما تیلور سویفت الگوی دختران است و آنها با اسلام مبارزه می کنند.
++++++++
🔸 این تحلیل گر صهیونیست، برای نفرت زدایی از رژیم صهیونیستی در سطح جهان و کسب سرمایه اجتماعی برای آن، متوسل به «این همانی» صهیونیسم با سبک زندگی تیلور سویفت در قالب کلمهی ابداعی خود شده است: سویفتیسم!
🔸 چرا؟ چون چهار میلیون نفر در کنسرت های تیلور بودند اما در حج، کمتر از دو میلیون نفر طواف کردند، پس محبوبیت او را باید تکیه گاه رژیم صهیونیستی کرد تا در برابر ایران و اسلام، برتری فرهنگی را به رخ کشید و نفوذ فرهنگی سویفتیسم را همان نفوذ فرهنگی صهیونیسم تداعی کرد.
1⃣ اولاً: بیش از چهل سال است که در ایران از انطباق سبک زندگی فاسد آمریکایی با ایدئولوژی صهیونیسم گفته شده است، اکنون خود صهیونیست های غربی به آن اعتراف کردند، الحمدلله.
2⃣ ثانیاً: ایندیویژوآلیسم یا تفرد، نعمت یا موهبت نیست که موجب فخر غرب و صهیونیسم بر ایران و اسلام باشد، بلکه ریچارد واتسن در سال ۲۰۱۰ در ترندگذاری تمدنی در افق ۲۰۵۰، یکی از سیزده نکبت عامل فلاکت غرب را «تفرد» یا ایندیویژوآلیسم تشخیص داد.
3⃣ ثالثاً: آزادی بیان در آمریکا و رژیم صهیونیستی در ۴۰۰ روز نسل کشی عظیم غرب در غزه و جنوب لبنان دیده شد و تمدن غرب دیگر نمی تواند منادی حقوق بشر، بویژه آزادی بیان باشد. البته یادآوری این نکته ضروری است که روح الله زم به دلیل جاسوسی برای سرویسهای اطلاعاتی غرب اعدام شد، نه برای فعالیت رسانهای.
4⃣ رابعاً: مصرف گرایی که اساس کانسیومرکراسی غرب است، به بلای جان محیط زیست و جامعه غربی تبدیل شده و دقت اسلام در نکوهش اسراف و تبذیر، حاکی از حکمت برکت در خلقت منابع مصرفی انسان و حیوان است. البته ایران نیز از تهدید الگوی مصرف گرایی غربی در امان نبوده و دولت ایران در سه دههی اخیر، با رویکرد به هایپرمارکتینگ و همچنین ساخت مال های لاکچری، به اشاعهی مصرف گرایی روی آورده و از اسلام دور شده است.
5⃣ خامسا: قوم سدوم و گومورا، در همین اردن، به دلیل همجنس بازی، به عذاب الهی گرفتار شدند و به لذتی که گی ها و لزبین ها، از عشق های ساختارشکن کسب کرده بودند، گرفته و نابود شدند. آنان انذار حضرت لوط را نشنیدند، و امروز غربی ها، انذارهای ایران را نمی شنوند، لذا همانند قوم لوط به دلیل لواط نابود می شوند و آنها را از این سنت الهی گریزی نیست.
پس مرحبا به جمهوری اسلامی که سنت الهی حضرت لوط نبی (ع) را گرامی می دارد.
6⃣ سادسا: همچنان آمریکا شیطان بزرگ است و رژیم صهیونیستی شیطان کوچک، و متوسل شدن به شیطاندخت فاسدی به نام تیلور سویفت، و ابداع ایدئولوژی سویفتیسم، بر انحطاط اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی غرب پرده نمی افکند، زیرا روزگاری بود که روشنفکران غرب گرا، برای نمایش برتری غرب بر ایران اسلامی، از فیلسوفان و دانشمندان مایه می گذاشتند و با پنبهی داروینیسم و کانتیسم و مارکسیسم و هگلیسم و پوپریسم و نیچه ایسم، سر حقیقت را می بریدند، اما امروز غربیها در برابر حقانیت ملکوتی اسلام امام خمینی (ره)، از سویفتیسم باطل و شیطانی می گویند و آن را ایدئولوژی برتر می خوانند و مفتخر به این هستند که صهیونیسم همان سویفتیسم است.
⛅️ اما آیا صبح طلوع حقیقت و غروب باطلیت نزدیک نیست!؟
@Hasanabbasi_ir
جواد ظریف نه تنها نماد مخالفت با وضع موجود نیست؛ بلکه عین وضع موجود است. دیپلماتی که از دهه ۱۳۶۰ تا کنون مدیریت اکثر پروندههای دیپلماتیک را برعهده داشتهاست و با رانتی مثالزدنی در طول چند دهه چسبندگی بالایی به سیستم اجرایی کشور داشتهاست. باید توجه داشت که چنین فردی با این سابقه چسبندگی در برخورد رسانهای خود را مخالف وضع موجود جا میزند.
ولی بزرگترین خطر این است که دکترین جواد ظریف یعنی ایدآلیسم لیبرال، چندجانبهگرایی و مکتب وابستگی متقابل تا این اندازه در دستگاه دیپلماسی کشور جاپا داشتهاست که وی در طول چند دهه سکاندار مهمترین پروندههای دیپلماتیک در ایران باشد. قدمت مکتب وابستگی متقابل به دهه ۱۹۸۰ و آرای کوهن و جوزفنای میرسد. این تلقی در طول ۳۵ سال گذشته جریان اصلی اقتصاد سیاسی و دیپلماسی ایران را تشکیل دادهاست.
سلطه بنیادگرایی بازار و الیگارشی خصوصیسازی در اقتصاد داخلی و نیز کنار زدن دیپلماتهای رئالیست و تکیه بر راهبردهای چندجانبهگرایی در عرصه دیپلماسی خط مشترک اداره ایران در ۳۵ سال پس از قطعنامه بودهاست. ولی خطر بزرگ اینجاست که در جهان ۲۰۲۴ که در اوج تعارضات بینالمللی ناشی از انتقال قدرت از غرب به شرق بسر میبریم. تفکری که محیط تعارض بینالمللی را در توهمات لالالندی خود بعنوان عرصه چندجانبهگرایی و همکاری مشترک تحلیل میکند منجر به آسیبهای شدیدی به منافع ملی ایران در سالهای آینده خواهد شد.
✅@Seidnima70
مصاحبه اخیر علی لاریجانی با تارنمای Khamenei.ir مشتمل بر این ایده بود که ایران همزمان با پیروزی ترامپ در واشنگتن بسامد مثبتی برای همکاری میفرستد. این دومین بسامد همکاری پس از مسجلشدن پیروزی ترامپ در انتخابات امریکاست. بسامد نخست در بازدید رافایل گروسی از فردو جهت اعتمادسازی و بسامد دوم مصاحبه لاریجانی بود. آنچه لاریجانی در این مصاحبه مطرح کرد بیانگر این نکته است که ایران با فراموش کردن خروج امریکا از برجام حتی به "برجامپلاس" و دادن امتیازات جدید به امریکا راضی است. این دو بسامد همکاری پیش از تصویب قطعنامه آژانس علیه ایران اتفاق افتاد.
بیاهمیت شمردن نشانههای همکاری در تهران بوسیله کشورهای غربی، بیش از اینکه برایند عدم فهم غرب باشد؛ برآیند این است که تصمیمسازان سیاستخارجی در تهران در فهم جهان پس از جنگ اوکراین ناتوان هستند و همچون سال ۲۰۱۳ میپندارند که با بدهبستان میشود جلوی تنش را گرفت. با وجود این مسئله، در این میان امریکا و غرب، ایران را بدلیل فقدان سلاح هستهای بخش ضعیفتر و پاشنه آشیل ائتلاف روسیه، چین و ایران میانگارند. این پالس همکاری نه تنها راهبرد کلان غرب را تغییر نخواهد داد بلکه زمینهساز فشار بیشتر است. چنانچه بازدید گروسی از تاسیسات اتمی نه تنها جهت اعتمادسازی نبود بلکه با راحت شدن خیال غرب از عدم واکنش شدید در تهران زمینه را برای قطعنامه شورای حکام فراهم کرد. راه صحیح برای ایران نه مسیر شکست خورده اعتمادسازی بلکه معتبرسازی گزینه اتمی است.
در همین بین ترولهای جریان سیاسی اصلاحطلب با تولید انبوه ادبیات ضدچینی و ضدروسی آن هم زمانیکه تنها چین و روسیه به قطعنامه ضد ایرانی رای مخالف دادهاند؛ قصد دارد تا از مسعود پزشکیان نسخه ایرانی پاشینیان یا زلینسکی را درست کند. ایرانی که "از شرق رانده و از غرب مانده" باشد. از یکسو همکاری او با چین و روسیه از بین برود و از سوی دیگر در شرایط تعارض بینالمللی حتی غرب نه تهدید ایران را جدی بگیرد و نه پالسهای همکاری ایران را مهم بشمارد. مسیری که این ترولها و اربابانشان برای ایران دیدهاند به از بین رفتن تمامیت ارضی و له شدن کشور در تعارض غرب و شرق به سبک ارمنستان و اوکراین در سالهای اخیر منجر خواهد شد.
✅@Seidnima70
نتانیاهو: اطلاعات مهمی از کابینه امنیتی فاش شده است.
#ثامن | #تحلیل | #روشنگری
#پایان_اسقاطیل | #جهاد_تبیین
ـــــــــــــــــــــــ
تحلیل سیاسی ثامن
@tahlil_samen
💫 گفت و گو با روزنامه فرهیختگان درباره قطعنامه شورای حکام آژانس| بخش اول
✴ باوجود ادعای تیم مذاکرهکننده ایرانی مبنی بر بسته شدن پرونده PMD یا ابعاد نظامی احتمالی، در سال 2019 ادعاهای جدیدی علیه ایران مطرح شد، ازجمله اینکه ایران تورقوزآباد، مریوان، ورامین و شیان فعالیتهای هستهای داشته که به آژانس اعلام نکرده؛ یعنی دقیقاً بازگشتیم به مرداد 1381 که منافقین ادعا کردند ایران درحال ساخت تأسیسات غنیسازی در نطنز و اراک است و اینها را به آژانس اعلام نکرده است.
✴ این ادعاها در صورتی بود که ایران طبق توافق پادمانی خود، اصلاً الزامی به اعلام ساخت تأسیسات نداشت و صرفاً مکلف بود 180 روز پیش از تزریق مواد به سانتریفیوژها، موضوع را به آژانس گزارش کند. به هر صورت، جنجالی بینالمللی بهپا کردند که نهایتاً به قطعنامههای تحریمی شورای امنیت سازمان ملل و بعد از آن برجام ختم شد. الان نیز ادعاهای مشابهی مطرح کردهاند و میگویند ایران باید جواب بدهد و ما را قانع کند وگرنه متهم به ساخت سلاح هستهای است. ایران هم توضیحات لازم و مکفی درباره این ادعاها ارائه و هم دسترسی برای بازدید داد، حتی در اسفند 1401 مدیرکل آژانس رسما اعلام کرد موضوع مریوان حلوفصل و پرونده بسته شده است. منتها وقتی موضوع از اساس سیاسی و طرف مقابل بهدنبال بهانهجویی است، با مذاکرات و توضیحات فنی، مسأله ختم نخواهد شد. الان در این قطعنامه اخیر شورای حکام از مدیرکل آژانس خواسته درباره این موارد، حداکثر تا بهار 2025 گزارشی جامع را آماده کند.
✴ یک روایت خلاف واقع از برجام این بود که تمامی تحریمهای شورای امنیت علیه ایران لغو شدند اما واقعیت این بود که تحریمهای شورای امنیت لغو نشدند، بلکه به شکلی تعلیق شدند. مفادی در قطعنامه 2231 گنجانده شد که طبق آنها، اگر یکی از اعضای برجام ادعا کند یک عضو، این توافق را بهصورت فاحش نقض کرده، طی فرایندی نهایتاً شورای امنیت سازمان ملل باید قطعنامهای برای تداوم لغو تحریمها تصویب کند. اگر چنین قطعنامهای تصویب نشد، کلیه قطعنامههای تحریمی احیا خواهند شد. این مکانیسم، به مکانیسم ماشه معروف شد. اینک محتمل است پس از گزارش جامع مدیرکل آژانس در بهار 2025، یکی از اعضای اروپایی برجام مدعی نقض فاحش برجام شود، موضوع به شورای امنیت ارجاع شود و ایران محتاج تصویب یک قطعنامه در این شورا برای تداوم لغو تحریمها باشد. روشن است که با یک وتو، چنین قطعنامهای تصویب نمیشود و تمامی قطعنامههای تحریمی شورای امنیت علیه ایران باز میگردند.
✴ تحریمهای شورای امنیت سازمان در مقایسه با تحریمهای آمریکا تقریباً هیچ بهشمار میروند. وقتی آمریکا از برجام خارج شده و تمام تحریمهای خود را بازگردانده و وقتی اتحادیه اروپا پس از احیای تحریمهای آمریکا به این تحریمها پایبند بوده و به هیچیک از وعدههای خود مبنی بر ضمانت بهرهمند شدن ایران از برجام بدون آمریکا عمل نکرده، احیای تحریمهای شورای امنیت تغییری در وضعیت تحریمی ایران ایجاد نخواهد کرد.
✴ نظم جهانی تغییر و جایگاه شورای امنیت سازمان ملل افول کرده است. چنانکه بن رادز بهدرستی نوشت نظم قبلی جهان دیگر وجود خارجی ندارد. هرچند جلسات و مقررات و نهادها سرجایشانند، اما نهادهای اصلی نظم لیبرال مانند شورای امنیت به دلیل اختلافنظر اساسی اعضا، زمینگیرند. یکی از شواهد بیاعتبار شدن جایگاه شورای امنیت سازمان ملل، عضویت ما در سازمان شانگهای است. این سازمان در اجلاس 2010 خود در تاشکند تصویب کرده بود که کشور تحت تحریم شورای امنیت نمیتواند به عضویت این سازمان درآید. ایران تحت تحریم قطعنامه 2231 شورای امنیت است و به عضویت شانگهای نیز درآمد. در قضیه بریکس برخی کشورها تلاش کردند شرط پذیرش عضو جدید، تحریم نبودن توسط شورای امنیت باشد که نهایتاً کوتاه آمدند و ایران باز با اینکه تحتتحریم 2231 است، به عضویت بریکس درآمد.
✴ تاکنون طی دومرحله، برخی تحریمهای تسلیحاتی ایران که توسط شورای امنیت وضع شده بود، برداشته شدند. یک بار در سال پنجم برجام یعنی مهر 1399 که بخشی از تحریمها برداشته شد و روحانی درجلسه هیئتدولت اعلام کرد از امروز میتوانیم هر سلاحی میتوانیم بخریم و بفروشیم! یک بار هم در سال هشتم برجام یعنی مهر 1402 برخی تحریمهای موشکی لغو شد. آن زمان هم رسانهها نوشتند که میوه برجام چیده شد. اما چون تحریمهای تسلیحاتی آمریکا و اروپا سر جای خودند، این برداشته شدن تحریمها طبق برجام، تغییری در وضعیت تحریمی ایران ایجاد نکرد.
@syjebraily