هنوز هم مثل دهه شصت آنها که حاضرند جان کف دست بگیرند و برای امنیت این مردم بجنگند و زخم زبان هم بشنوند و شهید شوند ، متعلق به طبقه مستضعف هستند. مستضعفانی که شکمهاشان از مال حرام پر نشده و کشور را سهم خود و آقازادههاشان نمیدانند.
پریروز علیه حضور مدافعان حرم در سوریه فضاسازی میکردند.
دیروز طلبکار بودند چرا نمیگذارید ورزشکاران ما با اسراییلیها مسابقه دهند و در آغوششان بگیرند.
امروز عربده میزنند چرا از فرماندهان ما در سوریه مقابل ترور اسراییل حفاظت نکردید.
میبینید؟ جهت حملهشان همیشه سوی ایران است نه دشمن
گول تحلیلهای آبکی درباره ضعف امنیتی و حفره امنیتی ایران را نخورید. کسانی این تحلیلها را برجسته میکنند که میخواهند از زیر محکوم کردن جنایتی اینقدر کثیف آنهم در وسط روز روشن در وسط یک شهر شانه خالی کنند. نگذارید تروریسم را با این کارها عادی کنند. تروریسم اول باید محکوم شود نه تحلیل
.
یکی از اساتید سالها پیش که ما دانشجوی دوره کارشناسی بودیم؛
گفت میخایید راه رو گم نکنید فقط پشت رهبری باشید و ببینید ایشون چی میگن.
شابد ما اون موقع جوون بودیم و نفهمیدیدم ایشون چی میگه
ولی واقعا الان با تمام وجود درک میکنم
که همون یک کلمه حرف استاد ما که خدا حفظشون کنه،
چقدر باعث شد
ما در جریانات مختلف، اشتباه نکنیم
صهیونیستها آماده سیلی سخت باشند
دبیر شورای امنیت کشور:
🔹ترور شهید خدایی بهطور قطع توسط رژیم صهیونیستی انجام شده است و جنایتکاران باید آماده سیلی سخت ایران باشند.
🔹جنایتکارانی که دست به چنین جنایتی زدهاند، باید آمادگی سیلی سخت را داشته باشند؛ چون انتقام ما بهگونهای خواهد بود که از اقدام خود پشیمان میشوند.
گاهنامه+511.doc
420.4K
گاهنامه شماره ۵۱۱
موضوع: رویدادهای راهبردی امنیتی جهانی در آستانه نظم جدید بین المللی
❤️داستانی از عجایب آیت الکرسی❤️
✍«ابوبکر بن نوح» می گوید: پدرم نقل کرد:
دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که من عادت داشتم هر شب آیة الکرسی را می خواندم و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم و با خیال راحت به منزلم می رفتم.
✨یک شب یادم رفت آیةالکرسی را به مغازه بخوانم، و به خانه رفتم و وقت خواب یادم آمد، از همان جا خواندم و به طرف مغازه ام دمیدم.
✨فردا صبح که به مغازه آمدم و در باز کردم، دیدم دزدی در مغازه آمده و هر چه در آنجا بوده جمع کرده، بعد متوجّه مردی شدم که در آنجا نشسته.
✨گفتم: تو که هستی و در اینجا چه کار داری؟
گفت: داد نزن من چیزی از تو نبرده ام، نگاه کن تمام متاع تو موجود است، من اینها را بستم و همینکه خواستم بردارم وببرم در مغازه را پیدا نمی کردم، تا اثاثها را زمین می گذاشتم در را نشان می کردم باز تا می خواستم ببرم دیوار می شد.
✨خلاصه شب را تا صبح به این بلا بسر بردم تا اینکه تو در را باز کردی، حالا اگر می توانی مرا عفو کن، زیرا من توبه کردم و چیزی هم از تو نبرده ام.
من هم دست از او برداشتم و خدا را شکر کردم.
📕شفا و درمان با قرآن ، ص 50
19.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 ویژگیهای عملیات آزادسازی خرمشهر